درخواست حذف خبر: «خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۷۴۲۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید. با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
بیمبالاتی در معامله گری
پ س از بیمبالاتی در معامله گری رفیق کارمل داعیه نه بل که همه معامله و هر کسی معامله گر بود
دکتر نجیب الله هرگز ببرک کارمل نه شد
من بیش تر حقایقی را مینویسم گاهی هیچ مقامی و شخصی از آن یا آگاه نه بوده یا دروغ گفته است.
صبور باشید شاید علاقه نه گیرید اما تاریخ همین است.
شگفتی ها و ناشگفتی های حضور من از تولد تا روزی که اختتام می یابند.
برای رعایت امانت داری در انتقال روایات، پس از این نام کرکتر ها و شخصیت های حقیقی حقوقی مخالف و موافق از پدر مادر تا یک ره گذر و از یک مامور و سرباز تا رییس جمهور ها و وزرا با نام هایی در زمان آن وجود داشته اند و با احترام یاد خواهند شد. کسانی که زنده اند عمر شان دراز و جای رفته ها بهشت برین.
من روایات را برای جلوگیری از انکار به اقرار مانند هر راوی دیگر مستند و مدلل و نشانی گفتن هایی که وجود داشته اند همه گانی می سازم.
کسانی که به نفی آن ها مستندی داشته باشند می توانند به رخ من بنمایانند.
باور من برای این نبشته ها فقط ٱگاهی از حقایقی است که هرگز انتظار نقل کردن آن ها به قول آقای نویسنده ی منتقد از یک پادو نیست. اما سوگ مندانه و خوش بختانه حقیقت های تلخ و شیرین اند.
در پی هیچ چیزی جز گفتار حقیقت نیستم.
گذری بر چگونه گی پلنوم ۱۸ در چند بخش
آنانی که حالا کتب قطوری برای تبرئه ی خود می نگارند ۹۹ اعشاریه ۹۹ در صد دروغ می گویند و جنایات شان به حزب و صفوف حزب و سرنوشت آن ها مشهود است و آنانی که چیزی نه نوشته و خاموش اند خجلت وجدان دارند.
معذرت می خواهم از محترم عرفان الله عرفان رفیق گران سنگ ما که کسی با استفاده ی غلط از نام آن ها به من اهانتی کرده بود و ایشان پس از آگاهی یافتن توسط رفیق سلیمان کبیر نوری، به من تلفن کرده و از عدم آگاهی شان توضیح دادند .
در حزن انگیزه ابدی خیانت به رفیق کارمل باید گریست.
از کشتمند ها تا دروگر ها و مزدک ها و کاویانی ها و رفیع ها همه ره به خیانت بردند.
فقط دوستم به ایشان ثابت قدم ماند و بس.
من یکی از صد ها هزار عضو حزب بودم که در گم نامی ها بخشی ولو کوچک اما مهمی از بی مبالاتی رهبری حزب در جناح پرچم و رده های دوم قدرت عمدتن تاجیک تبار علیه رفیق کارمل را به خاطر دارم و قسمت دیگری هم مرتبط است به سهم گیری رفقای هزاره تبار و ازبیک تبار و سایر رفقا از اقوام دیگر به شمول بخش ۹۹ درصدی رفقای پرچمی اما پشتون تبار. در دسیسه علیه رفیقکارمل دو گروه پلید سیاه نمایی کردند، اول همه حزبی های پشتون تبار حزب مثل ظهور رزم جو، سلیمان لایق، حسرت همگر، مانوکی منگل و همه اعضای پشتون تبار دفتر سیاسی و کمیته مرکزی حزب. از این گروه شکوه یی هم نیست چون روشن ترین آن ها متعصب ترین و قبیله گرا ترین بودند و هستند کما این که نقیصه ی عمومی چادرنشینی و دوری بیمبالاتی در معامله گری از فرهنگ شهری و شهر نشینی و نه بود سواد کامل سیاسی و مدنی داشتند و در تحلیل اوضاع هم با جهل جامعه نه شناسی زنده گی می کردند و تعریف علمی از سیاست و مبارزه را نه می دانستند. مثل شاد روان نورمحمد تره کی که حتا ظرفیت حفظ شخصیتی خود را نه داشت و یا حفیظ الله امین که فقط زبان کشتار را می دانست و یا سید محمد گلاب زوی که همه چیز را در بد کرداری میدید و یا هم شهنواز تنی که گامی تا سرحد خیانت ملی را برداشت. در این میان میر صاحب کاروال، راز محمد پکتین، شاد روان محمد اسلم وطن جار آدم های آرام اما نه دانش مند سیاسی بودند و فقط برای داشتن جای پا به خود سعی داشته و به هیچ وجهی منافع قبیله وی خود را فراموش نه می کردند و خط سرخ زنده گی سیاسی و نظامی و اجتماعی شان بود و به مدنیت های شهری و مدرنیته باوری نه داشتند با آن که مبارزات شان هم شامل تحقق آن اهداف هم بود .
بی مقام های هر کاره یی مثل اسدالله پیام و کبیر کاروانی و یا مقام های جانی یی مثل اسدالله سروری، واحد طاقت ( . طاقت دیدار سال ۱۳۶۱ رفیق کارمل از ریاست عمومی امنیت ملی و در تالار ریاست اداری چنان با شور شعفی رفیق کارمل عزیز گفتند که فکر نه کنم پدر محترم شان آن چنان عاشقانه خطاب کرده باشند. ) زرمتی ها، بی خدا ها و اکا ها و هزاران تن دیگر در بدنه های حزب و دولت و قدرت جا داشتند و در منافعی که به عموم شان بر می خورد مشت پولادینی بودند بر دهن اقوام دیگر .
خط منافع تباری سراسر افغانستان اولویت همه ی شان بود و تا کنون است. ( . البته پاک دامنی از فساد و مناعت وجدانی اکثریت شان را نه می توان فراموش کرد...).
(. دکتر نجیب الله هرگز ببرک کارمل نه شد. )
صفیه خواهر یکی از دوستان نزدیک من، مهمان دار هواپیما های آریانا بود به من روایت کردند که پرواز دهلی ( اوایل سال ۱۳۷۰ ) می رفتیم و هوا پیما از زمین پرید و در حال ارتفاع گیری بود و چند دور هم زده بود، برج مراقبت به یک باره گی پیام برگشت و نشست دوباره داد، گروه پرواز به شمول خلبان های هواپیما دچار شوکه شدیم که کدام سبوتاژ امنیتی داخل هوا پیما نه باشد هدف شان مواد انفجاری بود. در ادامه گفتند ناگزیر سرنشینان و مسافران را اطلاع دادیم تا برای نشستی که نه می دانستیم به کدام دلیل است آماده باشند و کمربند های شان را ببندند. هیاهوی وحشت و گمان زیاد شد و مردم را به خویشتن داری دعوت کردیم و هوا پیما نشست دوباره کرد. پس از نشست و باز کردن دروازه با تعجب دیدیم که هوا پیما را غیر قانونی و با استفاده از قدرت دولتی نشست داده اند تا مهربانو فتانه همسر دکتر نجیب الله و دختران شان را سوار کنند. صفیه در ادامه گفتند (. عثمان بیدر مه به فتانه گفتم که توستی همه گی ما ره زاره ترق کدی. چند نفری چند دانه بکسه مثل شلغم و موترای لینی ده درون طیاره انداختن و پس پرواز کدیم و از مسافر های خود معذرت خاستیم اما مردم بسیار ناراحت بودند که چرا ای رقم استفاده از مقام می کنن. ؟).
با این روایت اما ما و شما می دانیم که مادر محبوبه کارمل چی گونه زنده گی کردند.
و اما حزبی های ترسو و معامله گری از جناح پرچم و اکثرن تاجیک، جمعی هم هزاره و ازبیک و پشه یی اقوام محترم دیگر، همه رسالت شان را حتا در برابر اقوام خود فراموش کردند، با آن که عمدتن دارای مطالعات بلند سیاسی و کهنی کشوری و جهانی و اندوخته هایی از تجارب احزاب برادر داشتند، اما یک سره به قول خود شادروان دکتر نجیب الله در سمت بادی ایستادند که رفیق کارمل را با فشار ویران گر به سرزمین ناشناخته های هستی و دنیای سیاست و استخبارات و دور از رعایت همه انواع آدمیت پرتاب می کرد. آن ها فکر میکردند به آن طریق جای بهتر و مقام عالی تری کسب می کردند. در حالی که چنان نه بود و پلنوم هجده قبر همه ی آن ها را آماده کرد، آنان فکر کردند که با پرتاب رهبر شان او می تواند در همه قبرهای خالی به جای آنان بخوابد.
رنجی بیش تر از همه اقوام را هزاره ها بردند. دوران استبداد عبدالرحمان خانی را فراموش کردند که خواهران هزاره ی ما هم آغوش های اجباری متجاوزان و وسیله ی اطفای شهوت بی دادگران قبیله بودند و یا هم منبع بی پرسان خرید و فروش و پول در آوری ها و حتا تحفه دادن دختران هزاره که پدران شان صلاحیت آن ها را نه داشتند.
رفیق کشتمند ها تاریخ نه خوانده بودند که می دانستند عبدالرحمان برای چیره شدن به قوم هزاره دو تا پسر شیر علی خان رئیس هزاره های جاغوری را یک جا به قتل رساند. شیر علی مذکور از جانب امیر شیر علی خان لقب سرداری هم دریافت کرده بود.
کشتمندی ها وقتی با دکتر نجیب الله علیه کارمل صاحب قرار گرفتند، فراموش کرده بودند که اسلاف دکتر نجیب الله هزاره های شیخ علی کابل مزار را به جرم تعرض به کاروان ها یک سره مجازات کرده و تا ترکستان دواندندشان.
کشتمندی ها در زمانی با دکتر نجیب الله یک جا شدند تا کارمل عزیز را خنجر بزنند که نه توانستند حد اقل شش ورق و سه صفحه “ ۴۴۲ تا ۴۴۶ “ از کتاب افغانستان در پنج قرن تاریخ مرحوم میر محمد صدیق فر هنگ استاد گران مایه ی ما و یا روایت رفتار سران سپاه عبدالرحمان در هزاره جات را از لابه لای سراج التواریخ بخوانند.
کشتمندی ها در زمانی با دکتر نجیب الله علیه رهبر خود ایستادند که یا تجاهل عارفانه (. نام مدرن بی غیرتی. ) داشتند و یا واقعن کور بودند. نماینده ی انگلیس از ظلم عبدالرحمان به هزاره ها دل سوز می شود و در یک پژوهش می یابد که از جولای ۱۸۹۲ تا جون ۱۸۹۴ در حدود ۹ هزار « شاید بیش تر . نگارنده. ) هزاره تنها در بازار های کابل به طور کنیز و غلام دست به دست فروخته می شدند. او به امیر نامهیی می نویسد تا دست از تعدی بر هزاره ها باز دارد. اما عبدالرحمان جلاد می گوید (. چون هزاره ها از اتباع او می باشند، به طوری که خواسته باشد با قتل، حبس و تبعید آن ها را مجازات می کند. ).
اگر کشتمندی ها همه عمر را در بی سوادی تاریخ نه دانی و تاریخ نه خوانی گذشتانده بودند، کارنامه ها و دادن هویت دوباره به هزاره ها را یاد داشتند که توسط رفیق کارمل برای شان باز گردانده شده بود. از مقرری خودشان در مقام معاونیت و بعد صدر اعظم و در دفتر سیاسی حزب تا تدویر جرگه ی هزاره ها، ایجاد مفرزه های رزمی و نظامی هزاره ها و مقرری های تا سطح وزیر و معین و دیپلمات ووو.
پس دلیل قانع کننده یی که مقاومت نه کردن شان در پلنوم هجده برای کنار زدن رفیق را توجیه کند چی بود و است؟ عدم حمایت شوروی یا رو گرداندن از ایشان بحث خارجی و غیر الزامی به حزب بود که در نهایت منجر به قطع حمایت روس ها از نظام می شد. چنانی که حمایت از دکتر نجیب الله را قطع کردند اما قوای مسلح وحزب در کنار شان ایستادند و مردانه از وطن تا سرحد دفع تجاوز پاکستان دفاع کردند. اگر اشتباهات خود شان نه میبود سقوط نظام هم ممکن نه بود.
تاجیک های ترسو و معامله گر.
از دستگیر پنجشیری تا فرید مزدک ها و تا رفیع ها کاویانی ها جمیله ها و یاسین صادقی ها
تاریخ را مکمل می دانستند که بهترین جوانان شان به نام غلام بچه ها به عنوان گروکان در نزد سلاطین مستبد یک قوم خاص قرار میگرفتند و هم چو برده ها مصروف خدمت به استبداد قومی بودند. هر مدام اینان و آنان می دانستند که برای سرکوب قوم و تبار خود شان استخدام شده اند. آنان می دانستند که اسلاف دکتر نجیب الله حتا با دادن امتیازات سرداری به قوم و قبیله ی خود همه مردم را نوکر خود ساخته بودند. هیچ کسی از ولایات جنوبی و زادگاه دکتر نجیب الله سرباز نه بود، همه فرمانده.
مادران شمال و نقاط مرکزی و بخش های غربی همیشه غلام و کنیز و سرباز و چوب سوخت می زاییدند و مادران جنوبی و قبایل پشتون تبار از روز اول جنرال و دگروال و وزیر و وکیل می زاییدند.
آن گروه تاجیک تبار ها که هرگز به جایی هم نه رسیدند تاریخ را به یاد نیاوردند که حکومت کاملن مردمی و عیار امیر حبیب الله خادم دین رسول الله و اولین شاه راست گو و صادق و کاکه ی تاجیک تبار ها چی گونه دست خوش دسیسه ی اسلاف دکتر نجیب الله شده و خودش با یاران اش شهید طلسم مجددی ها و نادر کثیف شدند. هم هزاره ها و هم تاجیک های ترسوی صاحب مقام وقتی برای سرنگونی رفیق کارمل در پهلوی دکتر نجیب الله ایستادند، حد اقل مردانه گی عبدالخالق هزاره را هم به یاد نه اوردند و برابر آن نو جوان اسطوره یی هم غیرت نه داشتند؟
من تازه دعوای را از جنرال محفوظ برنده و اعاده ی حیثیت و حقوق شده بودم، ضرورت بود تا به منظور اجرای ترفیعات عقب افتاده ام و ختم دوران عسکری اجباری آموزش های بیش تر مسلکی می داشتم. چون از حرفه ی استحکام خسته شده بودم و تا زمان طی مراحل کسب عضویت اصلی حزب شامل کار های سیاسی هم شده نه می توانستم، مرا به آکادمی تخنیک اردو در پل چرخی معرفی کردند. هم صنفان زیادی داشتیم که یاد همه ی شان گرامی باد.
هنوز کارمل صاحب در قدرت حضور داشتند و من هم که زور و دست ام به دامان شان نه بیمبالاتی در معامله گری می رسید از ایشان شکوه داشتم که چیگونه رهبر بی خبر اند. گماشته گان شان بالای صفوف ظلمدو تعدی می کنند و خود شان از کارروایی آن ها بی خبر اند. مانند جنرال محفوظ که در صحبتی پس از برنده شدن من به من اخطار داده و عکس بزرگ آویزان رفیق کارمل در دفتر جدید خود «کادر و پرسونل» را با دست نشان داده گفت ( . ای ادمه می شناسی . جواب دادم، بلی . . گفت تو به آب روی مه بازی کدی ای آدم مره اینجه مقرر کده تا که ای اس مه هستم و تا که مه ده اینجه هستم تو اینجه نیستی . بفرما برو. من پرسیدم مه که ما آب رو نه داشتیم کل ما ره بی سرنوشت کدی و کشتی حالی که اینجه تبدیل شدی بازام همو کار هایته کده میری. ) خلاصه من را کشید. سکرتر او یک رفیق خوب من بودند که حالا در یکی از تلویزیون مشهور کشور خدمت می کنند.
هفت گناه کبیره در بورس
هفت گناه کبیره در بورس
فعال در حوزه بورس و مربی تحلیلگری کالج تی بورس
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی و آموزنده بود ممنون
دیدگاه *
نام *
هفت گناه کبیره در بورس
ایمیل *
وب سایت
گیسوم سامانۀ سفارش و پیگیری تهیۀ کتابه. شما سفارش میدین و ما اگر کتاب رو داشتیم یا تونستیم پیدا کنیم، شرایط خرید کتاب رو براتون فراهم میکنیم.
کالای دیجیتال
خودرو، ابزار و تجهیزات صنعتی
مد و پوشاک
اسباب بازی، کودک و نوزاد
کالاهای سوپرمارکتی
هفت گناه کبیره در بورس
زیبایی و سلامت
خانه و آشپزخانه
کتاب، لوازم تحریر و هنر
ورزش و سفر
محصولات بومی و محلی
/
کتاب فلسفه و روانشناسی انتشارات هیرمند
۲.۶
(۲۸)
۱۷ دیدگاه
۸۷% (۱۰) نفر از خریداران، این کالا را پیشنهاد کرده اند
ویژگیها
قطع :
رقعی
نوع جلد :
شومیز
دریافت از فیدیبو
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما میتوانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن ،به شما خبر دهیم
امکان تحویل اکسپرس
۲۴ ساعته، ۷ روز هفته
امکان پرداخت در محل
هفت روز ضمانت بازگشت کالا
ضمانت اصل بودن کالا
کالاهای مشابه
مشخصات
ناشر
هیرمند
شابک
۹۷۸۹۶۴۴۰۸۴۶۳۸
قطع
رقعی
نوع جلد
شومیز
کتاب روانشانسی فردی بازار سرمایه
هفت گناه کبیره در بورس
۱ بهمن ۱۳۹۹
کاربر دیجیکالا
خریدار
پیشنهاد میکنم
قطعاً هر تریدری در طول سفر کاری خود با یک یا چند مورد از هفت گناه کبیره ترس و طمع و غرور و بیصبری و … مواجه شده که این مطالعه کتاب برای غلبه بر این گناهان مناسب هست.
بسیار آموزنده
کاغذ کاهی
آیا این دیدگاه مفید بود؟
۱
۰
بورس باز
۲ آذر ۱۴۰۰
داوود علی نیا
خریدار
پیشنهاد میکنم
کتاب عالیه حتما بخونید
آیا این دیدگاه مفید بود؟
۰
۰
خیلی عالی
۲۸ شهریور ۱۴۰۰
کاربر دیجیکالا
خریدار
پیشنهاد میکنم
محتوا عالی بود راضی بودم
آیا این دیدگاه مفید بود؟
۰
۰
پرسشها
درباره این کالا چه پرسشی دارید؟
ثبت پاسخ به معنی موافقت باقوانین انتشار دیجیکالااست.
رویه های بازگشت کالا
شناسه کالا: DKP-2795964
تلفن پشتیبانی ۶۱۹۳۰۰۰۰ – ۰۲۱
۷ روز هفته، ۲۴ ساعته پاسخگوی شما هستیم
اﻣﮑﺎن ﺗﺤﻮﯾﻞ اﮐﺴﭙﺮس
امکان پرداخت در محل
۷ روز ﻫﻔﺘﻪ، ۲۴ ﺳﺎﻋﺘﻪ
هفت روز ضمانت بازگشت کالا
ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺻﻞ ﺑﻮدن ﮐﺎﻟﺎ
با دیجیکالا
خدمات مشتریان
راهنمای خرید از دیجیکالا
یک خرید اینترنتی مطمئن، نیازمند فروشگاهی است که بتواند کالاهایی متنوع، باکیفیت و دارای قیمت مناسب را در مدت زمانی کوتاه به دست مشتریان خود برساند و ضمانت بازگشت کالا هم داشته باشد؛ ویژگیهایی که فروشگاه اینترنتی دیجیکالا سالهاست بر روی آنها کار کرده و توانسته از این طریق مشتریان ثابت خود را داشته باشد.
تقریبا میتوان گفت محصولی وجود ندارد که دیجیکالا برای مشتریان خود در سراسر کشور فراهم نکرده باشد. شما میتوانید در تمامی روزهای هفته و تمامی شبانه روز یا در روزهای خاصی مثل حراج شگفت انگیز دیجیکالا که محصولات دارای تخفیف عالی میشوند، سفارش خود را به سادگی ثبت کرده و در روز و محدوده زمانی مناسب خود، درب منزل تحویل بگیرید. بعضی از گروههای اصلی و زیر مجموعههای پرطرفدار محصولات دیجیکالا شامل مواردی میشود که در ادامه به معرفی آنها میپردازیم.
انواع گوشی موبایل از برندهای مختلفی مثل آیفون، گوشی سامسونگ، گوشی نوکیا، گوشی شیائومی، گوشی هواوی، و…، انواع کنسول بازی ps4 و ps5، انواع تبلتهای پرطرفدار مثل تبلت سامسونگ نوت 10، انواع هندزفری مثل هندزفری بی سیم، تلوزیون از برندهای مختلف مثل تلویزیون سامسونگ، سونی و…، انواع مانیتور، کیس، کیبورد، مودم از برندهای مختلف مثل مودم ایرانسل، آنتن و … تنها بخشی از محصولاتی هستند که زیر مجموعه کالای دیجیتال در دیجیکالا قرار دارند.
انواع خودروهای ایرانی و خارجی از برندهای مطرحی مثل هوندا، کیا و…، موتور سیکلت از برندهایی مثل کویر موتور و…، لوازم جانبی خودرو مثل سیستم صوتی تصویر، ضبط و…، لوازم یدکی مثل دیسک و صفحه کلاج و… و لوازم مصرفی خودرو مثل کفپوش سانا در این گروه قرار میگیرند.
محصولاتی مثل انواع لباس مثل لباس مجلسی زنانه و مردانه، لباس بیمبالاتی در معامله گری راحتی، لباس ورزشی، اکسسوری، کیف، کفش، عینک آفتابی، لباس زیر، شال و روسری و… جزو مواردی هستند که میتوانید آنها را از برندهای مطرح ایرانی و خارجی موجود در دیجی کالا مثل آدیداس، نایکی، دبنهامز، آلدو، درسا و… خریداری کنید.
در این دسته از کالاهای دیجیکالا، انواع لوازم بهداشتی و حمام کودک و نوزاد، انواع پوشاک و کفش، تبلت، اسباببازی، لوازم اتاق خواب کودک، لوازم ایمنی، لوازم شخصی و غذا خوری و … قرار میگیرد تا خرید را برای پدر و مادرها به کاری سریع و آسان تبدیل کند.
هر چیزی از مواد خوراکی که به آن نیاز دارید، در سوپرمارکت دیجیکالا پیدا میشود، محصولات پرطرفداری مثل کره بادامزمینی، عسل، سس، قهوه، زعفران، شکلات، انواع نان و … از برندهای معتبر و معروفی مثل نستله، نوتلا، استارباکس، مزمز، چی توز و … همگی در اختیار شما هستند و تا رسیدن به آشپزخانه شما تنها چند کلیک فاصله دارند.
انواع لوازم آرایش مثل لاک، رنگ مو، لوازم آرایش لب، چشم، صورت و… همگی در دیجیکالا موجود هستند. همچنین محصولات بهداشتی مثل انواع شامپو، کرم، ماسک صورت، ضد تعریق، ماسک مو و…، انواع لوازم شخصی برقی، ست هدیه، بهترین انواع عطر و اسپری، انواع زیورآلات طلا و نقره مثل سرویس طلا، سرویس نقره و… به همراه وسایل مراقبت شخصی طبی در گروه زیبایی و سلامت دیجیکالا قرار میگیرد. در این بخش برندهای مطرحی مثل اسنس، پنبه ریز، سینره و… حضور دارند.
یکی از متنوعترین بخشهای دیجیکالا، بخش لوازم خانه و آشپزخانه است که از محصولاتی مثل صندلی گیمینگ در بخش صندلیها گرفته تا انواع مبل راحتی، انواع آبگرمکن مثل آبگرمکن بوتان، لباسشوییهای متنوع مثل انواع لباسشویی اسنوا، شیرآلات مختلف مثل شیرآلات قهرمان و…، ظروف و همچنین لوازم برقی آشپزخانه مثل توستر و… را شامل میشود و امکان خریدی عالی را برای مشتریان فراهم کرده است. در بخش لوازم خانگی دیجیکالا، برندهای معتبری مثل تفال، اخوان، فیلیپس، ال جی، اسنوا، جی پلاس و… حضور دارند.
بخش هنر، کتاب، رمان و لوازم تحریر دیجیکالا نیز یکی از متنوعترین بخشهای این فروشگاه اینترنتی است. انواع کتاب و مجله، بازی، لوازم تحریر، سازهایی مثل پیانو، سنتور، هنگ درام و… با بهترین قیمتها و از بهترین برندها در دسترس شما قرار دارند.
هر نوع وسیله و لباس ورزشی که فکرش را کنید، انواع وسایل کمپینگ و کوهنوردی، ساک و قمقمه ورزشی و… در این بخش قرار میگیرند. همچنین شما میتوانید وسایل مد نظر خود را بر اساس نوع ورزش (آبی، هوازی، بدنسازی و…) در دستهبندیهای دیجیکالا پیدا کنید.
و در آخر دیجیکالا از طریق به فروش رساندن محصولات بومی و سنتی متفاوتی مثل انواع خوراکی، گلیم و گبه، ابزار و … تلاش کرده تا بین هنر ایرانی و متقاضیان آن کوتاهترین راه را پیدا کند. در این بخش شما میتوانید انواع محصولات از جمله ظروف زیبای مخصوص به سفره هفتسین و پذیرایی از مهمانان در روزهای نوروز، انواع آیینه و شمعدان و هر آن چیزی را که برای خلق زیبایی در روزهای بهاری به آن نیاز دارید، با قیمت مناسب و تنوع بسیار بالا انتخاب کنید. دیجیکالا همچنین برای اینکه حال و هوای عید را به اعضای خود هدیه کند، تقویم ۱۴۰۱، انواع ایده عکس پروفایل عید نوروز، آهنگهای عید نوروز و موزیکهای شاد بهاری، وسایل مربوط به خانهتکانی و انواع لباس های عید را برای شما فراهم کرده است تا بتوانید در کنار خرید خود، از این حال و هوای تازه نهایت لذت را ببرید.
خیارشور و ترشیجات
لوازم الکتریکی همراه
پخشکننده MP3 و MP4
سفارش های ثبت شده از ۲۶ اسفند الی ۱۴ فروردین، از ۱۵ فروردین ارسال میشوند. در این ایام میتوانید از کد تخفیف n1401 استفاده نمایید تا از ۱۰ درصد تخفیف بهره مند شوید.
هفت گناه کبیره در بورس
کتاب هفت گناه کبیره در بورس : عبارت مشهوری در زمینهی معاملهگری میگوید: «معاملهگری ساده است، اما آسان نیست.» این عبارت به این واقعیت اشاره دارد که بسیاری از اصول بنیانی معاملهگری ساده و قابل فهماند، اما جنبهای از معاملهگری که آسان نیست و بیشتر افراد از درکش عاجزند، جنبهی ذهنی و روانی آن است. فاکتورهای مورد بحث در این کتاب، مهمترین اجزای این جنبه از معاملهگریاند. ما معاملهگرها، پیوسته در پی انجام اقداماتی هستیم که بالاترین میزان سود را برایمان بسازد. و در پس این اقدامات، نگرش و عواطفی موجود است که رفتارهای ممانعتآمیز به همراه میآورد. وقتی اقدامی انجام میدهیم، پیوسته بر این باوریم که به صلاح ماست، حال آنکه در بسیاری از موارد این طور نیست. بعدها ممکن است به این نتیجه برسیم که محال است بار دیگر مرتکب چنین اقدامی شویم. و بعد، دوباره و سه باره همان رفتار را تکرار میکنیم، بدون آنکه کوچکترین نفعی به حالمان داشته باشد. این کتاب، به معرفی هفت ویژگی شخصیتی میپردازد که منفعت معاملهگری را با اخلال مواجه میکند. اگرچه، تنها شناختن رفتارها و تمایلاتی که دستیابی به بهترین نتایج در معاملهگری را ناممکن میکند، کافی نیست؛ باید بتوانید آنها را دگرگون کنید. هفت گناه کبیرهای که برای بحث در این کتاب انتخاب کردیم عبارت است از: ترس، طمع، بیمبالاتی، کمالگرایی، غروز، خشم و ناشکیبایی.
سکه و سیمان در صدر معاملات هفتگی بورس کالا
سکه از لحاظ ارزش و سیمان از لحاظ حجم، برتر از سایر داراییها در هفته گذشته در بورس کالای ایران مورد دادوستد قرار گرفت.
در بازار گواهی سپرده کالایی در بورس کالای ایران در هفتهای که گذشت، 10 میلیون و 633 هزار و 90 ورقه بهادار مبتنی بر کالا بهارزش نزدیک به 215 میلیارد تومان دست به دست شد، این در حالی است که در هفته قبلتر ارزش معاملات بیش از 321 میلیارد تومان برای 12 میلیون و 773 هزار و 527 ورقه بهادار مبتنی بر کالا بود.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
همچنین در جریان معاملات هفته گذشته در بازار مالی بورس کالا، 894 هزار و 600 اوراق گواهی سپرده سکه طلا در حالی دست به دست شد که این دارایی پایه ارزش نزدیک 123 میلیارد تومان را بیمبالاتی در معامله گری ثبت کرد.
بر اساس این گزارش، در این مدت اوراق مبتنی بر طلا با کسب سهم 57درصدی در ارزش معاملات، جایگاه نخست و با سهم 8درصدی در حجم معاملات، رتبه سوم بازار را پس از سیمان و زعفران از آن خود کرد.
سیمان هم با ثبت معامله ٨ میلیون و 216 هزار گواهی سپرده، رتبه نخست را از نظر حجم از آن خود کرد و ارزش معاملات این دارایی نزدیک 6 میلیارد و 160 میلیون تومان شد. سهم این دارایی از حجم کل معاملات 77 درصد بود و از لحاظ حجم در جایگاه نخست ایستاد.
همچنین در هفتهای که گذشته یک میلیون و 15 هزار و 626 گواهی سپرده زعفران نیز بهارزش بیش از 37 میلیارد و 734 میلیون تومان دست به دست شد که این دارایی پایه، رتبه دوم در حجم و سوم در ارزش معاملات را به خود اختصاص داد. سهم زعفران از حجم بیمبالاتی در معامله گری کل معاملات 10 درصد و از ارزش کل معاملات 18 درصد برآورد شد.
ارزش معاملات هم 506 هزار و 849 گواهی سپرده شیشه نیز از رقم 48 میلیارد تومان فراتر رفت و این دارایی توانست مقام دوم را از لحاظ ارزش بعد از سکه از آن خود کند. این دارایی پایه، سهم 22درصدی را از لحاظ ارزش کل معاملات از آن خود کرد.
این گزارش میافزاید: در بازار اوراق بهادار کالایی مبتنی بر نخود در هفته قبل در مجموع 15 قرارداد دست به دست شد که ارزش 615 هزار تومان را به ثبت رساند.
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۷۴۲۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
پیش بینی بورس هفته سوم مهر / شاخص کل بی پول است!
به گزارش سرویس بورس اقتصادآنلاین؛ بازار سهام در آخرین روز معاملاتی هفته دوم مهر نیز شرایط متفاوتی نسبت به روزهای گذشته نداشت. شاید بتوان گفت مشخصه اصلی بورس در این هفته به خصوص در دو روز پایانی این بود که هرچند فشار عرضه نسبت به هفته های گذشته کاسته شده بود اما در طرف مقابل، تقاضای قوی هم در بازار وجود نداشت. موضوعی که به تشدید رکود حاکم بر بازار سهام را در هفته دوم پاییز منجر شد؛ در این هفته میانگین ارزش معاملات خرد روزانه برای اولین بار در سال ۱۴۰۱ به زیر سطح دو هزار میلیارد تومان کاهش یافت.
شاخص کل در معاملات روز سه شنبه هرچند افت حدود ۴٬۹۰۰ واحدی را تجربه کرد اما همانند بورس روز دوشنبه دو نکته داشت؛ اول اینکه حدود ۴۵ درصد از این افت تنها ناشی از معاملات «میدکو» بود و دوم اینکه عملاً بررسی نمادهای اثرگذار بر شاخص و همچنین روند تغییرات ساعتی شاخص کل نشان می دهد، فشار فروش در کلیت بازار کاهش محسوسی نسبت به روزهای گذشته داشته است؛ به گونهای که عملاً در یک ساعت پایانی بازار شاخص عملاً فریز شده بود.
در جریان معاملات روز سه شنبه شاهد خروج بیش از ۱۸۰ میلیارد تومان پول حقیقی از بازار بودیم که بیش از ۱۱ درصد ارزش معاملات خرد بود.
مهره های سوخته را نبايد ديگر به صدر مجلس راه داد
مردم افغانستان از چهار دهه به اینسو قربانی اهداف افراد خاصی شده اند که طی چهل سال گذشته در تحولات سیاسی افغانستان به نحوی نقش تعیین کننده داشته اند؛ اما با تأسف که منافع ملی و اقتدار ملی را قربانی اهداف شخصی، گروهی و قومی نموده اند. بازی های سیاسی و نظامی آنان زیر چتر شعار های ملی و اسلامی آنقدر شخصی، گروهی و قومی بوده که اکنون به سکه های ناچل سیاسی و مهره های زنگ زده تبدیل شده و مردم افغانستان برآنان اعتماد ندارند. سازش ها و بی مبالاتی ها و بازی های سیاسی آنان چنان ضدملی بوده و کار به جایی رسیده که مردم افغانستان از تمامی مهره های سوخته نفرت دارند و آنان را به نحوی مسوول حوادث کنونی در کشور می دانند. این مهره ها چه با گروه و تشکیل های جهادی و سیاسی وابستگی داشته و یا زیر چتر پرزرق و برق لیبرال به اریکۀ قدرت نشسته اند و یا در تبانی با شبکه های استخباراتی و سفارتخانه ها در قدرت شریک شده اند. هرچه بوده، این آقایان به نحوی در مدت چهل سال گذشته در قدرت سهیم بوده اند و کارنامه های خوبی نداشته و کارنامههای سیاه آنان ثبت تاریخ کشور گردیده است. آنان همه نزد مردم افغانستان مسوول و پاسخگو اند.
با تأسف که مردم افغانستان این مهره ها را چهل سال آزموده اند و تا کنون آنان از هیچ آزمونی موفق بدر نشدهاند، از این رو مردم افغانستان نه تنها حضور آنان را در نشست های کلان ملی به خیر کشور نمی دانند که با هر نوع حضور این مهره های سوخته در درون ساختار های آینده نیز مخالف اند. بنابراین چه بهتر اگر همین حالا فراخوانی برای پیشگیری و روبیدن این مهره های سوخته آغاز شود. هرگاه بازهم این مهره های بدنام در تبانی با خلیل زاد این دلال سیاسی امریکا بار دیگر به صحنه سیاسی کشور پرتاب شوند. این به معنای به حراج گذاشتن سرنوشت مردم افغانستان بدست کسانی خواهد بود که طی چهل سال گذشته جز غارت و تاراج و فساد و معامله گری بر سر سرنوشت مردم افغانستان، کار دیگری انجام نداده اند. چنانکه معامله های سیاسی افتضاح بار آنان به همه گان آشکار است. این مهره ها آنقدر نابکار و فضول اند که حتا از داشتن اندک ترین اخلاق سیاسی معذور اند و بخاطر رسیدن به قدرت از هیچ گونه بی عزتی و شرافت فروشی هم دوری نمی ورزند. این مهره های معلوم الحال که در گذشته و حال وزیر بودند و یا وکیل و یا والی و یا قوماندان نه تنها از کارنامه های شرم آلود شان حیا ندارند و حاضر اند برای شریک شدن در گوشه قدرت حتا بالای خر سیاه سوار شوند و به بهای پذیرش مقام قاطر لگام اسب کسانی را بگیرند که عمری برضد آن رزمیده اند. مردم افغانستان از حامیان منطقهیی و جهانی افغانستان میخواهد تا بار دیگر اشتباه کنفرانس بن در دوحه تکرار نشود.
هرگاه باز هم چنین اشتباهی تکرار شود و در آن صورت مردم افغانستان در برابر آن به مخالفت جدی خواهند برآمد تا افغانستان را از شر این مهره های سوخته نجات بدهند. این مهره ها آنقدر بی اعتبار اند که حتا طالبان نیز با حضور آنان مخالفت خواهد کرد. مردم افغانستان از طرف های مذاکرات می خواهند که برای پیشگیری از چنین فاجعه با حضور مهره های سوخته در ساختار های آینده مخالفت جدی کنند تا افغانستان را از شر این مهره ها و رفتن کشور به طرف بحران احتمالی جدید نجات بدهند. افغانستان به قحط الرجالی یا قلت شخصیت های خوب و مسلکی و وطن دوست دچار نیست. هرگاه رابطه ها به مقام ضابطه ها صعود کنند و انتخاب بر بنیاد ضابطه ها و نه رابطهها صورت بگیرد و در این صورت شخصیت های زیادی در داخل افغانستان موجود اند که هم تخصص مسلکی و هم عزت نفس دارند و به مراتب نسبت به مهره های سوختۀ جهادی و شخصیت های پراشوتی و صادر شده از غرب به نام لیبرال و تکنوکرات لیاقت و شایستگی دارند. هرگاه برای آنان فرصت داده شود، به حیث خادمان خوبی می توانند مصدر خدمات بایسته و نیکو برای کشورشان شوند.
شاید یکی از دلایل به صدر مجلس بردن مهره های سوخته این است که آنان اهل معامله و مصالحه و سازش اند و دربرابر وعده های پرزرق و برق ولو میان تهی هم باشد، خیلی انعطاف پذیراند و در زیر پای قدرت و ثروت خیلی زود می خوابند. از این رو شکار آنان ساده و بیرون افگندن آنان ساده تر از شکار آنان است. بنا بر این استفادۀ ابزاری از این مهره ها خیلی ساده و بازی با آنان خوش آیند و دل پذیر است. از جمله دلایلی که شبکه های استخباراتی جهان به این مهره ها توجه دارد، اشتیاق آنان به قدرت و ثروت است و این ضعف آنان سبب دراز دستی شبکه های استخباراتی بر این مهره ها شده است. شبکه های استخباراتی با توجه به پیشینۀ این مهرهها دریافته اند که هیچ قدسیت در قاموس آنان وجود ندارد که برای شبکه ها وسوسه برانگیر باشد؛ زیرا شبکه های استخباراتی سست عنصری این مهره ها را درک کرده و دریافته اند که دین و مذهب و کیش و آیین و وطن و مردم نخستین پر بازی در قمار های سیاسی آنان است. این مهره های قدرت طلب و ثروت جو و اقتدار گرا پس از سقوط طالبان شامل طیف بزرگی شدند که شامل جهادی و غیر جهادی ها و لیبرال ها شدند. بعد ها شماری از این حلقه جهادی ها را به عقب زدند و خود« یک تنه» به حیث حاکمان بدون منازعه ظهور نمودند. امریکایی ها که این گروه اقتدار گرا و متعصب را شناسایی کرده و انتقال جنگ از جنوب به شمال و بازسازی طالبان و ساختن پایگاه برای طالبان به وسیله آنان زیر ریش امریکایی ها حتا خارجی ها را شگفت زده کرده بود. امریکاییها هم با استفاده از ضعفهای قومی و زبانی آنان را به ابزار سیاستهای استراتیژیک خود بدل کردند.
واقعیت این است که امریکایی ها درافغانستان اهداف انسانی و بشری نداشتند، بلکه اهداف استراتیژیک داشتند و بی توجه به شناسایی تاریخ و فرهنگ افغانستان و موقعیت آن از لحاظ جیوستراسترا تیژیک و جیوپولیتیک و جیو ایکونومیک آن و به بهانۀ یازدهم سپتمبر زیر نام مبارزه با تروریزم افغانستان را مورد حمله قرار دادند. در حالی که هدف اصلی شان نابودی تروریزم نه؛ بلکه امروز که ۲۰ سال ازاین مبارزه می گذرد، اکنون افغانستان به پناهگاه تروریستان جهانی و جنگ نیابتی کشورهای منطقه و جهان بدل شده است، در حالیکه امریکادر ظرف ۴۰ روز طالبان را سرنگون و رهبران آنان را در مشورت با پاکستان به وسیله طیاره ها به کویته، کراچی و پشاور منتقل کرد.
امریکایی ها به این باور بودند که افغانستان را قربانی اهداف راهبردی خود برای پیش گیری از برتری جویی های چین و بلندپروازی های تسلیحاتی روسیه می سازند؛ اما به قول معروف « بارکج به منزل نمی رسد» امریکایی ها در مکر خود شکست خوردند و به برنامه های راهبردی شان در منطقه نایل نیامدند و حال ناگزیر به ترک افغانستان شده اند، ممکن که آخرین تلاش های شان برای ماندن سربازان محدود شان در افغانستان به شکست مواجه شود وطالبان به دلیل ارتباطات تنگاتنگ با ایران و روسیه و چین بررغم اصرار خلیل زاد به حضور سه پایگاه امریکا در افغانستان موافقت نکنند. گمانه زنی هایی وجود دارد که امریکایی ها هم از اختلاف و تنش های قومی و گروهی در افغانستان خسته شدند و حتا رسیدن به اهداف استراتیژیک خویش را در زیر چتر حکومت های آنان ناممکن شمردند. گفته می توان که سیاست های پیدا و پنهان امریکا در افغانستان خیلی توطیه گرانه و ضد منافع ملی این کشور ومردم اش بود. مبارزۀ امریکا با تروریزم نه تنها افغانستان را به صحنۀ منطقهیی و جهانی جنگ نیابتی بدل کرد؛ بلکه چشم بستن امریکا در برابر لانه های تروریستی و مرکز تروریزم جهانی و برعکس تمرکزآن به قریه های افغانستان و بمباران و تلاشی خانه ها و هدف قرار دادن یک قوم خاص سبب افزایش تنش های قومی در افغانستان گردید. این گفتۀ هالبروک که گفت« در خانۀ هر پشتون یک تروریست است» گواه آشکار بر دامن زدن به تنش های قومی و بسیج هزاران پشتون در رکاب طالبان گردید. این سیاست های امریکایی تنها تنش های قومی را در افغانستان دامن نزد؛ بلکه گروه های سیاسی و حتا جامعۀ مدنی افغانستان را در لاک قوم و مذهب فرو برد.
عقب نشینی نیروهای امریکایی از افغانستان نیات اصلی امریکایی ها را به نمایش نهاد . خروج نیرو های امریکایی در حالی صورت گرفته که طالبان به تعهدات خود عمل نکرده و برعکس خشونت ها را به گونه بی سابقه افزایش داده اند. اما امروز ۱۵ دسمبر خروج بیش از دو هزار نیروهای امریکایی به گونه یک جانبه از افغانستان تکمیل شد. این خروج در واقع امتیاز دیگری است در کنار امتیازهایی که در زیر چتر توافقنامه دوحه از سوی امریکا برای طالبان داده شده که در راستای تکمیل شدن تعهدات پنهان طالبان به امریکا صورت گرفت. امریکا از همان آغاز تهاجم اش به افغانستان اراده صادقانه برای مبارزه با تروریزم نداشت. چنانکه امریکا در سال ۲۰۰۱ هزاران نیروی خود را زیر نام مبارزه با تروریزم وارد افغانستان نمود و در ظرف چهل روز امارت طالبان را سرنگون و صدها طالب مسلح را در تبانی نزدیک با مشرف به وسیله طیاره ها از کندز و سایر ولایت های افغانستان به کراچی و پشاور و کویته منتقل کرد. امریکا برای سرکوب تروریزم افغانستان را مورد حمله قرار داد. طالبان و رهبران شان به ظاهر در پاکستان متواری و مخفی شدند و اما در اصل به خانه های مخفی آی اس آی منتقل شدند و تحت نظر نظامیان پاکستان آرام آرام به سازماندهی دوباره آغاز کردند. همزمان به حمله امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ نخستین حمله های طالبان در شرق و جنوب شرق کشور آغاز شد. تنها این نبود؛ بلکه امریکایی ها چشمان خود را در برابر لانه های تروریستان در پاکستان نیز بستند و به جای حمله به پناه گاه های طالبان در پاکستان، برعکس قریه های افغانستان را بمباران و خانه های مردم را تلاشی کردند. این بی رویه گی سبب رفتن مردم به صفوف طالبان شد تا آنکه هالبروگ گفت در خانه هر پشتون یک تروریست است. هالبروگ یکی از طراحان بالکانات است.
امریکا با رویکردهای محیلانه تضاد های قومی، گروهی و مذهبی را در افغانستان به اوج اش رساند و این سبب شد که یک حزب مستقل و ملی به رهبری یک شخصیت ملی در افغانستان ظهور نکرد.
اين پرسشي است که در ذهن هر شهروند افغانستان خطور مي کند که چگونه شد بررغم آزادي هاي بيان و رسانه ها و بستر نسبي دموکراسي شماري مهره هاي سوخته و بدنام و متهم به فساد و غارت و جنايت و غصب زمين پس از نشست بن تا کنون صدرنشين خوان قدرت در هر حکومتي باشند و نخبهگان راستين و وطن دوستان مستقل و غيروابسته به شبکه هاي استخباراتي و شخصيت هاي خوشنام و بالاخره افغانستان محور و آناني که خوان تلخ فقر را چشيده اند از صحنه فعال سياسي به عقب زده شوند و از لحاظ سياسي تجريد گردند. از سويي هم امريکا با شيوه هاي گوناگون به گونه مستقيم و غيرمستقيم تلاش کرد تا با فرصت سازي براي شماري مهره هاي سوخته و بدنام و آلوده کردن آنان به فساد و غارت، نخست آنان را در مقام هاي ارشد بالا بکشد و پس از جويدن در زير دندان آهنين و بدنام کردن شان چنان از صحنه به دور بزند و با تطميع شماري از آنان چنان آنها را فاقد شخصيت بسازد و به زير بکشد که در نتيجه اين بازي حتا گروه هاي سنتي و جهادي مجال قامت آرايي نيافتند و حتا توانايي هاي مخالفت آنها را به صفر تقرب بدهد. اين رويکرد حساب شده و ماهرانه صورت گرفت و در يک سياست چانه و فشار و تطميع و بلند کشيدن شماري فرزندان آنان به مقام هايي در وزارت هاي کليدي مانند وزارت خارجه و جاهاي ديگر و در ضمن بدنام کردن و از صحنه کشيدن خود آنان تيغ از دمار شان بيرون کرد و آخرين ضربه را به شخصيت هاي شکسته آنان وارد کرد و به تعبيري آنان را ” ضرب فني” نمود. با تأسف که اين مهره هاي سوخته هنوز هم به خود نيامده و به مقام خويشتن شناسي نايل نيامدند و با استفاده از ضعف هاي آنان در زمان مناسب با چراغ سبز نشان دادن براي آنان و بزرگ ساختن هاي سمبوليک آنان هرچه بيشتر آنان را در افکار مردم کوبيد و اين کوبيدن ها ادامه دارد و حال کار به جايي رسيده است که مردم از آنان استفراغ کرده و ديگر به صدر نشيني هاي سمبوليک آنان فريب نمي خورند.
حال پرسش اين است که دليل اين کمبود بزرگ را در چه علل و عواملي مي توان جست و جو کرد. اين را در وابستگي هاي استخباراتي بسياري رهبران و سياستگران کشور با شبکه هاي استخباراتي و نفوذ مسلط آنان بر اين مهره ها مي توان درک کرد يا فرسايشي شدن جنگ افغانستان يا سياست هاي مزدور پرورانه و ضد ملي امريکا در افغانستان و نبود ظرفيت فکري و فرهنگي در سطح ملي يا عدم رشد سالم دموکراسي و نانهادينه شدن ارزش هاي واقعي مردم سالاري و نفوذ مسلط مافيا هاي سياسي در تباني با قاچاقچيان اسلحه و مواد مخدر در کشور و يا عوامل ديگر، دست به دست هم داد و تمامي فرصت هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فکري و فرهنگي را از سياستگران و مردم گرفت. حتا فرصت را از آناني گرفت و براي شان مجال ميسر نشد که با وجود اشد تلاش حتا قادر به نشر يک روزنامه و تاسيس يک رسانه صوتي و تصويري واقعي مستقل و ملي و غير وابسته شوند و چه رسد به آنکه بیمبالاتی در معامله گری نيرو هاي مستقل و ملي موفق به ساختن يک حزب مستقل ملي و فراقومي و فرا مذهبي مي شدند.
از آنچه گفته آمد، اين حقيقت تلخ آشکارا مي شود که دست اندرکاران چهل سال اخير در سياست افغانستان در اين طرف خط سرنوشت مردم افغانستان را به بازي گرفته اند و مصالح و منافع و اقتدار ملي را قرباني اهداف شخصي، گروهي و قومي خود کرده اند. طوري که اين آقايان نتوانسته اند تا از آزمون هاي دشوار گذشته بيرون شوند و پس از اين هم نخواهند توانست، زيرا آزموده را آزمودن خطا است. اين که صدا هايي از به نتيجه نرسيدن گفت و گو ها در دوحه هم زمزمه مي شود، دليلش حضور همين مهره ها است که هنوز از خود بيرون نشده اند و هر کدام در بندي بسته اند و براي دل خوشي مطلوب به بهانه هاي کاذب روي آورده اند. بهانه هاي مشروطي که نه خود جنابان و نه حاميان شان به آن باور دارند.
شايد اين پرسش در ذهن خواننده تداعي کند که پس کي ها بايد عرادة صلح را به منزل مقصود برسانند، زيرا طرف هاي درگير منازعه همين اکنون آناني اند که به نحوي در حوادث چهل سال گذشته نقش داشته اند و سهم دار و يدک کش کشتي توفان زدة افغانستان در فراز و فرود امواج حوادث متلاطم آن بوده اند. بنا براين اکنون هم فرصت در دست اين مهره ها است و کسان ديگر مجال ندارند تا نقش کليدي را براي حل منازعة چهل سالة افغانستان بازي کنند. بنا براين هنوز زود است، انتظار داشت تا گفت و گو هاي دوحه به نتيجة مطلوب نايل آيد. از يک طرف دو طرف گفت و گو کننده صلاحيت کافي براي پايان دادن به منازعة افغانستان را ندارد؛ بلکه صلاحيت در دست آناني است که در پايان بازي منافع خود و نه منافع مردم افغانستان و منافع ملي و اقتدار ملي را در نظر دارند. تنها تماميت خواهي ها و خودخواهي هاي دوطرف نيست که ترازوي صلح را به ضرر مردم افغانستان سبک و سنگين مي سازد؛ بلکه وابستگي هاي پيدا و پنهان دو طرف در کنار تماميت خواهي هاي آنان خود باري بر شانه هاي مردم دردمند و بلاکشيدة افغانستان سنگيني مي کند که بالاخره هر نوع اميدواري براي رسيدن به صلح واقعي و باعزت را سخت زير پرسش مي برد.
اين آشفتگي ها در موجي ازوابستگي ها سبب شده تا هر روندي در افغانستان ناتمام بماند و هر باري کج به منزل برسد. اين واقعيت را در نشست دوحه به وضوح مي توان درک کرد. چنانکه از رفتن هيأت گفتوگو کننده با طالبان به دوحه روز گذشته است؛ اما از پيشرفت روي آجندا هنوز معلوم نيست و سرنوشت مذاکرات مجهول است.
دیدگاه شما