5 موقعیت برتر در نمونه کارها وارن بافت
وارن بافت بی شک پربیننده ترین و دارای بالاترین سرمایه در تاریخ معاصر است. از این گذشته ، هیچ کس به عنوان سابقه برتر در عملکرد بهتر از شاخص S&P 500 نسبت به خود افتخار نمی کند. جای تعجب نیست ، سرمایه گذاران بی وقفه سر و صدا می کنند تا با تجزیه و تحلیل نمونه کارها ، موفقیت او را مطابقت دهند و امیدوارند که حتی یک لقمه کوچک از نبوغ سرمایه گذاری بافت را جذب کنند.
با وجود موفقیت بی نظیر ، مدل سرمایه گذاری بافت همیشه شفاف ، سرراست و سازگار بوده است. اساساً ، او در شرکتهای با تراشه های آبی با سود مناسب و سودآور سرمایه گذاری می کند که ترازنامه های قوی دارند. بافت چنین سهامهایی را با هدف آویزان کردن روی آنها در طولانی مدت نبوغ مالی وارن بافت خریداری می کند. پنج شرکت زیر نمونه سرمایه گذاری های مستقر در شرکت هلدینگ بافت ، برکشایر هاتاوی است.
غذاهای کلیدی
- استراتژی سرمایه گذاری وارن بافت ایجاد سبد سهام شرکت های تراشه آبی با ترازنامه های قوی ، نگه داشتن سرمایه گذاری برای مدت زمان طولانی است.
- پنج سرمایه اصلی در شرکت هلدینگ بافت ، برکشایر هاتاوی ، اپل ، بانک آمریکا ، کوکاکولا ، آمریکن اکسپرس و کرافت هاینز هستند.
- اپل بزرگترین دارایی سهام Berkshire Hathaway است که 49.1 درصد از سهام را تشکیل می دهد.
- بافت از اواخر دهه 1980 سهام کوکاکولا را در اختیار داشت. این شرکت حدود 8.6٪ از سهام Berkshire Hathaway را تشکیل می دهد.
- در سال 2011 ، بافت هنگامی كه بركشایر هاتاوی در یك شركت خصوصی 50،000 سهم سهام دلخواه شركت را با ارزش تصفیه 100000 دلار برای هر سهم خریداری كرد ، سرمایه گذاری در بانك آمریكا را آغاز كرد.
شرکت اپل (AAPL) که 49.1 درصد از سهام Berkshire Hathaway را تشکیل می دهد ، بزرگترین دارایی بافت را نشان می دهد. Berkshire Hathaway تقریباً یک میلیارد سهم غول فناوری دارد که در زمان تهیه این گزارش 109.3 میلیارد دلار ارزش دارد. اپل پس از خرید سهام اضافی شرکت تاسیس استیو جابز در فوریه همان سال ، از ولز فارگو پیشی گرفت و مقام شماره 1 را در سال 2018 به دست آورد.
بانک آمریکا
با 1.03 میلیارد سهام به نام وی ، دومین دارایی بزرگ بافت در Bank of America Corporation (BAC) است که ارزش آن 24.1 میلیارد دلار است و از 4 اوت سال 2020 ، 10.8٪ از نمونه کارها را تشکیل می دهد. علاقه بافت به این این شرکت در سال 2011 زمانی شروع به کار کرد که وی به تقویت مالی شرکت پس از فروپاشی اقتصادی 2008 کمک کرد.
از طریق یک پیشنهاد خصوصی به ارزش 5 میلیارد دلار ، Berkshire Hathaway موافقت کرد 50،000 سهم سهام دلخواه بانک آمریکا را با ارزش تصفیه 100،000 $ برای هر سهم خریداری کند. سرمایه گذاری در بانک آمریکا ، که دومین بانک بزرگ کشور از نظر دارایی است ، سقوط می کند در راستای جذب بافت به سهام مالی ، از جمله Wells Fargo & Company و American Express (به زیر مراجعه کنید).
شرکت کوکاکولا
بافت یک بار ادعا کرد که روزانه حداقل پنج قوطی کوکاکولا مصرف می کند ، این ممکن است توضیح دهد که چرا سهام شرکت کوکاکولا (KO) سومین دارایی بزرگ وی است. اما یک چیز قطعی است: بافت از دوام محصول اصلی این شرکت قدردانی می کند که با گذشت زمان تقریباً بدون تغییر باقی مانده است ، به استثنای نام تجاری فرمول بد نام "New Coke" در اواسط دهه 1980. این منطقی است ، با توجه به اینکه بافت در اواخر دهه 1980 و پس از سقوط بازار سهام در سال 1987 شروع به خرید سهام كوكاكولا كرد ، از 23 سپتامبر 2020 ، با 400 میلیون سهام با ارزش تقریبی 19.2 میلیارد دلار ، كوكا كولا 8.6 حساب می كند ٪ نمونه کارها Berkshire Hathaway.
آمریکن اکسپرس
American Express (AXP) دومین شرکت خدمات مالی است که با داشتن 6.5٪ از سهام ، در لیست پنج لیست برتر بافت قرار دارد. Berkshire Hathaway دارای 151.6 میلیون سهم است که از 23 سپتامبر سال 2020 به ارزش 14.4 میلیارد دلار ارزیابی شده است. بافت سهام اولیه خود را در این شرکت کارت اعتباری در سال 1963 به دست آورد که برای توسعه فعالیت های خود بسیار به سرمایه احتیاج داشت. از آن زمان بافت ناجی شرکت بود ، چندین برابر ، از جمله در بحران مالی 2008.
کرافت هاینز
در 14 فوریه 2013 ، Berkshire Hathaway و 3G Capital یک معامله 28 میلیارد دلاری را برای خرید مارک جهانی مواد غذایی H.J. Heinz Company اعلام کردند. دو سال بعد ، این شرکت با Kraft ادغام شد و به Kraft Heinz Company (KHZ) تبدیل شد. در سالهای پس از ادغام ، این شرکت زمان های سختی را تجربه کرده است ، به طوری که قیمت سهام از 96.65 دلار در فوریه 2017 به 19.99 دلار در مارس 2020 کاهش یافته است.
با وجود این ، بافت همچنان به نظر می رسد که با داشتن 325.6 میلیون سهام Kraft Heinz با ارزش تقریبی 9.4 میلیارد دلار از 23 سپتامبر 2020 ، ایمان خود را به این شرکت حفظ کند. این برای رتبه بندی Kraft Heinz در رتبه پنجم لیست Buffett کافی است منابع ، 4.2٪ از نمونه کارها را به خود اختصاص داده است.
چکیده کتاب اشتباهات بزرگ اثر مایکل باتنیک
درس های ارزشمندی که بدون پرداخت هزینه دریافت می کنیم
همه ما دچار اشتباهات مالی می شویم. از جریمه های کوچک مالی تا گرفتاری هایی که تا حدودی برای ما عذاب آور می شوند. حتی بزرگترین سرمایه گذاران هم ممکن است اشتباه کنند. در این کتاب مایکل باتنیک تعدادی از سرمایه گذاران برجسته را در نظر گرفته و ما را از سرمایه گذاری های اشتباه آنها باخبر می کند تا با مشاهده آنها بتوانیم بدون پرداخت هیچ هزینه ای از تجارب این بزرگان سرمایه استفاده کنیم.
تحلیل های تکنیکال مفیدند اما عاری از خطا نیستند
مردم تلاش می کنند اتفاقات را به نحوی توضیح داده و برای هر چیز فرمولی بیایند. اما زندگی و رویدادهای آن پیچیده تر از آن است که در قالب یک فرمول ساده بگنجد. بنجامین گراهام سرمایه گذار بزرگ و نویسنده کتاب “سرمایه گذار هوشمند” توضیح می دهد که این امر در مورد سرمایه گذاری نیز صادق است. او که به عقیده وارن بافت نویسنده بزرگترین کتاب در مورد سرمایه گذاری می باشد در توضیح این مطلب می گوید که قیمت هر شرکت بیش از ارزش آن نوسان دارد. به این معنی که سهم های یک شرکت ارزش آن شرکت را نشان نمی دهد زیرا ترکیبی از درآمد، دارایی و قابلیت های آتی آن است.
علت تفاوت در قیمت و ارزش یک شرکت در این است که انسان قیمت ها تعیین می کند اما ارزش ها توسط کسب و کار مشخص می شوند. با توجه به این موضوع که انسان احساسی عمل می کند ولی بر کسب و کار، احساس تاثیری نمی گذارد قیمت و ارزش تفاوت چشمگیری دارند. مثلا با کاهش قیمت سهم شرکت جنرال الکتریک از 1/87 میلیارد به 784 دلار، گراهام معتقد بود که اتفاق بزرگی برای این شرکت پیش نیامده و تنها دیدگاه سرمایه گذار به این قیمت جهت داده است. اما بنجامین گراهام هم قادر نبود فرمول ثابتی برای بازار سرمایه گذاری ارائه دهد به گونه ای که تحلیل های او در جایی باعث نابودی خودش گردید. در دهه 1920 حس کرد قیمت ها و ارزش ها با هم هماهنگی ندارند به همین دلیل برخلاف شرایط بازار سرمایه گذاری کرد. تا حدودی حق با او بود اما قضاوت او در مورد میزان افت بازار اشتباه بود و این تحلیل اشتباه سبب شد گراهام 70% از دارایی خودش را از دست بدهد. این تجربه ثابت کرد هیچ قانون ثابتی بر بازار سرمایه گذاری حاکم نیست.
اشتباه در مدیریت ریسک حتی برای سرمایه گذاران فصلی هم خطرناک است
قانون معروفی در سرمایه گذاری وجود دارد که می گوید، “ارزان بخر، گران بفروش”. اما جالب اینجاست “جسی لیورمور” که این قانون را بنیان گذاشت خودش به شدت عاشق ریسک های غیر منطقی بود. او در سال 1877 در ماساچوست متولد شد و در سن 23 سالگی به نیویورک رفت. آنجا به کار سرمایه گذاری در بورس مشغول شد و همان هفته اول 50.000 دلار سود کرد. اما چندین بار دچار اشتباهات بزرگی شد. برای مثال در سال 1901 لیورمور 1000سهم از فولاد ایالات متحده و 1000سهم از راه آهن سانتافه را به صورت استقراضی فروخت. در سرمایه گذاری فروش استقراضی متضاد خرید است. در این روش شما افت سهام را پیش بینی می کنید به این امید که از تفاوت قیمت سود ببرید. این روشی بسیار پرخطر است و لیورمور نیز با این کار کل دارایی اش یعنی 50.000 دلار را از دست داد. علاوه بر این 500 دلار هم به کارفرمایش مقروض شد. او با تمام استعدادها و نواقصش به کار سرمایه گذاری ادامه داد و بارها دچار شکست و پیروزی شد. اما در نهایت توانست ثروتی معادل 1/4 میلیارد دلار به دست بیاورد .
لیورمور یکی از ثروتمندترین مردان جهان
در سال 1932 که بازار سهام به پایین ترین حد خود رسید آنقدر افت نبوغ مالی وارن بافت قیمت مشهود بود که برای همگان اصلاح و صعود بازار قطعی به نظر می رسید. البته این افزایش قیمت رخ داد اما جسی لیورمور که انتظار داشت افزایش قیمت بیش از این باشد به ریسک خود ادامه داد اما این اتفاق نیفتاد و او برای چندمین بار تمام دارایی اش را از دست داد. این بار طاقت نیاورده و در 29 نوامبر 1940 خودکشی کرد. واقعا مهم ترین راهبرد مدیریت ریسک چیست؟ تنوع بخشی؟
سرمایه گذاری های متمرکز، سرمایه گذاری پر ریسک!
تنوع بخشی در سرمایه گذاری چیست؟ فرض کنید مبلغ زیادی سرمایه دارید که می خواهید آن را وارد بازار سرمایه کنید. برای شروع سهم ده شرکت را خریداری می کنید. اما سهم یکی از شرکت ها افت کرده و 10% از سرمایه خود را از دست می دهید. حال اگر سهم 100 شرکت را می خریدید تنها 1% از سرمایه خود را از دست می دادید. این یعنی تنوع بخشی.
تنوع بخشی موضوعی بود که صندوق سرمایه گذاری سکویا باید به آن توجه بیشتری می کرد. سکویا از موفق ترین صندوق های سرمایه گذاری است که سرمایه گذاری های بلندمدت در حجم بالا را ترجیح می دهد. اولویت دادن به سهم های قوی متضاد موضوع تنوع بخشی است اما در بازار پاسخ مثبتی داده است. صندوق سرمایه گذاری سکویا که در سال 1970 با 10.000 دلار شروع کرد اکنون ارزشی برابر 4 میلیون دلار دارد. اما در سال 2010 تجربه سختی داشت. در این سال سکویا خرید سهم شرکت والینت را با 16 دلار شروع کرد و تا پایان سال 70% افزایش قیمت داشت. اما فاجعه ای در راه بود. سکویا شرکت والینت را به عنوان یک شرکت موفق به مشتریانش معرفی کرد اما والینت کسب و کارش در زمینه خرید دارو و بالا بردن قیمت آنها بود. اما در سال 2013 دارویی برای درمان مسمومیت با سرب که هزینه آن 950 دلار بود یک شبه به 27000 دلار رسید. در این اثنا سهام والینت 31% سقوط کرد. یک ماه بعد به دلیل انتشار خبر تقلب والینت در حسابداری سهام این شرکت 19% دیگر سقوط کرد. سکویا که متوجه این شرایط شد بزرگترین سهم شرکت را که مربوط به والینت می شد فروخت و 90% ضرر کرد. درسی که از این اتفاق می گیریم این است که تمرکز سرمایه در یک مکان همان قدر که می تواند به یکباره سودآور باشد، به همان میزان می تواند یکباره کل سرمایه شما را نابود کند.
در معاملات تجاری، احساسات می توانند بر تصمیمات ما حاکم شوند
مارک تواین رمان نویس برجسته ای بود که سبکی جذاب در نوشتن داشت. او همانند هر هنرمند دیگری احساساتش بر منطقش غالب بود. اعتقاد او بر این بود” هرگاه عاشق شدید قلبتان باید درگیر باشد نه عقلتان”. این در دنیای داستان جایگاه مناسبی داشت اما برای سرمایه گذاری قطعا نصیحت نامناسبی بود. در برحه ای از زمان شروع به سرمایه گذاری کرد. او عاشق مخترعان بود و به همین دلیل در دهه 1870 حدود 42000 دلار روی یک فناوری نوین به نام کالوتایپ سرمایه گذاری کرد. چارلز اسنایدر مخترع این فناوری معتقد بود که اختراع او می تواند صنعت تصویرسازی را متحول کند و تواین این نظریه را پذیرفت. اما اسنایدر یک متقلب دروغگو بود و تواین ضرر زیادی کرد. این عدم اعتماد او به مخترعان سبب شد این بار پیشنهادهای خوبی را رد کند. زمانی که سخنرانی پرشور الکساندر گراهام بل را شنید و بل به او پیشنهاد سرمایه گذاری با نازل ترین قیمت ممکن را داد تواین آن را رد کرد. و این بار با رد یک پیشنهاد ضرر زیادی را متحمل شد. این ضررها نتیجه غلبه احساسات بر منطق به هنگام تصمیم گیری در بازارهای مالی بود.
یک تاجر نباید به توانایی خودش اعتماد افراطی داشته باشد
آیا به یاد دارید زمانی که در مدرسه نمرات عالی می گرفتید و تشویق می شدید اعتماد به نفس شما تا چه اندازه بالا می رفت؟ به یاد دارید گاهی احساس می کردید همه چیز بلد هستید و به همین دلیل از تمرین بیشتر سر باز می زدید؟ ولی هیچ وقت فکر نمی کردید شاید امتحان بسیار ساده بوده است.
این همان اتفاقی است که برای تسای افتاد. دهه 1960 یکی از بهترین و آسان ترین زمان ها برای سرمایه گذاری بود. او که مدیر شرکت Fidelity Capital Fund بود در آن دوران سرمایه گذاری های موفقی انجام می داد. به گونه ای که سالانه 296 درصد سود می کرد. این امر سبب شد او کارش را در شرکت ترک کرده و به سرمایه گذاری در صندوق منهتن، صندوق سرمایه گذاری خودش بپردازد. او 2/5 میلیون از سهم شرکت خود را به کارشناسان مالی واگذار کرد. اما نبوغ مالی وارن بافت تقاضا برای سرمایه گذاری در این صندوق آن قدر بالا بود که در مجموع 27 میلیون سهم صادر شد و تسای 247 میلیون دلار به سرمایه اش اضافه شد. زمان، زمان رشد اقتصادی بود و شرکت ها همه در حال رشد و توسعه بودند. تسای نیز از این رونق بی بهره نبود. درسال 1960 سهام رشد فوق العاده ای داشت و این امر سبب شد تسای به خودش مطمئن شود. اما در سال های 1969 تا 1970 به علت اعتمادی که به خود پیدا کرد کاملا ناشیانه عمل کرد. تسای سهامی را که به مبلغ هر سهم 143 دلار خریده بود هفت ماه بعد شاهد نزول قیمتی برابر هر سهم 3/50 دلار بود. صندوق منهتن با ضرر شدیدی رو به رو شد و سرمایه گذاران به تدریج این صندوق را ترک کردند. تسای بابت اعتماد بی جا به توانایی های خود دچار شکست شدیدی شد و بهای اشتباهش را پرداخت. به یاد داشته باشید، “موج به هنگام بالا رفتن همه قایق ها را با خود بالا خواهد برد و هیچ قایقی از این قاعده مستثنی نخواهد بود”.
اطمینان افراطی به خود و شرایط نتیجه اش ضررهای میلیون دلاری خواهد بود
تصور کنید در حال تماشای بازی فوتبال هستید و می خواهید روی نتیجه شرط بندی کنید. ابتدا کار را مشکل می بینید چون هر دو تیم بسیار قوی هستند. اما پس از شرط بندی چنان به تصمیم خود مطمئن می شوید که فیش شرط نبوغ مالی وارن بافت بندی خود را به هیچ بهایی نمی فروشید. در مقاله مشهوری که در سال 1991 منتشر شد می خوانیم پژوهشگرانی مانند کانمان، کنچ و تالر نظریه “تاثیر مالکیت” را ارائه دادند. این نظریه می گوید ما صرفا به این دلیل که مالک چیزی هستیم آن دارایی را بسیار باارزش می دانیم. اما ارزشی که ما به آن می دهیم دلیل بر ارزش فوق العاده آن نیست. این امر دو موضوع را روشن می کند: اول اینکه تفکر در زمان از بین می رود. دوم اینکه مالک چیزی بودن آن را باارزش جلوه می دهد و ما درست از همین اطمینان مفرط ضربه می خوریم. شاید بتوان برای نمونه به وارن بافت بزرگترین سرمایه گذار زمان اشاره کرد. او روزی تصمیم گرفت سهام شرکت کفش دکستر را خریداری کند. او آنقدر مجذوب خرید خودش بود که متوجه ایجاد کساد در بازار کفش نبوغ مالی وارن بافت آن زمان نشد. و بالاخره دکستر سقوط کرده و ضرر بسیاری را برای وارن به بار آورد. این نشان می دهد حتی بهترین سرمایه گذاران دنیا نیز خطا می کنند.
تلاش برای کاهش اشتباهات در سرمایه گذاری امری ضروری است
به بازی شطرنج بین استادان این بازی توجه کنید. آنها مهره های خود را به گونه ای می چینند که کمترین آسیب را ببینند و به نوعی حریف را مجبور به انجام اشتباه نمایند. در امور مالی نیز به همین گونه است. در بازار تجارت حرفه ای ها به گونه ای عمل می کنند که آماتورهای بازار مجبور به اشتباه شوند. اما از طرفی یک مبتدی باید به طریقی وارد بازار باشد که بر نباختن تمرکز کند تا بر بردن. اما بهرحال حرفه ای ها هم دچار خطا می شوند. برای نمونه استنلی دروکن میلر را مثال می زنیم. او در سال 1988 برای تشکیل پورتفولیو برای صندوق کوانتوم جرج سوروس منصوب شد. او در 4 سال اول بسیار موفق بود و رشد او در سال هرگز کمتر از 24 درصد نشد. اما در سال 1999 دست به ریسکی ناشیانه زد و ضمن آن با خرید 200 میلیون دلار از سهام شرکت tech دچار ضرر شدیدی شد. او که نمی خواست بازارهای مالی را ترک کند، سرمایه گذاری عمده ای به یورو انجام داد و 600 میلیون دلار روی شرکت VeriSign سرمایه گذاری کرد. در این اثنا با کم شدن ارزش سهام هایش دچار ضررهای جبران ناپذیری شد. خطای او غفلت از حوزه تخصصی بود و اینکه به جای تلاش برای ضرر نکردن به دنبال بردهای بزرگ بود.
سرمایه گذاران باید آماده زیان های احتمالی باشند
آیا به تاریخچه قیمت سهام آمازون دقت کرده اید؟ شاید در ظاهر به نظر یک سهم فوق العاده باشد اما در پشت پرده قضیه حفظ این سهام است که واقعا کار هر کسی نیست. این سهام سه مرتبه به دو نیم تقسیم شد و ضررهایی برای سرمایه گذاران ایجاد نمود.
مثال دیگر چارلی مانگر است که با مهندسی معکوس مسائل پیشرفت های زیادی می کرد. اما نبوغ او نیز سبب نجاتش از ضرر نشد. او با سرمایه گذاری 61% از صندوقش روی شرکت Blue Chip Stamps و رکود بازار محصولات این شرکت دچار شکست بزرگی شد. اما کمی بعد همین شرکت شکست خورده سهام برکشایر را خریده و دوباره سرپا شد. این موضوع نشان میدهد گاهی صبر و سرمایه گذاری بلند مدت شما را از شکست های بزرگی نجات می دهد.
سخن آخر
سرمایه گذاری حتی برای بازیکنان حرفه ای نیز بازی خطرناکی است. اما با مطالعه خطاهای بزرگان سرمایه گذاری می توانیم به صورت رایگان درس های بزرگی یاد بگیریم. اگر مبتدی هستید و می خواهید وارد بازار سرمایه گذاری بشوید باید ابتدا به دوری از خطا و ضرر نکردن بیندیشید و سپس به برد فکر کنید. به دارایی تان وابسته نباشید تا احساساتی نظیر ترس، خشم و طمع بر شما غالب نشود و نبوغ مالی وارن بافت بتوانید بهترین تصمیم ها را بگیرید. به گفته وارن بافت سرمایه گذاران باید طوری عمل کنند که گویی در تمام دوران عمر خود فرصت 20 معامله را دارند. در این شرایط کاملا دقت کرده و سهم های خود را با احتیاط انتخاب می کنند.
دانلود کتاب نبوغ خود را بشناس!
به دلیل ضعفهای تربیتی و آموزشی و سایر عوامل محدودکننده، اکثر انسانها در کشف و شکوفایی علایق و استعدادهای خود، موفق نمیشوند. دنبال کردن علایق و استعدادهای ذاتیمان نه تنها منبع اصیل شادمانی و رضایت درونی است بلکه شکوفایی استعدادهای ذاتی، کسب موفقیت و استقلال مالی را برایمان سریعتر و راحتتر میسازد. فرض کنید اگر بیل گیتس بهجای علوم کامپیوتر، که عاشق آن بود، وارد کار بورس میشد، بازهم میتوانست ثروتمندترین مرد جهان شود؟ یا اگر وارن بافت، که شیفته بورس بود، دنبال علوم کامپیوتر میرفت بازهم یکی از مولتی میلیاردهای جهان میشد؟ همۀ افرادی که موفقیتهای بزرگ کسب کردهاند، عاشق کارشان بودهاند. انجام کاری که به آن علاقه داریم، غیر از لذت و موفقیت، باعث رشد شخصی و معنوی ما میشود. با حرکت در جهت نبوغ ذاتی و رسالت شخصی از شادمانی، رضایت درونی، معناداری، رفاه و استقلال مالی، رشد شخصی، خودشکوفایی و تعالی معنوی بیشتری برخوردار گشته و درعینحال خدمتی ارزشمند نیز به جهان عرضه میکنیم .
کلمات کلیدی: نبوغ انیشتین، خود شناسی، نبوغ، نبوغ شناسی،
برای دانلود کتاب نبوغ خود را بشناس! و دسترسی سریع و کاملا رایگان به بیش از ۱۰،۰۰۰ هزار کتاب و کتاب صوتی دیگر اپلیکیشن کتاب سبز را، رایگان دانلود کنید.
دانلود کتاب نبوغ خود را بشناس
امروز سه شنبه , ۲۹ شهریور , ۱۴۰۱ شما در تک بوک هستید.
جستجو در تک بوک با گوگل!
دانلود کتاب نبوغ خود را بشناس
- admin
- كتاب موفقيت و روانشناسی
- 4th دسامبر 2015
- بدون نظر
به دلیل ضعفهای تربیتی و آموزشی و سایر عوامل محدودکننده، اکثر انسانها در کشف و شکوفایی علایق و استعدادهای خود، موفق نمیشوند. دنبال کردن علایق و استعدادهای ذاتیمان نه تنها منبع اصیل شادمانی و رضایت درونی است بلکه شکوفایی استعدادهای ذاتی، کسب موفقیت و استقلال مالی را برایمان سریع تر و راحت تر میسازد. فرض کنید اگر بیل گیتس بهجای علوم کامپیوتر، که عاشق آن بود، وارد کار بورس می شد، بازهم میتوانست ثروتمندترین مرد جهان شود؟ یا اگر وارن بافت، که شیفته بورس بود، دنبال علوم کامپیوتر میرفت بازهم یکی از مولتی میلیاردهای جهان میشد؟ همۀ افرادی که موفقیتهای بزرگ کسب کردهاند، عاشق کارشان بودهاند. انجام کاری که به آن علاقه داریم، غیر از لذت و موفقیت، باعث رشد شخصی و معنوی ما میشود. با حرکت در جهت نبوغ ذاتی و رسالت شخصی از شادمانی، رضایت درونی، معناداری، رفاه و استقلال مالی، رشد شخصی، خودشکوفایی و تعالی معنوی بیشتری برخوردار گشته و درعین حال خدمتی ارزشمند نیز به جهان عرضه میکنیم . کتاب نبوغ خود را بشناس می تواند در کشف استعداد ذاتی ما کمک کننده باشد . این کتاب را نویسنده محترم موسی توماج به منظور انتشار رایگان در وبسایت تک بوک تقدیم نموده اند .
دانلود کتاب صوتی پدر پولدار، پدر فقیر
برای دانلود و دسترسی به کتاب پدر پولدار، پدر فقیر و هزاران کتاب صوتی ، میتوانید از سایت ماهان پهلوان استفاده کنید.
شنیدن نمونه کتاب صوتی پدر پولدار، پدر فقیر
معرفی کتاب صوتی پدر پولدار، پدر فقیر
کتاب صوتی پدر پولدار، پدر فقیر، اثری از رابرت کیوساکی و شارون لیچر، دربردارندهی راهکارهای مفیدیست که ثروتمندان به واسطه آنها به ثروت و موفقیت رسیدهاند.
ایدههای رابرت کیوساکی (Robert Kiyosaki) و شارون لیچر (Sharon L Lechter)
که در کتاب صوتی پدر پولدار، پدر فقیر (Rich Dad Poor Dad) آمده است، از نظر بسیاری از پدر و مادرها عجیب و بدون کارایی است. بیشتر والدین برای پایبند کردن بچهها در مدرسه مشکل دارند. اگر فرزندانتان را تشویق کنید که کارمند خوبی باشند آن وقت آنها را وادار کردهاید که بیشتر از آنچه سهمشان است مالیات به دولت بدهند و در عوض هم انتظار مقرری بازنشستگی ناچیزی را بکشند یا اصلاً منتظر مقرری گرفتن هم نمانند.
درست است که مالیات قسمت اعظم هزینههای اشخاص را تشکیل میدهد. در واقع بیشتر خانوادهها از ماه ژانویه تا اواسط ماه می را برای دولت کار میکنند تا بلکه بتوانند مالیاتهایشان را پرداخت کنند. ما الان به ایدههای تازه نیازمندیم و این کتاب همان نوع ایدهها را به شما ارائه میدهد.
آموزش افراد ثروتمند به فرزندان
رابرت عقیده دارد که اشخاص ثروتمند آموزشهای خاص و ویژهای به فرزندانشان میدهند. شاید ایدههایی که در کتاب پدر پولدار پدر بیپول آورده شدهاند از آن نوع چیزهایی نباشند که شما دلتان بخواهد با فرزندانتان در موردشان گفتگو کنید. ما باید دانش و معلومات تازهتری را به فرزندانمان بیاموزیم. ما به ایدههای جدید و آموزشهای متفاوتی نیازمندیم. شاید ایدهی بدی نباشد که به فرزندانمان بگوییم که همزمان با کارمند نمونه بودن سعی کنند تا صاحب شرکت سرمایهگذاری شخصیشان هم باشند.
اگر کارمند، باغبان، کفاش و یا حتی بیکار هستید باز هم میتوانید به خودتان یاد بدهید و به آنهایی که دوستشان دارد آموزش بدهید تا از لحاظ مالی بتوانند مستقل شوند و از خودشان محافظت کنند. یادتان باشد که هوش مالی یک روند ذهنی است که طی آن ما میتوانیم مشکلات مالیمان را رفع کنیم.
تکنلوژی در جامعه
در جامعهی امروزی با تغییرات جهانی و تکنولوژیکی زیادی روبهرو هستیم که بسیار گسترده هستند و حتی گستردهتر از تمام تغییراتی هستند که تاکنون با آنها روبهرو شدهایم. هیچ فردی جام جهاننما ندارد اما از یک چیز میتوان مطمئن بود و آن هم اینکه تغییرات در راه هستند که ما در ذهنمان هم نمیگنجد.
چه فردی میداند در آینده با چه چیزهایی روبهرو خواهیم نبوغ مالی وارن بافت شد؟ اما هر اتفاقی هم که رخ بدهد ما دو انتخاب اساسی پیش رویمان داریم یا آنکه محتاطانه رفتار کنیم یا اینکه هوشمندانه جلو برویم و آن کار را با آمادهسازی خودمان و کسب آموزشهای لازم و بکارگیری نبوغ مالی خود و فرزندانمان انجام دهیم.
مشکلات اغلب مردم از نظر رابرت
از نظر رابرت کیوساکی علت مشکلات اغلب مردم این است که سالها عمر خود را در مدرسه درس خواندهاند، اما هیچ چیز دربارهی پول و منابع مالی آموزش ندیدهاند. وی میگوید: که مردم میآموزند تا برای پول کار کنند، اما هرگز نمیآموزند، کاری کنند تا پول برایشان کار کند.
رابرت کیوساکی اقتصاددان برجسته و صاحب تئوریهای نوآورانه و درخشان اقتصادی در دنیاست. نخستین و معروفترین کتاب وی پدر پولدار پدر فقیر است که به نظرهای این دو پدر و دوران بچگیاش میپردازد اما او در ادامه سری کتابهایش به طور تخصصی به بیان نظرهای پدر پولدار و ارائه راهحلهای هوشمندانه و ملموس برای رسیدن به پول میپردازد. او علاوه بر نویسندگی یکی از ثروتمندترین افراد آمریکا و فعال در حوزه سرمایهگذاری املاک و مستغلات است.
در بخشی از کتاب صوتی پدر پولدار پدر فقیر میشنویم:
یادم هست که در مدرسه داستان رابین هود و دوستانش را برای ما تعریف میکردند. معلم من فکر میکرد داستان مزبور داستانی شگفتانگیز در مورد قهرمانی رومانتیک شبیه کوین کاستنر است که از پولدارها پول میدزدید و به فقرا میبخشید. پدر پولدار رابین هود را قهرمان نمیدانست بلکه او را یک حقهباز توصیف میکرد.
شاید خیلی وقت است که رابین هود به خاطرها سپرده شده است اما پیروان او هنوز هم در جامعه وجود دارند. خیلی وقتها میشنوم که افراد میگویند چرا هزینهی فلان چیز را پولدارها نباید بدهند یا پولدارها باید مالیات بیشتری بدهند و پولشان را به فقرا ببخشند.
همین ایدهی رابین هودی یا گرفتن از اغنیا و بخشیدن به فقرا است که عامل بیشترین درد و محنت فقرا و طبقهی متوسط بوده است. دلیل اینکه طبقهی متوسط بیشتر از دیگران مشمول مالیات میشود به خاطر طرز فکر رابینهودی است. واقعیت این است که پولدرها مالیاتی نمیدهند بلکه طبقهی متوسط است که جور فقرا را میکشد. مخصوصاً آن دسته که جزو اقشار متوسط درس خواندهاند و درآمدشان بالاست.
مجدداً برای اینکه کاملاً متوجه نحوهی رخداد امور شویم بایستی به گذشته برگردیم و نظری به تاریخچهی مالیات بیندازیم. گرچه پدر بسیار تحصیلکردهی من در زمینهی تاریخچه آموزش استاد بود پدر پولدارم خودش را متخصص تاریخچهی مالیاتها میدانست. پدر پولدار برای من و مایک توضیح داد که در اصل در ایالات متحده و انگلستان چیزی به نام مالیات وجود نداشته است. گاهگاهی برای تامین هزینههای جنگ از مردم مالیاتهای موقتی گرفته میشد.
در این مواقع پادشاه یا رئیسجمهور حرف مالیات را وسط میکشید و از مردم میخواست تا در این امر شرکت کنند. از سال 1799 تا 1816 در بریتانیا مالیات به منظور تجهیز ارتش برای نبرد در مقابل ناپلئون وضع شد و در ایالات متحده بین سالهای 1861 تا 1865 مالیات را برای تامین هزینههای جنگ داخلی وضع کرده بودند.
مالیات در انگلستان
در سال 1885 انگلستان مالیات بر درآمد را به صورت قانونی دائمی برای شهروندانش درآورد. در سال 1913 در ایالات متحده همزمان با تصویب و ابلاغ اصلاحیۀ شانزدهم قانون اساسی دائمی شد. حتی زمانی پیش آمد که آمریکاییها ضد پرداخت مالیات اعتراض کردند دلیل این امر هم مالیات گزافی بود که روی چای وضع شده بود و منجر به شکل گیری حزب معروف تی پارتی در بوستونهاربر شد و این مسئله خودش بعدها منجر به شعلهور شدن آتش جنگ انقلابی شد.
تقریباً در هر دو کشور 50 سال طول کشید تا مردم بپذیرند که برای درآمدشان مالیات بدهند. آنچه که در این میان از قلم افتاده است این است که هر دوی این مالیاتها در ابتدا فقط برای ثروتمندان جوامع وضع شده بودند. پدر پولدارم از من و مایک میخواست که این نکته را درک کنیم. وی برای ما توضیح داد که ایدهی دریافت مالیات اینگونه در میان عموم مطرح و پذیرفته شد که به فقرا و طبقۀ متوسط گفتند مالیات فقط برای تنبیه و جریمهی ثروتمندان وضع شده است.
مردم هم فقط به این دلیل به قانون مزبور رای مثبت دادند و اخذ مالیات قانونی شد. گرچه هدف این قانون مجازات ثروتمندان بود اما در واقع کسانی را هدف قرار داد که به آن رای داده بودند یعنی فقرا و طبقهی متوسط جامعه را.
دیدگاه شما