همه چیز درمورد تحلیل تکنیکال بورس
تحلیل تکنیکال به طور کلی روشی برای پیشبینی قیمتها با مطالعه وضعیت گذشته بازار است. در این تحلیل، با بررسی تغییرات، نوسانهای قیمتها، حجم معاملات و عرضه و تقاضا میتوان وضعیت قیمتها در آینده را پیشبینی کرد.
در علم تکنیکال، با نمودار قیمت سروکار داریم. یعنی ما تمام نوسانات قیمت را مشاهده میکنیم و تمام تصمیمات را طبق آن نوسانات میگیریم.
تحلیل تکنیکی نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی ندارد.
تحلیل تکنیکال در واقع یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایهگذاریها و تعیین فرصتهای معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری است که از فعالیتهای معاملاتی مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات استفاده میکند .
تجزیه و تحلیل تکنیکال میتواند بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است مورد استفاده قرار گیرد. این موارد میتوانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا، و سایر اوراق بهادار باشند. اما این ابزار بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس استفاده میشود .
برای کسب اطلاعات بیشتر با مشاوران بخش مشاوره بورس کارمنتو همراه باشید.
یک تحلیل گر تکنیکی، معتقد است که همه اطلاعات یک سهام یا یک ارز در مسابقات قیمت ان نهفته است و از روند حرکت قیمت می توان اینده آن را پیش بینی نمود. تحلیل تکنیکی سرعت عمل بالایی داشته و به ما این امکان را می دهد که در مدت کوتاه تری نسبت به تحلیل فاندامنتال(بنیادی یا پایه ای نیز می گویند)سهام شرکتی یا ارزی را مورد بررسی قرار بدهیم .
در حال حاضر تحلیل تکنیکی در بورس های معتبر دنیا رواج زیادی پیدا کرده و طرفداران خاص خود را دارد. مزیت این نوع تحلیل در سرعت عمل ان است و میتوان در مدت کوتاهی چندین نوع ارز یا قیمت سهام چندین شرکت را بررسی کرد ولی تحلیل فاندامنتال همین تعداد ارز یا سهام بسیار وقت گیر خواهد بود .
مزایای تحلیل تکنیکال
- انعطافپذیری و سازگاری با همه بازارها
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد .
- قابل استفاده برای بازههای زمانی مختلف
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازههای زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معاملهگران روزانه چه معاملهگران چند روزه و کوتاهمدت و چه خریداران میانمدت و چه افرادی که در بازههای زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش میباشند، میتوانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمیشود و این سلیقه و روش کار معاملهگر میباشد که در چه بازهای به تحلیل بپردازد.
- میتوان گفت که تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام.
اصول تحلیل تکنیکال
1.قیمت همه چیز را نشان می دهد
بسیاری از منتقدان تحلیل تکنیکال این موضوع را که تنها در نظر گرفتن تحرکات قیمتی برای پیشبینی رفتار سهم کافی است و عوامل بنیادی مورد توجه قرار نمیگیرند را قبول ندارند. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم مشخص است و توجه به آن سبب حذف سایر عوامل قبل از تصمیمگیری برای سرمایهگذاری است. تنها چیزی که مهم است تحرکات قیمتی است که میزان عرضه و تقاضای بازار را نشان میدهد .
2.قیمت در روند نمودار حرکت میکند
تحلیلگران تکنیکالی معتقدند که قیمتها در روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، حرکت و روندهای گذشته را تکرار میکنند .
3.گذشته تمایل دارد تا تکرار شود
طبیعت روند قیمت بدین گونه است که تکرار شود. در واقع براساس روانشناسی بازار و احساساتی مانند ترس و هیجان، چرخه های قیمتی گذشته تکرار میشود. تحلیلگر تکنیکال با استفاده از نمودارها احساسات را تحلیل میکند و متعاقب آن به تحلیل روند قیمتی نمودار سهام میپردازد. برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای روندهای ۱۰۰ ساله است که مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ زیرا تحلیلگران بر این باورند که نمودار سهام، روندهای قیمتی خود را تکرار میکنند .
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی
هر دوی این روشها برای جستجو، تحلیل، پیشبینی و انتخاب اوراق بهادار و سهام هستند و مانند هر روش سرمایهگذاری دیگری حامیان و منتقدان خود را دارند .
تحلیل بنیادی روشی است که ارزش ذاتی سهام را ارزیابی میکند. این تحلیل دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی مهم است .
تحلیل تکنیکال از این حیث با تحلیل بنیادی متفاوت است که قیمت و حجم سهام را تنها ورودیهای این روش میتوان برشمرد. در تحلیل تکنیکال تلاش نمیشود تا ارزش ذاتی سهام تعیین شود و به جای آن از نمودار سهام استفاده میشود تا با مشخص کردن الگوها و نمودار، رفتار سهم در آینده نشان داده شود .
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
با توجه به اینکه فرضیه بازار کارا از فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال است، یکی از محدودیت های آن نیز می تواند باشد. طبق این فرضیه قیمتهای بازار، همه اطلاعات گذشته و حال را منعکس میکند و بنابراین هیچ راهی برای کسب منفعت از روندهای بازار نیست مگر اینکه بازار کارایی کامل نداشته باشد. تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار میتواند کارا باشد، اما همه اطلاعات در قیمت گذشته و حال وجود ندارد و قیمتها تصادفی حرکت میکنند .
دومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که این روش در برخی از اوقات کاربرد دارد. برای مثال اگر معاملهگران حد ضرر مشابهی برای یک سهم خاص در نظر بگیرند، با رسیدن سهم به قیمت نزدیک حد ضرر بسیاری از سهامداران شروع به فروش میکنند و این موضوع سبب میشود که قیمت سهم پایین بیاید و پیشبینیها را تایید کند و اینگونه برداشت شود که روند پیشبینی شده تحلیل تکنیکال درست بوده است.
سخن آخر
در این متن، به تحلیل تکنیکال و مزایای آن پرداخته و به تفاوت آن با تحلیل بنیادی اشاره کردیم. حال اگر در حوزه بورس به سوال و یا ابهامی برخوردید، بهتر است که با کارشناسان و مشاورین این حوزه در وبسایت و یا اپلیکیشن کارمنتو همراه شوید و مشاوره تلفنی بورس بگیرید.
تحلیل بنیادی چیست؟
در این مقاله قصد داریم روش تحلیل بنیادی یا به اصطلاح “fundamental analysis” در بورس را برای شما توضیح دهیم.
شما برای سرمایه گذاری در بازار بورس نیازمند ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل هستید. در واقع بر اساس شانس و بدون تجزیه و تحلیل و شناخت بازار نمیتوانید در آن سرمایه گذاری کنید.
در واقع شما قبل از خریداری سهام یک شرکت باید وضعیت آن شرکت را به دقت بررسی کنید.
روش های تجزیه و تحلیل در بازار بورس به صورت کلی به دو دسته تقسیم میشوند:
تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی با نام تحلیل پایه ای و یا تحلیل اساسی هم عنوان میشود.
تحلیل بنیادی بر مبنای ارزشیابی دارایی سهام یا ارزیابی ذاتی قیمت سهم است. در تحلیل بنیادی به طور کلی زمان سرمایه گذاری در بازار و همچنین ارزیابی ارزش صنایع مختلف و شرکت های آن صنعت ها مورد بررسی قرار میگیرد.
به نقل از سایت tse.ir چارچوب تحلیل بنیادی به شرح زیر است:
چارچوب تحلیل بنیادی
سرمایه گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند زمان مناسب برای سرمایه گذاری را تشخیص دهند. سپس به تحلیل صنایع یا بخشهایی از اقتصاد می پردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه اگر تحلیلگر به این نتیجه برسد که زمان سرمایه گذاری مناسب است و صنایع مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت میکنند به تحلیل شرکتها می پردازد.”
میتوان اذعان کرد که در تحلیل بنیادی عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام مورد بررسی قرار میگیرد:
عوامل محیطی
مانند وضعیت اقتصادی و سیاسی، قوانین کشور و … هستند.
عوامل مربوط به صنعت
مانند میزان عرضه و تقاضا و شرایط سرمایه گذاری در آن صنعت خاص.
عوامل داخلی شرکت
این عوامل مربوط به شناخت اطلاعات شرکت مبنی بر طرح های توسعه ای، میزان سود و زیان، درآمد و بدهی شرکتها است. (بررسی فاکتورهایی مانند P/E و EPS در این مورد به شناخت بهتر کمک می کند.)
در تحلیل بنیادی شما باید با فعالیت محوری شرکت آشنا باشید. در نظر بگیرید یک شرکت چقدر مطابق با مدل کسب و کار مطرح شده ی خود پیش می رود. این عوامل از جمله عوامل کیفی هستند که برای شناخت شرکت ها و صنایع مختلف مورد بررسی قرار میگیرند.
علاوه بر این بررسی ترازنامه، صورتحساب های مالی شرکت، میزان سود و زیاد تحقق یافته یا پیش بینی شده و مواردی از قبیل میزان نقدینگی به شما به عنوان عوامل کمی در این تحلیل کمک میکند.
برای آشنایی بیشتر با این موارد پیشنهاد میکنم مقاله ی مربوط به Eps (درآمد هر سهم) و سری مقالات مربوط به P/E (نسبت قیمت به درآمد) در دسته بندی اصول اولیه را مشاهده فرمایید.
بررسی و اصطلاحات در تحلیل بنیادی
در صورتی که طی تحلیل بنیادی ارزش واقعی قیمت یک سهم بیشتر از قیمت فعلی آن باشد این سهم overvalue است و ارزش خرید دارد.
همچنین در صورتی که ارزش واقعی قیمت یک سهم از قیمت فعلی آن کمتر باشد این سهم undervalue است. در صورتی که در سبد سهام شما وجود داشته باشد ضرر می سازد و در غیر این صورت ارزش خرید ندارد.
ولیکن اگر قیمت فعلی با ارزش پیش بینی شده ی هر سهم در تحلیل بنیادی یکسان باشد به اصطلاح گفته میشود قیمت سهم منصفانه است.
مثال
در تحلیل بنیادی با در نظر گرفتن یک خبر خاص ممکن است دو سرمایه گذار به دو تحلیل متفاوت دست یابند:
برای مثال شرکتی اعلام میکند طبق طرح توسعه ای شرکت برای سال آینده، فروش محصولات و یا خدمات شرکت 40 درصد رشد خواهد داشت.
ممکن است تحلیلگر الف با بررسی عوامل به این نتیجه برسد که افزایش 40 درصدی فروش این شرکت باعث افزایش سود شرکت است. در نتیجه رشد قیمت سهام میشود. درنتیجه خرید سهام این شرکت را در برنامه خود قرار دهد.
تحلیلگر ب با بررسی این خبر به این نتیجه برسد که در صورت افزایش فروش 40 درصدی شرکت، هزینه های شرکت بسیار رشد خواهد کرد. در نتیجه سود زیادی ساخته نمیشود و ارزش قیمت سهم رشد نخواهد کرد.
برای اینکه بتوانید سرمایه گذاری مناسبی در بازار بورس داشته باشید باید از روش های تحلیلی استفاده کنید. بدون تحلیل اقدام به خرید سهام شرکت ها نکنید. علاوه بر آن هر یک از این روش ها طی دوره های آموزشی به شما یاد خواهند داد که چه عواملی و چه روش هایی را به کار بگیرید که تحلیل شما درصد خطای کمتری داشته باشد.
لذا پیشنهاد میکنیم بعد از اینکه پاسخ سوال خود را در خصوص اینکه “تحلیل بنیادی چیست؟” دریافتید، اقدام به کسب مهارت و آموزش بیشتر در این دو حوزه بکنید.
معرفی روش وایکوف در تحلیل ارزهای دیجیتال
روش وایکوف توسط ریچارد وایکوف (Richard Wyckoff) در سال 1930 معرفی شد. این روش شامل یک سری اصول و استراتژی است که در ابتدا برای معاملهگران و سرمایه گذاران طراحی شد. وایکوف زمان بسیار زیادی بر روی اصول بنیادی عرضه و تقاضا توسعه این روش و آموزش آن صرف کرد و فعالیتهای او تاثیر بسیار زیادی بر “تحلیل تکنیکال مدرن” گذاشته است. وایکوف این روش را در بازار سهام مورد استفاده قرار داد، اما پس از آن، این روش در دیگر بازارها نیز مورد استفاده قرار گرفت.
بسیاری از فعالیتهای وایکوف از روش دیگر تریدرهای موفق الهام گرفته شده است. امروزه نام وایکوف در کنار اسامی بزرگی همچون داو و الیوت قرار میگیرد. و از این حیث از احترام بسیار زیادی در جامعه تکنیکال برخوردار میباشد. او تحقیقات بسیار گستردهای بر روی بازارهای مالی انجام داد که نتیجه این تحقیقات، ارائه چندی تئوری و تکنیک معاملاتی بوده است. ما در این مقاله سعی میکنیم شمایی کلی از تحقیقات وایکوف را معرفی کنیم. شاید بتوان سرفصلهای کار او را به 4 بخش زیر تقسیم کنیم:
- سه قانون بنیادی
- مفهوم پول هوشمند
- روش وایکوف در تحلیل نمودار قیمت
- رویکرد پنج مرحلهای
در ادامه به طور مجزا این 4 بخش را توضیح خواهیم داد.
3 قانون بنیادی وایکوف
این اصل به تعادل میان عرضه و تقاضا اشاره دارد. قیمت زمانی افزایش مییابد که تقاضا بیشتر از عرضه باشد و همچنین قیمت زمانی کاهش مییابد که برعکس این رابطه برقرار شود. البته این اصل یکی از اصول اساسی و اولیه بازارهای مالی بوده و مخصوص روش وایکوف نمیباشد. این اصل را میتوان به صورت سه معادله زیر بیان کرد:
تقاضا > عرضه = قیمت کاهش مییابد.
تقاضا = عرضه = قیمت تغییر زیادی نخواهد کرد.
به عبارت دیگر، قانون اول وایکوف اشاره به این دارد که افزایش تقاضا نسبت به عرضه منجر به افزایش قیمت دارد، زیرا قدرت خریداران بیشتر از قدرت فروشندگان است. اما زمانی که قدرت فروشندگان بیشتر از خریداران باشد، عرضه بر تقاضا غالب شده و قیمت کاهش خواهد یافت.
افرادی که از روش وایکوف استفاده میکنند، عموما از ترکیب رفتار قیمت و حجم معاملات، تعادل بین عرضه و تقاضا را مورد بررسی قرار میدهند. ترکیب حجم و قیمت، بینش عمیقتری نسبت به بازار و رفتار آتی بازار به ما خواهد داد.
این قانون تصریح میکند که تفاوت بین عرضه و تقاضا تصادفی نیست. برخی افراد اصل اول را قبول داشته اما اعتقاد دارند، بازار به صورت تصادفی گاهی قدرت تقاضا بالا رفته و گاهی کمتر میشود. اما اصل دوم وایکوف خلاف آنرا میگوید. تعادل عرضه و تقاضا اتفاقی برهم نمیخورد، بلکه تغییر عرضه و تقاضا در بازار، نتیجه و حاصل یک مجموعه اتفاق میباشد. در تئوری وایکوف، فاز تراکم یا تجمیع( علت) سرانجام منجر به صعود (معلول) میشود. در مقابل، فاز توزیع (علت) در نهایت منجر به ریزش (معلول) و نزول قیمت میشود. وایکوف برای تخمین تاثیرات احتمالی یک علت، از یک روش منحصر به فرد در نمودار استفاده میکرد. به عبارت دیگر، او روشهایی را برای تعیین اهداف معاملاتی بر اساس فازهای تراکم و توزیع ایجاد کرد. این تکنیک این امکان را فراهم میکرد تا اهداف قیمتی روند بازار را پس از عبور از محدوده تراکم و یا خارج شدن از محدوده روند خنثی، تعیین کند.
مطابق اصل سوم وایکوف، تغییر در قیمت یک دارایی، حاصل و نتیجه یک اقدام و عمل میباشد. این اقدام در حجم معاملات نهفته است و توسط حجم معاملات نشان داده میشود. هنگامی که در یک روند، قیمت با حجم همخوانی دارد، شانس بالایی وجود دارد که روند فعلی ادامه پیدا کند. اما، اگر حجم و قیمت باهم همخوانی نداشته باشند، روند فعلی متوقف خواهد شد و حتی نشان دهنده تغییر در روند خواهد بود.
برای مثال معاملات بیت کوین را در نظر بگیرید. پس از یک ریزش شدید قیمت وارد فاز انباشت خود میشود و معاملات با حجم بالایی صورت میگیرد.اما دیگر خبری از ریزش قیمت نیست. افزایش حجم معاملات نشاندهنده، اقدام بزرگ در بازار است، اما حرکت در یک روند خنثی نشان دهنده یک نتیجه جزئی است. این به این معنی است که بیت کوین در حجم معاملات بالایی مبادله میشود اما خبری از کاهش قیمت نیست. چنین شرایطی نشاندهنده این است که احتمالا روند نزولی به پایان رسیده و یک روند صعودی در پیش روست.
مفهوم پول هوشمند
وایکوف ایده پول هوشمند یا اپراتور هوشمند را به عنوان یک هویت خیالی برای بازار در نظر گرفت. او به تریدرها و سرمایهگذاران پیشنهاد کرد که بایستی بازار را به گونهای مورد بررسی قرار دهند که گویی شخصی آن را کنترل میکند و آن شخص را “پول هوشمند” معرفی کرد. با اینکار تشخیص روند بازار راحتتر انجام خواهد شد.
در واقع پول هوشمند همان بازیگران اصلی بازار هستند که شامل افراد ثروتمند و همچنین سرمایهگذاران حقوقی میباشند که رفتار آنها در بازار بسیار تعیینکننده میباشد. پول هوشمند طبیعتا علاقه دارد تا یک دارایی را در قیمتهای پایین خریداری کرده و در قیمتهای بالاتر به فروش برساند.
رفتار پول هوشمند کاملا بر خلاف اکثر سرمایهگذاران کوچک است. منظور از سرمایهگذاران کوچک افرادی هستند که عموما سرمایه خود را از دست میدهند. اما طبق گفته وایکوف، پول هوشمند از یک استراتژی قابل پیشبینی استفاده میکند. این استراتژی را میتوان آموخت و آن را فراگرفت و بر اساس آن معامله کرد و با آن همراه شد و به سود رسید.
بیایید از مفهوم پول هوشمند برای نشان دادن یک چرخه ساده بازار استفاده کنیم. یک چرخه کامل بازار شامل 4 فاز میشود، فاز تراکم یا Accumulation، فاز صعودی یا Uptrend، فاز توزیع یا Distribution و فاز نزولی یا Downtrend.
معرفی فاز تراکم
“پول هوشمند” پیش از دیگران اقدام به خرید یک دارایی میکند. زمانی که قیمت در این فاز قرار میگیرد، معمولا نوسانات قیمت کاهش یافته و روند بازار خنثی خواهد بود.
فاز صعودی
زمانی که “پول هوشمند” خرید خود را کامل کرد و به مقدار کافی از دارایی مورد نظر و در قیمتهای پایین خرید انجام داد و همچنین فروشندهای هم در بازار نبود، “پول هوشمند” شروع به بالا بردن بازار میکند. رشد قیمت باعث جذب دیگر سرمایهگذاران خواهد شد و این اتفاق باعث افزایش تقاضا در بازار خواهد شد. زمانی که قیمت رشد کند، سرمایهگذاران بیشتری اقدام به خرید خواهند کرد. احساس بازار به قیمت مثبت شده و این باعث افزایش هرچه بیشتر تقاضا در بازار خواهد شد.
فاز توزیع
پس از فاز صعودی و پس از آنکه پول هوشمند به سود مورد نظر خود رسید، اقدام به فروش دارایی خود خواهدکرد. او دارایی خود را به افراد تازه واردی که دیر به بازار رسیدهاند میفروشد. این فاز نیز مانند فاز انباشت، روند قیمت، خنثی خواهد بود. در این فاز، تقاضا تا زمانی که خسته نشود جذب میشود. بسیاری از افراد این حالت را استراحتی برای یک روند صعودی دیگر میدانند. اما اینطور نیست. زیرا پول هوشمند از بازار خارج شده است.
فاز نزولی
پس از فاز توزیع، زمانی نخواهد گذشت که بازار وارد فاز دیگری شود که به آن فاز نزولی گفته اصول بنیادی عرضه و تقاضا میشود. قیمت شروع به ریزش کرده و بازار نزولی میشود. در واقع در زمانی که پول هوشمند تمام دارایی خود را به فروش رساند، بازار شروع به ریزش خواهد کرد. در این فاز، عرضه بیشتر از تقاضا میشود و روند نزولی آغاز میشود.
شماتیک روش وایکوف
فاز تراکم و فاز توزیع معروفترین قسمت تئوری وایکوف در بازار ارزهای دیجیتال میباشد. به تصویر زیر توجه کنید. در مدل زیر، فاز انباشت و توزیع به چند بخش تقسیم شدهاند. وایکوف این فازها را به 5 قسمت تقسیم کردهاست. ( A تا E).
شماتیک فاز انباشت
فشار فروش کاهش یافته و روند نزولی کندتر میشود. در این قسمت معمولا حجم معاملات افزایش خواهد یافت. حمایت اولیه یا PS محدودهای است که عدهای اقدام به خرید میکنند اما قدرت آنها به اندازهای نیست که بتواند روند نزولی را متوقف کند.
“اوج فروش” یا SC به دلیل خستگی در سرمایهگذاران اتفاق میافتد که به این مرحله، مرحله “اوج فروش” گفته میشود. این مرحله با ترس و وحشت سرمایهگذاران همراه است و معمولا شاهد شکلگیری کندلهای قوی در بازار هستیم. اما این ریزش شدید، بلافاصله توسط یک روند صعودی کوچک جبران میشود که در تصویر با AR نمایش داده شدهاست. درواقع محدوده روند خنثی در فاز انباشت، بین SC و AR تشکیل میشود. کف این محدوده، قیمت SC و سقف این محدوده، قیمت ARمیباشد.
قیمت تست ثانویه که با ST در نمودار زیر نشان داده شده، زمانی اتفاق میافتد که قیمت به نزدیکی SC میرسد، این اتفاق به این خاطر میافتد که پول هوشمند میخواهد بداند روند نزولی واقعا به اتمام رسیده با همچنان فروشنده در بازار وجود دارد. در این بخش حجم معاملات پایین بوده و نوسان زیادی در بازار اتفاق نخواهد افتاد. ST الزاما همان قیمت SC نخواهد بود و ممکن است کمی پایینتر از آن قرار بگیرد، مهم نیست. مهم این است که قیمت دوباره باید به سمت SC بازگردد تا مشخص شود فشار فروش کاهش یافته یا همچنان در بازار فروشنده وجود دارد.
بر اساس اصل علت و معلول وایکوف، مرحله B را میتوان “علت” اتفاق دیگری دانست.
در نهایت، در مرحله B از فاز انباشت، خرید توسط پول هوشمند انجام میشود. در واقع علت نامگذاری این فاز، همین مرحله است. در این مرحله، خریدهای عمده توسط پول هوشمند انجام میشود. در این مرحله قیمت بین حمایت و مقاومت فاز انباشت بالا و پایین رفته و نوسان میکند. شکستهای فیک در این مرحله انجام میشود. قیمت ممکن است چندباری حمایت و مقاومت این محدوده را بشکند اما به سرعت به درون محدوده بازگردد، که به این اتفاق شکست فیک گفته میشود.
مرحله C از فاز انباشت به فنر معروف است. در این مرحله قیمت برای آخرین بار شکست فیک رو به پایین را نشان میدهد و دیگر پس از این حرکت، قیمت شروع به رشد میکند. دلیل این اتفاق این است که پول هوشمند میخواهد مطمئن شود که دیگر تعدا کمی فروشنده در بازار باقی مانده و تعداد آنها آنقدر نیست که در روند صعودی، عرضه قابل توجهی به بازار وارد کنند.
مرحله D مرحله ارتباط بین علت و معلول است. این مرحله بین مرحله انباشت یعنی مرحله C و مرحله شکست فاز انباشت یعنی مرحله E میباشد.
معمولا در این مرحله افزایش چشمگیر حجم معاملات را شاهد هستیم. در این مرحله آخرین حمایتها از بازار صورت میگیرد. این حمایتها را با LSP نشان میدهند.
مرحله E آخرین مرحله از فاز انباشت در شماتیک وایکوف میباشد. در این مرحله خروج از محدوده انباشت صورت میگیرد. با این اتفاق، روند صعودی آغاز خواهد شد.
شماتیک فاز توزیع
به طور کلی فاز توزیع را میتوان برعکس فاز انباشت در نظر گرفت. در زیر تنها شماتیک آن رو نشان دادهایم.
آیا روش وایکوف کارایی لازم را دارد؟
در عمل بازار همواره طبق این مدل حرکت نمیکند و گاهی بر خلاف این مدل رفتار میکند. در واقع فاز انباشت و فاز توزیع در عمل میتوانند به اشکال بسیار متفاوتی ظاهر شوند و الزاما شباهتی به این مدل ارائه شده نداشته باشند. وایکوف تکنیکهای بسیار زیادی را برای تشخیص چرخههای بازار ارائه داده است.
رویکرد پنج مرحلهای وایکوف
وایکوف یه رویکرد پنج مرحلهای برای بازار ترسیم کرده است. که اساس آن تعداد بسیار زیادی از تکنیک ها و تئوریهای او را شامل میشود.
- گام اول – روند را تشخیص دهید!
روند فعلی بازار چیست؟ بازار به کجا خواهد رفت؟ رابطه بین عرضه و تقاضا چگونه است؟
- گام دوم – قدرت دارایی را مشخص کنید!
قدرت دارایی که قصد معامله آن را دارید را بسنجید، آیا بر خلاف بازار حرکت میکند یا در جهت بازار پیش میرود؟
- گام سوم – به دنبال داراییهایی با “علت” کافی باشید!
دلایل کافی برای خرید یک دارایی داشته باشید. آنقدر دلایل محکمی برای صعود بیابید تا ریسک سرمایهگذاری خود را کاهش دهید.
- گام چهارم – مشخص کنید که احتمال آغاز روند جدید چقدر است.
آیا چیزی که اقدام به خرید آن کردهاید، آماده صعود است؟ حجم معاملات با تغییرات قیمت همخوانی دارد؟
- گام پنجم – زمان خرید
گام پنجم تماما در مورد زمان است. آیا از نظر زمانی، نقطه مناسبی برای ورود میباشد؟ آیا کل بازار در حال حاضر قادر به آغاز یک روند صعودی یا نزولی جدید هست؟
سخن پایانی
روش وایکوف نزدیک به یک قرن پیش معرفی شده است. اما همچنان این روش مورد استفاده تحلیل گران قرار میگیرد. این روش چیزی فراتر از یک اندیکاتور میباشد. این روش نیاز به یک بینش عمیق نسبت به بازار دارد. این روش باعث میشود که تریدر تصمیم منطقی تری اصول بنیادی عرضه و تقاضا نسبت به نقطه ورود داشته باشد و تا میزان زیادی احساسات را در معاملات خود از بین ببرد.
بازارگردانی در بورس چیست؟ وظایف و اهمیت بازارگردانی
قطعا برای شما هم این سوال مطرح شده که عبارت بازارگردانی در بورس که خیلی هم در بین فعالان بازار تکرار میشه به چه معناست و چه کارایی برای بازار بورس دارد. به طور ساده ،بازارگردانی عملی است برای کنترل عرضه و تقاضا و به طور کلی کنترل نقدشوندگی در بازارها که میتواند کمک شایانی به افزایش ارامش بازار کند. در این مقاله یادمیگیریم که چه راهکاری برای کمبود نقدشوندگی در بازار ها در شرایط خاص وجود دارد ؟ در چه بازارهایی از بازارگردانی استفاده میشود ؟ وظایف بازار گردان ها چیست ؟ آیا بازارگردان ها به دنبال سود خود هستند ؟ پس تا پایان این مقاله با مدرسه بورس همراه باشید که قرار است که به طور مفصل با بازارگردانی در بورس اشنا شویم.
بازارگردان ها چه کسانی هستند؟
بازارگردان ( Market Maker ) یا بازارساز ؛ نهاد ها یا شرکت هایی هستند که که با در اختیار داشتن بخشی از سهام یک یا چند شرکت اقدام به کنترل عرضه و تقاضا بازار میکنند و به واسطه بازارگردان است که از تشکیل صفوف خرید و فروش جلوگیری میشود و نقدشوندگی در بازار کنترل میشود .
به عبارتی بازارگردان با کسب مجوز لازم و با تعهد به افزایش نقدشوندگی ، عرضه و تقاضای متوازن اوراق بهادار؛ اقدام به خرید و فروش سهام میکند و عرضه و تقاضای بازار را کنترل میکند. درواقع صندوق بازارگردانی ابزار مالی نوین به منظور افزایش نقدشوندگی از طریق بازارگردانی برای افراد حقوقی است.
وظایف بازارگردان ها
وظایف بازارساز ها به چند دسته تقسیم میشود :
- افزایش نقدشوندگی بازار
- جلوگیری از نوسان شدید قیمت ها
- کنترل عرضه و تقاضا در سهام
- افزایش رقابت پذیری
به عنوان مثال در شرایطی که بازار برای مدت طولانی سبزپوش و صعودی باشد ، تمایل سهامداران برای فروش کاهش می یابد و تابلوی اکثر سهام صف خرید میشوند و در این شرایط بازارگردان ها با استفاده از میزان سهامی که در اختیار دارند و همچنین تعهدی که در قبال خرید و فروش سهام دارند برای برقراری تعادل در بازار اقدام به فروش و در نتیجه مانع از تشکیل صف خرید میشوند و حجم مبنای سهم را پرمیکند
سود و زیان بازارگردان ها
بازارگردان ها با توجه به تعهداتی که در قبال خرید و فروش سهام دارند ، همواره با ریسک هایی مواجه هستند و در شرایطی بازارساز ها سود میکنند که سهام خریداری شده را در قیمت بالاتری به فروش برسانند ، از سوی دیگر در شرایطی که بازار سهام دچار افت میشود و فشار عرضه در تابلوی سهام بالا میرود ؛ بازارگردان ها به دلیل تعهدی که مبنی بر خرید و فروش تعداد مشخصی سهام به صورت روزانه دارند ، اقدام به خرید میکنند و با افت قیمت ها بازارگردان متضرر میشود و عکس این شرایط هم صادق است و شرایط بازار میتواند منجر به سود بازارگردان ها بشود . اما باید بدانیم که هدف اصلی از بازارگردانی کسب سود نیست.
کارمزد بازاگردان ها
بازارساز ها به دلیل خدماتی که برای کنترل تابلوی سهام انجام میدهند ، میزان کارمزدی بابت معاملات خود میپردازند از میزان کارمزد معمول معاملات است .
بر این اساس، طبق آخرین مصوبه شورای عالی بورس در دی ماه 1399 مقرر شد سقف نرخ کارمزد خریدوفروش بازارگردانی همه نهادهای مالی ازجمله صندوق توسعه بازار سرمایه، اصول بنیادی عرضه و تقاضا صندوقهای بازارگردانی و سایر نهادهای مالی که طبق مقررات مجوز بازارگردانی اوراق بهادار قابل معامله در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران دریافت کردهاند ، 20 درصد سقف نرخهای کارمزد معمول اوراق بهادار در هر معامله میباشد ، به عبارتی کارمزد معاملات بازارگردان ها 80درصد کمتر از نرخ کارمزد معاملات عادی است . همچنین بازارگردان ها در زمان فروش سهام خود از پرداخت 0.5 درصد مالیات معاف هستند.
سود بازارگردان ها برای سرمایه گذاران
میتوان به صراحت گفت که وجود بازارساز ها در بورس به شرط اینکه به روش اصولی امر بازارگردانی صورت گیرد از عوامل بلوغ یک بازار به شمار میرود و کمک شایانی به افزایش عمق بازار میکنند و در نتیجه موج هیجان و احساسات زودگذر سرمایه گذاران کم میشود و موجب کارایی بیشتر بازار میشود. در نهایت برای سرمایه گذاران این فرصت را ایجاد میکند که با افزایش دانش خود به دور هیجان و با اصول و روش های منطقی اقدام به خرید و فروش سهام خود کنند.
بازارگردانی در بورس
در نهایت باید گفت که بازارگردانی در بورس به عنوان یک عامل موثر در افزایش حجم معاملات و در صورت عملکرد صحیح ابزاری برای جلوگیری از تشکیل صفوف خرید و فروش سنگین در تابلوی سهام نقش مهمی دارد که همه این مزایا در نهایت موجب اطمینان بیتشر سرمایه گذاران برای فعالیت در بازار بورس و همچنین تبدیل شدن بازار سرمایه به یک بازار کارا و شفاف را دارد.
سخن آخر
از انجایی که رفتار بازارگردان ها و نهاد های مالی در کنترل بازار از مباحث تابلوخوانی است میتوانید با شرکت در دوره تابلوخوانی مدرسه بورس تمام اصول مربوط به تابلوخوانی و روانشناسی و ورود و خروج پول هوشمند را به صورت کاربردی آموزش ببینید. از همه شما مخاطبین عزیز سپاسگزاریم که تا پایان این مقاله با مدرسه بورس همراه بودید ، بسیار خوشحال میشویم اگر درخواست ها و پیشنهادات و انتقادات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال (اصول و مفاهیم پایه)
تحلیل تکنیکال در کنار آنالیز فاندامنتال یکی از انواع روش های تحلیل بازار ارزهای دیجیتال است. در Technical Analysis یا TA با بررسی دادهای گذشته بازار تلاش میکنیم تا مسیر حرکت قیمتها را پیشبینی کنیم. به بیان دیگر تحلیل تکنیکال به ما این امکان را میدهد تا بتوانیم افزایش یا کاهش قیمت یک رمز ارز را حدس بزنیم.
آنالیز تکنیکال یکی از ابزارهای مهم برای پیشبرد یک استراتژی موفق در بازار ارزهای دیجیتال است. بیشتر تریدرهای حرفهای در ایجاد استراتژی معاملات خود از تحلیل تکنیکال کمک میگیرند. این تحلیل از ابزارهایی مانند خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت، کندل استیکها، میانگین حرکتی و حجم معاملات و بازار برای پیشبینی آینده کمک میگیرد.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) یعنی استفاده از دادهها و اطلاعات بازار، با هدف پیش بینی روند قیمتی آن. این تکنیک در بازار ارزهای دیجیتال به معنی آنالیز روند تاریخی قیمت و حجم معاملات یک رمز ارز، برای پیش بینی مسیر قیمت آن در آینده است. به زبان ساده آنچه در گذشته در بازار رمز رزها اتفاق افتاده است، میتواند تصویری احتمالی از آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد به ما ارائه دهد. در واقع اساس این تحلیل پیش بینی پذیر بودن رفتار معاملهگران در بازار است.
نمودارها اساس تحلیل تکنیکال هستند و تحلیلگران با استفاده از این اندیکاتور و اوسیلاتورها روند قیمتها را در بازههای زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت پیش بینی میکنند. استفاده از دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل احساسات (روانشناسی بازار) در کنار تحلیل تکنیکال برای تصمیم گیری بهتر در معاملات و کاهش ضرر و افزایش سود امری ضروری است. البته در هنگام استفاده از این ابزارها همیشه به یاد داشته باشید که هیچ قطعیتی در نتایج تحلیل تکنیکال وجود ندارد و این تحلیلها صرفا یافتن تصویر احتمالی آینده بر اساس روندهای گذشته است.
اصول تکنیکال آنالیز بازار ارزهای دیجیتال
چارلز هنری داو (Charles Dow) پدر علم تحلیل تکنیکال است؛ تمامی ابزارها و روشهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال بر مبنای اصولی که او نوشته ایجاد شده است. بر این اساس، تحلیل تکنیکال رمز ارزها از سه اصل اساسی پیروی میکند:
- تاریخ به تکرار خودش علاقه دارد.
- قیمت در روند مشخصی حرکت میکند.
- تمام بازار در قیمت خلاصه میشود.
تاریخ به تکرار خودش علاقه دارد
علاقه تاریخ به تکرار شدن، اساس درک روند نمودارها، الگوها و پیشبینی حرکات قیمت در بازار است، در تحلیل تکنیکال بازار ارزهای دیجیتال، معامله گران از نمودارها و الگوهایی استفاده میکنند که بیشتر از ۱۰۰ سال قدمت دارند. الگوهای کندل استیک نمونهای از این نمودارها هستند که با پیش بینی روندهای تکراری قیمت در بازار، علاقه تاریخ به تکرار را نشان میدهند. به عبارت دیگر تکرار روند قیمتها در طول بازههای زمانی به بحث روانشناسی بازار و رفتار معامله گران مرتبط است.
قیمت در روند مشخصی حرکت میکند
براساس این اصل بعد از شکلگیری یک روند در بازار، قیمت علاقه دارد تا در همان جهت به حرکت خود ادامه دهد. روندهای جدید زمانی شکل میگیرند که یک روند قیمتی در جهت مخالف روند فعلی ایجاد شود. استفاده از نرمافزارهای تحلیل تکنیکال میتواند به شما در تشخیص درست روند قیمت در بازار ارزهای دیجیتال کمک کند. اساس بیشتر استراتژی های تحلیل تکنیکال، همین اصل تمایل حرکت قیمت در یک روند مشخص است.
تمام بازار در قیمت خلاصه میشود
این نکته که بازار همه چیز را منعکس میکند و تمام بازار در قیمت خلاصه میشود، مهمترین اصل در تحلیل تکنیکال است. برای یادگیری تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال باید این اصل را به درستی درک کنید. این اصل یعنی تمامی فاکتورهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، جغرافیایی و بنیادی و دیگر اتفاقات تاثیرگذار بر بازار در قیمت خلاصه میشود. پس یک تحلیلگر تکنیکال جز بررسی روند قیمتها، نیازی به بررسی این عوامل ندارد. از آنجایی که قیمت تابع عرضه و تقاضا در بازار است، بنابراین؛ افزایش قیمت نتیجه افزایش تقاضا و کاهش قیمت نتیجه افزایش عرضه است.
مفاهیم مهم تحلیل تکنیکال بازار ارزهای دیجیتال
کندل استیکها (Candlesticks)
کندل استیک محبوبترین نمودار مورد استفاده تریدرهای ارز دیجیتال برای تحلیل تکنیکال بازار ارزهای دیجیتال است؛ با اینکه نمودارهای کندل در نگاه اول ترسناک به نظر میرسند؛ اما یادگیری و استفاده از آنها بسیار آسان است. از الگوهای کندل استیک برای پیش بینی روند قیمتها در بازار و تحلیل رفتار معاملهگران استفاده میشود. هر کندل از دو بخش بدنه و سایه تشکیل میشود. بدنه کندل نمایش دهنده قیمت شروع و قیمت پایان معامله است. همچنین رنگ بدنه میتواند سبز (صعودی) یا قرمز (نزولی) باشد. سایه کندل که دو خط عمودی در بالا و پایین نمودار است، بیشترین و کمترین قیمت معامله را نشان میدهد.
بلند بودن طول سایههای کندل نشان دهنده نوسان زیاد در بازار است. این اتفاق میتواند به معنی احتمال زیاد بودن سود یا ضرر قیمتی ارز دیجیتال در آن بازه زمانی باشد. علاوه بر این، وجود نوسان زیاد به معنی اصلاح احتمالی بازار در آینده نزدیک است. کوتاه بودن طول سایههای کندل نیز نشانه ای از یک تغییر بالقوه احتمالی در بازار است.
مثلا کوتاه بودن سایه پایینی یک کندل نشان دهنده ادامه روند فروش است که نتیجه آن افزایش عرضه در بازار و کاهش بیشتر قیمت ارز دیجیتال است. برای استفاده از نمودارهای کندل در تحلیلهای خود، باید الگوهای کندل استیک مهم را بشناسید. شناخت این الگوهای کندلی اولین قدم برای یادگیری تحلیل تکنیکال است.
خط روند (Trend Line)
خط روند یا ترند لاین، نشانگر جهت حرکت یک ارز دیجیتال است. این خط از سقف قیمت یا کف قیمت رسم میشود و میتواند جهت، سرعت و الگوهای قیمتی را در بازه های زمانی مشخص نشان اصول بنیادی عرضه و تقاضا دهد. خطوط روند از ابزارهای اساسی تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال هستند که برای درستی آن ها نیاز به استفاده از ابزارهایی دیگری دارد. به عنوان مثال یک خط روند اشتباه میتواند نشانه ای از تغییر روند قیمت باشد، در حالی که ممکن است پرایس اکشن، خلاف این نتیجهگیری را نشان دهد.
معمولا برای رسم یک خط روند از پایینترین نقطه یک کندل استیک شروع میکنند. این خط تا زمانی که پایینترین نقطه کندل استیک بعدی را لمس کند، ادامه مییابد. معاملهگران پس از رسم این خط به دنبال یک پرایس اکشن صعودی میگردند.
همیشه در رسم یک خط روند صحیح این نکات را به یاد داشته باشید:
- رد شدن خط روند از سایههای بالایی یا پایینی کندلها، مشکلی ایجاد نمیکند.
- هرچه بازه زمانی در نظر گرفته شده، بزرگتر باشد اعتبار یکترید لاین بیشتر است.
- هماهنگ بودن خط روند با روند شکل گرفته بسیار مهم است. خط روندی با روند بازار همسو نباشد، اعتبار نخواهد داشت.
سطوح حمایت و مقاومت (Support and Resistance Level)
حمایت و مقاومت یکی از مهمترین مفاهیم برای یادگیری تحلیل تکنیکال بازار رمز ارزها است. قیمت یک ارز دیجیتال، برآیند قدرت فروشندگان و خریداران است. نتیجه فشار فروشندگان، کاهش قیمت و نتیجه فشار خریداران افزایش قیمت است. به بیان دیگر با افزایش قیمتها، خریداران کنترل بازار را در دست میگیرند و در زمان کاهش قیمتها، بازار در کنترل فروشندگان است. سطوح حمایت و مقاومت از مهمترین مفاهیم در عرضه و تقاضا و روانشناسی بازار هستند. در واقع در یک سطح حمایتی معاملهگران علاقه به خرید و در سمت دیگر علاقه به فروش ارز دیجیتال خود دارند.
در یک سطح حمایتی فشار خریداران (تقاضا) از فشار فروشندگان (عرضه) بیشتر است. در این شرایط قیمت در کنترل خریداران است و فروشندگان تمایلی به عرضه دارایی خود زیر قیمت سطح حمایتی ندارند. هنگام تشکیل یک سطح حمایتی، تریدرها احتمال میدهند که قیمت از آن خط پایینتر نمیآید.
در یک سطح مقاومتی فشار فروشندگان (عرضه) از فشار خریداران (تقاضا) بیشتر است. در این موقعیت، فروشندگان قیمت را کنترل میکنند و خریدارن تمایلی به خرید دارایی بالاتر از قیمت سطح مقاومتی ندارند. در زمان شکلگیری یک سطح مقاومتی، معاملهگران احتمال میدهند که قیمت از آن خط بالاتر نمیرود. سطوح مقاومتی و حمایتی دائمی نیستند و میتوانند جابجا شوند. با شکست یک سطح حمایتی و مقاومتی، تحلیلگران به سمت سطوح جدید حرکت میکنند.
اگر تحلیل تکنیکال نشان دهنده شکست سطوح حمایت و مقاومت باشد، احتمالا روند فعلی تقویت خواهد شد. اگر سطح مقاومت به سطح پشتیبانی تبدیل شود، روند بیشتر هم تقویت خواهد شد. در تحلیل سطوح حمایت و مقاومت از حجم معاملات برای تعیین قدرت واقعی تغییرات روند قیمت استفاده میشود.
حجم معاملات (Trading Volume)
حجم معاملات، یک شاخص برای درک تغییر روند قیمت در بازار است. مثلا اگر یک روند صعودی قیمت با کاهش حجم معاملات همراه شود، میتوان احتمال داد که در آینده نزدیک به یک روند خنثی یا نزولی تبدیل شود. حجم بالای معاملات نشانهای از گردش پول زیاد در بازار و شروع یک روند مهم است. این اتفاق میتواند به معنی علاقه سرمایهگذاران به آن ارز دیجیتال و احتمال شکلگیری یک روند جدید در بازار باشد. اگر قیمت یک رمز ارز کاهش پیدا کرده حتما حجم معاملات را بررسی کنید.
در زمان پایین بودن حجم معاملات، بازار در برابر تغییرات قیمت شدیدا آسیب پذیر است. در این شرایط یک سفارش بزرگ خرید یا فروش میتواند قیمت را دچار نوسان شدید کند. حجم کم معاملات، کاهش قیمت و حجم بالا معاملات، افزایش قیمت را در پیش دارد.
ارزش بازار (Market Cap)
ارزش بازار یا مارکت کپ در تحلیل تکنیکال، معیاری برای درک ثبات یک کریپتوکارنسی در بازار است. برای محاسبه ارزش کل بازار یک رمز ارز، باید تعداد کل آن را در قیمت هر واحد از آن ضرب کنید. معمولا ثبات بیشتر یک رمز ارز در بازار، به تحلیلگر کمک خواهد کرد که با آزادی فکر و قاطعیت بیشتری تصمیم بگیرد.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی یا RSI یک شاخص نوسانی و یکی از بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال بازار ارزهای دیجیتال برای محاسبه نقطه ورود و خروج است. RSI نشان دهنده قدرت نسبی خریداران به فروشندگان است. این شاخص قیمت ارز دیجیتال را در بازه ۰ تا ۱۰۰ و یک دوره ۱۴ روزه بررسی میکند. تریدها میتوانند بر اساس نیاز خود برای افزایش یا کاهش حساسیت شاخص، دورههای زمانی را کوتاهتر یا بلندتر کنند. معمولا نمودار RSI پایین نمودار کندل استیک نمایش داده میشود.
RSI نزدیک به ۳۰ یا کمتر از آن، نشانهای از اشباع فروش (Oversold) و افزایش احتمالی قدرت خریداران است. معاملهگران در این محدوده انتظار افزایش قیمت را خواهند داشت همچنین RSI حدود ۷۰ یا بیشتر از آن، نشان دهنده اشباع خرید (Overbought) و افزایش احتمالی قدرت فروشندگان و کاهش احتمالی قیمت در آینده است. در تحلیل اندیکاتور RSI نواحی اشباع خرید و اشباع فروش، در واقع نشان دهنده شاخص ترس و طمع هستند.
میانگین متحرک (Moving Average)
میانگین متحرک یکی از ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال است که به شما در شناخت روندها کمک میکند. میانگین متحرک در واقع میانگین قیمت ارز دیجیتال در یک بازه زمانی مشخص است. معمولا میانگین متحرک روزانه را بر اساس میانگین قیمت ۲۰ روز گذشته معاملات یک رمز ارز محاسبه میکنند. با متصل کردن تمام نقطه های میانگین متحرک به یکدیگر خطی ساخته میشود که میتوانید از آن به عنوان راهنما برای پیش بینی آینده استفاده کنید.
میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average) نوعی از میانگین متحرک است. به دلیل استفاده میانگین وزنی قیمت در میانگین متحرک نمایی، محاسبه آن کمی پیچیده است. مثلا ممکن است برای محاسبه EMA در بازه ۱۵ روزه گذشته، ۵ روز اخیر را با وزنی دو برابر ۱۰ روز قبل تر محاسبه کنید. بهترین راه برای درک بهتر میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال، محاسبه آن برای بازه های زمانی با طول متفاوت است. اگر نمودار EMA بازه کوتاه مدت از بالای نمودار EMA بازه بلند مدت عبور کند، میتواند نشانه از صعودی بودن روند در آینده باشد.
بازه زمانی (Time Frame)
انتخاب بازه زمانی مناسب در تحلیل تکنیکال یکی از مهمترین مهارتهایی است که باید به دست بیاورید. بازههای ۱۵ دقیقهای، یک ساعته، چهار ساعته و روزانه از مرسومترین تایم فریمهای مورد استفاده تحلیلگران است. البته بسیار مهم است که شما چارچوب زمانی خود را بر اساس استراتژی معاملاتی خود انتخاب کنید.
تریدهای که تمایل دارند معاملات خود را در طول روز انجام دهند، معمولا بازههای زمانی ۵ دقیقه، ۱۵ دقیقه و یک ساعتی را برای باز کردن یا بستن یک پوزیشن در نظر میگیرند. تریدرهای که پوزیشنهای خود را برای بازههای زمانی طولانی تر حفظ میکنند، بازههای زمانی هفتگی، ماهانه و حتی سالانه را در تحلیلهای خود در نظر میگیرند.
نتیجهگیری
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) با بررسی روند تغییر قیمتی یک رمز ارز در گذشته، به معاملهگران بازار ارزهای دیجیتال امکان پیشبینی آینده قیمت آن را میدهد. برای این شکل از تحلیل میتوانید از ابزارهای متنوعی که نرمافزارهای تحلیل تکنیکال را در اختیارتان قرار میدهد استفاده کنید. جدا از اهمیت تجربه برای به دست آوردن بهترین نتیجه باید بتوانید در تحلیلهای خود ابزارها و روش های مختلف را با یکدیگر ترکیب کنید.
سوالات متداول
چه زمانی از تحلیل تکنیکال استفاده میکنیم؟
تحلیل بازار، یعنی شناخت رفتار آن بر اساس شواهد موجود. بنابراین؛ بالا بردن شناخت با استفاده از تحلیل بنیادی و تکنیکال همیشه خوب و موثر است. معمولا از تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت استفاده میشود.
شاخص های موثر در تحلیل تکنیکال چیست؟
شاخص های تاثیر گذار در تحلیل تکنیکال، اعداد و نموداهایی هستند که همگی، در واقع نشان دهنده رفتار انسان در قالب ترس و طمع و سایر احساسات انسانی است.
چرا برخی از تحلیلگران، آنالیز تکنیکال را نوعی تحلیل رفتاری انسان میدانند؟
عرضه و تقاضا که محور اصلی بازار های مالی است، از احساسات معامله گران سرچشمه میگیرد. افزایش و کاهش قیمت ها بر اساس همین عرضه و تقاضا اتفاق میافتد؛ بنابراین، تحلیل تکنیکال را میتوان به «نوعی آنالیز رفتار» انسان تعریف کرد.
دیدگاه شما