الگوی نموداری چیست؟


نظریه امواج الیوت : معرفی و مقدمه

الگوهای کلاسیک چیست؟

الگوهای نمودار در تحلیل تکنیکال دارای انواع مختلفی است که به سه دسته الگوی کلاسیک، الگوی هارمونیک و الگوی کندلی تقسیم میشود که قصد داریم به توضیح الگوی کلاسیک بپردازیم.

الگوی کلاسیک برای به وجود آمدن نیاز به تعداد کندلهای زیادی دارد که اتصال این کندل ها خطوطی را ایجاد میکند و این خطوط در سقف ها و کفها شکلهایی را ایجاد میکند که به آنها الگوی کلاسیک گفته میشود.

الگوی کلاسیک همانند سایر الگوهای نموداری به دو دسته الگوهای برگشتی کلاسیک و الگوهای ادامه دهنده کلاسیک تقسیم میشود

الگوی کلاسیک ادامه دهنده

این الگو در میانه یک روند ایجاد میشود و پس از آن دوباره روند قبلی ادامه پیدا خواهد کرد. گویی پس از اینکه روند مقداری حرکت کرد و به یک اصلاح رسید میتواند این اصلاح تغییر روندی باشد و روند قبلی را ادامه ندهد ویا اینکه این اصلاح الگوی ادامه دهنده را تشکیل دهد و پس از این الگو روند قبلی ادامه پیدا کند. در ادامه به انواع الگوهای ادامه دهنده ی کلاسیک خواهیم پرداخت .

الگوی مثلث

الگوی مثلث هم میتواند در یک روند نزولی ایجاد شود وهم در یک روند صعودی به وجود آید.پس از ایجاد الگوی مثلث باید منتطر ادامه روند بود

الگوی مثلث خود به چهار دسته، متقارن - پهن شونده- نزولی - صعودی تقسیم میشود که در تصویر زیر به خوبی مشخص است.


الگوی مثلث و الگوی ادامه دهنده

الگوی پرچم

الگوی پرچم نیز در میان یک روند ایجاد میشود که شکل پرچم را به خود گرفته است که این پرچم را به دو دسته پرچم مثلثی و پرچم مستطیلی تقسیم میشود که موجب ادامه روند قبلی خواهد شد.در تصویر زیر به خوبی قابل درک است .

الگوی پرچم مثلث و پرچم مستطیلالگوی مستطیل

الگوی مستطیل نیز از الگوهای ادامه دهنده است که پس از یک روند نزولی یا صعودی شکل میگیرد و این خبر را میدهد که قرار است روند صعودی یا نزولی قبلی ادامه دار باشد که در تصویر زیر به خوبی قابل تشخیص است .

الگوی مستطیل

الگوی کنج

الگوی کنج از الگوهای ادامه دهنده است که کندل ها در اصلاح روند قبلی رو به سوی کنجی میروند و اندازه کندلها کوچکتر و کوچکتر میشود تا جایی که انفجار رخ میدهد و شروع به برگشت روند میکند در تصویر زیر مشخص است.

الگوی کنج

الگوی کلاسیک برگشتی

الگوی برگشتی همانطور که از نامش پیداست به معنی تغییر روند است یعنی اگر روند قبلی نزولی باشد صعودی میشود و اگر روند قبلی صعودی باشد نزولی میشود.با شناخت الگوهای برگشتی میتوانید به راحتی آینده نمودار را پیش بینی کنید.الگوهای کلاسیک برگشتی نیز دارای انواعی است و در ادامه به آنها خواهیم پرداخت .

الگوی دوقلو

این الگو از الگوهای بازگشتی است و میتواند در سقف یا در کف به وجود آید و موجب تغییر روند شوند این الگو از دو قله یا دو دره به وجود میاید که در تصویر زیر به خوبی قابل درک است .

الگوی دوقلو برگشتی

الگوی سه قلو

الگوی سه قلو نیز مانند الگوی دوقلو است با این تفاوت که یک قله ویا دره بیشتر از الگوی دوقلو خواهد داشت. این الگو از الگوهای برگشتی است و در کفها یا سقفها ایجاد میشود و موجب بازگشت روند خواهد شد .در تصویر زیر الگوی سه قلو را خواهید شناخت.

الگوی سه قلوالگوی س رو شانه

الگوی برگشتی سرو شانه که از الگوهای کلاسیک است، میتواند هم در سقف ایجاد شود و هم در کف به وجود آید. این الگو بسیار شبیه به الگوی سه قلو است با این تفاوت که در الگوی سه قلو سه قله هم اندازه هم هستند ولی در الگوی سرو شانه یکی از قله ها که قله وسطی است از دو قله دیگر بلندتر است و مانند سر جدای از شانه های خود نمایان است که به همین دلیل به این سه قله در کنار هم الگوی سرو شانه میگویند. در ادامه با تصویر این الگو بیشتر آشنا خواهید شد .

چگونه نمودارهای کندل استیک یا شمعی را بخوانیم؟

نمودار کندل استیک (یا شمعی) چیست؟

مونهیسا هوما (Munehisa Homma)، تاجر ثروتمند ژاپنی در قرن ۱۸ام یک رویکرد تحلیل تکنیکال را برای بررسی قیمت قراردادهای برنج ابداع کرد. نمودار شمعی نامی است که امروزه به این روش داده می شود و اغلب هنگام تهیه نمودارهای سهام از آن استفاده می‌شود.

نمودار کندل استیک چیست؟

نمودار کندل استیک داده‌های بازار در یک دوره زمانی معین را منعکس می کند و اطلاعاتی را در مورد قیمت باز شدن و بسته شدن، بالاترین، پایین‌‌ترین قیمت در آن بازه‌ی زمانی مشخص را ارائه می‌دهد. هر کندل نمادی از یک بازه زمانی مشخص (چهار ساعته،‌ روزانه، هفتگی و …) است. همچنین قیمت‌های باز شدن بسته شدن، بالاترین و پایین‌ترین قیمت دارایی را در طول مدت زمان نشان می دهد.

چگونه نمودار کندل استیک را بخوانیم؟

کند‌ل‌ها از یک بدنه شبیه به شمع و همچنین فتیله بالایی و پایینی تشکیل شده‌اند. برای یک بازه زمان معین، از قیمت باز شدن تا بسته شدن را نشان می‌دهد. نمونه ای از نمودار کندل استیک به شرح زیر است:

هر نمودار کندل استیک سه بخش دارد:

  • سایه بالایی
  • سایه پایینی
  • بدنه

رنگ بدنه معمولاً یا سبز (بازار صعودی) یا قرمز (بازار نزولی) است و در برخی نمودارها با رنگ‌های سیاه (بازار نزولی) و سفید (بازار صعودی) نشان داده می‌شود. هر کندل معرف بازه زمانی خاصی است. داده‌های کندل استیک، معاملاتی که در آن بازه زمانی تکمیل شده‌اند را خلاصه می‌کند. به عنوان مثال، یک کندل یک ساعته، یک ساعت از داده‌های معاملاتی را نشان می‌دهد. هر بدنه کندل این اطلاعات را نشان می‌دهد:

  • قیمت آغازین
  • قیمت پایانی
  • کمترین قیمت
  • بیشترین قیمت

قیمت آغازین نشان دهنده اولین معامله و قیمت پایانی نشان دهنده آخرین معامله در آن دوره زمانی است. حداکثر قیمت معامله‌شده (سایه بالایی) در یک دوره در نوک قسمت بالایی کندل نشان داده می‌شود و حداقل قیمت معامله‌شده (سایه پایینی) در نوک پایین‌ترین بخش کندل نشان داده می‌شود.

چگونه نمودار کندل استیک را بخوانیم؟

قبل از رفتن سراغ الگوهای مختلف نمودارهای کندل استیک و یادگیری خواندن آنها برای تحلیل بازار، بیایید تا اصول اولیه آن را باهم فرا بگیریم.

بدنه کندل

بدنه جزء اصلی یک کندل بوده و به راحتی قابل تشخیص است، زیرا معمولاً بزرگ و رنگی است ، بدنه کندل شما را از قیمت‌های باز شدن و بسته شدن بازار در هر دوره زمانی معین مطلع می‌کند. در یک کندل سبز یا صعودی، پایین بدنه قیمت باز شدن و قسمت بالایی قیمت بسته شدن را نشان می‌دهد. برعکس آن برای کندل قرمز یا نزولی صادق است. قیمت در طول زمان کاهش یافته است، بنابراین قیمت باز شدن در بالای بدنه و قیمت بسته شدن در پایین کندل قرار دارد. یک کندل با بدنه بلند نشان دهنده یک روند قوی با سود یا ضرر قابل توجه است و یک بدنه کوچک نشان می‌دهد که قیمت باز و بسته شدن تا حدودی برابر بوده است.

فیتیله کندل

فتیله خطی است که از بالا تا پایین بدنه کندل امتداد دارد. در برخی نمودارها از آنها به عنوان سایه (Shadow) یاد می‌شود. سایه‌ای که از بالای بدنه بیرون می‌آید نشان دهنده بیشترین قیمتی است که در آن بازه زمانی به دست آمده است. سایه‌ی پایینی که معمولاً به آن دم (Tail) گفته می‌شود، در پایین بدنه قرار دارد که پایین ترین قیمت را نشان می‌دهد.

قیمت باز شدن

قیمت اولین معامله در هنگام شکل گرفتن یک کندل جدید به الگوی نموداری چیست؟ عنوان قیمت باز شدن شناخته می‌شود. اگر قیمت شروع به افزایش کند، کندل سبز و در صورت کاهش قیمت کندل قرمز می‌شود.

قیمت بسته شدن

قیمت پایانی آخرین قیمتی است که در بازه معاملاتی مبادله شده است. در اکثر نمودارها، اگر قیمت بسته شدن کمتر از قیمت باز شدن باشد، کندل به طور پیش فرض قرمز می‌شود و اگر قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت ابتدایی باشد کندل سبز می‌شود.

بیشترین قیمت

بالاترین قیمت، بیشتر قیمت معامله‌ شده را در آن بازه زمانی است که توسط فتیله بالایی یا سایه بالایی نشان داده می‌شود. وقتی فیتیله یا سایه بالایی وجود نداشته باشد، نشان دهنده این است که قیمتی که دارایی در آن باز یا بسته می‌شود، بالاترین قیمت معامله شده است.

کمترین قیمت

کمترین قیمت، پایین‌ترین قیمت معامله‌ شده در طول بازه زمانی است که توسط سایه پایین نشان داده می‌شود. وقتی چنین فتیله یا سایه پایینی وجود نداشته باشد، نشان دهنده است است که قیمتی که دارایی در آن باز یا بسته می‌شود، پایین‌ترین قیمت معامله شده است.

اگر قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت اولیه آن باشد، قیمت به سمت بالا حرکت می‌کند و کندل سبز می‌شود. رنگ کندل جهت حرکت قیمت را نشان می‌دهد. اگر کندل قرمز باشد، پس قیمت پایانی کمتر از قیمت آغازین است.

چگونه نمودار کندل استیک را بخوانیم؟

کندل‌های صعودی و نزولی

کندل صعودی (بولیش)

کندل های صعودی نشان دهنده افزایش قیمت در بازه زمانی مشخص است. وقتی قیمت از یک سطح معین شروع می‌شود و در یک سطح بالاتر بسته می‌شود، یک کندل صعودی ایجاد می‌کند. کندل‌های صعودی معمولاً به رنگ‌های سبز یا سفید نشان داده می‌شوند.

کندل نزولی (بیریش)

وقتی قیمت از یک سطح معین شروع می‌شود و در سطح پایین‌تر بسته می‌شود، یک کندل نزولی ایجاد می‌کند. این کندل نشان دهنده کاهش قیمت است. کندل‌های نزولی معمولاً به رنگ های قرمز یا سیاه نشان داده می‌شوند.

انواع الگوهای کندل استیک‌

الگوی دوجی (Doji)

کندل‌های دوجی (Doji) با فیتیله‌های بلند و بدنه کوچکشان متمایز می‌شوند. اگر یک کندل دوجی را در نمودار مشاهده کنید، نشان دهنده این است که بازار در طول بازه زمانی نوسانات زیادی را متحمل شده است. الگوی دوجی به سه دسته تقسیم می‌شود:

  • دوجی سنجاقک: یک فتیله بلند پایین دوجی سنجاقک نشان دهنده یک دوره نزولی طولانی مدت است که با یک بازگشت به قیمت شروع همراه است.
  • دوجی سنگ قبر: یک فتیله بلند در بالا دارد که نشان دهنده احساسات منفی بازار است.
  • دوجی پا دراز: وضعیت عدم قطعیت روند بازار را نشان می‌دهد.

الگوی دوجی (Doji)

الگوی چکش (Hammer)

کندل چکشی یکی از شناخته شده ترین کندل‌های دنیای ترید و تجارت است. کاربران از آن برای مشخص کردن انتهای روند استفاده می‌شود که معمولاً با جهش قیمت همراه است و معامله‌گران از آن برای ایجاد معاملات طولانی سوء استفاده می‌کنند. بدنه اصلی یک کندل چکشی معکوس کوچک است، فتیله بالایی بلندی دارد و فتیله پایینی کوچک است یا اصلا وجود ندارد. این کندل در انتهای یک روند نزولی ظاهر می‌شود و به طور معمول احتمال بازگشت صعودی را نشان می‌دهد.

کندل چکشی (Hammer)

الگوی ستاره دنباله‌دار را نباید با چکش معکوس اشتباه گرفت. در حالی که هر دو یکسان به نظر می رسند، معانی آنها بسیار متفاوت است. در اوج روند صعودی، کندل ستاره دنباله‌دار معمولاً به عنوان یک نشانه از روند نزولی در نظر گرفته می‌شود، در حالی که در پایین روند نزولی، چکش الگوی نموداری چیست؟ معکوس معمولاً به عنوان سیگنال صعودی در نظر گرفته می‌شود.

الگوی پوشاننده (Engulfing)

یک کندل پوشاننده صعودی یک کندل سبز بزرگ است که به طور کامل محدوده شمع قرمز قبلی را دربر می‌گیرد. با بزرگ‌تر شدن بدنه، عکس این امر چشم‌گیرتر می‌شود. این کندل باید بدنه‌ی کندل قرمز رنگی که قبل از آن آمده را کاملاً بپوشاند.

کندل بلعنده صعودی

این الگو در تحلیل تکنیکال معمولاً در طول روندهای نزولی ظاهر می‌شود. الگوی پوشاننده نزولی از یک کندل صعودی تشکیل شده است که پس از آن یک کندل نزولی وجود دارد که کندل اول را به طور کامل در بر می‌گیرد. این الگو معمولاً نشان می‌دهد که یک حرکت نزولی در راه است و در طول یک روند صعودی رخ می‌دهد.

ستاره صبح‌/ عصر (Morning/Evening Star)

دو الگوی ستاره صبح‌گاهی و ستاره شام گاهی، از توالی سه کندل در کنار هم ایجاد می‌شوند. الگوی ستاره صبح‌گاهی در طول دوره‌های نزولی ظاهر می‌شود و به طور معمول نشان دهنده یک حرکت معکوس صعودی است. این الگو با یک کندل نزولی شروع می‌شود و سپس به سمت کندل کوچک نزولی یا صعودی حرکت می‌کند. سپس قیمت شکاف بالاتر می‌رود و یک کندل صعودی بزرگتر را تشکیل می دهد. این نشان می‌دهد که فشار فروش از روز اول ممکن است کاهش یافته باشد و ممکن است بازار به حالت صعودی نزدیک شود.

 الگوی ستاره صبح

الگوی ستاره عصرگاهی برعکس این مسئله را نشان می‌دهد. در طول دوره‌های مثبت ظاهر می‌شود الگوی نموداری چیست؟ و به طور معمول نشان دهنده بازگشت به روند نزولی است. یک کندل صعودی الگو را آغاز می‌کند که پس از آن یک کندل نزولی یا صعودی جزئی ایجاد می‌شود. سپس قیمت کاهش می‌یابد و یک کندل نزولی بزرگتر را تشکیل می‌دهد. معمولاً نشان‌دهنده نتیجه‌گیری یک روند صعودی است و اهمیت آن مربوط به کندل سوم است که دستاوردهای اولین کندل را از بین می‌برد.

هارامی نزولی/ صعودی (Harami)

الگوی هارامی صعودی شبیه به شکل معکوس الگوی پوشاننده نزولی است که در آن کندل بزرگتر اول و سپس کندل هارامی کوچک‌تر قرار می‌گیرد. کندل هارامی نزولی نیز صرفا شکل معکوس هارامی صعودی است. الگوهای هارامی در دو یا چند روز معاملاتی ظاهر می‌شوند. الگوی هارامی صعودی به کندل‌های اولیه بستگی دارد تا ادامه روند نزولی قیمت را نشان دهد.

 هارامی نزولی/ صعودی (Harami)

این الگو همچنین بازگوکننده این نکته است که بازار نزولی در تلاش است تا قیمت‌ها را پایین بیاورد. تجزیه و تحلیل نمودار کندل استیک طیف گسترده‌ای از الگوها را برای پیش بینی روندهای آتی ارائه می‌دهد از جمله هارامی نزولی که برای پیش بینی بازگشت‌های قریب الوقوع روند قیمت‌ها استفاده می‌شود.

الگوی های برتر نمودار که هر تریدری باید بداند

الگوهای نمودار، جنبه جدایی ناپذیر تحلیل تکنیکال هستند، اما قبل از آن که بتوان به طور موثر از آن‌ها استفاده کرد، باید به آن‌ها عادت کنید. برای این‌که بتوانید با آن‌ها کنار بیایید، اینجا 10 الگوی نموداری که هر معامله گری باید بداند، آورده شده است.

الگوی نمودار، شکلی در نمودار قیمت است که بر اساس حرکاتی که قیمت در گذشته داشته است، پیشنهاد می‌دهد که حرکت قیمت در آینده چگونه خواهد بود. الگوهای نمودار اساس تحلیل تکنیکال هستند و یک معامله گر را ملزم می‌کنند که دقیقا بداند به چه چیزی نگاه می‌کند و به دنبال چه چیزی است.

بهترین الگوهای نمودار

  • سر و شانه (Head and shoulders)
  • دو سقف (Double top)
  • دو کف (Double bottom)
  • روندینگ باتم (Rounding bottom)
  • فنجان و دسته (Cup and handle)
  • ویج‌ها (Wedges)
  • پرچم (Pennant or flags)
  • مثلث صعودی (Ascending triangle)
  • مثلث نزولی (Descending triangle)
  • مثلث متقارن (Symmetrical triangle)

هیچ الگوی نموداری که “بهترین” باشد وجود ندارد، زیرا از همه الگوها برای برجسته کردن روندهای مختلف در بازارهای مختلف استفاده می‌شود. از الگوهای نمودار در معاملات کندلی استفاده می‌شود که تشخیص نقاط open و closeهای قبلی بازار را کمی آسان‌تر می‌کنند.

برخی از الگوها بیشتر برای بازارهای پرنوسان مناسب هستند، در حالی‌که برخی دیگر کمتر مناسب این نوع بازار هستند. برخی از الگوها برای بازارهای صعودی بیشتری کاربرد را دارند، اما برخی دیگر برای بازارهای نزولی.

همان طور که گفته شد، مهم است که “بهترین” الگوی نمودار را برای بازار خاص خود پیدا کنید، زیرا استفاده از الگوی نادرست یا ندانستن استفاده از کدام الگو، ممکن است باعث شود فرصت کسب سود را از دست بدهید.

قبل از پرداختن به پیچیدگی‌های الگوهای نمودارهای مختلف، باید به طور مختصر سطوح حمایت و مقاومت را توضیح دهیم. حمایت به سطحی گفته می‌شود که در آن، ریزش قیمت متوقف می‌شود و دوباره به بالا برمی‌گردد. مقاومت جایی است که افزایش قیمت متوقف شده و به پایین برمی‌گردد.

دلیل ظاهر شدن سطوح حمایت و مقاومت، تعادل بین خریداران و فروشندگان _ یا عرضه و تقاضا است. وقتی در یک بازار، فشار خریداران بیشتر از فروشندگان باشد (تقاضا بیشتر از عرضه باشد)، قیمت تمایل به افزایش دارد. وقتی تعداد فروشندگان بیشتر از خریداران باشد (عرضه بیشتر از تقاضا)، قیمت معمولا کاهش می‌یابد.

به عنوان مثال، قیمت یک دارایی ممکن است در حال افزایش باشد زیرا تقاضا بیشتر از عرضه است. با این حال، قیمت در نهایت به حداکثری می‌رسد که خریداران حاضر به پرداخت آن هستند و تقاضا در آن سطح قیمت کاهش می‌یابد. در این مرحله، خریداران ممکن است تصمیم بگیرند که پوزیشن خود را ببندند.

این مقامت ایجاد می‌کند و قیمت شروع به کاهش به سطح حمایت می‌کند، زیرا عرضه شروع به پیشی گرفتن از تقاضا می‌کند، زیرا خریداران بیشتر و بیشتر پوزیشن‌های خود را بسته‌اند. هنگامی که قیمت یک دارایی به اندازه کافی کاهش یابد، خریداران ممکن است دوباره به بازار برگردند زیرا قیمت در حال حاضر قابل قبول‌تر است – ایجاد سطحی از حمایت که در آن عرضه و تقاضا شروع به یکسان شدن می‌کنند.

اگر افزایش خرید ادامه یابد، شروع افزایش تقاضا نسبت به عرضه، قیمت را تا سطح مقاومت بالا می‌برد. زمانی که قیمت از سطح مقاومت عبور کند، آن سطح می‌تواند به حمایت تبدیل شود.

انواع الگوهای نمودار

الگوهای نمودار به طور کلی به سه دسته تقسیم می‌شوند: الگوهای ادامه دهنده، الگوهای بازگشتی و الگوهای دوطرفه.

  • الگوی ادامه دهنده نشان دهنده ادامه دار بودن روند است.
  • الگوهای بازگشتی، نشان می‌دهند که یک روند ممکن است در حال تغییر جهت باشد.
  • الگوهای دوطرفه، نشان دهنده این هستند که قیمت می‌تواند به هر طرف حرکت کند – به این معنی که بازار بسیار پرنوسان است.

مهم‌ ترین چیزی که هنگام استفاده از الگوها به عنوان بخشی از تحلیل تکنیکال خود باید به خاطر بسپارید، این است که آن‌ها تضمینی برای حرکت بازار در جهت پیش‌بینی شده نیستند – بلکه صرفا نشانه‌ای از اتفاقاتی هستند که ممکن است برای قیمت رخ دهند.

الگوی سر و شانه

سر و شانه، الگویی است که در آن یک قله بزرگ، یک قله کمی کوچک‌تر در هر طرفش دارد. معامله گران از الگوی سر و شانه، انتظار بازگشت صعودی به نزولی را دارند.

معمولا، قله‌های اول و سوم از قله دوم کوچک‌تر هستند، اما همه آن‌ها به همان سطح حمایت ، که به عنوان گردن یا neckline شناخته می‌شود، برمی‌گردند. هنگامی که قله سوم به سطح حمایتی (خط گردن) برخورد کرد، این احتمال وجود دارد که به یک روند نزولی تبدیل شود.

الگوی سر و شانه

الگوی دو سقف

الگوی دو سقف نیز از آن دسته الگوهایی است که معامله گران برای برجسته کردن احتمال بازگشت قیمت از آن استفاده می‌کنند. به طور معمول، قیمت قبل از بازگشت به سطح حمایتی، یک اوج (peak) را تجربه می‌کند. سپس قبل از این که به طور کامل در برابر روند غالب برگردد، یک بار دیگر بالا می‌رود.

دو سقف

الگوی دو کف

الگوی دو کف نشان دهنده دوره فروش است که باعث می‌شود قیمت به زیر سطح حمایت کاهش یابد. سپس قبل از ریزش مجدد، تا سطح مقاومت بالا می‌رود. در نهایت، روند معکوس خواهد شد و با صعودی‌تر شدن بازار، یک حرکت صعودی آغاز خواهد شد.

دو کف، یک الگوی بازگشتی صعودی است، زیرا نشان دهنده پایان یک روند نزولی و تغییر به روند صعودی است.

دو کف

الگوی کف گرد

این الگو، می‌تواند یک الگوی ادامه دهنده یا بازگشتی باشد. به عنوان مثال، در طول یک روند صعودی، قیمت ممکن است قبل از افزایش مجدد، اندکی کاهش یابد، که در این صورت، ادامه دهنده صعودی خواهد بود.

یک مثال از Rounding bottom بازگشتی صعودی – که در زیر نشان داده شده است – این است که قیمت در روند نزولی باشد و یک Rounding bottom، قبل از معکوس شدن روند و ورود به روند صعودی، شکل بگیرد.

معامله گران به دنبال سرمایه گذاری با این الگو با خرید در نقطه پایینی، نیمه اطراف bottom (ته)؛ و سرمایه گذاری بر ادامه آن، پس از شکست آن بالای سطح مقاومت هستند.

الگوی کف گرد

الگوی فنجان و دسته

الگوی فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است که برای نشان دادن دوره‌ای از سنیتمنت (احساسات) نزولی بازار، قبل از این که روند کلی در نهایت در یک حرکت صعودی ادامه یابد، استفاده می‌شود. فنجان شبیه به الگوی Rounding bottom و “دسته” شبیه به الگوی ویج است – که در بخش بعدی توضیح داده شده است.

بعد از Rounding bottom، قیمت احتمالا وارد یک اصلاح موقت می‌شود که به عنوان “دسته” شناخته می‌شود، زیرا اصلاح به دو خط موازی در نمودار قیمت محدود می‌شود. قیمت در نهایت از “دسته” خارج می‌شود و به روند کلی صعودی ادامه می‌دهد.

الگوی فنجان و دسته

الگوی کنج ( ویج )

زمانی که قیمت بین دو خط روند شیب‌دار (هر دو خط شیب هم جهت دارند) حرکت می‌کند، ویج‌ها شکل می‌گیرند. دو نوع ویج وجود دارد: افزایشی و کاهشی.

یک ویج افزایشی با یک خط روند نشان داده می‌شود که بین دو خط حمایت و مقاومت متمایل به بالا قرار دارد. در این حالت، خط حمایت از خط مقاومت، تندتر است. این الگو به طور کلی نشان می‌دهد که قیمت در نهایت کاهش می‌یابد – که زمانی که از خط حمایت عبور کند مشخص می‌شود.

الگوی ویچ ها

ویج کاهشی بین دو سطح شیب‌دار به سمت پایین رخ می‌دهد. در این حالت، خط مقاومت از خط حمایت تندتر است. ویج کاهشی معمولا نشان دهنده این است که قیمت افزایش می‌یابد و از سطح مقاومت عبور می‌کند، همان طور که در مثال زیر نشان داده شده است.

الگوی ویچ ها

هر دوی ویج‌های افزایشی و کاهشی، الگوهای بازگشتی هستند، به طوری که ویج افزایشی نشان دهنده احتمال کاهش قیمت و ویج کاهشی نشان دهنده احتمال افزایش قیمت است.

الگوی مثلث صعودی

مثلث صعودی، یک الگوی ادامه دهنده صعودی است که نشان دهنده ادامه روند صعودی است. مثلث‌های صعودی را می‌توان با قرار دادن یک خط افقی در امتداد سویینگ های‌ها – مقاومت – و سپس رسم یک خط روند صعودی در امتداد سویینگ لوها – حمایت – روی نمودار ترسیم کرد.

الگوی مثلث صعودی

مثلث‌های صعودی اغلب دارای دو یا چن قله یکسان هستند که امکان ترسیم خط افقی را فراهم می‌کند. خط روند، نشان دهنده روند صعودی کلی الگو است، در حالی که خط افقی، نشان دهنده سطح مقاومت تاریخی برای آن دارایی خاص است.

الگوی مثلث نزولی

در مقابل، مثلث نزولی نشان دهنده ادامه روند نزولی است. به طور معمول، یک معامله گر در طول یک مثلث نزولی – احتمالا با CFDها – در تلاش برای سود بردن از یک بازار نزولی، وارد پوزیشن شورت می‌شود.

الگوی مثلث نزولی

مثلث‌های نزولی معمولا به سمت پایین‌تر حرکت می‌کنند و از حمایت عبور می‌کنند، زیرا این الگو نشان دهنده بازاری است که فروشندگان در آن تسلط دارند، به این معنی که سقف‌های پایین‌تر متوالی، احتمالا رایح هستند و بعید است که قیمت معکوس شود.

مثلث‌های نزولی را می‌توان از یک خط حمایت افقی و یک خط مقاومت با شیب رو به پایین شناسایی کرد. در نهایت، روند از حمایت عبور خواهد کرد و روند نزولی ادامه خواهد یافت.

الگوی مثلث متقارن

الگوی مثلث متقارن، بسته به بازار می‌تواند صعودی یا نزولی باشد. در هر صورت، معمولا یک الگوی ادامه دهنده است، به این معنی که پس از تشکیل الگو، بازار معمولا در همان جهت روند کلی به حرکت خود ادامه می‌دهد.

مثلث‌های متقارن زمانی تشکیل می‌شوند که مجموعه‌ای از سقف‌های پایین‌تر و کف‌های بالاتر، همگرا شوند (تشکیل شوند). در مثال زیر، روند کلی نزولی است، اما مثلث متقارن به ما نشان می‌دهد که دوره کوتاهی از بازگشت‌های صعودی وجود داشته است.

الگوی مثلث متقارن

با این حال، اگر قبل از شکل‌گیری الگوی مثلث، روند مشخصی وجود نداشته باشد، بازار می‌تواند درهر دو جهت حرکت کند. این باعث می‌شود مثلث‌های متقارن به یک الگوی دوطرفه تبدیل شوند – به این معنی که در بازارهای بی‌ثبات که هیچ نشانه روشنی از جهت حرکت قیمت وجود ندارد، بسیار استفاده می‌شوند. نمونه‌ای از مثلث متقارن دوطرفه را می‌توانید در زیر مشاهده کنید.

الگوی مثلث متقارن

خلاصه‌ای از الگوهای نمودار

تمام الگوهایی که در این مقاله توضیح داده شده‌اند، شاخص‌های تکنیکالی مفیدی هستند که می‌توانند به درک چگونگی یا چرایی حرکت قیمت یک دارایی به سمت خاص – و احتمال حرکت قیمت در آینده به سمت خاص – کمک کنند. این به این دلیل است که الگوهای نمودار می‌توانند مناطق حمایت و مقاومت را برجسته کنند، که می‌تواند به معامله گر کمک کند تصمیم بگیرد پوزیشن لانگ یا شورت باز کند؛ یا در صورت تغییر احتمالی روند، پوزیشن‌های باز خود را ببندد.

3 قانون اصلی نظریه موج الیوت

نظریه امواج الیوت : 3 قانون اصلی نظریه موج الیوت

waves-within-a-wave

نظریه امواج الیوت : سطوح فراکتال (امواج الیوت در داخل یک موج الیوت)

امواج اصلاحی

نظریه امواج الیوت : امواج اصلاحی

امواج محرک یا ایمپالس

نظریه امواج الیوت : امواج Impulse الیوت (محرک، پیشرو)

امواج الیوت

نظریه امواج الیوت : معرفی و مقدمه

الگوی Bump and Run

معرفی و آشنایی با الگوی بامپ اند ران ( Bump and Run )

الگوی کندلی چکش (Hammer)

الگوی کندلی چکش (Hammer) چیست ؟ چگونه به کمک آن تغییر روند را تشخیص دهیم؟

AMarkets

تست خرید و فروش

آزمون خرید یا فروش ( شماره سه )

کش بک لایت فایننس

فعال سازی و دریافت کش بک ( ریبیت ) در بروکر لایت فایننس

3 Trading Exit Strategies

3 استراتژی خروج از معامله : چگونه از یک معامله سودآور خارج شویم؟

تست خرید و فروش

آزمون خرید یا فروش ( شماره 4 )

الگوی مثلث

معرفی و آشنایی با الگوی مثلث

ایران اف ایکس تریدر یک پایگاه جامع برای تریدر های ایرانی در زمینه بازارهای مالی ( فارکس ، کریپتو و . ) می باشد. ما سعی داریم با فراهم آوردن یک بستر حرفه ای، دریچه کوچکی باشیم برای کمک به معامله گران و کسانی که در بازاهای مالی فعالیت می کنند

فعالیت در بازارهای مالی ( فارکس ) از ریسک بالایی بر خوردار است و به هیچ شخصی پیشنهاد ورود به این بازار داده نمیشود . با توجه به ریسک بالای فعالیت در بازارهای مالی از تمامی جهات دقت داشته باشید که شخص شما مسئول سود یا ضرر حاصله خواهید بود نه این سایت و این مجموعه. توجه کنید : معرفی یا بنر هیچ بروکری در این سایت دال بر ضمانت آن بروکر نیست پس با مسئولیت خودتان بروکر مورد نظر را انتخاب کنید.

الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال؛ آنچه برای معامله‌گری باید بدانید

الگوی سر و شانه یا Head And Shoulders

استفاده از تحلیل تکنیکال در معاملات مختلف در بازارهای مالی تقریباً به امری اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است. البته با توسعه ابزارهای تحلیل تکنیکال در سال‌های اخیر به واسطه ورود هوش مصنوعی به این حوزه، روش‌های گوناگونی پیش روی تحلیلگران تکنیکال قرار گرفته است. در بین روش‌های مختلف تحلیل تکنیکال، الگوهایی که در نمودار قیمت دارایی‌ها ایجاد می‌شود، نقش مهمی در پیش‌بینی روندها در بازار دارند. در این بین الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین الگوها به شمار می‌رود که به طور جدی مورد توجه تحلیلگران تکنیکال قرار دارد.

مجموعه الگوها در تحلیل تکنیکال به صورت تجربی تشخیص داده می‌شوند. این الگوها از این جهت اهمیت دارند که پس از وقوع آن‌ها معمولاً جهت‌گیری خاصی در روند قیمت یک دارایی صورت می‌پذیرد؛ بنابراین اهمیت شناخت و کاربرد این الگوها در معامله‌گری بسیار زیاد است. در این مقاله روی نقش الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال تمرکز می‌شود. ابتدا بررسی می‌شود که الگوی سر و شانه چیست و در ادامه نحوه به‌کارگیری الگوی head and shoulders در معاملات تشریح می‌شود.

فهرست عناوین مقاله

الگوی سر و شانه چیست؟

الگوی سر و شانه یا Head And Shoulders یکی از قدیمی‌ترین و در عین حال پرکاربردترین الگوها در تحلیل تکنیکال به شمار می‌رود. نام‌گذاری این الگو به سبب الگوی نموداری چیست؟ شکل ظاهری آن صورت گرفته است. در واقع این الگو در نمودار قیمت یک دارایی به صورت سه قله تشکیل شده است که به طور متوالی پشت سر هم قرار می‌گیرند. قله وسط که در واقع نوعی سقف قیمتی هم است، بالاتر از دو قله دیگر قرار می‌گیرد و از این جهت شکلی شبیه سر و در کنار آن دو شانه تشکیل می‌شود.

شناسایی الگوی سروشانه در تحلیل تکنیکال کار نسبتاً راحتی است و تحلیلگران مبتدی نیز می‌توانند آن را به راحتی تشخیص دهند. همچنین نشانه دیگری که در این الگو وجود دارد، یک خط مبنا است که اصطلاحاً به عنوان خط گردن شناخته می‌شود. اما سؤال اساسی این است که وقوع الگوی سر و شانه نشانه چه رخدادی در نمودار قیمت دارایی است؟

آنچه در بالا توصیف شد به معنای پایان یک روند صعودی در قیمت دارایی است و به احتمال زیاد پس از وقوع این الگو قیمت دارایی از حالت صعودی وارد فاز نزولی می‌شود. اما الگوی سر و شانه معکوس یا کف نیز وجود دارد که وقوع آن به معنی پایان یک روند نزولی و آغاز روند صعودی در نمودار قیمت دارایی است. در ادامه توضیح مفصلی در خصوص این الگو داده می‌شود.

الگوی سر و شانه در نمودار به چه شکلی ظاهر می‌شود؟

نوبت به آن می‌رسد که نحوه شکل‌گیری الگوی سر و شانه در نمودار قیمت یک دارایی بررسی شود. به طور کلی الگوی سر و شانه در نمودار قیمت یک دارایی در بازه‌های زمانی مختلف قابل رویت است و به همین دلیل تمام تحلیلگران تکنیکال می‌توانند از آن استفاده کنند. شکل الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال به دو صورت زیر قابل رویت است:

1- الگوی سر و شانه سقف

الگوی head and shoulders سقف در انتها یک روند صعودی قیمت به وقوع می‌پیوندد. شکل زیر تصویر واضحی از نحوه شکل‌گیری این الگو در نمودار قیمت یک دارایی را به تصویر می‌کشد. همان‌طور که قابل مشاهده است، پس از طی شدن یک روند صعودی، ابتدا شانه سمت چپ در نمودار شکل می‌گیرد. این شانه یک قله قیمتی به شمار می‌رود و پس از آن روند قیمت کاهشی می‌شود. پس از مدت کوتاهی روند کاهشی مجدداً تغییر کرده و افزایش قیمت آغاز می‌شود.

در این حالت رشد قیمت تا شکل‌گیری یک قله بالاتر از شانه سمت چپ ادامه پیدا می‌کند و پس از تشکیل سر، مجدداً روند کاهش قیمت آغاز می‌شود. در ادامه باز الگوی نموداری چیست؟ هم روند کاهشی تغییر کرده و افزایش قیمت به وقوع می‌پیوندد. در این حالت قله دیگری تشکیل می‌شود که اصطلاحاً به آن شانه راست گفته می‌شود. این قله نیز حتماً پایین‌تر از قله قبلی (سر) خواهد بود. پس از این قله، روند نزولی شدیدی در قیمت دارایی ایجاد می‌شود.

الگوی سر و شانه سقف

البته آنچه در عمل به وقوع می‌پیوندد، همواره به طور دقیق آن چیزی که در بالا گفته شد، نیست. بلکه ممکن است روندهای جزئی در نمودار قیمت دارایی در بین سر و شانه‌ها ایجاد شود. خط گردن نیز همان‌طور که در تصویر فوق قابل رویت است، به نوعی مبنای شکل‌گیری الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال به شمار می‌رود.

2- الگوی سر و شانه کف یا معکوس

الگوی سر و شانه معکوس در انتها یک روند نزولی قیمت به وقوع می‌پیوندد. شکل زیر تصویر روشنی از نحوه شکل‌گیری این الگو در نمودار قیمت یک دارایی را به تصویر می‌کشد. همان‌طور که قابل مشاهده است، پس از سپری شدن یک روند نزولی، ابتدا شانه سمت چپ در نمودار شکل می‌گیرد. این شانه یک دره قیمتی به شمار می‌رود و پس از آن روند قیمت افزایشی می‌شود. پس از مدت کوتاهی روند افزایشی مجدداً تغییر کرده و افت قیمت آغاز می‌شود.

در این حالت افت قیمت تا شکل‌گیری یک دره پایین‌تر از شانه سمت چپ ادامه پیدا می‌کند و پس از تشکیل سر، مجدداً روند افزایش قیمت آغاز می‌شود. در ادامه باز هم روند افزایشی تغییر کرده و کاهش قیمت به وقوع می‌پیوندد. در این حالت دره دیگری تشکیل می‌شود که اصطلاحاً به آن شانه راست گفته می‌شود. این دره نیز حتماً بالاتر از دره قبلی (سر) خواهد بود. پس از این دره، روند صعودی نسبتاً تندی در قیمت دارایی ایجاد می‌شود.

الگوی سر و شانه کف یا معکوس

در شکل‌گیری الگوی سر و شانه کف نیز ممکن است در بین سر و شانه‌ها، روند‌های کوچک دیگری به وقوع بپیوندد که البته در کلان قضیه اثرگذار نیستند و به همین دلیل خللی در تشخیص الگو ایجاد نمی‌کنند.

درنگی در مفهوم خط گردن

تا اینجا آشنایی نسبی با الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال حاصل شد. اما شاید در خصوص مفهوم و کاربرد خط گردن در الگوی سر وشانه ابهاماتی وجود داشته باشد. به همین دلیل لازم است تا تحلیل درستی از مفهوم خط گردن در این الگو ارائه شود. در الگوی سر و شانه سقف، خط گردن به نوعی خط حمایتی تلقی می‌شود و در الگوی سر و شانه معکوس، خط گردن در واقع خط مقاومتی به شمار می‌رود.

درنگی در مفهوم خط گردن

از این خط برای تشخیص زمان ورود یا خروج از معاملات استفاده می‌شود و به کمک آن‌ها می‌توان استراتژی‌های درستی در خصوص معامله‌گری اتخاذ نمود. برای ترسیم خط گردن باید تا پس از شکل‌گیری شانه سمت چپ و راست صبر نمود. پس از آن می‌توان این خط را به راحتی ترسیم نمود و مبنای معاملات خود قرار داد. آنچه به صورت تجربی قابل درک است، یک نکته فوق‌العاده مهم است.

معمولاً پس از ترسیم خط گردن، فاصله آن با سر در الگو اندازه‌گیری می‌شود. در عمل پس از شانه سمت راست، نمودار قیمت به اندازه فاصله بین خط گردن و سر در الگو رشد یا افت را تجربه می‌کند. به این ترتیب خط گردن می‌تواند به عنوان مبنای تصمیم‌گیری برای خرید و فروش دارایی‌ها به شمار رود.

چگونه می‌توان با الگوی سر و شانه معاملات خود را مدیریت کرد؟

فوت کوزه‌گری در به‌کارگیری الگوی الگوی نموداری چیست؟ سر و شانه یک چیز است؛ باید تا زمان شکل‌گیری کامل الگو برای تصمیم‌گیری در خصوص خرید یا فروش دارایی صبر کرد. معمولاً پس از مشاهده شانه سمت چپ و سر در نمودار قیمت، باید نسبت به شکل‌گیری الگوی سر و شانه حساس شد و نمودار قیمت دارایی را به دقت زیر نظر گرفت. پس از آن نوبت به تشکیل شانه سمت راست می‌رسد. از اینجا به بعد تصمیم‌گیری کاملاً وابسته به میزان ریسک‌پذیری فرد معامله‌گر دارد.

به عنوان مثال الگوی سر و شانه معکوس در نمودار قیمت شکل گرفته است. پس از تشکیل شانه سمت راست دو رویکرد می‌توان اتخاذ نمود؛ رویکرد اول که محتاطانه است، صبر کردن تا زمانی است که خط گردن توسط نمودار قیمت شکسته شود. در این صورت می‌توان با اطمینان کامل وارد معامله شد. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از این اتفاق، فرصتی برای ورود به معامله برای تریدر فراهم شود و شاید به طور کلی معامله را از دست بدهد.

مدیریت معاملات با الگوی سر و شانه

رویکرد دوم ورود به معامله بلافاصله پس از وقوع شانه سمت راست است. در واقع تا زمانی که نمودار خط گردن را نشکسته باشد، نمی‌توان با قطعیت گفت که شانه سمت راست شکل گرفته است؛ بنابراین این تصمیم با ریسک همراه است. دقیقاً هر دو رویکرد برای خروج از معامله در الگوی سر و شانه سقف نیز وجود دارد که انتخاب آن‌ها وابسته به روحیه تریدرها است.

به طور کلی به کمک الگوی سر و شانه می‌توان دو مورد زیر را در تحلیل‌های خود به دست آورد:

1- تعیین حد ضرر در معامله

تعیین حد ضرر لازمه ورود به هر معامله‌ای در بازارهای مالی است. در همین راستا الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال نقش مهمی در تعیین حد ضرر ایفا می‌کند. برای این منظور شانه سمت راست در هر دو الگوی سقف و کف در نظر گرفته می‌شود. در الگوی سقف معمولاً حد ضرر را بالاتر از شانه سمت راست و در الگوی کف حد ضرر را پایین‌تر از شانه راست در نظر می‌گیرند. البته در هر دو الگو می‌توان سر را به عنوان حد ضرر در نظر گرفت که این تصمیم با ریسک بالاتری همراه است.

تعیین حد ضرر در معامله

2- تعیین حد سود در معامله

همان‌طور که اشاره شد، فاصله سر و خط گردن مبنای تعیین حد سود در معامله به شمار می‌رود. در الگوی سر و شانه معکوس معمولاً پس از تشکیل شانه راست و آغاز حرکت صعودی نمودار، خط گردن قطع می‌شود. در این مواقع پیش‌بینی می‌شود که قیمت دارایی به اندازه فاصله بین سر تا خط گردن افزایش پیدا کند؛ لذا این مسئله می‌تواند مبنای درستی در تعیین حد سود برای معاملات باشد.

مزایای الگوریتم سر و شانه در تحلیل تکنیکال

در حالت کلی نمی‌توان الگوها را در تحلیل تکنیکال با قطعیت کامل پذیرفت؛ چراکه تجربه نشان می‌دهد علی‌رغم شکل‌گیری الگوها ممکن است رفتارهای متفاوتی در قیمت دارایی مشاهده شود. با این وجود چند دلیل برای کارآمدی و مؤثر بودن الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال وجود دارد که عبارت‌اند از:

خط گردن مبنای تصمیم‌گیری بسیاری از معامله‌گران برای ورود و خروج در معاملات خود هستند و معمولاً در این نقاط افزایش حجم معاملات به طور مشهودی رخ می‌دهد. بسیاری از معامله‌گران در خط گردن متحمل ضررهای سنگینی می‌شوند و به همین دلیل با عرضه بیشتر زمینه را برای حرکت نمودار به سمت هدف قیمتی الگوی سر و شانه مهیا می‌کنند.

شانه سمت راست در هر دو الگوی سقف و کف، مبنای بسیار معتبری برای تعیین حد ضرر در معاملات به شمار می‌رود.

معایب و محدودیت‌های استفاده از الگوریتم سر و شانه چیست؟

برخی از مهم‌ترین ایراداتی که به الگوی سر و شانه می‌توان وارد کرد، عبارت‌اند از:

  • تشخیص این الگو زمان‌بر بوده و باید وقت زیادی را برای شناسایی آن صرف کرد.
  • مانند هر الگوی دیگری ممکن است به درستی عمل نکند. خط گردن در این الگو شاید بارها شکسته شود ولی آنچه که تریدرها انتظار دارند، به وقوع نپیوندد.
  • تعیین حد سود به کمک اندازه‌گیری فاصله بین خط گردن و سر، به تنهایی تصمیم درستی نیست و باید سایر فاکتورهای مؤثر در این زمینه نیز در نظر گرفته شود.

سؤالات متداول

چه ابزارهایی برای تأیید الگوی سر و شانه وجود دارد؟

بررسی حجم معاملات در کنار تشخیص این الگو مهم‌ترین ابزار برای بررسی صحت و سقم آن به شمار می‌رود.

الگوی سر و شانه در کوتاه‌مدت رخ می‌دهد یا بلندمدت؟

هر دو حالت امکان‌پذیر است و ممکن است در کوتاه‌مدت و بلندمدت شاهد این الگو باشیم.

نقش خط گردن در الگوی سر و شانه چیست؟

از خط گردن برای تعیین نقاط حمایتی و مقاومتی در روند حرکت قیمت استفاده می‌شود و معمولاً حد سود و ضرر در معامله را به کمک آن تعیین می‌کنند.

کلام پایانی

الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین الگوها به شمار می‌رود که در بازه‌های زمانی مختلف قابل رویت است. در صورت تشخیص این الگو می‌توان تصمیم‌گیری‌های بسیار هوشمندانه و دقیقی برای کسب سود‌های مناسب و جلوگیری از ضررهای سنگین اتخاذ نمود. البته باید توجه داشت که الگوی سر و شانه مانند هر الگوی دیگری در تحلیل تکنیکال خالی از ایراد نیست و باید در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال و بنیادی مورد استفاده قرار گیرد.

الگوهای هارمونیک چیست و چگونه از آنها برای ترید استفاده کنیم؟

الگوهای هارمونیک یکی از پیچیده‌ترین ابزارهای معاملاتی هستند؛ الگوی نموداری چیست؟ زیرا، برای ترسیم آنها روی نمودار، باید دانش زیادی داشته باشید و مهم‌تر از همه درست از آنها استفاده کنید. در این مطلب قصد داریم به انواع الگوهای هارمونیک و نحوه استفاده مؤثر از آنها در ترید، اشاره کنیم. همراه ما باشید.

الگوهای هارمونیک چیست؟

الگوهای هارمونیک نوعی الگوی نمودار مانند "سر و شانه" (Head and shoulders) یا "دو قله" (Double top) هستند، اما بر اساس ابزارهای فیبوناچی (بازگشت و گسترش) ایجاد شده و ساختار هندسی دارند. از این الگوها برای سیگنال‌دهی یک روند معکوس در پولبک، استفاده می‌شود.
این الگوها، یکی از بهترین ابزارها برای داشتن معاملات دقیق و پرسود هستند؛ زیرا روی سطوح فیبوناچی خاصی ساخته شده‌اند. چندین الگوی هارمونیک وجود دارد که هر کدام شکل و شمایل خاصی دارند. به طور معمول، الگوهای هارمونیک دارای پنج نقطه عطف و چهار لگ (leg) هستند.

معرفی انواع الگوهای هارمونیک

هریک از الگوهای هارمونیکی که در ادامه اشاره می‌کنیم، می‌توانند دارای الگوی نزولی یا صعودی باشند. برخی از الگوها هم بسیار شبیه به هم هستند. به همین دلیل است که، آگاهی از تفاوت آنها اهمیت زیادی دارد.
همان‌طور که پیش از این گفتیم، الگوها بر اساس سطوح فیبوناچی شامل 0.786، 0.886، 1.13 و 1.27 شکل می‌گیرند. این اعداد از نسبت‌های 0.618 و 1.618 به دست می‌آیند. دیگر اعدادی که در هریک از الگوها احتمالاً مشاهده خواهید کرد، عبارت هستند از: 0.382، 0.50، 0.707، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14، و 3.618؛ از این اعداد دقیق برای تعیین نقاط تغییرات قیمت استفاده می‌شود.

الگوی ABCD

اساس همه الگوهای هارمونیک، الگوی ABCD است. خطوط AB و CD را leg می نامند که، اندازه مشابهی دارند و BC یک اصلاح قیمت است. انواع مختلفی از الگوهای ABCD وجود دارد:

  • در نسخه کلاسیک، نقطه C در 61.8٪ -78.6٪ از خط AB است. نقطه D در فیبوناچی اکستنشن 127.2%-161.8% خط BC است. با اعمال 61.8 درصدی، به پیش‌بینی 161.8 درصدی BC منجر می‌شود. اصلاح قیمت 78.6 درصدی در نقطه C معمولاً منجر به پیش‌بینی 127.2 درصدی می‌شود.
  • در الگوی AB=CD، طول لگ یا ساقها، یکسان است.
  • نوع سوم، الگوی اکستنشن ABCD است. در این الگو، لگ CD، 127.2 -8 درصدی اکستنشن خط AB است. در این شرایط، خط CD می‌تواند بسیار طولانی‌تر از خط AB باشد؛ (حداقل دو برابر).

در صورتی که قصد دارید، از این الگو برای ترید استفاده کنید؛ جهت ثبت سفارش Take Profit از قوانین زیر استفاده کنید:

  • Take Profit را می‌توان در 38.2یا 61.8 درصدی اصلاح از AD قرار داد.
  • TPمی‌تواند در نقطه A باشد.

الگوی گارتلی (Gartley)

در الگوی اصلی گارتلی خبری از سطوح فیبو نیست و این سطوح توسط اسکات کارنی (Scott Carney) و لری پسونتو (Larry Pesavento) معرفی شده‌اند. برای شناسایی این الگو در نمودار قیمت، به دنبال حرکتی باشید که شبیه به حرف M (صعودی-خرید) یا W (نزولی-فروش) است.

الگوی Gartley شبیه به همان الگوی ABCD است با این تفاوت که، از 5 حرف تشکیل شده است؛ X حرف پنجم این الگو است. خط XA باید طولانی‌ترین خط در این الگو باشد.

  • در شرایط بحرانی، نقطه B باید در 61.8 درصدی اصلاح خط XA قرار بگیرد.
  • نقطه C باید در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB باشد.
  • نقطه D در امتداد 127.2 -161.8 درصدی خط ABیا 78.6 درصدی اصلاح خط XA است.

برای تعیین سطوح Take Profit، به 61.8 درصد از خط CD نگاه کنید. با در نظر گرفتن طول خط XA، سطح دیگر TP را میتوان در نقطه D شناسایی کرد.

الگوی خرچنگ (Crab)

خرچنگ یک الگوی هارمونیک و بر اساس الگوی گارتلی است. این الگو دارای چند ویژگی است که آن را از دیگر انواع الگوهای هارمونیک، متمایز می‌کند؛ خطوط XA و CD طولانی هستند، نقطه D دورتر و بالاتر از نقطه X قرار دارد.

پارامترهای الگوی خرچنگ عبارت هستند از:

  • نقطه B در 38.2-61.8 درصدی اصلاح خط XA قرار دارد.
  • نقطه C باید در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB باشد.
  • نقطه D در امتداد 224 -316 درصدی خط ABیا 161.8 درصدی اکستنشن خط XAقرار دارد.
  • موقعیت نقطه D قدرت سیگنال را مشخص می‌کند؛ اگر نزدیک به اکستنشن 161.8 درصدی X باشد، سیگنال الگو قوی‌تر است.

در این الگو، Take Profit باید از قبل و در سطح 61.8 یا 127.2 درصدی از ساق CD تعیین شود.

الگوی خفاش (Bat)

الگوی هارمونیک خفاش یکی دیگر از انواع الگوی گارتلی است با این تفاوت که، نسبت‌های فیبوناچی مکان نقاط اصلی را تعیین می‌کنند.

پارامترهای الگوی خفاش عبارت هستند از:

  • نقطه B باید در 38.2-50 درصدی اصلاح خط XA قرار گیرد.
  • نقطه C باید در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB باشد.
  • نقطه D در امتداد 161.8 -261.8 درصدی خط ABیا 88.6 درصدی اصلاح خط XA است.

سفارشات Take Profit را می‌توان در 61.8 یا 127.2 از خط CD تنظیم کرد. همچنین، TP می‌تواند در پروجکشن (تصویر) خط XA از نقطه Dt قرار گرفته باشد.

الگوی پروانه (Butterfly)

برایس گیلمور و لری پسونتو الگوی پروانه را کشف کردند که در تغییرات قابل توجه خیلی زیاد یا کم، شکل می‌گیرد.

مهم‌ترین ویژگی‌های الگوی هارمونیک Butterfly عبارت است از:

  • خط CD باید فراتر از خط XAتوسعه یابد.
  • نقطه B باید در 78.6 درصدی اصلاح خط XA باشد.
  • نقطه C در 38.2 -88.6 درصدی اصلاح خط AB است.
  • نقطه D در امتداد 161.8 -261.8 درصدی خط ABیا 127.2 - 161.8 درصدی اکستنشن لگ XA قرار دارد.
  • تفاوت اصلی این الگو با الگوی گارتلی این است که، نقطه D در خط اصلاحی XA نیست، بلکه در اکستنشن آن است.

سطوح Take Profit پروانه را می‌توان در 61.8یا 127.2 درصدی از خط CD قرار داد و نقاط B و A را می‌توان به عنوان سطوح هدف انتخاب کرد.

الگوی کوسه (Shark)

الگوی کوسه توسط اسکات کارنی (Scott Carney) معرفی شد و با علائم 0، X، A، B، C مشخص می‌شود. در تمام الگوهای ذکر شده تا به اینجا، قله دوم در فرم صعودی پایین‌تر از اولی است، در حالی که دره دوم در الگوی نزولی بالاتر است. برای شناسایی و ایجاد این الگو باید از نظریه امواج الیوت و فیبوناچی استفاده کنید.

ویژگی‌های الگوی هارمونیک کوسه عبارت است از:

  • نقطه A را می‌توان در هر مکانی قرار داد.
  • نقطه B باید در امتداد 113-161.8 درصدی اکستنشن خط XA باشد.
  • نقطه C در 113 درصد اکستنشن 0X و الگوی نموداری چیست؟ 161.8-224 درصد اکستنشن خط AB قرار دارد.

هنگام استفاده از الگوی کوسه، سفارشات Take Profit را در 50 -61.8 درصدی لگ BC تظنیم کنید. Stop Loss را هم می‌توانید در نقطه C شناسایی کنید.

الگوی سه حرکته (Three Drives)

این الگو شبیه به دیگر الگوهای هارمونیک نیست و از 5 لگ تشکیل شده است.

ویژگی‌های این الگو عبارت هستند از:

  • نقطه A باید در 61.8 درصد اصلاح حرکت 1 قرار گیرد.
  • نقطه B را می‌توان در 61.8 درصد اصلاح حرکت 2 شناسایی کرد.
  • حرکت 2 در امتداد 127.2 -161.8 درصدی از نقطه A است.
  • حرکت 3 در امتداد 127.2-161.8 درصدی نقطه B قرار دارد.
  • اصلاحات A و B و حرکتهای 2 و 3 باید برابر باشند.

سطح Take Profit در 127.2 -161.8 درصدی اکستنشن نقطه B قرار می‌گیرد.

الگوی سایفر (Cypher)

این الگو مانند سایر الگوهای معاملاتی هارمونیک از چهار لگ و پنج نقطه تشکیل شده است. برای رسم این الگو، باید لگ ایمپالس به نام XA و به دنبال آن لگ اصلاحی AB را رسم کنید. AB حداقل باید به 38.2-61.8 درصدی اصلاح فیبوناچی خط XA برسد.

الگوی 5-0

الگوی 5-0 که توسط اسکات کارنی شناسایی شد، یک الگوی هارمونیک معمولی است که از پنج لگ تشکیل شده است.

ویژگی‌های اصلی الگوی 5-0 عبارت هستند از:

  • AB در 113 - 161.8 درصدی اکستنشن XA الگوی نموداری چیست؟ است.
  • BC را می‌توان در امتداد 161.8-224 درصد خط AB شناسایی کرد.
  • خط CD در 50 درصدی اصلاح خط BC قرار دارد.

مزایا و معایب الگوهای هارمونیک چیست؟

  1. الگوهای هارمونیک اگر به درستی تشخیص داده شوند، سیگنال قابل اعتمادی خواهد بود.
  2. اگر یادگیری الگوهای هارمونیک را با موفقیت پشت سر بگذارید، استفاده از دیگر بازارهای تحلیل تکنیکال، کار دشواری نخواهد بود.
  3. اگر تازه‌کار هستید، شناسایی این الگوها در نمودارهای قیمت کار پیچیده‌ای خواهد بود.
  4. رسم الگوهای هارمونیک، تعیین سطوح فیبو و رسم آنها، به زمان زیادی نیاز دارد.

مهم‌ترین نکاتی که هنگام استفاده از الگوهای هارمونیک باید بدانید

همان‌طور که گفته شد، یادگیری الگوهای هارمونیک و شناسایی آنها، تقریباً کار دشواری است. برای جلوگیری از ضرر، اگر قصد استفاده از این الگوها را دارید، موارد زیر را در نظر داشته باشید:

  1. برای شروع یک الگو ساده انتخاب کنید و تمام ویژگی‌های آن را یاد بگیرید.
  2. از ابزار فیبوناچی برای رسم الگوهای هارمونیک استفاده کنید.
  3. قبل از همه، نقاط Take Profit و Stop Loss را مشخص کنید.
  4. فقط پس از تشکیل الگوی هارمونیک، معاملات را باز کنید.

نحوه ترسیم الگوهای هارمونیک

برای شناسایی و ترسیم الگوی هارمونیک، به ابزارهای استانداردی نیاز دارید که در هر پلتفرم معاملاتی، از جمله متاتریدر 4، قابل استفاده باشند.

  1. با بررسی نمودار قیمت، الگو را با چشمان خود و بدون ابزار، شناسایی کنید. همان‌طور که در این مطلب گفته الگوی نموداری چیست؟ شد، بیشتر الگوهای هارمونیک دارای 4 لگ و 5 نقطه هستند.
  2. سطوح فیبوناچی را در نمودار قیمت مشخص کنید.
  3. پس از آن، می‌توانید از یک اندیکاتور ZigZag برای ترسیم خطوط الگو استفاده کنید یا از خطوط ترند برای برجسته کردن بخش‌هایی از الگو استفاده کنید.

نتیجه‌گیری

الگوهای هارمونیک یکی بهترین ابزارهای تحلیل هستند که اگر به درستی شناسایی شوند، دقیق‌ترین سیگنال‌های خرید و فروش را در اختیار شما قرار می‌دهند. استفاده از این الگوها برای افراد الگوی نموداری چیست؟ مبتدی، توصیه نمی‌شود. در صورتی که، زمان کافی برای یادگیری و شناسایی این الگوها دارید، حتماً از آنها استفاده کنید.

سیگنال‌هایی که در اثر شناسایی صحیح الگوهای هارمونیک ایجاد می‌شوند، بسیار دقیق هستند؛ بنابراین، اگر در شناسایی و ترسیم آنها مهارت کافی دارید، قطعاً بهترین معاملات را در زمان درست انجام خواهید داد.

در میان انواع الگوهای هارمونیک، هیچ بهترینی وجود ندارد. با این وجود چون الگوی ABCD، الگوی پایه است؛ بهتر است با این الگو شروع کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.