روش های تعیین حد سود و حد ضرر – قسمت دوم
در قسمت قبلی به بررسی روش های تعیین حد سود پرداختیم. در این قسمت می خواهیم روش های تعیین حد ضرر را مورد بررسی قرار دهیم. همانطور که گفتیم قرار دادن حد ضرر به مراتب مهم تر و حیاتی تر از قرار دادن حد ضرر می باشد. چرا که باعث جلوگیری از نابودی سرمایه تان خواهد شد. با طلاچارت همراه باشید…
نکته: در ادامه این مطلب هرجا از واژه “ استاپ ” استفاده شد، به معنای همان حد ضرر می باشد.
حد ضرر ثابت
در این روش شما برای همه پوزیشن های خود یک حد زیان ثابت در نظر میگیرید. مثلا در بازار ارز ۳۰ پیپ برای هر پوزیشن. در واقع شما سعی می کنید که هیچگاه بیشتر از ۳۰ پیپ ریسک نکنید. مسلما این روش معایب زیادی دارد و باعث می شود که معاملات درستی که انجام داده اید نیز در اثر قرار دادن استاپ در جای نامناسب به معاملات بازنده منتهی شوند. پس توصیه ما این است که از این روش استفاده نکنید.
حد ضرر بر اساس نواحی مهم چارت
نواحی مهم چارت را شناسایی کنید و استاپ را کمی فراتر از آنها قرار دهید. روش کار به همین سادگی است. به عنوان مثال به نمونه زیر دقت کنید. ابتدا یک سطح کلیدی را پیدا کرده ایم که احتمال واکنش قیمت به آن زیاد بوده است. هنگامی که قیمت به این ناحیه رسیده است، وارد پوزیشن خرید شده ایم و استاپ را کمی پایین تر قرار داده ایم.
البته این روش هم معایبی دارد. یکی از عیب های آن این است که نوسانات قیمتی و نفوذ در سطوح در اکثر موارد وجود دارند و باید برای آنها چاره ای اندیشید. ممکن است شما استاپ را با این روش تعیین کنید اما در اثر ایجاد نوسانات قیمتی با یک پوزیشن بازنده مواجه شوید.
حد ضرر بر اساس الگوهای قیمتی
روش بسیار موثر و ساده ای می باشد. تنها کافیست تا محل قرار گیری استاپ هر الگو را بدانید. هر الگویی حد ضرر منحصر به خود را دارد. استاپ الگوها در جایی قرار می گیرد که وقتی قیمت به آن ناحیه برسد، الگو نامعتبر شده باشد.
در ادامه به استاپ الگوهای مشهور اشاره خواهیم کرد.
- دوقلو سقف: بالای دو قله
- دوقلو کف: زیر دو کف
- سه قلو سقف: بالای ناحیه سقف ها
- سه قلو کف: زیر ناحیه کف ها
- سر و شانه: بالای شانه سمت راست
- سر و شانه معکوس: زیر شانه راست
- مثلث متقارن صعودی: زیر آخرین کفی که منجر به شکست ضلع بالای مثلث شده است.
- مثلث متقارن نزولی: بالای آخری سقفی که منجر به شکست ضلع پایین مثلث شده است.
- مثلث صعودی: زیر آخرین کفی که باعث شکست سقف مثلث شده است.
- مثلث نزولی: بالای آخری سقفی که منجر به شکست کف مثلث شده است.
- کیو.ام صعودی: زیر ناحیه سر الگو
- کیو.ام نزولی: بالای ناحیه سر الگو
و در ادامه با مثال های تصویری جلو خواهیم رفت.
حد ضررهای محاسباتی
این نوع تعیین حد ضرر نیز برای روش های محاسباتی مثل کاماریلا و پیوت پوینت می باشد. در قسمت تعیین حد سود اشاره کردیم که در این روش ها سطوح قیمتی مهم از طریق محاسبات ساده ریاضی و طبق فرمول های مشخص بدست می آیند. یک سطح نقطه ورود، یک سطح برای حد سود و یک سطح نیز برای حد زیان در نظر گرفته می شوند. البته توضیح کاملا این روش های معاملاتی به دلیل گستردگی در حوصله این مقاله نمیگنجد.
چگونه استراتژی تعیین stop loss را در بازار ارزهای دیجیتال تنظیم کنیم ؟
فرار کامل از ریسک نوسانات بازار تقریباً امری باور نکردنی است؛ اما خبر خوب این است که میتوانیم با استفاده از استراتژی مناسب، سرویسها، آگاهی از تحلیلهای تکنیکال و دنبال کردن اخبار فاندامنتال این ریسک را به حداقل ممکن برسانیم. استفاده از این ابزارها منجر به تسلط بیشتر بر معاملات و ایزوله شدن حد سود برای پوزیشن خرید آنها میشود. یکی از این سرویسهای کاربردی و جداییناپذیرِ مرتبط با خرید و فروش ارزهای دیجیتال، استاپ لاس Stop loss یا تعیین حد ضرر است. در واقع مهمترین نکته برای تریدهای مبتدی و حرفهای در شرایط ناپایدار بازارهای مالی، متوقفکردن و خروج به موقع از موقعیتهای زیانرسان برای جلوگیری از ضرر بیشتر است. این سرویس سرمایه شما را از گزند بیثباتی در بازارهای مالی تا جای ممکن دور نگه میدارد. تعیین حد ضرر از چند روش مختلف قابل اجرا است. استراتژی تعیین Stop loss کاملاً وابسته به دیدگاه و میزان ریسکپذیری معاملهگران است، اما روشهای تعیین حد ضرر کدام است؟ استاپ لاس را در چه نقطهای تنظیم کنیم تا کمترین ریسک ممکن را متحمل شویم؟! ما سعی کردیم تا کاملترین پاسخهای مربوط به این سوالات را در ادامه مقاله یادآور شویم.
منظور از حد ضرر چیست و چگونه بهترین نقطه آن را تعیین کنیم ؟
به زبانی ساده، استاپ لاس یا حد ضرر، مطمئنترین سرویسی است که از ضرر بیشتر به دارایی شما محافظت میکند و ریسک موجود در معاملات را به کمترین حد ممکن میرساند. لازمه دریافت بیشترین بازده از این سرویس، دقت در انتخاب روشی مناسب و تعیین حد ضرر در بهترین نقطه است. دستورتوقف معامله به صورت کلی به دو دسته، تیک پروفیت Take profit (حداکثر سود) و استاپ لاس Stop loss (حداکثر زیان) تقسیم میشود. هر معامله تنها به یکی از این دو نتیجه برد با باخت منتهی خواهد شد و در صورت فعالشدن حد ضرر (SL) یا هنگام رسیدن به حد سود (TP) بسته خواهد شد.
در نظر داشته باشید که کاهش ریسک به این معنی نیست که حدود ضرر را در معاملات خود کوچک یا کم تنظیم کنید. واقعیتی که وجود دارد این است که سرمایهگذاران حرفهای در همه بازارهای مالی برای فراهمکردن یک فضای معاملاتی موقت با نوسانات بالا، از استراتژی استاپ هانت Stop hunt استفاده میکنند. بهعبارتی دیگر، پدیده استاپ هانتینگ زمانی رخ میدهد که شما وارد معاملهای شدهاید و حد ضرر خود را تعیین کردهاید. این استراتژی خیلی ساده است و تنها به یک نمودار قیمتی و یک اندیکاتور تکنیکال نیاز دارد. جهت آشنایی بیشتر با حد ضرر به مطلب « Stop loss یا حد ضرر چیست ؟» مراجعه کنید. در ادامه به شما میآموزیم که چگونه استاپ لاس بگذاریم.
نحوه تعیین بهترین نقطه حد ضرر
محل ایدهآل برای تنظیم حد ضرر توسط دو عامل کلی و سپس گامهایی مهم تعیین میشود. دو عامل موثر در تنظیم حد ضرر عبارت است از:
- حد ضرر باید در سطحی باشد که ثابت کند نقطهٔ ورود به معامله کاملاً اشتباه بوده است.
- حد ضرر باید دارای یک نرخ پیروزی قابلقبول در تاریخچهٔ معاملات باشد و این نرخ کاملاً به استراتژی معاملاتی کلی شما وابسته است.
گامهای ساده استراتژی تعیین Stop loss که باید به آنها پایبند باشیم
برای تنظیم حد ضرر میتوانید هم از طریق روشهای مبتدی و هم روشهای حرفهای اقدام کنید. در ادامه نمونههایی از هر دو روش را برای شما فراهم کردهایم.
1- تعریف پلن یا استراتژی معاملاتی
قبل از انجام هر کاری ابتدا پلن کتبی و معاملاتی خود را مشخص کنید. توجه داشته باشید که انتخاب روش و قوانین مشخص در آغاز، میتواند در بهینهتر شدن محل تنظیم حد ضرر بسیار مفید و موثر واقع شود.
2- استراتژی معاملاتی خود را بسنجید
آزمودن بازدهٔ استراتژی معاملاتی به شما این امکان را میدهد تا بر اساس دادههای تاریخی قیمت، عملکرد سیستم حد ضرر معاملات خود را بدست آورید. سپس نتایج به دست آمده را مرور کنید تا کاربردیترین موارد را شناسایی و بررسی کنید. تایمفریمها و جفتارزهای مختلف را نیز محک بزنید و از میان آنها پربازدهترین را بر اساس استراتژی خود انتخاب کنید.
3– بهبود استراتژی معاملاتی و سنجش مجدد آن
در صورتی که پلن شما سودآور نبود، وقت آن است که دست بکار شوید و تغییرات لازم را در آن اعمال کنید. حتی اگر نتایج استراتژی شما خوب پیش رفته است، آزمایش ایدههای نو را نادیده نگیرید؛ ممکن است در این بررسیها سیستم سودآورتری به ذهن شما راه یافت. از خلاقیت نترسید، بعضی اوقات عجیبترین ایدهها سودآورترین هستند! بعد از دست پیدا کردن به یک استراتژی مناسب، دیگر نوبت گام نهادن به مرحله چهارم است.
4- هرگز از ارتقاء و تقویت استراتژی معاملاتی خود غافل نشوید
حالا زمان محک زدن نتایج استراتژی است. یک حساب آزمایشی ایجاد کرده و با اقدام به شروع معاملات در آن، نتایج را زیر ذرهبین دقت قرار دهید. محدودیتها حد سود برای پوزیشن خرید و اشکالات در این مرحله به تدریج آشکار خواهند شد، بنابراین اینجا میتوانید در استراتژی خود را تغییرات لازم را اعمال کنید و شکل نهایی آن را معین کنید.
۴ شیوه متداول معامله گران حرفهای برای تنظیم حد ضرر
این روشها، شما را برای دستیابی به ایدهای جهت تعیین بهترین حد ضرر در معاملات ارزهای دیجیتال یاری میدهند. این موارد دیدگاه تازهای در مورد مکان تنظیم حد ضرر معاملات به شما میبخشند. البته برای انتخاب، پیشنهاد میکنیم که حتما استراتژی فعلی خود را نیز مد نظر داشته باشید. همچنین از طرفی میتوانید بعد از انتخاب یکی از این روشها، پلن معاملاتی خود را بر اساس آن مشخص کنید.
روش اول برای تنظیم حد ضرر:
آسانترین و عمومیترین روش، تنظیم حد ضرر بر اساس درصدی از سرمایه است. این استراتژی حد وسط ندارد! استاپ لاس یا حد ضرر در این روش مبتنی بر درصدی معین از حساب معاملاتی تنظیم میشود. اجازه دهید با یک مثال به توضیح این روش بپردازیم. برای نمونه، تصور کنید شما یک بیت کوین دارید و نگران این هستید که قیمت آن به زیر مقدار کنونی آن برسد. پس نقطهای را برای آن مشخص میکنید و به صرافی میگویید زمانی که قیمت بیت کوین به زیر این نقطه رسید، به طور خودکار بیت کوین شما را بفروشد.
در اینصورت اگر قیمت آن به کمتر از مقدار مشخص شده برسد، دارایی شما نقد شده و از ضرر بیشتر جلوگیری کردهاید؛ همچنین شما قادر هستید در نوبت بعد که قیمت پایینتر رفت، اقدام به خرید مجدد کنید. اما اشکال اینجا است که امکان دارد از خواب بیدار شوید و قیمت بیت کوین دوباره به بالای مقدار تعیین شده شما رسیده باشد؛ در نتیجه شما مجبور هستید که در بالای مقدار تعیین شده خود دوباره اقدام به خرید کند و این یعنی ضرر! پس بهتر است حد ضرر را مطابق با شرایط و محیط بازار یا قوانین استراتژی تعیین کنید، نه اینکه چهمقدار از سرمایه خود را حاضر به از دست دادن هستید.
روش دوم برای تنظیم حد ضرر:
راه دیگر تنظیم حد ضرر استراتژی میانگین متحرک حمایتی و مقاومتی است که روشی مناسب برای استراتژیهای معاملاتی پیرو روند محسوب میشود. این اندیکاتور به صورتی پویا و دینامیک، سطوح مقاومت و حمایتی را با توجه به حرکات قیمت در بازار در اختیار معاملهگر میگذارد. میانگین متحرک برای دورههای مختلف اطلاعات متفاوتی را نمایش میدهد و هرچه طول مدت دوره کاهش یابد، خطوط میانگین متحرک رفتار حرکتی نزدیکتری به نمودار قیمت خواهند داشت. استراتژی میانگین متحرک حمایتی و مقاومتی یک استراتژی کاملا ساده است. این استراتژی قدرت زیادی در شناسایی تغییر روند دارد و زمانی که سیگنالی صادر کند به احتمال خیلی زیاد شاهد تغییر حرکت قیمتها خواهیم بود. گاهی بعضی از معاملهگرها در استراتژیها خود برای یافتن محل چرخش و بازگشت بازار نیز از این روش استفاده میکنند.
روش سوم برای تنظیم حد ضرر :
یک روش متفاوت در تعیین Stop loss، حد ضرر بر اساس زمان به جای پارامترهای قیمت است. به عنوان نمونه، تریدر یا سرمایهگذار باید بعد از پایان یک بازه زمانی مشخص مثلا انتهای روز و بدون در نظر گرفتن نتیجه، موقعیت را ببندد و از بازار خارج شود. شاید بتوان چشمپوشی از وضعیت واقعی بازار در این روش را عامل اصلی کاهش محبوبیت آن در مقایسه با سایر استراتژیها دانست.
روش چهارم برای تنظیم حد ضرر:
روش چهارم استفاده از استراتژی اندیکاتور پارابولیک سار ParabolicSar & RSI استاپ لاس است. این استراتژی با دقت بالایی روند را شناسایی میکند و معاملهگر با معامله در جهت روند از بازار سود میگیرد. در واقع این استراتژی هم در تشخیص روندهای صعودی کوتاه مدت و بلند مدت؛ و هم در تشخیص روندهای نزولی یا حتی در بازارهایی که قابلیت معامله دو طرفه را دارند، کاربرد دارد. این اندیکاتور مانند مابقی اندیکاتورها بهتنهایی کامل نیست و تکمیلکننده حرکات قیمت و اندیکاتورهای دیگر است، اما در پیروی و تأیید روند بهخوبی عمل میکند.
در این بلاگ سعی کردیم تا با بیانی شفاف شما را با روشهای مبتدی و حرفهای تعیین حد ضرر و همچنین اهمیت آنها آشنا کنیم. امیدواریم که این مطالب برای شما مفید بوده باشد.
سوالات متداول
اگر حفظ سرمایه و جلوگیری از ضرر بیشتر برای شما از اهمیت بالایی برخوردار است، پیشنهاد میشود که حتماً از استراتژی تعیین Stop loss استفاده کنید. والکس
نیاز است که در تعیین حد ضرر دو عامل مهم را رعایت کنید:
۱- حد ضرر باید در سطحی باشد که ثابت کند نقطهٔ ورود به معامله کاملاً اشتباه بوده است.
۲- حد ضرر باید دارای یک نرخ پیروزی قابلقبول در تاریخچهٔ معاملات باشد و این نرخ کاملاً به استراتژی معاملاتی کلی شما وابسته است.
انتخاب پر بازدهترین استراتژی تعیین استاپ لاس با توجه به دیدگاه و میزان ریسکپذیری شما، احتمال خطر ضرر بیشتر را در معاملات به کمترین حد ممکن میرساند.
راهنمای کامل معاملات جفتی (Pair Trading)
معاملات جفتی (Pair Trading) یک استراتژی معاملاتی کلاسیک است که به دنبال سرمایه گذاری بر روی اختلافات قیمت بین دو دارایی است که با هم همبستگی تاریخی دارند. اسن استراتژی معاملاتی در حوزه ارزهای دیجیتال نیز از همان اصولی استفاده میکند که در بازارهای سنتی سهام و اوراق بهادار استفاده میشود.
معاملات جفتی متکی بر دو دارایی با همبستگی تاریخی است که برای لحظهای با هم نامرتبط میشوند. این استراتژی معامله به صورت قرار دادن پوزیشنهای همزمان برای یک دارایی که ارزش آن از ارزش بالقوه آن پایینتر است و دارایی دیگر که بیش از حد ارزشگذاری شده میباشد. در صورتی که این استراتژی درست پیاده شود، معامله گران میتوانند به طور همزمان از حرکات مثبت و منفی قیمتها سود ببرند.
معاملات جفتی در حوزه رمزارزها نیز دقیقاً به همین صورت عمل میکنند با این تفاوت که به جای سهام یا اوراق بهادار از ارزهای دیجیتال استفاده میشود. با این حال، اصطلاح جفت ارزهای دیجیتال همچنین میتواند به چارچوبی اشاره داشته باشد که صرافیهای ارز دیجیتال از آن برای ایجاد ارزش توافق شده برای معاملات استفاده میکنند.
در این مقاله، ما قصد داریم به معاملات جفتبی ارزهای دیجیتال بپردازیم. ما بررسی خواهیم کرد که چگونه معاملات دوتایی میتواند به معامله گران کمک کند تا از حرکات منفی و مثبت قیمت سود ببرند. همچنین، در مورد کاربردهای مختلف معاملاتی جفتی ارزهای دیجیتال و تفاوت آنها با معاملات جفتی سنتی بحث خواهیم کرد. با ارزتودی همراه باشید.
معاملات بازار خنثی یا رنج (Market-Neutral Trading)
قبل از اینکه درباره معاملات جفتی ارزهای دیجیتال صحبت کنیم، بیایید نگاهی به مفهوم اساسی معاملات بازارِ رنج بیندازیم. یک معاملهگر بازار خنثی کسی است که نسبت به عملکرد قیمت یک دارایی نه خوش بین ( گاوی) و نه بدبین (خرسی) است. در عوض، بیطرف بودن در بازار، معاملهگر را قادر میسازد تا از حرکتهای منفی و مثبت قیمت سود ببرد. همچنین، یک معاملهگر بازار رنج قصد دارد از انواع خاصی از ریسکهای بازار اجتناب کند. این امر معمولاً با سرمایه گذاری همزمان در دو دارایی با تطبیق پوزیشنهای خرید و فروش به دست میآید.
اگر قیمت یک دارایی کاهش و قیمت دیگری افزایش یابد، یک معاملهگر میتواند از هر دوی آنها سود ببرد. این مسئله به طور موثر معامله گران را قادر میسازد بدون توجه به شرایط بازار سود کسب کنند. استراتژیهای معاملاتی خنثی قصد دارند از زیانهای قابل توجه جلوگیری کنند. بر این اساس، یک پوزیشن میتواند دیگری را متعادل کند و اثرات انتخاب اشتباه را به حداقل برساند.
صندوقهای تامین نقدینگی اغلب از استراتژیهای معاملاتی خنثی برای ایجاد بازدهی ثابت در همه شرایط بازار استفاده میکنند. این استراتژیها اغلب همبستگی کمی با بازار دارند. آنها به همگرایی خاص در قیمت دو دارایی متکی هستند و از آن به عنوان راهی برای پوشش ریسک کلی در معاملاتشان استفاده میکنند.
معاملات جفتی چیست؟
معاملات جفتی که در اواسط دهه ۱۹۸۰ توسط کارمندان شرکت مورگان استنلی معرفی شد، یک استراتژی معاملاتی در بازار خنثی (رنج) است که با ایجاد پوزیشنهای خرید و فروش در دو سهام یا اوراق بهادار که با هم همبستگی زیادی دارند اعمال میشود. معاملات جفتی داراییها با استفاده از تحلیلهای آماری و تکنیکال انجام میشود. معامله گران میتوانند ضرر هر پوزیشن را با پوزیشن دیگر جبران کنند تا یک استراتژی پوشش ریسک ایجاد کنند که میتواند از یک روند مثبت و منفی سود ایجاد کند.
علاوه بر این، معاملات جفتی بر این مفهوم تاریخی متکی است که همبستگی بین دو سهام یا اوراق بهادار پایدار است. وقتی یک معاملهگر اختلاف بین این همبستگیها را شناسایی میکند، میتواند ارزش دلاری یک پوزیشن خرید را با ارزش یک پوزیشن فروش مطابقت دهد. پوزیشن خرید معمولاً روی سهام یا اوراق بهاداری قرار میگیرد که عملکرد ضعیفی دارد. برعکس، پوزیشن فروش بر روی سهام یا اوراق بهادار با عملکرد فراتر از انتظار قرار میگیرد. بنابراین، یک معاملهگر میتواند زمانی سود به دست آورد که قیمتهای دو دارایی همگرا شوند و یک همبستگی تاریخی را از سر بگیرند.
به عنوان مثال، بیایید دو سهام مشابه مانند پپسی و کوکاکولا را در نظر بگیریم. از لحاظ تاریخی، کالاهای این دو شرکت به شدت با هم مرتبط هستند. شرایط بازار اغلب بر دو محصول یا شرکت به روشی مشابه تأثیر میگذارد. بنابراین، اگر همبستگی قوی بین سهام پپسی و کوکاکولا وجود داشته باشد، میتوانیم از این دو دارایی برای معاملات جفتی استفاده کنیم.
بیایید اینطور در نظر بگیریم که سهام پپسی از سهام کوکاکولا بهتر عمل کرده است. اگر قیمت سهام پپسی افزایش یابد و قیمت سهام کوکاکولا کاهش یابد، میتوانیم پوزیشن خرید برای کوکاکولا و پوزیشن فروش برای پپسی ایجاد کنیم. وقتی قیمت سهام پپسی پایین میآید و قیمت سهام کوکاکولا بالا میرود، یک استراتژی معامله جفتی موفق اتفاق میافتد که از انجام هر کدام از آن معاملات به تنهایی بهتر است.
معاملات جفتی چگونه کار میکنند؟
معاملات جفتی یک استراتژی معاملاتی غیر جهت دار هستند. به جای شناسایی تک تک سهامهایی که عملکرد ضعیف یا بیش از حد انتظار دارند، معاملات دوتایی سعی میکند از دو سهام با ویژگیهای مشابه استفاده کند که خارج از محدوده تاریخی خود معامله میشوند. معاملهگر جفتی، سهامی را میخرد که عملکرد ضعیفی دارد و سهامی که دارای عملکرد بیش از حد است را میفروشد.
این استراتژی به شدت بر آمار و تحلیل تکنیکال تکیه دارد و به دنبال یافتن اختلافات جزئی بین همبستگیهای قابل اعتماد و کسب سود از آنها قبل از بازگشت به سمت همگرایی قیمت این جفت سهام است. این با شرط بندی روی اینکه که دو دارایی از نظر قیمت از هم جدا و یا همگرا میشوند به دست میآید.
هر کسی میتواند در معاملات جفتی شرکت کند، با این حال با توجه به میزان تحلیلهای فنی و آماری درگیر، معمولاً این معامله گران حرفهای هستند که این استراتژی را انتخاب میکنند. معاملهگران جفتی برای پیاده کردن این استراتژی به یک روش قوی و درک عمیقی از تجزیه و تحلیل دادهها نیاز دارند.
مزایای معاملات جفتی چیست؟
یک استراتژی معامله جفتی موثر معامله گر را قادر میسازد تا سود خود را به حداکثر برساند و ریسکهای بالقوه را کاهش دهد. معاملهگران میتوانند از حرکتهای مثبت و منفی قیمت سود ببرند. معاملات جفتی زمانی که احتمال آماری بازگشت داراییهای اساسی به تعادل بالا باشد، از دو پوزیشن به طور همزمان سود ایجاد میکنند.
به طور کلی، داراییهایی که ۸۰ درصد مواقع یا بیشتر با هم مرتبط هستند، برای پوزیشنهای معاملاتی جفتی در نظر گرفته میشوند. همراه کردن افزایش قیمت یک دارایی با کاهش قیمت دارایی دیگر میتواند ریسک را هنگام معامله کاهش دهد.
با این حال، معامله جفتی معمولاً برای کسب سود به سرمایه زیادی نیاز دارد. همچنین، فرصتهای محدودی برای معاملات جفتی وجود دارد. برای شروع، شناسایی همبستگیهای کافی بین داراییها میتواند چالش برانگیز باشد. به علاوه، زمانی که بیش از حد بر دادههای تاریخی تکیه میکنیم، نتایج مورد انتظار اغلب با نتایج واقعی متفاوت است. معاملات جفتی مستلزم درک عمیق تحلیل تکنیکال است.
معاملات جفتی ارزهای دیجیتال (Pair Trading)
معاملات جفتی به معنای سنتی کاملاً در معاملات ارزهای دیجیتال قابل استفاده است. علاوه بر این، بازارهای رمزارز میتوانند فرصتهای بیشتری را برای یافتن داراییهای مرتبط با هم ارائه کند و استفاده از آنها برای ایجاد یک معامله بینظیر در بازار را تسهیل کنند. با این حال، بازارهای ارزهای رمزنگاری شده به طور قابل توجهی بی ثباتتر از بازارهای سنتی هستند. به این ترتیب، گاهی اوقات بهدست آوردن همبستگیهای قابل اعتماد در فضای ارزهای دیجیتال سختتر است. دقت کنید که وقتی در مورد جفت ارزها یا جفتهای معاملاتی صحبت میکنیم، معمولاً به مفهوم دیگری اشاره میکنیم.
اصطلاح معاملات جفت ارز معمولاً به روشی اطلاق میشود که سفارش خرید و فروش با هم در یک صرافی ارزهای دیجیتال مطابقت داده میشوند. صرافیهای متمرکز و غیرمتمرکز از جفتهای معاملاتی استفاده میکنند. اگر یک صرافی یک جفت معاملاتی را فهرست کند، به این معنی است که میتوانید آن دو دارایی را با یکدیگر مبادله کنید و ارزش نسبی دو دارایی را صرف نظر از ارزش فیات آنها مشاهده کنید.
کارکرد معاملات جفتی ارزهای دیجیتال چگونه است؟
معاملات جفتی ارزهای دیجیتال یک استراتژی معاملاتی در بازار رنج است که معاملهگران را قادر میسازد از پوزیشنهای خرید و فروش سود ببرند که این سود از اختلاف همبستگی بین دو دارایی بدست میآید. این مورد تقریباً مشابه معاملات جفتی سهام است. با این حال، معاملات دوتایی به معاملهگران کمک میکنند تا ارزش داراییهای دیجیتال را بدون تکیه بر ارزهای فیات به عنوان نقطه مرجع درک کنند.
استیبل کوینهای فیات در جفتهای معاملاتی ارزهای دیجیتال رایج هستند. به طور کلی جفت ارزها به ما کمک میکنند تا بفهمیم چه مقدار اتریوم (ETH) در یک بیتکوین (BTC) وجود دارد، یا چند توکن شبکه لینک (LINK) برابر با یک ETH است. آلت کوینها اغلب با BTC و ETH یا یک استیبل کوین مانند تتر (USDT) جفت میشوند. این داراییها به عنوان ارز پایه برای نشان دادن ارزش توافق شده بین داراییها عمل میکنند.
ارز پایه اولین ارز در معادله است؛ به عنوان مثال، فرض کنید محمد ۱ بیت کوین دارد و میخواهد آن را با اتریوم تعویض کند. در آن زمان، یک بیت کوین BTC برابر با ۱۳.۵۱ ETH است. بنابراین، محمد باید یک جفت معاملاتی BTC/ETH را در صرافی ارز دیجیتال مورد علاقه خود پیدا کند. در اینجا، BTC ارز پایه است زیرا اولین ارز در معادله است.
قبل از وارد شدن به معامله در یک صرافی ارز دیجیتال، لازم است که به جفتهای معاملاتی موجود توجه کنیم. شما همیشه نمیتوانید داراییها را در یک معامله مبادله کنید، مخصوصاً زمانی که ارزهای دیجیتال کمتر شناخته شده را معامله میکنید. این بدان معنی است که اگر جفت ارز برای تسهیل مبادله مستقیم وجود نداشته باشد، ممکن است مجبور شوید چندین معامله انجام دهید.
استخرهای نقدینگی
صرافیهای غیرمتمرکز (DEX) نیز از جفت ارزهای دیجیتال استفاده میکنند. یک DEX با استفاده از مدل بازارسازان خودکار (AMM) به ارائه دهندگان نقدینگی (LPs) برای ارائه یک جفت ارز برای تسهیل مبادلات توکن غیرمتمرکز متکی است. LPها ارزش برابری از دو دارایی رمزنگاری را به یک استخر نقدینگی در یک DEX ارائه میکنند. در عوض، هر بار که یک معاملهگر از جفت دارایی خود به عنوان بخشی از یک مبادله بدون نیاز به مجوز استفاده میکند، پاداش کارمزد تراکنش را دریافت میکنند. این میتواند یک راه عالی برای کسب درآمد غیرفعال از دنیای کریپتوکارنسی باشد.
با این حال، ارائه نقدینگی به یک پروتکل مالی غیرمتمرکز (DeFi) با خطر زیان دائمی نیز همراه است. زیان دائمی زمانی رخ میدهد که قیمت داراییهایی که در یک مجموعه نقدینگی سپردهگذاری میکنید در مقایسه با زمانی که برای اولین بار آنها را سپردهگذاری کردهاید تغییر کند. همچنین، حد سود برای پوزیشن خرید تأمین نقدینگی با خطرات فنی همراه است زیرا استخرهای نقدینگی دیفای به قراردادهای هوشمند متکی هستند. هکها و سوء استفادههای قرارداد هوشمند اغلب در دیفای اتفاق میافتد. به علاوه خطای کاربر به دلیل ماهیت فنی تعامل با پروتکلهای عمومی بلاک چین امری عادی است.
جفت ارزهای معاملاتی برتر
با توجه به گزارشات وب سایت CoinMarketCap، تتر (USDT) محبوب ترین نیمهای از هر جفت ارز دیجیتال است که ۷۱.۶۰ درصد از کل حجم معاملات جفت ارزها را به خود اختصاص میدهد. بیت کوین (BTC) در رتبه دوم قرار دارد و در ۴۲.۹۵ درصد از جفتهای معاملاتی کریپتوکارنسی وجود دارد. علاوه بر این، اتریوم (ETH) سومین دارایی رایج است و در ۱۹.۴۱ درصد از جفت ارزها وجود دارد. بایننس یو اس دی (BUSD) با ۴.۷۵% در رتبه چهارم و USDC با ۴.۲۳% در رتبه پنجم قرار دارد. میتوانید با استفاده از حد سود برای پوزیشن خرید وبسایت دادههای قیمت ارزهای دیجیتال مانند CoinMarketCap یا CoinGecko، جفتهای معاملاتی موجود را پیدا کنید.
میتوانید یک دارایی دیجیتال خاص را جستجو کنید یا در فهرست پایین بروید تا آنها را به ترتیب ارزش بازار پیدا کنید. هنگامی که یک دارایی دیجیتال را انتخاب میکنید، روی تب “Markets” کلیک کنید. پس از این کار، به پایینتر اسکرول کنید. باید لیستی از جفتهای معاملاتی ارزهای دیجیتال را پیدا کنید. این جفتها معمولاً بر اساس بالاترین حجم معاملات فهرست میشوند.
با این حال، برخی از لیستها دارای اسپانسرهایی هستند که صرافیهای دیگر را در بالای این لیست قرار میدهند. همچنین، داراییهای دیجیتال برای ارائه هر جفت ارز، امتیاز دریافت میکنند. اگر صرافی دارای نقدینگی کم یا فعالیت مشکوک باشد، باید در این وب سایتها در کنار لیست توکنهای مربوطه قابل مشاهده باشد.
نتیجه گیری
معاملات جفتی ارزهای دیجیتال منعکس کننده پدیده معاملات کلاسیک بازار خنثی هستند. وقتی دو دارایی رمزنگاری شده با همبستگی قوی تاریخی از هم جدا میشوند، یک معاملهگر جفتی میتواند روی هر دوی این داراییها شرط بندی کند. هنگامی که قیمت دارایی با عملکرد ضعیف افزایش مییابد و قیمت دارایی با عملکرد بیش از حد کاهش مییابد، معامله گران جفتی میتوانند سود خود را افزایش و خطرات احتمالی را کاهش دهند.
از سوی دیگر، جفتهای معاملاتی کریپتویی دو دارایی هستند که میتوانند در ازای ارز دیجیتال دیگری در صرافی خرید و فروش شوند. هنگام ارائه نقدینگی به یک صرافی غیرمتمرکز (DEX)، ارائه دهندگان نقدینگی ارزش دلاری برابر دو دارایی را تعیین میکنند. بر این اساس، هر کسی که با یک استخر نقدینگی تعامل دارد، میتواند یکی از دو دارایی رمزنگاری را که جفت معاملاتی رمز ارزی را تشکیل میدهند، مبادله کند.
حد ضرر چیست؟ + آموزش کامل نحوه محاسبه استاپ لاس در فارکس
حد ضرر یا استاپ لاس در فارکس یکی از روش ها برای افرادی که اقدام به انجام معاملات در بازارهای مالی می کنند، می باشد زیرا تخمین سود و کاهش ضرر های احتمالی بسیار حائز اهمیت است، از این رو . این در حالیست که این دسته از معامله گران برای پوزیشن های معاملاتی خود غالبا حد سود و حد ضرر تعیین می کنند.
همانطور که در مقاله فارکس چیست خواندید، در صورتی که شما از پلتفرم های معاملاتی نظیر متاتریدر برای انجام معاملات فارکسی استفاده می کنید، حتما با گزینه Stop loss سرکار داشته اید. با انتخاب این گزینه شما ضررهایی را که در نتیجه نوسانات بازار در آینده رخ خواهد داد را تاحد زیادی محدود می سازید. بدین ترتیب شما تلاش می کنید تا از این ابزار برای کنترل هر چه بهتر و کاهش اثرات منفی معاملات خود استفاده کنید.
حد ضرر حد سود برای پوزیشن خرید چیست؟ (Stop loss)
معامله گران برای محدود کردن ریسک معاملاتی خود نیاز به برنامه ریزی کردن و تعیین نقطه خروج از معامله را دارند. شاید از این جهت بتوان دستور حد ضرر را سفارشی جبران کننده تلقی کرد که پس از رسیدن معاملات شما به سطحی مشخص، بسته می شود. حال برای درک بهتر سوال حد ضرر چیست مثالی آورده ایم تا یادگیری Stop loss برایتان راحت تر و مفهوم تر شود.
استاپ لاس یا حدضرر چیست؟
تصور کنید شما پوزیشن فروش را برای جفت ارز GBPUSD در قیمت 1.3819 فعال کرده اید و شما پیش بینی می کنید که تا سطح 1.3720 کاهش داشته باشد. بنابراین حد سود خود را در همین سطح ثبت می کنید. اما چنانچه پیش بینی درست نباشد و بازار در جهت مخالف حرکت کند، شما برای جلوگیری از زیان استاپلاس را 1.3840 تعیین می کنید.
بدین ترتیب دستور Stop loss شما با رسیدن به سطح 1.3840 فعال می گردد و در نتیجه از ضرر بیشتر جلوگیری می کند. این در حالیست که اگر قیمت هرگز به سطح 1.3840 نرسد، دستور استاپ لاس شما نیز اجرا نخواهد شد.
استاپ لاس یا حد ضرر چیست
حد ضرر برای چه افرادی مناسب است؟
قرار دادن حد ضرر برای تریدرهایی که به صورت اسکلپ یا همان کوتاه مدت کار می کنند بسیار مهم است. البته ناگفته نماند که در هر بازاری ممکن است متفاوت باشد، بعنوان مثال در بازار بورس ایران امکان تعیین حد ضرر وجود ندارد و باید به صورت دستی معامله را ببندید.
البته حد ضرر بیشتر برای بازارهای اهرمی بسیار مهم است و در بازارهایی که با دید بلند مدت سهامی را خریداری میکنید، شاید نیاز به گذاشتن stoploss نباشد.
نحوه تعیین استراتژی استاپ لاس
برای نحوه محاسبه استاپ لاس نباید سرخود و بدون استراتژی عمل کرد. تعیین دستور میزان ضرر یک انتخاب استراتژیک محسوب می گردد که باید بر اساس تمرین و آزمایش و تجربیات صورت گیرد. مادامی که شما اطلاعات کافی پیش از ورود به بازار کسب کرده باشید، درخدر نظر گرفتن درصدی از سرمایه واهید یافت که کدام استراتژی برای شما مناسب تر است.
همچنین با در نظر گرفتن نحوه ورود به معاملات، چگونگی کنترل ریسک و خروج از معاملات پس از رسیدن به سود، برنامه ای را تنظیم کنید. هنگامی که معاملات روزانه را انجام میدهید توجه به روند و کنترل ریسک بسیار حائز اهمیت است. درذابتدا از روش های ساده برای تجارت شروع کنید. همراه با روند کلی بازار معاملاات خود را انجام دهید. در این صورت شما می توانید با تعیین ST و در صورتی که بازار بر خلاف دستور شما حرکت نمود، زیان خود را کاهش دهید.
حدد ضرر در فارکس چیست و چطور میتوان آن را تعیین کرد
روش های محاسبه حدضرر در فارکس
در یک تقسیم بندی کلی می توان استاپ لاس را به دو نوع ثابت و متحرک تقسیم کرد. اما با توجه به سایر تقسیم بندی ها میتوان محاسبه آن را با توجه به درصدی از سرمایه، استفاده از سطوح حمایت و مقاومت و استفاده از میانگین متحرک را نیز روش هایی کاربردی برای تعیین استاپلاس دانست.
استاپ لاس ثابت
همان گونه که پیش از این نیز اشاره شد برای کاهش ریسک معاملاتی و با توجه به نوع پوزیشن معاملاتی (خرید یا فروش) رقمی را به عنوان استاپ لاس تعیین می کنید. با رسیدن بازار به این رقم دستور خرید یا فروش شما متوقف می گردد و میزان ضرر شما به حداقل میرسد.
حد ضرر متحرک (trailing stop loss)
استاپ لاس متحرک نوعی دستور معاملاتی روزانه محسوب می گردد که به شما امکان می دهد حداکثر میزان ضرری را که می توانید در یک معامله متحمل شوید، تعیین کنید. در صورتی که قیمت دارایی مورد معامله به نفع شما افزایش یا کاهش یابد، stop loss نیز با آن حرکت می کند. این در حالیست که اگر افزایش یا کاهش قیمت دارایی در نقطه مقابل شما قرار گیرد، حد ضرر به همان صورت اولیه باقی خواهد ماند.
تریلینگ استاپ یا حد ضرر متحرک چیست؟
تصور کنید شما تصمیم به خرید نفت WTI در 66.57 می کنید. این در حالیست که استاپ لاس خود را 66.40 در نظر گرفته اید. در صورتی که قیمت نفت با افزایش به سطح 66.67 برسد، استاپلاس شما نیز با تغییر به سطح 66.50 خواهد رسید. از سوی دیگر در صورتی که در یک روند نزولی قیمت به سطح 66.50 برسد، استاپ لاس برای شما فعال می گردد و شما از معامله خارج خواهید شد.
تعیین حد ضرر با توجه به درصدی از سرمایه
این روش بر اساس درصدی از پیش تعیین شده از حساب معاملاتی تنظیم می شود. برای مثال شما حاضر به ریسک معاملاتی 5 درصدی از کل سرمایه خود هستید. البته باید این نکته را نیز مد نظر داد که با توجه به درصد ریسک پذیری متفاوت در افراد، این میزان نیز می تواند تغییر کند.سپس فرد با توجه به نقطه ورود خود حد ضرر را مشخص می کند.
استفاده از سطوح حمایت و مقاومت
در میان حرکات قیمتی در یک نمودار و در برخی موارد قیمت ها نمی توانند از سطوحی خاص فراتر روند. در بیشتر موارد زمانیکه روند بازار به سطوح حمایت و مقاومت می رسد، این سطوح اجازه پیشروی بیشتر را نمیدهند. اما با توجه به اینکه این نواحی دقیق نیستند، در تعیین استاپ لاس به این روش حتما نوسانات بازار را نیز لحاظ کنید.
استفاده از میانگین متحرک
استفاده از میانگین متحرک در تعیین حد ضرر در فارکس برای کسانی که ازاستراتژی های ادامه دهنده روند بهره میبرند، مناسب به نظر می رسد. همان گونه که در مباحث قبلی نیز اشاره شد این نوع از تحلیل تکنیکال سطوح حمایت و مقاومت را برای شما مشخص می کند. اما چنانچه از میانگین متحرک برای تعیین استاپ لاس استفاده میکنید بهتر است از میانگین های با دوره 20،50،100 که در بین معامله گران بسیار کاربرد دارد، استفاده کنید.
مهمترین نکات در تعیین حدضرر
همانطور که در ابتدای مقاله حد ضرر چیست به این موضوع اشاره کردیم که تعیین آن بسته به نوع استراتژی شما دارد، اما به تجربه ثابت شده است که برای تعیین استاپ لاس، نکتههای قابل توجهی وجود دارند که باید آنها را در نظر گرفت. مثلا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- حد ضرر یا استاپلاس به این معنی می باشد که وقتی کاهش قیمت سهام یا ارز به حد مشخص و تعیین شدهای رسید، باید آن را بفروشیم یا پوزیشن خود را ببندیم تا جلوی ضرر بیشتر را بگیریم.
- کاهش سود معامله نیز نوعی ضرر محسوب می شود، پس با بالا رفتن قیمت و رسیدن قیمت به حد سود های تعیین شده، باید حد ضرر را نیز تغییر دهیم تا در صورت بازگشت بازار، سود حاصل از معامله را از دست ندهیم.
- یکی از اشتباهات رایج در جهت تغییر یا حذف حد ضرر، این است که پس از نزدیک شدن قیمت به استاپ لاس تعیین شده، معامله گر اقدام به حذف اوردر حد ضرر خود میکند و منتظر میماند تا روند تغییر کند و دوباره به سود بازگردد، پیشنهاد میکنیم که این کار را انجام ندهید، زیرا در نهایت منجر به کال مارجین شدن شما می شود.
- در نهایت بهتر است حد ضرر را بیش از 10 درصد مبلغ خرید تعیین نکنید. البته این مورد بسته به میزان ریسک پذیری شما دارد.
- استاپ خود را نباید در فاصله ای زیاد یا حتی خیلی کم از قیمت خرید قرار دهید.
- اگر روند بازار و شاخص صعودی باشد بعد از رسیدن به حد سود بدون اینکه سهم را بفروشیم، فقط حد را تعریف میکنیم. ولی اگر روند بازار نزولی و شاخص در حال اصلاح باشد، باید بعد از رسیدن به حد سود، یا به طور کامل از سهم خارج شویم یا اینکه بخشی از سهام را با سود فروخته و برای مابقی، حد ضرر شناور (trailing stop) را در نظر بگیریم.
- در تعیین حد ضرر، دید زمانی سرمایهگذار بسیار مهم است. بعنوان مثال تعیین استاپ برای معامله های کوتاه مدت با تعیین حد برای معاملههای بلند مدت تفاوت زیادی دارد.
- در معاملات کوتاهمدت، حد ضرر را روی محدوده حمایت در موج نزولی قبلی قرار دهید. نکته مهم این است که بهتر است کمی پایین تر از خط قرار دهید تا در صورت بروز شادو، استاپ معامله فعال نشود.
- در خریدهای میانمدت و بلندمدت، حد ضرر را روی محدوده حمایتی معتبر تعیین کنید. (بین ۱۰ تا ۲۰ درصد پایینتر از قیمت خرید)
- زمانی که مقاومت یک ارز یا سهم شکسته شد و قیمت آن در بالای محدوده مقاومتی تثبیت شد، استاپ را روی مقاومت شکسته شده که بعد از شکست عنوان حمایت عمل میکند، قرار دهید.
- استاپ در معاملات همواره یک مقدار ثابت نیست. معمولاً با افزایش قیمت یک دارایی، معامله گر باید با بازنگری در شرایط فعلی، استاپ را تغییر دهد.
- زمان در هر معامله ای حکم سرمایه را دارد. شما نمیتوانید سالیان سال صبر کنید تا اهداف قیمتی که در نظر داشته اید، محقق شود مگر اینکه ارزش آن را داشته باشد. منظور این است که استاپ صرفاً با قیمت داراییها سر و کار ندارد؛ بلکه باید زمان را نیز بهعنوان معیاری برای ورود و خروج در معاملات در نظر گرفت و در صورت محقق نشدن اهداف در بازه زمانی مورد انتظار از آن خارج شد.
- برخی از افرادی که به دید بلندمدت سرمایه گذاری میکنند اعتقادی به تعیین حدضرر ندارند. شما هم اگر به وضعیت بنیادی شرکت مطمئن هستید و قصد سرمایه گذاری بلند مدت دارید میتوانید حدضرر تعیین نکنید.
چگونه حد ضرر خوبی انتخاب کنیم؟
یکی از پرتکرار ترین سوالاتی که همیشه پرسیده میشود این است که استاپ معامله را در کدام ناحیه قرار دهیم. پاسخ این سوال بسته به نوع روند دارد که در ادامه به آموزش آن خواهیم پرداخت.
انتخاب کردن حدضرر در روند نزولی
چگونه حد ضرر را مشخص کنیم
با توجه به مثال بالا، همانطور که در تصویر مشاهده میکنید ما براساس شکست خط روند نزولی وارد معامله buy می شویم که ناحیه ورود در قسمت پول بک به خط روند نزولی می باشد. در حالت کم ریسک تر ما باید حدضرر را کمی پایین تر از کف قبلی قرار دهیم.
انتخاب کردن حدضرر در روند صعودی
تعیین حد ضرر در روند صعودی
مثال بالا نمونه ای از یک روند صعودی می باشد که برای ورود به معامله sell باید منتظر شکست خط روند نزولی باشیم. پس از شکست، برای ورود به معامله صبر میکنیم تا قیمت دوباره سطح شکسته شده بازگردد یا اصطلاحا پول بک بزند. برای انتخاب حدضرر در این مدل معاملات، باید نقاط مقاومت را پیدا کرده و کمی بالاتر از آن استاپ خود را قرار دهیم.
نتیجه گیری
همان گونه که بارها در مباحث اشاره شد، اولین گام در سرمایه گذاری در بازارهای مالی به ویژه فارکس آموزش و کسب اطلاعات است. این امر به شما کمک می کند تا استراتژی مناسب خود را بیابید و بر اساس آن معامله کنید. در مرحله بعد آنچه شما را از گرفتار شدن در ضرر و زیان فراوان نجات میدهد تعیین Stop loss در معاملات است. برای تعیین آن نیز باید به حجم معاملات، قیمت و سایر فاکتورها دقت کنید. همچنین از تعیین استاپ لاس تصادفی و یا عدم تعیین حد ضرر که صرفا به دلیل ترس از دست دادن موقعیت های معاملاتی صورت میگیرد، بپرهیزید.
چگونه از حجم پوزیشن کم کنیم؟
در مقاله امروز از مجموعه مقالات آموزش فارکس، نحوه سبک کردن وزن پوزیشن را به شما آموزش خواهیم داد.
همانطور که پیشتر هم ذکر شد، کم کردن حجم پوزیشن مزیت بزرگی دارد و آن کاهش ریسک شماست، زیرا در این حالت پهنه ی ریسک شما (میزان ریسکی که خود را در برابر آن قرار داده اید) کاهش می یابد… چه پوزیشن شما در سود باشد و چه در ضرر.
زمانی که کم کردن حجم پوزیشن با تریل کردن استاپ همراه شود، مزیت قفل شدن سود و ایجاد یک معامله “تقریبا” بدون ریسک را نیز به همراه خواهد داشت.
یک مثال معاملاتی را با هم بررسی خواهیم کرد تا به شما نشان دهیم که چگونه می توان این کار را انجام داد.
مثال: کم کردن از پوزیشن EUR/USD
فرض کنید شما یک حساب 10000 دلاری دارید و 10 هزار واحد یورو/دلار روی 1.3000 فروش گرفته اید.
حد ضرر خود را روی 1.3100 قرار می دهید و حد سود شما 300 پیپ پایین تر از نقطه ورود شما در 1.2700 است.
با 10 هزار واحد از EUR/USD (ارزش پیپ این پوزیشن 1 دلار است) و با استاپ 100 پیپ، مجموع ریسک شما 100 دلار یا 1٪ از حساب شما است.
چند روز بعد، EUR/USD تا 1.2900 یا 100 پیپ به نفع شما پایین می آید. این بدان معناست که سود شما در مجموع 100 دلار یا 1 درصد است.
به طور ناگهانی، فدرال رزرو اظهارنظرهای داویش (انقباضی) می کند که چنین اظهاراتی ممکن است سبب تضعیف دلار در کوتاه مدت شود.
با خود می گویید، “چنین چیزی شاید فروشندگان دلار را به کف بازار بازگرداند، و من نمیدانم که آیا یورو/دلار پایین تر میآید یا نه… بهتر است مقداری حفظ سود کنم.”
تصمیم میگیرید نیمی از پوزیشن خود را با خرید 5000 واحد یورو/دلار با نرخ فعلی یعنی روی 1.2900 ببندید.
با این کار مقدار 50 دلار حفظ سود می کنید [5 هزار واحد یورو/دلار، 1 پیپ 0.50 دلار ارزش دارد…. شما 100 پیپ سود را می بندید (100 پیپ ضربدر 0.50 دلار = 50 دلار)]
اینگونه یک پوزیشن فروش 5000 واحدی از EUR/USD روی 1.3000 باز می ماند. از اینجا به بعد، میتوانید استاپ خود را به نقطه سر به سر (1.3000) جابجا کنید تا یک معامله بدون ریسک ایجاد کرده باشید.
اگر جفت ارز بالاتر رفت و حد ضرر اصلاح شده شما در 1.3000 را فعال کرد، آنگاه مقدار باقیمانده از پوزیشن را بدون هیچ ضرری می بندید، و اگر پایین تر آمد، می توانید از سود بیشتر روی این پوزیشن لذت ببرید.
بدیهی است که در این تاخت زدن و “بستن مقداری از سود” مقدار سود حداکثر شما کم می شود.
حال، اگر EUR/USD تا 1.2700 ریزش کرد و شما 300 پیپ نوسان را با پوزیشن 10 هزار واحدی EUR/USD تور زده بودید، در اینصورت سود شما 300 دلار بود.
در عوض، 5 هزار واحد را با 100 پیپ سود به 50 دلار بستید، و سپس 5 هزار واحد باقیمانده خود را با 300 پیپ سود با سود 150 دلاری (0.50 دلار در هر پیپ * 300 پیپ = 150 دلار) بستید.
در مجموع، چنین چیزی باعث می شود سود شما 200 دلار شود که در حالت اول حداکثر سود شما 300 دلار بود.
در زیر تصویری ارائه می گردد که به شما کمک میکند زمانهای مختلف برای کاهش حجم پوزیشن را برای خود تجسم کنید (دم اژدها را نادیده بگیرید).
تصمیم گیری برای حفظ و قفل کردن مقداری سود همیشه به عهده شماست… تنها کافیست نکات مثبت و منفی را برای خود سبک سنگین کنید.
در این مثال، سود بهتر در یک کفه ترازو و آرامش خاطرِ یک سود قفل شده کوچکتر و نیز ایجاد یک معامله بدون ریسک در کفه دیگر ترازو است.
کدام برای شما بهتر است؟
50 درصد سود بیشتر یا با آرامش بیشتری خوابیدن در شب؟
از یاد نبرید، این امکان نیز وجود دارد که بازار فراتر از حد سود شما حرکت کند و کاری کند حساب شما بیشتر بدرخشد.
در زمان اصلاح معاملات موارد زیادی هستند که باید آنها را در نظر گرفت، و با تمرین و معامله زیاد، روند سبک سنگین کردن گزینه های موجود را برای خود راحتتر خواهید یافت.
در درس بعد، به شما آموزش می دهیم که چگونه می توانید به حجم پوزیشن های خود اضافه کنید.
شاید بپرسید: «چرا؟ چرا بخواهم معامله خودم را سنگین تر کنم؟»
افزودن به حجم پوزیشن، اگر به درستی انجام شود، سبب افزایش سود می شود که نکته مهمی است.
اما از قدیم گفته اند، “پاداش بالاتر، ریسک بالاتر”
اگر این کار بدرستی انجام نگیرد، می تواند ارزش حساب شما را به سرعت نابود کند.
بعد به صفحه نمایشگر رایانه خود خیره خواهید شد، با چشمان کاملاً باز و از حدقه درآمده شاهد کال مارجین شدن حساب معاملاتی خود خواهید بود.
شما که نمی خواهید چنین اتفاقی بیفتد. می حد سود برای پوزیشن خرید خواهید؟
پس هواس ها به درس!
آنچه که «روش درست» را از «روش نادرست» جدا میکند، عبارتست از سودآوری پوزیشن باز وقتی به حجم آن اضافه می کنید، میزانی که اضافه می کنید و نحوه اصلاح و جابجا کردن استاپ ها.
در دو درس بعدی، دو سناریو احتمالی برای سنگین کردن پوزیشن را به شما آموزش خواهیم داد.
البته از یاد نبرید که معاملهگران پیش از هر چیز دیگری باید «مدیران ریسک» باشند!
دیدگاه شما