ضریب بتا سهم چیست و چطور محاسبه میشود؟
ضریب بتا سهم چیست؟ فرمول محاسبه آن چیست؟ ضریب بتا سهم یکی از مهمترین ضرایب در خرید و فروش سهام است که البته در ایران نسبت به آن کمتوجهی میشود. مثلا سایتی وجود ندارد (یا من نمیشناسم) که بتای سهمها را به صورت روزانه گزارش کند.
حتما دیدهاید که بعضی از سهمها، در روزهای مثبت بازار مثبت هستند و در روزهای منفی، منفی.
اما سهمهایی هم هستند که عکس این رفتار را نشان میدهند. در منفیها مثبت میشوند و در بازار مثبت قیمتشان کم میشود.
گروه سومی هم وجود دارند که مستقل از وضعیت بازار، راه خودشان را میروند.
این که یک سهم، نسبت به بازار چه رفتاری داشته باشد، به ضریب بتای آن بستگی دارد.
تعریف ضریب بتا سهم
در همین ابتدای کار، خوب است بگوییم که ضریب بتا برای یک مورد سرمایهگذاری، به تنهایی حساب نمیشود و به یک نقطه مرجع نیاز دارد.
در واقع ضریب بتا شاخصی است برای مقایسه عملکرد دو دارایی (یا یک دارایی و یک شاخص).
این که شاخص مرجع چه باشد، به خود شما بستگی دارد.
در آمریکا سهمها با شاخص S&P500 مقایسه میشوند. در ایران معمولا استفاده از شاخص کل مرسوم است. اما شما میتوانید شاخص صنعت، شاخص هموزن و یا حتی دمای هوای اهواز را به عنوان نقطه مرجع بگیرید. منظور این که انتخاب شاخص، کاملا اختیاری است و به استراتژی سرمایهگذاری شما بستگی دارد.
ضریب بتا به ما میگوید که سهم یا دارایی مورد نظر، چقدر با شاخص ارتباط دارد. یعنی آیا مثبت بودن شاخص سهم را مثبت میکند؟ در روزهای منفی بازار، چه سهمهایی مثبت هستند؟ کدام سهمها راهشان را از بازار جدا کرده و مستقل عمل میکنند؟
تفسیر ضریب بتا سهم
به سایت فیپایران، بخش صندوقها بروید، میبینید که در یک جدول برای صندوقهای سرمایهگذاری، یک ضریب بتا ثبت شده است. معنی این عدد چیست؟
فرض کنید شاخص کل بورس را به عنوان مبنای محاسبه در نظر گرفته باشیم.
اگر ضریب بتا برای یک دارایی برابر با 1 باشد، یعنی این دارایی دقیقا مشابه شاخص کل رفتار میکند. گویی این دارایی به شاخص کل متصل شده باشد.
اگر ضریب بتا صفر باشد، یعنی ارتباطی میان رفتار سهم و شاخص وجود ندارد. در روزی که بازار مثبت باشد، ممکن است سهم ما هم مثبت بشود، یا نشود.
ضریب بتا اگر منفی یک باشد، یعنی سهم مورد نظر رفتاری عکس شاخص دارد. در هر روز منفی این سهم مثبت و در هر روز مثبت این سهم منفی است. البته توقع نداشته باشید که نمودار آن کاملا آینه نمودار شاخص باشد. اما جهت رفتارش برعکس جهت بازار است.
ضریب بتای بزرگتر از یک، میگوید ارتباطی بین سهم و شاخص وجود دارد. اما شدت ارتباط وضعیت متفاوتی دارد. یعنی با رشد شاخص، سهم یا صندوق مورد نظر بیشتر از شاخص رشد میکند و در صورت افت شاخص، افت بیشتری را تجربه خواهد کرد.
توجه کنید که ضریب بتا، در طول زمان تغییر میکند و همواره یک عدد ثابت نیست. از طرف دیگر ضریب بتا در روند مثبت و منفی یکسان نیست. مثلا ممکن است تاثیر رشد شاخص بر دارایی ما، بیشتر از تاثیر افت آن باشد.
ضریب بتا میتواند از مثبت بینهایت تا منفی بینهایت تغییر کند.
ریسک بازار و ریسک سهم
میدانیم که سرمایهگذاری در بورس ریسک دارد. معنی این حرف این است که شاید سرمایهگذاری ما بیشتر از چیزی که انتظار داریم سود بدهد یا با زیان همراه شود. (بله، یک سوی ریسک بازدهی بیش از انتظار است.)
ریسک را به دو دسته سیستماتیک و غیرسیستماتیک تقسیم میکنیم.
ریسک سیستماتیک، ریسک بازار است. سهم خوبی خریدهاید، اما بازار منفی است و سرمایهگذاری شما با زیان همراه شده است. همچنین ممکن است بازار مثبت باشد و سهمی بد، بازدهی جذابی داشته باشد.
ریسک غیرسیستماتیک به پرتفوی انتخابی شما مربوط است نه به کلیت بازار. یعنی آیا در پرتفوی خود سهمهای خوبی دارید یا نه.
اگر ضریب بتا در پرتفوی شما نزدیک به یک باشد، ریسک بازار به پرتفوی شما نیز منتقل خواهد شد. (در سرمایهگذاری شاخصی وضعیت چنین است.) اما یک پرتفوی با بتای صفر، از نوسانات بازار اثر نمیپذیرد و مستقل از حال و روز کلی بورس، راه خودش را میرود.
ضریب بتا به ما کمک میکند که میزان ریسک سیستماتیک را مدیریت کنیم. هدف از بین بردن ریسک سیستماتیک نیست. اتفاقا در یک بازار گاو، داشتن پرتفویی با بتای بزرگتر از یک، به شما امکان میدهد که همپای بازار حرکت کنید، اما بیشتر از شاخص بازدهی بگیرید. چنین پرتفویی برای بازار خرس، ترسناک است.
ضریب بتا سهم باید چقدر باشد؟
پاسخ این سوال به استراتژی شما بستگی دارد.
اگر میخواهید روی شاخص سرمایهگذاری کنید، بتای یک برای شما ایدهآل است. اگر میخواهید اثر نوسانهای شاخص در پرتفوی خود را تقویت کنید، بتا را بالاتر از یک ببرید. اگر میخواهید در یک بازار منفی (که اطمینان دارید منفی خواهد بود) سود کنید، سراغ بتای منفی بروید. چنانچه میخواهید پرتفوی شما مستقل از جو عمومی بازار باشد، بتا را صفر کنید.
سهمی با بتای بزرگتر از یک، سهمی تهاجمی به حساب میآید. در بازار منفی، سهم تهاجمی بتای کوچکتر از منفی یک دارد.
سهم تدافعی، سهمی با بتای نزدیک به صفر است.
روش محاسبه ضریب بتا سهم
برای محاسبه ضریب بتا به اطلاعات روزانه قیمت سهم و شاخص کل (یا هر شاخص دیگری که خودتان دوست دارید) نیاز داریم.
میتوانید نماد مورد نظر را از سایت رهآورد پیدا کنید و از قسمت سایر، روند معاملات را بیاورید.
مرحله اول
این اعداد را در اکسل وارد کنید.
مرحله دوم بازدهی روزانه سهم و شاخص
بازدهی روزانه سهم و شاخص را حساب کنید.
برای این کار باید قیمت روز را از قیمت روز قبل کم کنید و بر قیمت روز قبل تقسیم کنید.
میتوانید یک سلول را حساب کنید و این سلول را با ماوس پایین بکشید تا خودش بقیه سلولها را خودکار حساب کند.
مرحله سوم فرمول ضریب بتا سهم
حالا آنجا است که باید همبستگی بین بازدهی دارایی مورد نظر با شاخص را بررسی کنیم. برای این کار باید از فرمول کواریانس بازدهی دارایی نسبت به شاخص، تقسیمبر واریانس دارایی استفاده کنیم.
دانشجوی علاقهمند میتواند در مورد مفهوم ریاضی کواریانس و واریانس مطالعه شاخص جادوی روند کند. الان این موضوع را کنار میگذاریم و با وارد کردن یک فرمول، ضریب بتا را استخراج میکنیم.
فرمول مورد نظر از این قرار است:
=COVARIANCE.S(array1,array2)/ VAR.S(array2)
حواستان باشد که بجای آرایه 1 و 2، دادههای مورد نظر خود را انتخاب کنید. چون من در اینجا آمار 30 روز را در نظر گرفتهام، فرمول برای من از 1 تا 30 خواهد بود.
همانطور که میبینید بتای دارایی مورد نظر من برابر با 0.93 شده است. یعنی این دارایی تقریبا مشابه شاخص کل عمل میکند و استقلال بسیار کمی دارد. پس برای سرمایهگذاری شاخصی، دارایی مناسبی بهنظر میرسد.
پرتفوی بتا صفر
پرتفوی بتا صفر پرتفویی است که جمع وزنی بتای داراییهای موجود در پرتفوی برابر صفر شود. چنین پرتفویی از ریسک سیستماتیک بازار جدا شده است. یعنی چه بازار خوب باشد و چه بد، راه خودش را میرود.
فوقالعاده است، نه؟ اما درست شبیه به داستانهای اسطورهای، هر قدرت جادویی قهرمان با یک نفرین دردناک همراه است. (مثل Baldr که آسیبناپذیر بود و درد حس نمیکرد، اما نمیتوانست از طعم و بو هم لذتی ببرد و از این بابت در عذاب بود.)
اما نفرین پرتفوی بتا صفر چیست؟ بله درست حدس زدید، کاهش ریسک منجر شده که بازدهی پرتفوی هم کم شود و در نهایت به داراییهای بدون ریسک مثل اوراق درآمد ثابت نزدیک شود.
اینجا است که افسانههای یونان به کمک ما میآیند. (برای همین میگویم که برای سرمایهگذاری بهتر، رمان بخوانید.)
خدایان نفرین شده یونان، بالاخره میتوانستند نفرین را در هم بشکنند و از نیروی طلسم بر علیه خودش استفاده کنند.
نفرین بتا صفر را هم میشود با خودش خنثی کرد و حتی آن را از پای درآورد!
نفرین بتای صفر
گفتیم که بتای رشد و نزول با هم برابر نیست. شکستن طلسم کار آسانی نیست، اما به زحمتش میارزد.
برای این کار لازم است که برای سهمهای دو بتا به دست بیاوریم. یکی برای بازار خرس و دیگری برای بازار گاو. (البته نه گاوی مثل بهار 99 که همه سهمها همیشه مثبت 5 بودند. یک گاو مهربانتر). پرتفوی ما میتواند در بازار خرس بتا منفی شود و در بازار مثبت، بتا مثبت تهاجمی! مثلا اگر پرتفویی درست کنید که در بازار مثبت بتایی برابر 1.2 و در بازار منفی بتای 0.2- داشته باشد، شاهکار خلق کردهاید. شاخص مثبت میشود و شما بیشتر از بازار مثبت میخورید، بازار منفی میشود، با یک مثبت کوچک روز را به پایان میبرید.
نکته پایانی درباره ضریب بتا سهم
کار آسانی نیست. سختترین قسمت این است که بتا به شکل پیوسته تغییر میکند و شاید عمر شاهکار شما چند هفته باشد. اگر بتوانید این ساختار را برای مدتی طولانیتر حفظ کنید، یکی از موفقترین سرمایهگذاران تاریخ خواهید شد!
یک قسمت سخت ماجرا، پیدا کردن سهمهای بتا منفی در بازار منفی است. برای این کار، به سهمهای مثبت در روزهای منفی دقت کنید. از بین نامزدهای احتمالی، با محاسبه بتا، گزینه مناسب را پیدا کنید. بهترین گزینه، آن سهمی است که در بازار خرس بتا منفی است و در بازار گاو، شدت تهاجمش کاهش مییابد و بتایش به همان اندازه منفی نیست.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
بهترین اندیکاتور برای فیوچرز که سودهی بالایی دارد!
انتخاب اندیکاتوری برای فیوچرز که با دقت زیادی قیمت ارز دیجیتال را پیشبینی کند، کار آسانی نیست. بااینحال اندیکاتورهای بسیاری وجود دارند که به کمک آنها میتوانید قیمت ارزهای دیجیتال را با دقت خوبی پیشبینی کنید و حرکت قیمت این ارزها را بادقت بیشتری دنبال نمائید. با ارزبازان همراه باشید و بهترین اندیکاتور برای فیوچرز را بشناسید.
از جادوی اندیکاتورها غافل نشوید!
بگذارید همین ابتدای کار، تکلیف را روشن کنیم! هیچ تحلیل و یا اندیکاتوری وجود ندارد که حرکات قیمت را با دقت 100% پیشبینی کنند، اما با بهترین اندیکاتور برای فیوچرز و یا اسپات میتوانید حرکت و شتاب قیمت را رصد کنید. هر چقدر حرکت قیمت را در یک جهت خاص با سرعت بالایی ببینیم، به معنی این است که متوقف کردن این روند دشوارتر است.
در ادامه این مقاله بسیاری از اندیکاتورهای که قرار است معرفی کنیم توسط معاملهگران حرفهای ایجاد و یا استفاده میشوند اما شما هم میتوانید بدون توجه به تجربه معاملاتی زیاد، از این اندیکاتورها و راهبُردهای معاملاتی بهرهمند شوید.
به هرحال بهخاطر داشته باشید که معاملهگران دائماً در حالتوسعه استراتژیهای معاملاتی جدید، تقویت مهارتهای خود و افزایش تخصص خود هستند.
بدون اتلاف زیاد، بیائید به سراغ لیست هیجانانگیز بهترین اندیکاتورها برای فیوچرز برویم و خودمان را برای جمع کردن سودهای بازار آماده کنیم!
اندیکاتور MYC، یکی از بهترین اندیکاتورها برای فیوچرز با یک نقطه ورود و خروج
اندیکاتور MYC یکی از تخصصیترین و بهترین اندیکاتورها برای فیوچرز است که ترکیبی از تحلیل روند و نوسانگرهای مومنتوم را برای تعیین دقیق زمان ورود یک ارز دیجیتال که در حال روند صعودی یا نزولی است، در بر میگیرد.
یکی از ویژگیهای کلیدی اندیکاتور خط روند یا MYC که باید بدانید این است که وقتی قیمت به سمت بالا میرود، نقطه ورود برای باز نمودن یک موقعیت خرید نمایش داده میشود و برعکس، زمانی که قیمت به سمت پایین میرود نقطه ورود برای باز نمودن یک موقعیت فروش، نشان داده میشود.
اندیکاتور MYC برخلاف اندیکاتورهایی مانند باندهای RSI وBollinger، یک نقطه ورود و خروج را توصیه میکند تا معاملهگران بتوانند بیشتر روی تعیین اندازه موقعیت یا اهرم خود تمرکز کنند.
این اندیکاتور را میتوان با جفتهای معاملاتی زیر استفاده کرد. درصد بازده و دقت اندیکاتور را نیر در ادامه مشاهده میکنید:
- BTC، بازگشت: 200٪، دقت: 70٪
- ETH،بازگشت: 200٪، دقت: 70٪
- LTC، بازگشت: 250٪، دقت: 70٪
- BCH ، بازگشت: 100٪، دقت: 75٪
- ETC،بازگشت: 350٪، دقت: 70٪
- EOS،بازگشت: 250٪، دقت: 70٪
- TRX،بازگشت: 650٪، دقت: 90٪
- LIN،بازگشت: 350٪، دقت: 90٪
شاخص قدرت نسبی (RSI)، یکی از اندیکاتورهای محبوب تریدرها!
RSI یکی دیگر از نامزدهای بهترین اندیکاتور برای فیوچرز است. این اندیکاتور به یک معاملهگر اجازه میدهد تا قبل از اینکه بازار خودش را اصلاح کند، به نقاط ورودی معاملاتی عالی پی ببرد.
RSI از یک فرمول ریاضی برای تعیین اینکه چه وقت یک دارایی مانند بیت کوین در حال خرید و یا فروش بیش از حد است، استفاده میکند که به شکل یک الگوی موجدار در نمودار ارائه میشود. این فرمول به صورت زیر است:
RSI = 100 – 100 / (1 + RS)
توصیه میشود از 14 X = استفاده کنید، اما میتوانید از هر عددی که دوست دارید استفاده کنید. زمانی که RSIبه زیر 30 برسد، دارایی بیش از حد فروختهشده یا کمارزش تلقی میشود. از سوی دیگر، اگر RSIبه بالای 70 برسد، به این معنی است که دارایی بیش از حد خرید شده است.
نحوه استفاده از شاخص قدرت نسبی (RSI)
تشخیص اینکه چه زمانی یک دارایی را بخرید، در این نمودار آسان است به این شکل که اگر نمودار در نقطهای که بیش از حد خرید در حال انجام باشد، نمودارRSI از 70 عبور خواهد کرد، و نشاندهنده این است که فروشندگان کنترل قیمت را در دست بگیرند و شروع به فروش کنند.
RSI نشان میدهد که یک دارایی «پیشفروش» یا به نقطه فرسودگی رسیده است که در نمودار این اندیکاتور زیر 30 است و به این معنی است که احتمال زیادی وجود دارد که خریدارها کنترل را در دست بگیرند و قیمت را به سمت بالا هدایت کنند.
باندهای بولینگر، اندیکاتورهای دقیق و مطمئن برای فیوچرز
باندهای بولینگر که در دهه 1980 توسط جان بولینگر، نوسانگر، تحلیلگر مالی ایجاد شد و طولی نکشید که تبدیل به یکی از بهترین اندیکاتور برای فیوچرز تبدیل گشت و توسط معاملهگران زیادی برای تحلیل تکنیکال استفاده میشود و بهعنوان نوسانگر کار میکنند. این اندیکاتور نشان میدهد که آیا بازار دارای نوسانات زیاد یا کم است یا حتی شرایط خرید و فروش بیش از حد وجود دارد.
ایده اصلی پشت معرفی این اندیکاتور بهعنوان بهترین اندیکاتور برای فیوچرز این است که چگونه قیمتها در یک ارزش متوسط پخش میشوند. باندهای بولینگر از یک باند بالا، یک خط میانگین متحرک و یک باند پایین تشکیل شدهاند. دو باند بیرونی به عملکرد قیمت بازار واکنش نشان میدهند.
هنگامی که نوسانات زیاد است، منبسط میشوند (از باند میانی دور میشوند) و وقتی نوسانات کم است، منقبض میشوند (به نوار میانی نزدیکتر میشوند).
فرمول استاندارد بولینگر باند خط مرکزی را بهعنوان میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA) تنظیم میکند. در مورد باندهای بالا و پایین، اینها بر اساس نوسانات بازار محاسبه میشوند.
- خط میانی: میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA)
- باند بالایی 20: SMA روزه
- باند پایین: SMA 20روزه
نحوه استفاده از باندهای بولینگر
اگر قیمت یک دارایی از میانگین متحرک گذشته و از باندهای بولینگر بالایی فراتر رود، میتوان گفت که بازار در شرایط خرید بیش از حد است.
اگر قیمت چندین بار باند بالایی را لمس کند، میتواند نشانهای از سطح مقاومت قابلتوجهی باشد. از طرف دیگر، اگر قیمت به طور قابلتوجهی کاهش یابد و چندین بار از باند پایینی پایینتر رود و یا لمس کند، نشاندهنده فروش بیش از حد بازار است یا به این معناست که قیمت سطح حمایت قوی پیدا کرده است.
همانطور که مشاهده میکنید باندهای بولینگر برای معاملات کوتاهمدت مناسب هستند؛ زیرا میتوانید نوسانات بازار را تجزیه و تحلیل کنید و سعی کنید حرکات احتمالی را پیشبینی کنید.
میانگین متحرک (MA)، سادهترین و بهترین اندیکاتور برای فیوچرز
از شاخصهای مهم برای خرید سهام، فارکس و یا ارز دیجیتال، شاخص میانگین متحرک برای رصد عملکرد قیمت در یک دوره معین استفاده میشود. میانگین متحرک یا MA است.
این اندیکاتور بر اساس عملکرد قیمت قبلی، قیمت آینده را پیشبینی میکند. دو نوع میانگین متحرک وجود دارد: میانگین متحرک ساده و میانگین متحرک نمایی.
فراموش نکنید که بهعنوان یک معاملهگر، MA که انتخاب میکنید با سبک معاملاتی شما به شکل مستقیم مرتبط است؛ برای مثال، اگر یک معاملهگر کوتاهمدت هستید، یک MA کوتاه برای سبک معاملاتی شما مؤثرتر است، درحالیکه MA طولانی تر برای یک معاملهگر بلندمدت مناسب است. در معاملات، MA بهعنوان یک حمایت یا مقاومت عمل میکند.
نحوه استفاده از میانگینهای متحرک
شیب MA میتواند به یک معاملهگر کمک کند تا یک روند را تعریف کند. انجام این کار بسیار ساده است. هنگامی که متوجه شدید که MA در حال حرکت به سمت بالا است، به این معنی است که دارایی در یکروند صعودی یا افزایشی قیمت است.
اما در عوض، اگر MA شیب رو به پایین داشته باشد، این معنی را میدهد که دارایی مورد ارزیابی شما در یک روند نزولی قرار دارد یا در حال از دستدادن قیمت است.
کراساوورها یا نقاط تلاقی در میانگین متحرک از سیگنالهای معاملاتی محبوب دیگر است که به این شکل است که باید دو یا چند MA در نمودار خود داشته باشید.
هرجا MA با طول مدت کوتاه از پایین به سمت بالا نقطه تلاقی با MA که طول مدت بلندتری دارد ایجاد نکند، موقعیت خرید و هرجا که MA که طول مدت کوتاهتری دارد از بالا به پایین با MA که طول بلندتری دارد تلاقی ایجاد کند، موقعیت فروش است
نسبت معروف فیبوناچی، نسبت طلایی ریاضی برای فیوچرز
این شاخص سطوح حمایت و مقاومت بالقوه را برای عملکرد قیمت پیشبینی میکند. کلمه «فیبوناچی» از دنباله فیبوناچی میآید که توسط لئوناردو پیزا، ریاضیدان قرن یازدهم به وجود آمد.
دنباله فیبوناچی از مجموع دو عدد قبلی به دست میآید که هر عدد تقریباً 1.618 برابر بزرگتر از عددی است که قبل از آن آمده است. نتیجه مقداری است که به نام «نسبت طلایی» شناخته میشود که تقریباً با همه چیز در طبیعت رابطه شگفتانگیزی دارد.
این پدیده حتی زمانی که معاملهگران اقدام قیمت را تجزیهوتحلیل میکنند، در معاملات نیز گسترش مییابد. برخی از نسبتهای مهم دیگر عبارتاند از 0.382 و 0.236. با کسب تجربه در تجارت، متوجه خواهید شد که قیمت به طور مرتب به این سطوح واکنش نشان میدهد؛ بنابراین، میتواند به شما نقاط ورود و خروج بهینه را ارائه دهد.
با اینحال، قبل از استفاده از شاخصهای بیتکوین مانند این مورد برای شناسایی سطوح حمایت یا مقاومت بالقوه، باید بتوانید «نوسان بالا» و «نوسان پایین» را تعیین کنید.
اسیلاتور تصادفی، از بهترین اندیکاتور فیوچرز در نوسانها بالا
از بهترین اندیکاتور برای فیوچرز، نوسانگر استوک استیک است که با مقایسه قیمت بستهشدن ارزهای دیجیتال در یک دوره معین، قیمت را پیشبینی میکند. نکته خوب این است که این اندیکاتور بدون توجه به نوسانات عالی عمل میکند.
فرمول این اسیلاتور به این صورت است:
CP: آخرین «قیمت بسته شدن»
L14: پایینترین قیمت در 14 دوره زمانی معین
H14: بالاترین قیمت در 14 دوره زمانی معین
هنگامی که یک MA کوتاهمدت و یک MA بلندمدت در نمودار خود تغییر دادید، باید به تقاطعها دقت کنید به این شکل که اگر MA کوتاه از MA بلند عبور کند، این یک سیگنال معاملاتی صعودی است.
اما، وقتی MA کوتاه از MA بلند میافتد، این یک سیگنال معاملاتی نزولی است. نمودار زیر نشان میدهد که چگونه بیت کوین پس از 9 MA از 50 MA در نمودار 1 بعدی سه برابر میشود و در نتیجه یک تلاقی صعودی ایجاد میکند.
میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (MACD)، اندیکاتور برنده تریدرها!
امکان ندارد که تریدری اسم MACD، یکی از بهترین اندیکاتور برای فیوچرز را نشنیده باشید! این شاخص که بیشتر بهعنوان میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (MACD) شناخته میشود، یکی از محبوبترین شاخصهای بیت کوین برای تجارت ارزهای دیجیتال است.
دلیل آن سادگی و همچنین توانایی ارائه سیگنالهای معاملاتی ارزهای دیجیتال قوی است چیزی که موردنیاز است دانش نحوه استفاده از نوسانگر برای حداکثر استفاده از تلاش شما است.
این اندیکاتور یک محدوده 0 تا 100 که 80 شرایط خرید بیش از حد را نشان میدهد و زیر 20 نشاندهنده شرایط فروش بیش از حد است. هنگامی که خط %K و خط %D در منطقه اشباع فروش (زیر 20.00) یا خرید بیش از حد (بالاتر از 80.00) تلاقی میکنند، سیگنالهای معکوس شدن روند ظاهر میشوند.
ابر ایچیموکو، ترید روی ابرهای قیمتی!
اندیکاتور Ichimoku Cloud شامل پنج خط است که هر خط میانگینهایی را در دورههای خاص نشان میدهد و معاملهگر میتواند بر مبنای این میانگینها و خطوط اقدام به معامله کنید.
این اندیکاتور برخی از بصریترین شاخصهای ارزهای دیجیتال را نشان میدهند و این باعث میشود تفسیر آنها آسان شود و از همه مهمتر این که میتوانید بهوضوح حمایت و مقاومت را تعریف شناسایی کنید، جهت روند را شناسایی بیابید و چندین سیگنال معاملاتی را ارائه میدهند.
هنگامی که دو خط از هم عبور میکنند، ناحیهای که بین آنها قرار دارد، تشکیل یک «ابر» میدهد؛ بنابراین، زمانی که قیمت بالاتر از ابر است، به این معنی است که روند صعودی است، و اگر قیمت زیر ابر باشد، روند نزولی است. اگر مشاهده کردید که خود ابر در جهتی حرکت میکند که قیمت در حال حرکت است، نشاندهنده روند بسیار قوی است.
نتیجهگیری
در این مقاله، نمونههایی از «بهترین اندیکاتورها برای فیوچرز» را که دقت و محبوبیت بالایی دارد، برایتان معرفی کردیم ولی از بهترین اندیکاتورهای دنیا با دقت 100 برای شما فراهم شود.
بدون آموزش و یادگیری ابتداییترین موضوعات در ترید چیزی جز ضرر برای شما نخواهد بود پس قبل از هر چیز ابتدا در سایت ارزبازان ثبتنام کنید و با شبیه ساز ترید ارز دیجیتال ارزبازان اقدام به تمرین و کسب تجربه کنید تا ریسک و ضررهای مالی را به حداقل برسانید. با استفاده از ارزبازان، بدون اینکه سرمایهتان را وارد بازار کنید و ذرهای ضرر دهید، برای ورود به بازار قدرتمند میشوید.
روزی روزگاری آناتولی؛ جادوی رئالیسم
مهدی تهرانی: اثر شاخص جیلان یک داستان سرراست و یا درام جنایی صرف نیست. روزی روزگاری آناتولی متعلق به سینمای روشنفکرانه است اما همه اجزای آن وامدار صاحب سبکهای این ژانر نیست و کارگردان خودش در مواردی صاحب امضا است و اینگونه است که روزی روزگاری آناتولی میتواند حتی به یک کالت تبدیل شود.
فلات آناتولی در ترکیه، رئیس پلیس منطقه از نیروی قضایی پایتخت درخواست کرده تا بازپرسی از آنکارا برای بررسی یک جنایت و کشف یک جسد متعلق به مردی به نام یاشار به منطقه بیاید.نیروهای پلیس، افراد دادگستری،چند نفر از محلیها، یک پزشک و مهمتر از همه متهم اصلی به نام کنان، همگی سفری را در تپههای آناتولی آغاز میکنند تا به محل دفن جسد برسند. جسد پیدا می شود و به نزدیکترین شهر منتقل میگردد. در بین کالبد شکافی از جسد یاشار است که داستان رنگ و بویی دیگر میگیرد و رنج و عذابی دردناک بر همگان سایه میاندازد.
روزی روزگاری آناتولی، پلیسهایی را روایت میکند که در تپههای آناتولی بالا و پائین میروند تا بتوانند محل دفن مردی کشته شده را پیدا کنند.متهم اصلی نیز در بین آنهااست و در حقیقت کلید این سفر است.جسد کشف می شود اما این آغاز ماجرااست و روایت زندگی آدم هایی که در این قتل دست داشتند،داستانک هایی را کنار هم قرار می دهد که نتیجه اش بیزاری از خود و زندگی پیرامون است.مهم کشف جسد نیست.نوع زندگی و بینش آدم های خسته این سرزمین است که روزی روزگاری آناتولی و داستانش را برجسته می کند.
اثر شاخص جیلان یک داستان سرراست و یا درام جنایی صرف نیست.روزی روزگاری آناتولی متعلق به سینمای روشنفکرانه است اما همه اجزای آن وامدار صاحب سبک های این ژانر نیست و کارگردان خودش در مواردی صاحب امضااست و اینگونه است که روزی روزگاری آناتولی می تواند حتی به یک کالت تبدیل شود.
شروع فیلم با سکانسی عادی آغاز می شود.سه مردبرسرسفره ای نشسته اند که بیش از هرچیز سادگی و فقر را فریاد می زند.پس از آن بلافاصله دو مرد سفره نشین را می بینیم که سوار بر اتوموبیل ارتشی به تپه های آناتولی می رسند وسکانس طولانی گشت نفسگیر افسرهای پلیس آخر این معرفی و رونمایی از کاراکترهای فیلم است.آنچه به عنوان گفتگو نیز در این سکانس های ابتدایی می شنویم چیزی جز حرف های عادی نیست.در حقیقت جیلان نیمه اول فیلمش را بدرستی در اختیار این مهم قرار داده تا شخصیت های درست و درمان رونمایی شده و پردازش شوند از این رو کمتر به دیالوگ رو آورده است.
این شاید یکی از مهمترین امتیازهای روزی روزگاری در آناتولی باشد که مانند آثار بزرگان داستان نویسی گاهی شروع تا نیمه یک اثر را به دیالوگ های زیاد اما کم اهمیت اختصاص می دهند اما از لابلای همین شلوغی های بی اهمیت ذات و بدنه شخصیت های اصلی ماجرا یکی یکی بیرون می زند و خودنمایی می کنند.روندی که دقیقا در فیلم شاهد هستیم همین است.
از وقتی جسد پیدا شده و از خاک بیرون آورده می شود تا وقتی که به دهکده مجاور برده شده و مورد کالبد شکافی تهوع آوری قرار می گیرد این روند روایت یکی خطی ادامه می یابد.اما حالا که دیگر جز عذاب و رنج چیزی برای روایت نیست،لحن فیلم برمیگردد و از اینجااست که جیلان،هم به لحاظ فرم و هم محتوا به شخصیت هایش میدان عمل گسترده ای می دهد.
در این میدان همه به نحوی مجازات شده هستند.مردی توسط دوستانش به قتل رسیده و حالا باید توسط همان ها کشف جسد شود.کاری که کنان با بی میلی فزاینده انجامش می دهد او اعتراف میکند یاشار را با همدستی دوست دیگر کشته است.همان سه نفری که سرسفره ی سکانس آغازین مشاهده کردیم.دادستانی به نام نصرت از سوی دادیار و پلیس منطقه به آناتولی آمده تا بر روند قانونی کار نظارت کند.یک پزشک جوان مامور دادگستری کالبد شکافی انجام میدهد و مسئول پلیس منطقه حوصله کند و کاو ندارد و میخواهد سریع همه چیز جمع و جور شود.تمام این کاراکترها هرکدام زخم خورده اند و هرکدام چیزی مهم در زندگی از دست داده اند.کنان که دوستش را کشته و زندگی را از دست داده،پزشک داستان ،همسرش را طلاق داده و رئیس پلیس کودکی لاعلاج دارد.جمع کاراکترهایی که هرکدام نقیصه های روحی دارند برای روایت داستان جیلان کارکرد اساسی پیدا می کند.
جالب اینجااست که از وقتی که جسد کشف می شود ودیالوگ ها شفاف تر می شوند ورق برمی گردد و نیمه ناشناس هر کاراکتر کمی از تاریکی بیرون میآید اما جیلان هرگز سهم هر شخصیت را به اتمام نمی رساند در حالیکه این کاراکتر توانسته توجه و ذهنیت تماشاگر را به سوی خود جلب کند و در صدد است تا جواب هایش را از دل قصه بیرون بکشد.روندی که تماشاگر تا پایان فیلم شدیدا به دنبالش است و آنچه بدست می آورد کمتر از حد توقع اواست.
البته ابهامات در روزی روزگاری آناتولی به کشش قصه کمک کرده است اما قرار بر بازی دادن تماشاگر نیست.به یاد داشته باشیم که با فیلمی روشنفکرانه طرفیم.یک فیلم هنری مستقل که قصد دارد سینما باشد و وفادار به ذات آن.اگر جیلان همه چیز را نمی گوید شاید این مهم به قضاوت ها برگردد.دست شما باز است تا هر قضاوتی می خواهید داشته باشید.شخصیت ها در یک ساعته اول فیلم دقیقا رونمایی شده اند. از خودشان گفته اند و اطلاعات لازم در اختیارتان است و می توانید به عنوان تماشاگر برای آنها و در مورد آنها اظهار نظر کنید اما با این همه تماشاگر نیز نمی تواند پاسخ برخی ابهامات را بدرستی دریابد.روندی که برای خود جیلان نیز ممکن است اینگونه باشد.اصلا ممکن است که اطلاعات کاراکترها از رئیس پلیس و گروهبان تا کنان و برادرش و حتی پزشک منطقه وارونه باشد.به هرحال یادمان باشد ما کاراکترها را در یک سفر شناخته ایم.
جالب اینجااست که این سفر برای خود شخصیت ها نیز ناشناخته است.گروهی دور هم جمع شده اند و به سفری بر فراز تپه های آناتولی می روند.این یک سفر معمولی نیست.مثلا قرار است سفری برای تثبیت عدالت باشد. با این همه چون ابتدا به ساکن هیچ کس از دیگری آنچنان شناختی ندارد،در حین بالا و پائین رفتن از این تپه ها ناخودآگاه،هرکدام داستانک هایی از خود تعریف می کنند که به جهت همین ها ، تماشاگر نسبت به کاراکترها واکنش نشان می دهد.اما این یک روی سکه است.تا زمانیکه جسد کشف نشده و سفر ادامه دارد ما داستانک ها پیگیری می کنیم اما بعد از کشف جسد و انتقال آن به شهر،در ادامه بسیاری از داستان ها تغییر می کنند و این شک و ابهام را برای تماشاگر بوجود بیاورند که مبادا کاراکترها را تا اینجای فیلم نشناخته است؟!
سئوال بی جواب فراوان است.مهمترینش نوع کشته شدن یاشار است.کنان و برادرش توضیحی در این باره نمی دهند.به باور تماشاگر زنده به گور کردن یاشار غیر منطقی است.کنان می توانست او را خلاص کند و بکشد نه اینکه اینگونه وحشیانه از بین ببرد.دیگر اینکه با اینکه میدانیم کنان قاتل است اما چرا وقتی برادرش به قتل اعتراف می کند، ابتدا به ساکن او هیچ واکنشی نشان نمی دهد.تمام این ابهامات را باید پایان داستان ربط دهیم.به هرحال قرار نیست در هر فیلمی به هر نکته ای پرداخته شود مهم این است که روند شکل گیری و پایان پذیری آن منطقی جلوه گری کند.مهم تراینکه این شخصیت ها خود را مثل موم در اختیار شما قرار دادند تا بخشی از آنها را در حین دیدن فیلم ضمن ورز دادن شکل و شمائلی به آنها بدهید.
روزی روزگاری در آناتولی به خاطر مکان جغرافیایی و طبیعت آن و همچنین روایت داستانک هایی که هرکدام در این منطقه روی داده و نوع نگاه نوری بیلگه جیلان در به کاربردن دوربین و شاخص جادوی روند اصرار در گرفتن این نماهای زیبا؛رئالیسم جادویی در سینما را برایمان تداعی می کند.اما این روند احتمالا متعلق به سکانس های روز است حال چه مربوط به کشف جسد باشد یا بعد از آن.
اما دوربین جیلان در شب و نوع روایتش به قصه های نوآر شبیه است.به یاد دارید که سکانس های افتتاحیه و شروع فیلم در عصر اتفاق می افتد و با غروب خورشید و تاریکی شب داستان ادامه پیدا می کند تا عصر فردا.عمده سکانس های شب که پر از داستانک ها و حکایت هایی که کاراکترها از خود و گذشته و حالشان بازگو می کنند در مواردی حال و هوایی شبیه داستان های نوآر دارد.پزشگ که مدام تندیس می بیند و با هر صاعقه ای از ترس می لرزد و به یاد همسرش و دوست او می افتد که دقیقا زمان مرگش را پیش بینی کرده بود و مواردی از این همگی باعث می شوند برای مدتی،رئالیسم جادویی جیلان از بین برود اما خوشبختانه این تغییر مناسب است و لحن فیلم باعث شناخت بیشتر کاراکترها در این فضای نوآر هم می شود.
سینمای ترکیه با نوری بیلگه جیلان شناسنامه جدیدی از خود ارائه کرده است.عکاس و فیلمسازی که بشدت به تارکوفسکی فقید شبیه است اما آثارش اگرچه در فرم اینگونه اند اما به لحاظ مضمون فیلم های جیلان هیچ ربطی به تارکوفسکی و آثارش نشان نمی دهند که هیچ در برخی ساخته اصلا المنت های متضاد با آن را نشان می دهند.
یک نکته مهم در ادای احترام نوری بیلگه جیلان به تارکوفسکی قابل ذکراست.عمده منتقدین در نوشته هایش از این علاقه گفته اند وخود جیلان هم معترف به این مهم بوده در یکی از فیلم هایش (دوردست) کاراکتر اصلی قصه اش را اینگونه روایت کرده که طرف شیفته تارکوفسکی و مدام فیلم های او را می بیند.با اینهمه بنظرم هرچه جیلان به لحاظ فرم به تارکوفسکی (کم یا زیاد)می تواند شباهت داشته باشد اما به لحاظ مضمون؛دنیا با او فاصله دارد(حالا عامدانه یا سهوا ).در فیلم های تارکوفسکی شخصیت ها آدم حسابی هستند.یا استادند یا روشنفکر و کتابخوان.و هم و غم شان نجات انسان و وصل به ماورا است.شاخص جادوی روند از خود زمینی انسان بیزارند و سعی شان شناخت معرفت خداوندی است.اما جیلان کاراکترهایش،آدمیانی به غایت معمولی و بیسوادند. افسردگان زمینی که هیچ چیز عالی نه از خود و نه نوع بشر نمی خواهند و سر به آسایش بردن با لقمه نانی برایشان آرزواست.
در باره نوع روایت تصویری روزی روزگاری آناتولی نیز باید توضیح داد و کار زیبای جیلان را ستود.او که یک عکاس ششدانگ و صاحب سلیقه هم هست در فیلمبرداری فیلمش عناصر تماتیک اقلیم سرزمینش را عالی در نظر گرفت و در فیلمش این عناصر تصویری را بکار گرفت.
Once upon a time in Anatolia
کارگردان: نوری بیلگه جیلان، فیلمنامه: ارکان کاسال و جیلان، بازیگران: مهمت ازونور، یلماز اوردوغان، تنر بیرسال
فارکس و بازارهای بورس در جهان
در مقاله امروز از مجموعه مقالات آموزش فارکس، قصد داریم رابطه بورس های سراسر جهان و بازار فارکس را به شما آموزش دهیم.
آیا می دانستید که از بازارهای سهام نیز می توان برای اندازه گیری نوسانات ارزی استفاده کرد؟
به نوعی، شاید بتوان گفت از شاخص های بازار سهام می شود همچون یک گوی جادویی برای پیش بینی بازار فارکس استفاده کرد.
بر اساس آنچه در تلویزیون می بینید، در رادیو می شنوید و در روزنامه ها می خوانید، به نظر می رسد که بیشترین پوشش و لحاظ کردن خبرها و اطلاعات در میان همه بازرهای مالی را بازار سهام دارد.
نکته ای که باید به خاطر بسپارید این است که برای خرید سهام از یک کشور خاص، ابتدا باید ارز محلی آن کشور را در اختیار داشته باشید.
یک سرمایه گذار اروپایی برای سرمایه گذاری در بورس ژاپن، ابتدا باید یورو (EUR) خود را تبدیل به ین ژاپن (JPY) کند.
این افزایش تقاضا برای ین، باعث افزایش ارزش ین می شود. از سوی دیگر، فروش یورو عرضه آن را افزایش می دهد، که سبب می شود ارزش یورو پایین آید.
هنگامی که بازار سهام چشم انداز خوبی دارد، پول از سراسر جهان به آن کشور جاری می شود.
از سوی دیگر، هنگامی که بازار سهام با چالش مواجه است، سرمایه گذاران بین المللی پول خود را بیرون می کشند و به دنبال مکانی بهتر برای پارک سرمایه های خود می گردند.
حتی اگر سهام هم معامله نکنید، به عنوان یک معامله گر فارکس، باید به بازار سهام کشورهای مهم اقتصادی توجه داشته باشید.
اگر عملکرد بازار سهام در یک کشور بهتر از بازار سهام در یک کشور دیگر باشد، بدانید که پول احتمالاً از کشور دارای بازار سهام ضعیف تر به کشور دارای بازار سهام قوی تر منتقل می شود.
این امر می تواند منجر به افزایش ارزش پول کشوری شود که بازار سهام قوی تری دارد، در حالی که ارزش ارز کشوری که بازار سهام ضعیف تری دارد، پایین می آید.
فرض کلی اینگونه است:
بازار سهام قوی = ارز قوی
بازار سهام ضعیف = ارز ضعیف.
اگر ارز کشور دارای بازار سهام قوی تر را خریده و ارز کشور دارای بازار سهام ضعیف تر را بفروشید، بالقوه می توانید پول خوبی بزنید.
با شاخص های اصلی سهام در جهان آشنایی چندانی ندارید؟ پس امروز روز شانس شماست! در زیر هر یک را به اختصار شرح می دهیم:
شاخص سهام داو
میانگین صنعتی داوجونز (یا به اختصار داو) یکی از شاخص های اصلی سهام در امریکا محسوب می شود و کیفیت معاملات 30 شرکت برتر سهامی عام را می سنجد. علیرغم نام این شاخص، تقریباً هیچ یک از شرکت ها هیچ ارتباطی با تولید صنعتی ندارند و در واقع فقط به نمایندگی از برخی از بزرگ ترین شرکت های آمریکایی در فهرست قرار دارند.
سرمایه گذاران سراسر جهان این شاخص را به دقت رصد می کنند چراکه بخوبی نشان دهنده جو بازار است، بنابراین این شاخص نسبت به رویدادها و اخبار اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی حساس است. شرکت هایی که در Dow هستند بقدری بزرگ هستند که احتمالاً شما هر روز حداقل با یکی از آنها سر و کار دارید. زندگی را بدون اپل، مک دونالد، دیزنی یا نایکی می توان تصور کرد؟ این شرکتها همه در Dow حضور دارند!
شاخص اس اند پی 500
شاخص Standard & Poor 500 که بیشتر با نام S&P 500 شناخته می شود، شاخص هموزن قیمت سهام 500 شرکت بزرگ آمریکایی است. این شاخص بعنوان یک پیشاهنگ برای اقتصاد آمریکا محسوب می شود و برای پیش بینی جهت اقتصاد از آن استفاده می کنند. پس از شاخص صنعتی داوجونز، این شاخص دارای بیشترین حجم معاملات در امریکا است. برخی از صندوق های سرمایه گذاری مشترک، صندوق های قابل معامله در بورس و سایر صندوق ها همچون صندوق های بازنشستگی، برای مطالعه عملکرد شاخص S&P 500 طراحی شده اند. صدها میلیارد دلار آمریکا در این مسیر سرمایه گذاری شده است.
نزدک
NASDAQ مخفف انگلیسی کلمه انجمن ملی معامله گران اوراق بهادار است. این شاخص به بزرگترین بازار معاملات اوراق بهادار با صفحه نمایش الکترونیکی در امریکا اشاره دارد و تقریباً مشتمل بر 3700 شرکت و نهاد است. این شاخص همچنین دارای بیشترین حجم معاملات در میان بازارهای سهام جهان است.
نیکی
شاخص Nikkei، که مشابه شاخص میانگین صنعتی داوجونز است، مهم ترین شاخص قیمتی بازار سهام ژاپن می باشد. این شاخص هموزن شامل میانگین 225 شرکت برتر بوده و در واقع بازتاب کلیت بازار است. شرکت هایی مانند تویوتا، خطوط هوایی ژاپن و فوجی فیلم در شاخص نیکی حضور دارند.
دکس
DAX مخفف کلمه Deutscher Aktien Index است (احتمالاً بهتر است همان DAX را به خاطر بسپارید). این شاخص، شاخص بازار سهام در آلمان است که شامل 30 شرکت برتر و مرغوب است که در بورس فرانکفورت معامله می شوند. با توجه به اینکه آلمان بزرگترین اقتصاد منطقه یورو است، DAX معمولاً دقیق ترین شاخص در کل منطقه یورو بوده و به دقت رصد می شود. از شرکت هایی که در دکس حضور دارند می توان به آدیداس، بی ام و، و دویچه بانک اشاره کرد.
یورواستاکس50
شاخص داو جونز یورو Stoxx 50 شاخص پیشرو شرکت های برتر حوزه یورو است. این شاخص شامل سهام بیش از 50 شرکت از صنعت برتر مربوط به 12 کشور منطقه یورو است. این شاخص توسط شرکت .Stoxx Ltd طراحی شده است، که سرمایه گذاری مشترک Deutsche Boerse AG ، Dow Jones & Company و SIX Swiss Exchange می باشد.
فوتسی
شاخص FTSE با تلفظ “فوتسی” عملکرد شرکت های دارای بیشترین سرمایه که در بورس لندن قرار دارند را ثبت و مطالعه می کند. ورژن های مختلفی از این شاخص وجود دارد، مانند FTSE 100 یا FTSE 250 که هر یک در واقع بستگی به تعداد شرکت های موجود در فهرست این شاخص دارد.
هنگ سنگ
شاخص Hang Seng یک شاخص بازار سهام در هنگ کنگ است. با ثبت تغییرات روزانه قیمت سهام، این شاخص عملکرد کلی بازار سهام هنگ کنگ را مورد مطالعه قرار می دهد. این شاخص توسط شرکت HSI Services Limited، که زیرمجموعه بانک Hang Seng است، تهیه و تدوین شده است.
با این دانههای جادویی، دیگر هیچکس در جهان گرسنه نمیماند!
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از گجت نیوز، بعید نیست که چندین سال دیگر موجی سراسری از قحطی و خشکسالی در نواحی مشخصی از کره زمین راه بیفتد و مردمان زیادی را به ورطه نابودی بکشاند. همواره قحطی در برهههای مختلفی و در برخی کشورها به وقوع پیوسته و افراد زیادی را به کام مرگ کشانده است. بنابراین موضوع یافتن راهی برای مقابله با این موضوع حیاتی است.
ماجرای دانه های جادویی بیل گیتس چیست؟
به موازات راه افتادن جریاناتی پیرامون مقابله با این بلای طبیعی که البته بخشی از آن مرتبط با فعالیتهای انسانی است، دانشمندان و محققان برجستهای نظیر بیل گیتس، نظرهای کارشناسانهای میدهند که میتواند در صورت پیگیری نجاتبخش زمین و زمینیها باشد.
به تازگی بیل گیتس مدعی شده یکسری از دانههای مهندسی شده قادر هستند با تغییرات اقلیمی مقابله کنند و معضل گرسنگی را در جهان برای همیشه ریشهکن کنند. به همین دلیل است که بیل گیتس از پژوهشگران این حوزه درخواست کرده در خصوص محصولات مهندسی شده سرمایهگذاری بیشتری انجام دهند.
به عقیده گیتس چنین محصولاتی میتوانند با تغییرات اقلیمی منطبق شوند و آفات کشاورزی نمیتواند روی آنها اثر سوء بگذارد و آنها را تخریب کند. همچنین در گزارش سالانه بنیاد بیل و ملیندا گیتس آمده، بحران جهانی گرسنگی آنقدر بزرگ است که کمکهای غذایی نمیتوانند این مشکل را به طور کامل برطرف کنند. او استدلال میکند که احتیاج کنونی، نوآوری در فناوری کشاورزی است که میتواند به معکوس کردن این بحران کمک کند.
پروژهای که این چهره مشهور و ثروتمند از آن حرف میزند، دانه های جادویی نامیده شده و گیتس به پیشرفت آنها اشاره کرده است. منظور از دانه های جادویی نوعی از ذرتها هستند که مقاومت بالایی در برابر شرایط گرم و خشک دارند. همچنین برخی از آنها شامل نوعی برنج میشوند که برای به بار آمدن نیاز به مدت زمان کمتر از سه هفته در مزرعه دارند.
در واقع بیل گیتس اعتقاد دارد که نوآوری در زمینه دانه های مهندسی شده یا جادویی باعث میشود کشاورزی در هر آب و هوایی نتیجه دهد و خوشبینی و امید وی این است که هزینههای صرف شده برای تحقیق و توسعه در این زمینه در مقایسه با تأمین غذای گرسنگان جهان بسیار ناچیز خواهد بود. گیتس در بیانیه خود اعلام کرد:
خوب است که مردم میخواهند از گرسنه ماندن هموطنان خود در شرایطی مانند جنگ اوکراین که باعث قطع عرضه غذا میشود، جلوگیری کنند اما ما باید بدانیم که این بحرانها، نشانههای یک مشکل عمیقتر هستند. بسیاری از کشورها هنوز به اندازه کافی محصول پرورش نمیدهند و تغییرات آب و هوایی، کشاورزی را دشوارتر میکنند. این چالش با کمک مالی حل نمیشود و به نوآوری نیاز دارد.
بد نیست بدانید که یکی از بزرگترین بنیادهای خصوصی جهان، بنیاد بیل و ملیندا است که در حوزه سلامت جهانی و خصوصاً واکسنها فعالیت میکند. آغاز به کار این بنیاد در سال ۲۰۰۰ میلادی و همزمان با ترک سمت مدیرعاملی شرکت مایکروسافت که یکی از غولهای فناوری دنیا به شمار میرود، بود.
یکی از بزرگترین بخشهایی که این زن و شوهر روی آن سرمایهگذاری کردهاند، فناوری کشاورزی بوده است و از مهمترین دستاوردهای آنها میتوان همین دانههای ذرت و برنج را نام برد. این دانهها قابلیت رشد و پرورش در آب و هوای خشک و دماهای بالا را دارند و نام آنها DroughtTEGO خواهد بود.
دانشمندان و پژوهشگران بنیاد فناوری کشاورزی آفریقا موفق به تولید این بذرها شده و جالب اینجاست که از سال ۲۰۰۸ تا به امروز بنیاد بیل و ملیندا حدود ۱۳۱ میلیون دلار به آنجا کمک مالی کرده است. همچنین سازمان غیر انتفاعی کاندید در خصوص کمکهای مالی بیل گیتس اعلام کرده که تا به امروز نزدیک به ۱.۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری در آفریقا انجام داده است.
همچنین گیتس به این مسئله اشاره کرد که پتانسیل مدلسازی پیشبینی کننده به کمک هوش مصنوعی میتواند توالیهای ژنومی محصولات را به همراه دادههای محیطی پردازش کند و چشماندازی در خصوص این که مزارع در آینده باید چگونه باشند بدهد. به گفته گیتس، پژوهشگران با این مدل رایانهای میتوانند گونه گیاهی مطلوب را برای یک مکان خاص شناسایی کنند یا این که میتوانند برعکس عمل کنند و به شناسایی مکان مطلوب برای رشد یک محصول خاص بپردازند.
گفته شده فناوری مذکور در مراحل اولیه خود قرار دارد و مدلهای پیشبینی کننده مشابه پیشتر نتایج قابل توجهی از خود نشان دادهاند. مثلا اینطور پیشبینی شده که ممکن است در آینده در زمینهای زراعی چه آسیبی به وجود بیاید و… گیتس از طرف بنیاد خود در حوزه تکنولوژی کشاورزی بودجههای کلانی صرف میکند تا بتواند ناامنی غذایی را در جهان ریشهکن کند و راهحلی اصولی برای آن بیابد.
دیدگاه او در خصوص چگونگی واکنش کشورها نسبت به ناامنی غذایی باعث شده تا چنین هزینههایی برای توسعه کشاورزی بپردازد. بیل گیتس اگرچه تلاش میکند تا فناوری کشاورزی را توسعه و گسترش دهد، اما در این خصوص منتقدان معتقد هستند که ایدههای او در تضاد کامل با اوضاع زیست محیطی است.
به عقیده منتقدان گیتس، برای این که دانههای گفته شده او بتوانند رشد کنند، نیاز به انواع آفتکشها و کودهای مبتنی بر سوخت فسیلی دارند. از طرفی آنها معتقد هستند که روشهای این شخصیت برجسته فوریت بحران را در نظر نمیگیرند. آنها همچنین تأکید میکنند که دانه های جادویی گیتس در حال حاضر قابلیت اجرایی ندارد و نمیشود از آنها بهرهبرداری نمود و تا موقعی که به ثمر بنشیند کشورهای گرسنه و بحرانزده رنج زیادی را باید تحمل کنند.
دیدگاه شما