الگوی سر و شانه در بازار های مالی برای تحلیل تکنیکال
شناخت الگوهای قیمتی برای افرادی که قصد فعالیت تخصصی در بازارهای سرمایه و کسب سود از آن را دارند، بسیار ضروری و ثمر بخش است. الگوی سر و شانه یکی از متداولترین و پرکاربردترین الگوهای کلاسیک در بازارهای مالی است که خود به دو نوع الگوی سر و شانه سقف و الگوی سر و شانه کف تقسیم میشود. بعد از مشاهده این الگو میتوان انتظار روندی پرقدرت از سهم را برخلاف جهت روند قبلی داشت.
به جرات میتوان گفت، الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین الگوهایی است که هر معاملهگری با تشخیص صحیح و به موقع آن در انواع بازارهای مالی اعم از: فارکس، ارزهای دیجیتال و بورس ایران به سودهای خوبی دست مییابد. با توجه به لزوم آشنایی با این الگوی قیمتی در این مطلب بر آن شدیم تا به معرفی الگوی سر و شانه بپردازیم.
الگوی سر و شانه (Head and Shoulder Pattern)
الگوی سر و شانه (Head and Shoulder Pattern) یک اندیکاتور تکنیکالی بازگشتی است که به شکل یک خط کف و سه قله قیمتی است. قلههای کناری (راست و چپ) ارتفاع مشابه دارند و قله میانی بلندتر از دو قله طرفین خود است. خط کف (خط مبنا) که در اصطلاح با عنوان خط گردن (Neckline) شناخته میشود. خطی است که نقاط حاصل از برخورد سر و شانهها را به هم متصل میکند. دلیل نامگذاری این الگو هم به سبب همین شکل ظاهری قلهها است.
در واقع در نمودار قیمت یک دارایی، این الگو به صورت سه قله متوالی تشکیل شده است که قله وسط که سقف قیمتی هم است، بالاتر از دو قله کناری است. قله وسط به مانند سر و قلههای کناری آن دو شانه را تشکیل داده اند، از این رو این الگو، الگوی سر و شانه نامیده میشود.
یکی از معتبرترین الگوها در خصوص بازگشت روندی، الگوی سر و شانه است. این الگو نشان دهنده حرکات قیمت در بازار و احتمال تغییر روند صعودی به روند نزولی است.
به طور کلی الگوی سر و شانه، در تحلیل تکنیکال معکوس شدن روند صعودی به روند نزولی را پیش بینی میکند. البته در الگوی سرو شانه وارونه، تبدیل روند نزولی به روند صعودی نیز پیش بینی میشود. تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که الگوی سر و شانه یکی از قابل اعتمادترین الگوهای تغییر روند است. در الگوی سر و شانه هر چه خط گردن شیب ملایمتری داشته باشد، آن خط از اعتبار بیشتری برخوردار است.
الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال به دو بخش تقسیم میشوند:
الگوهای ادامه دهنده:
الگوهای ادامه دهنده، الگوهایی هستند که در میانه یک روند صعودی یا نزولی ظاهر شده و ادامه دار بودن روند را تایید میکنند.
الگوهای بازگشتی:
الگوهای بازگشتی نیز جزو الگوهایی هستند که در پایان یک روند صعودی و یا نزولی به وجود میآیند و نشان دهنده تغییر جهت روند هستند.
اجزای تشکیل دهنده الگوهای سر و شانه
سر: بلندترین قله که در وسط نمودار قرار دارد، اصطلاحا سر نامیده میشود.
شانه ها: به دو قله با ارتفاع کمتر در طرفین سر و کنارههای نمودار، شانه گفته میشود.
گردن: خطی است که نقاط حاصل از برخورد سر و شانهها را به هم متصل میکند.
خط گردن:در الگوی سرو شانه سقف خط گردن خط حمایتی و در الگوی سر و شانه کف خط مقاومتی به شمار میرود. با استفاده از خط گردن زمان ورود و خروج از معاملات تشخیص داده میشود. زمانی که شانه سمت چپ و راست شکل گرفت، این خط را ترسیم نموده و مبنای معاملات خود قرار میدهیم. بعد از ترسیم این خط، فاصله آن با سر اندازه گیری میشود و از این فاصلهها برای خرید و فروش داراییها استفاده میشود.
انواع الگوهای سر و شانه
الگوی سر و شانه سقف (Head and Shoulder Top)
الگوی سر و شانه سقف در انتهای روند صعودی مشاهده میشود. این الگو موجب نزولی شدن حرکت قیمت و کاهش چشمگیر قیمت سهم میشود.
الگوی سر و شانه معکوس (کف)
نقطه مقابل الگوی سر و شانه، الگوی سر و شانه معکوس یا الگوی سر و شانه کف (Head and Shoulders Bottom) است.
این الگو برخلاف الگوی سر و شانه سقف، تغییر حرکت نزولی قیمت به روند صعودی را پیش بینی میکند. زمانی که حرکات قیمتی یک سهم مشخصههای زیر را به نمایش بگذارد، الگوی سر و شانه معکوس تشخیص داده میشود:
- قیمت به یک دره حرکت میکند و سپس با یک حرکت صعودی افزایش مییابد.
- دوباره قیمت به سطحی پایینتر از دره قبلی حرکت میکند و در ادامه حرکت صعودی را در پیش میگیرد.
- در ادامه قیمت حرکت کاهشی انجام داده و تا سطح دره اول حرکت میکند.
- بعد از همه این روند ها، نمودار قیمت دوباره حرکت صعودی یافته و به سمت سطح مقاومتی تشکیل شده در قلههای پیشین، حرکت میکند.
کسب سود از الگوی سر و شانه کف، فقط در بازارهای دو طرفه امکانپذیر است.
الگوی سر و شانه چه چیزهایی را بازگو میکند؟
در یک الگوی سر و شانه، قیمتها روند صعودی طولانی مدتی را طی میکنند و به یک قلهی جدید میرسد. سپس قیمت حرکت نزولی کوچکی را طی میکند و یک دره (Trough) ایجاد میشود.
قیمتها دوباره در یک روند صعودی حرکت خود را آغاز میکنند و یک سقف قیمتی جدیدی را به وجود میآورند. سپس وارد روند نزولی میشوند.
برای بار سوم قیمتها روند صعودی را انجام میدهند و قله جدیدی را میسازند. اما قیمتها نهایتا به سطح قله اول رسیده و دوباره حرکت نزولی خود را طی میکنند.
حرکات موجود در پَس یک الگوی سر و شانه (بازی طناب کشی)
قیمت سهام، همانند یک بازی طناب کشی است. حرکت صعودی یا نزولی قیمت نتیجه تعداد افرادی است که در دو گروه خریداران و فروشندگان قرار میگیرند.
افرادی که بر این عقیدهاند که قیمتها روند صعودی طی خواهد کرد، خریداران یا گاوها (Bulls) نامیده می شوند. کسانی هم که بر این باورند قیمتها به سطوح پایینتر حرکت میکنند، فروشندگان یا خرسها (Bears) خوانده میشوند.
اگر بیشترین سهامداران یک سهم شناخت بازارهای مالی خرسها (فروشندگان) باشند، قیمت آن سهم سیر نزولی پیدا میکند و به سطوح پایین حرکت خواهد نمود. در این هنگام معاله گران برای جلوگیری از ضرر سهام خود را میفروشند.
بالعکس چنانچه بیشتر سهامداران و شرکت کنندگان در تعیین قیمت، گاوها (خریداران) باشند، در این صورت قیمت سهام به سمت بالا حرکت می کند. معامله گران برای اینکه از این فرصت معاملاتی استفاده نموده و سود کنند، به خرید سهام اقدام میکنند.
در الگوی سر و شانه تشکیل قله اولیه و کاهش قیمتی بعد از آن، بیانگر کاهش قدرت روند صعودی است. در این زمان گاوها میخواهند روند صعودی بازار همچنان حفظ شود، و قیمت را به سطحی بالاتر از سطح قله اولیه هل میدهند. در این زمان قله جدیدی تشکیل میشود که همان بخش سر الگو است.
در این هنگام خرسها در حال قدرت گرفتن هستند. گاوها دوباره تلاش میکنند تا قیمتها را به سطوح بالاتر هدایت کنند. اما تنها میتوانند قیمتها را تا سطح قله اولیه بالا ببرند.
خرسها قدرت را به دست گرفته و قیمت را به سمت پایین حرکت داده و باعث ایجاد روند نزولی در قیمتها میشوند.
استراتژی کسب سود
برای اینکه از هر الگویی بیشترین سود ممکن را کسب کنیم، بایستی بعد از تشکیل الگو، نقاط امن ورود به معامله را بشناسیم.
در الگوی سر و شانه ۲ نقطه امن برای ورود وجود دارد:
نقطه امن ورود اول بلافاصله بعد از شکست خط گردن شناسایی شده است.
این نقطه بعد از بازگشت به خط گردن شکسته شده شناسایی میشود.
بعد از اینکه الگوی سر و شانه کف مشاهده شد، با ارسال سفارش خرید، ورود به سهم صورت میگیرد. زمانی که خط گردن شکسته شد و قیمت رشد کرد، میتوان با کسب سود پیشبینی شده از معامله خارج شد.
بعد از اینکه الگوی سر و شانه سقف مشاهده شد، با ارسال سفارش فروش، ورود به معامله صورت میگیرد. زمانی که خط گردن شکسته شد و قیمت کاهش یافت، میتوان با کسب سود پیشبینی شده از معامله خارج شد.
Stop loss/Take Profit
حد ضرر:
در الگوی سر و شانه کف، حد ضرر را کمی پایینتر از شانه راست در نظر میگیرند.
در الگوی سر و شانه سقف، حد ضرر کمی بالاتر از شانه راست در نظر گرفته میشود. برخی مواقع شانه راست هم ارتفاع با قله سر قرار میگیرد، در این صورت حد ضرر در نزدیکی قیمت سر الگو در نظر گرفته میشود، و حد ضرر مطمئنتری است.
حد سود:
در الگوی سر و شانه کف، بعد از شکست خط گردن، به اندازه فاصله نقطه رأسی سر از خط گردن، قیمت افزایش مییابد. در الگوی و سر و گردن سقف بعد از شکست خط گردن، به اندازه فاصله نقطه رأسی سر از خط گردن، قیمت کاهش مییابد. در واقع حد سود در این الگوها به فاصله رأس سر از خط گردن بستگی دارد.
نحوه شناسایی الگوی سر و شانه
همانطور که میدانیم این الگو از سه قله تشکیل شده است که قله وسط بلندتر از دو قله کناری است. شانه چپ و راست نهایتا شناخت بازارهای مالی تا میانه شانه سر هستند.
خط گردن را به گونهای که کفهای سه قله را به یکدیگر وصل کنند، میکشیم. حال در الگوی سر و شانه نزولی منتظر شکست خط گردن به سمت پایین میمانیم. در الگوی سر و شانه کف نیز منتظر شکست خط گردن به سمت بالا شناخت بازارهای مالی میمانیم.
نکته: در بسیاری از موارد هر شانه از چندین ریز قله تشکیل شده است، از این رو شناسایی این الگو چندان نیز ساده نیست. تنها با تجربه میتوان این الگوها را تشخیص داد.
سخن پایانی
استفاده از تحلیل تکنیکال و الگوهای ایجاد شده در نمودار قیمت دارایی ها، نقش مهمی در پیش بینی روندها در بازار دارند. الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین و معتبرترین الگوهای تحلیل تکنیکال است که به صورت تجربی تشخیص داده میشود. پس از وقوع الگوهای سر و گردن، جهتگیری خاصی در روند قیمت یک دارایی صورت میپذیرد.
الگوهای سر و شانه نمودارهای تحلیل تکنیکال هستند که از سه قله تشکیل شدهاند که قله وسط بلندتر از دو قله کناری است. خطی که نقاط حاصل از برخورد سر و شانهها را به هم متصل میکند خط گردن نامیده میشود.
الگوی سر و شانه به نوع الگوی سر و شانه سقف و الگوی سر و شانه کف تقسیم بندی می شوند.
الگوی سر و گردن در انتهای یک روند نزولی پدید میآید و موجب حرکت صعودی روند قیمتها و رشد قیمت سهم میشود. الگوی سر و شانه کف یا معکوس هم تغییر حرکت نزولی قیمت به روند صعودی را پیش بینی میکند.
اثرات بازارهای مالی بر رشد بخش صنعتی در ایران
از ویژگیهای بازارهای مالی در ایران گستردگی فعالیتهای دولتی در نظام مالی و فضای غیر رقابتی است. چگونگی دسترسی به خدمات و منابع مالی یکی از چالشهای بخش صنعتی (صنعت و معدن) است. این پژوهش به شناخت و بررسی بازارهای مالی و ارتباط آن با بخش صنعتی میپردازد. فرضیه اصلی ارتباط مثبت توسعه مالی و اثر منفی سرکوب بر رشد صنعتی در ایران است. نتایج با استفاده از آمار سری زمانی سالهای (1386-1353)، به وسیله روش خود توضیح برداری (ARDL) و الگوی تصحیح خطا (ECM) نشان میدهد توسعه مالی بر تولید سرانه صنعتی اثر مثبت و معنیداری داشته که نشانگر نقش توسعه مالی و گسترش واسطهگریهای مالی بر رشد صنعتی است. همچنین سرکوب مالی اثر منفی بر تولید سرانه صنعتی داشته که ضرورت اصلاح سیاستهای بخش مالی و لزوم حرکت به سوی ایجاد فضای رقابتی در بازارهای مالی ایران آشکار میکند. تأیید رابطه بین توسعه بازارهای مالی و رشد اقتصادی در سطح بخش صنعتی علاوه بر ارتباط بخش واقعی و مالی، بیانگر نقش متغیرهای کلان مالی و محیط مالی در رشد صنعتی میباشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Effects of Financial Markets on Iran's Industrial Growth
نویسندگان [English]
- Gholam Reza Abbasi 1
- Hamid Reza Baradaran Shoraka 2
1 Graduated from Islamic Azad University, Science and Research Branch, Tehran
2 Invited faculty of Islamic Azad University, Science and Research Branch of Tehran
چکیده [English]
The main feature of in Iran's financial markets is the higher role of government and non-competetiveness condition. The establishment of suitable financial services to stimulate industrial growth is one of the most important problem in Iran .The main hypothesis of this paper is to test the relation between financial development and financial repression on industrial growth in Iran during 1974-2007 (Iranian calendar 1353-1386). Based on the ARDL and ECM models, the findings show that the financial development has positive and significant effect on industrial production per capita .On this basis, the deepening of financial intermediary and omission of financial constraints can enhance industrial growth in Iran. In other hands, financial repression has caused a negative effect on industrial production which necessitates to take a decisions to improve the competitive conditions in financial markets. In addition, such findings indicate the importance of Macro financial variables in industrial growth rate
چند نکته مهم برای جلوگیری از ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی و معامله در ارزهای دیجیتال
ضرر در بازارهای مالی یک اصل و اتفاق غیر قابل انکار محسوب می شود. از این رو این انتظار را نداشته باشید که در اینجا راه ها و روش هایی را بیاموزید که بتوانید به واسطه آن عملا ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی را تجربه نکنید. ما در این مقاله و سعی می کنیم راه هایی را به شما نشان دهیم که شما می توانید به واسطه آن ها ضرر در بازارهای مالی را مدیریت کنید. مدیریت ضرر در بازارهای مالی به معنی این است که شما آن را بشناسید و قبول کنید و سپس بر اساس این شناخت بتوانید برنامه ای مناسب برای آن پیاده کنید. در ادامه بیشتر صحبت خواهیم کرد.
ضرر در بازارهای مالی چیست؟
قبل از این که بخواهیم به راه ها و روش های مدیریت ضرر در بازارهای مالی بپردازیم، باید این مفهوم را به خوبی بشناسیم. به نظر شما ضرر در ترید کردن به چه معنی است؟ به عبارت ساده تر چه زمانی از مفهوم ” ضرر در بازارهای مالی ” استفاده می شود؟
در دید اول این گونه به نظر می رسد که ضرر در بازارهای مالی یک مفهوم ساده و کاملا مشخص است. در واقع اینگونه تصور می شود که ضرر در معامله ارزهای دیجیتال تنها زمانی معنی دارد که شما یک ارز را با قیمت مشخص خریداری کنید و سپس آن را با افت قیمت به فروش برسانید. به فاصله سرمایه از دست رفته در این دو معامله ” ضرر در بازارهای مالی” گفته می شود.
بگذارید با یک مثال توضیح دهیم. فرض کنید یک خودکار با قیمت هزار تومان خریداری کرده اید. اگر شما این خودکار را با قیمت ۹۰۰ تومان به فروش برسانید، شما دچار ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی شده اید. به عبارت ساده تر شما در این معامله ۱۰۰ تومان درگیر ضرر شده اید.
اما مفهوم ضرر در بازارهای مالی کمی عمیق تر از این تعاریف است. در واقع ضرر در بازارهای مالی از دو جنبه مالی و زمانی باید مورد بررسی قرار بگیرد.
به همان مثال خرید خودکار برگردیم. اگر شما یک خودکار با قیمت هزار تومان خریداری کرده باشید و این خودکار ده سال دیگر با قیمت ۲ هزار تومان فروخته شود، آیا شما سود داشته اید؟ اگر بخواهیم بر اساس تعریف بالا به این مسئله نگاه کنیم، پاسخ مثبت است. در واقع شما با خرید خودکاری با قیمت هزار تومان و فروش آن با قیمت دو هزار تومان، به اندازه هزار تومان سودآوری داشته اید.
اما نکته ای که در این بین وجود دارد این است که در این تعریف ضرر در بازارهای مالی، از مفهوم زمان صحبت نشده است. یعنی ما سودآوری در این خرید و فروش را فارغ از مسئله زمان مورد بررسی قرار داده ایم. حال اگر شما به جای خرید خودکار به اندازه هزار تومان طلا خریداری می کردید، طی چند ماه به دو هزار تومان سود می رسیدید! بنابراین کاملا مشخص است که خرید خودکار و از دست دادن زمان برای سودآوری آن خود به شناخت بازارهای مالی عنوان یک ضرر در بازارهای مالی محسوب می شود.
بنابراین به طور کلی ضرر در ترید کردن لزوما به معنی از دست دادن سرمایه به صورت صرف نیست. اگر شما برای یک معامله هزینه های دیگری مانند زمان و … پرداخت کنید، عملا دچار ضرر می شوید. همین مسئله زمان یکی از مهمترین دلایلی است که عملا باعث شده است ضرر در بازارهای مالی تبدیل به یک اصل شود. حال در ادامه باید روش هایی را مورد بررسی قرار دهیم که بتواند بر اساس مفهوم زمان و مفهوم مالی ضرر در ترید کردن مانند ضرر در ارزهای دیجیتال را مدیریت و کنترل کنیم. در ادامه مقاله نکته های وارن بافت و سود معامله و ترید را مطالعه کنید.
ریسک را بشناسید!
اولین روش و فاکتوری که می تواند مسیر کنترل ضرر در بازارهای مالی را هموار تر کند، شناخت ریسک معاملاتی است. ریسک چیزی شبیه به یک لیوان یا ظرف خالی است. شما بر اساس ریسک می توانید متوجه شوید که سودآوری یا ضرر شما چه میزان خواهد بود.
به مثال قبلی بازگردیم. شما با توجه به اتفاقات اقتصادی و اخباری که وجود داشته، تصمیم به خرید خودکار می کنید. اما این خرید همراه با یک ریسک است. در واقع این ریسک ناشی از مفهومی به نام ناشناخته بودن آینده است. در واقع شما با توجه به احتمال کاهش عرضه خودکار در بازار، تصمیم به خرید آن می گیرید. زیرا با کاهش عرضه و افزایش تقاضا قیمت خودکار افزایشی خواهد بود.
اما آیا شما می توانید مطمئن باشید که لزوما این کاهش عرضه رخ می دهد؟ این عدم اطلاع دقیق از اتفاقات آینده خواسته یا ناخواسته معامله شما را درگیر ریسک می کند.
حال شما با دقیق تر کردن اطلاعات خود می توانید ریسک معاملاتی خودتان را کاهش دهید. با کاهش ریسک معاملاتی ضرر در بازارهای مالی کمتری رخ می دهد. در واقع شما با کاهش درصد ریسک احتمال ضرر در بازارهای مالی را کاهش می دهید.
اما نکته مهم دیگر این است که بزرگی و کوچکی ریسک به عامل مهم دیگر به نام میزان سرمایه گذاری نیز بستگی دارد. یعنی شما با خرید هزار تومان خودکار، ضرر خود را در محدوده هزار تومان نگه می دارید، اما با خرید ده هزار میلیارد تومان خودکار، عملا میزان ظرف ریسک شما به صد هزار میلیارد تومان می رسد. بنابراین با شناخت ریسک معاملاتی می توانید ضرر در بازارهای مالی را مدیریت کنید.
ضرر در بازارهای مالی با مشخص کردن یک استراتژی
راه مهم دیگر برای کنترل ضرر در بازارهای مالی مانند ضرر در معامله ارزهای دیجیتال، داشتن استراتژی مشخص و ثابت است. در واقع شما باید برای هر معامله خودتان در هر بازار مالی از استراتژی مناسبی استفاده کنید. نداشتن استراتژی به معنی ورود بی چون و چرا به ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی است.
استراتژی به معنی شناخت مسیر حرکت از شروع تا پایان است. در واقع شما باید بدانید که چگونه وارد یک معامله می شوید و در چه موقعیت هایی چه واکنش هایی را نشان خواهید داد.
در ابتدا داشتن یک استراتژی کامل چندان ساده نیست. اما یادتان باشد که داشتن استراتژی ناقص بسیار بهتر از نداشتن آن است. شما در ابتدا تنها کافی است با شناخت ریسک وارد معامله شوید و بدانید در چه نقطه ای از آن خارج می شوید. یعنی تعیین حد ضرر و سود می تواند ساده ترین حالت استراتژی باشد. اما همین استراتژی ساده می تواند به سادگی ضرر در بازارهای مالی را برای شما مدیریت کند. در واقع شما با مشخص کردن حد ضرر یک چارچوب برای ضرر در بازار سرمایه گذاری مالی مشخص می کنید.
حال شما با شناخت مسیر و کسب تجربه می توانید شرایط مختلف یک معامله را بهتر درک کنید، بنابراین می توانید استراتژی خودتان را کامل تر و دقیق تر کنید. با تکمیل استراتژی راحت تر می توانید ضرر در بازارهای مالی را کنترل کنید. یادتان باشد که داشتن کامل ترین استراتژی نیز به معنی از بین بردن ضرر در بازارهای مالی نیست. بلکه شما با داشتن استراتژی تنها ضرر در بازارهای مالی را مدیریت می کنید.
خودتان را بهتر بشناسید!
یکی از مهمترین روش های کنترل ضرر در بازارهای مالی را می توان شناخت شخصیت و روحیه فردی دانست. در واقع شما مادامی می توانید به درستی در بازار های سرمایه ای فعالیت کنید که خودتان را خوب شناخته باشید. شناخت خود بدین معنی است که شما باید بدانید در هر موقعیتی چه کاری انجام می دهید. آیا شما انسان ریسک پذیری هستید یا خیر. تا چه حد می توانید ضرر را تحمل کنید. اگر در مسیر ضرر و نزولی افتاده باشید چگونه می توانید احساس خودتان را کنترل کنید. این ها از جمله مهمترین موارد شناختی است که شما باید از خودتان بپرسید.
در واقع انسان ها در شرایط مختلف واکنش های مختلفی از خود نشان می دهند. برخی از این واکنش ها قابل پیش بینی و مدیریت و برخی دیگر غیر قابل پیش بینی است. آن چیزی که باعث می شود یک ضرر در ترید کردن اتفاق بیفتد یک عامل بسیار ساده به نام احساس امیدواری است.
در واقع برخی از تریدرها با وجود مشخص کردن حد ضرر، به سبب داشتن احساس امیدواری به بازگشت بازار به حد ضرر مشخص شده پایبند نمی باشند و این مسئله باعث می شود که عملا ضرر در بازارهای مالی از چارچوب خود خارج شود. پس برای مقابله با ضرر در بازارهای مالی و کنترل آن باید خودتان را بشناسید و بتوانید خودتان را مدیریت کنید.
کتاب چگونه در بازارهای مالی موفق بمانیم؟ 149 نکته برای موفقیت همیشگی در بورس و سایر بازارهای مالی
ناشر: دانش پژوهان جوان
تاریخ نشر: 1401
تعداد صفحه: 52
شابک: 978-600-288-070-3
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
وزن: 75 گرم
رتبه فروش: #11541 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی: فقط یک جلد در انبار موجود است.
جان مورفی، کامیار فراهانی فرد (مترجم)، رضا قاسمیان لنگرودی (مترجم)، ساناز قهقرایی زمانی (ویراستار) جان مورفی
متن پشت جلد کتاب چگونه در بازارهای مالی موفق بمانیم؟ 149 نکته برای موفقیت همیشگی در بورس و سایر بازارهای مالی
بازار سرمایه (بورس)، دنیای پیچیده و پر رمز و رازی است. تجربه کردن در این دنیا هیچ گاه انتها ندارد. هر روزش درس است و تجربه. برای فعالیت مداوم در این بازار، موفق بودن کافی نیست بلکه باید موفق ماند. ممکن است به هر دلیلی یک معامله خوب با سود فراوان نصیبمان شود اما این یک بار به هیچ وجه برای موفقیت مالی کافی نیست. این کتاب شامل 149 نکته طلایی است که دانستن و توجه به آن از دیدگاه نگارنده برای استمرار موفقیت در بازارهای مالی، ضروری است. تک تک این نکات که حاصل سال ها مطالعه و تجربه شخصی اینجانب در بورس اوراق بهادار تهران و سایر بازارهای مالی می باشد از اهمیت خاصی برخوردار است.
بازارهای مالی و طبقه بندی آن ها
جمله زیبایی که امروز قصد داریم جلسه آموزشی خود را با آن آغاز کنیم از وارن بافت است که میگوید در دنیای کسب و کار موفقترین افراد کسانی هستند که به کاری که عاشقش هستند مشغول اند. پس امیدوارم همگی با عشقی که به آموختن مطالب مرتبط با بازارهای مالی بخصوص بازار سرمایه دارید بهترین نتیجه ها را از آن بگیرید.
امروز مختصراً در ارتباط با مکانیزم فعالیت بازارهای مالی و طبقه بندی این بازارها از دیدگاههای مختلف مطالبی را خدمت شما عزیزان ارائه میکنیم، زیرا از آنجا که سرمنشا بازار سرمایه، بازارهای مالی است، شناخت مختصری از این بازارها برای ورود به بازار بورس لازم میباشد.
بازارهاي مالي:
اگر بخواهیم تعریف ساده ای از بازارهای مالی داشته باشیم ابتدا باید این کلمه را به دو بخش بازار و مالی تفکیک کنیم تا با تعریف ساده از هر یک از این بخش ها بتوانیم به خوبی عملکرد بازارهای مالی را درک کنیم.
بر همین اساس برای شناخت بهتر بازار لازم است که به مکانسیم فعالیت بازارها اشاره ای داشته باشیم. به طور کلی در علم اقتصاد، مکانسیم فعالیت هر بازار؛ بر مقابل هم قرار دادن دو طرف معامله یعنی خریداران و فروشندگان استوار است تا آنها بتوانند به سادگی یکدیگر را پیدا کنند؛ بنابراین بازارها نقش تسهیل کننده معاملات را بر عهده دارند.
حالا با تعریف سادهای که از بازار ارائه دادیم، به سراغ تعریفی برای قسمت مالی این بحث می رویم. اگر کل سیستم اقتصادی یک کشور را به دو بخش واقعی و مالی تقسیم کنیم؛ پس می توایم برای این دو بخش به ترتیب دارایی های واقعی و دارایی های مالی را متصور شویم.
حال تفاوت داراييهاي مالي با داراييهاي واقعي در چیست؟ این تفاوت در ماهیت آنهاست به طوری که دارايي هاي واقعي ماهيت فيزيكي و قابل لمس دارند مانند اتومبيل، املاك ومستغلات، وسايل منزل و… ولی در دارایی های مالی ماهیت یا جنبه فیزیکی وجود ندارد.
مطلبی که بیان آن در اینجا به فهم بهتر بحث کمک میکند، این است که از ديدگاه اقتصادي خريد داراييهاي مالي نسبت به خريد دارايي هاي واقعي مزیت دارد؛ زیرا كه اولاً دارايي واقعي عموماً كالاي مصرفي هستند که اغلب جنبه پس انداز و سرمايه گذاري ندارند و دوم اينكه اگر خريد این داراييها (واقعي) به منظور سرمایه گذاری انجام پذیرد، ارزش افزودهاي برای اقتصاد ايجاد نميكند و بلااستفاده نگه داشتن آنها به اميد گرانترشدن در آينده به معناي بلااستفاده نگه داشتن منابع كشور تلقی میشود.
حالا با توجه به اینکه متوجه شدیم بخش مالی یک اقتصاد آن بخشی از اقتصاد است که در آن وجوه، سرمایه و اعتبارات از طرف صاحبان پول و سرمایه به طرف متقضیان این وجوه جریان می یابد، پس میتوانیم مفهوم ساده ای از بازارهای مالی را اینگونه بیان کنیم:
بازارهای مالی، بازارهايي هستند كه درآنها دارايي هاي مالي (داراييهاي كاغذي مانند سهام و اوراق قرضه که ارزش آنها به ارزش توليدات وخدمات ارايه شده توسط شركتهاي منتشركننده آنها وابسته است) مورد مبادله قرار میگیرد .
تا اینجای بحث بازارهای مالی به خوبی تفهیم گردید، حالا اگر بخواهیم انواع مختلفی از بازارهای مالی را به صورت تفکیکی بشناسیم باید این نکته را بدانیم که انواع مختلفی از بازارهای مالی وجود دارند که ویژگیهای آنها به داراییهای مالی که در آن مبادله میشوند و نیازهای شرکتکنندگان مختلف بازار بستگی دارد.
بنابراین در حالت کلی میتوان بازار مالی را براساس ماهیت مبادلات و همچنین میزان رشد آنها در اقتصاد تقسیم بندی نمود.
از آنجا که پرداختن به کلیه انواع بازارهای مالی بحث ما را به درازا خواهد کشاند، در ادامه دو نمونه اصلی از طبقهبندی بازارهاي مالي در اقتصاد را براساس معيارهاي مختلف شرح میدهیم:
طبقه بندي بازارهای مالی بر اساس سررسيد حق مالي:
الف) بازار پول: اوراق بهاداري كه زمان سررسيد آنها كمتر از يكسال است در بازار پول مبادله ميشوند؛ بنابراین در این بازار بانكها و صرافيها فعاليت دارند.
ب) بازار سرمايه: اوراق بهاداري كه زمان سررسيد آنها بيش از يكسال باشد در بازار سرمایه دادوستد ميشوند. بازار سرمایه، تسهیل کننده فرآیند خرید و فروش ابزارهای مالی (اسناد خزانه، اوراق تجاری و گواهی سپرده) است که شاخصترین ابزار مالی این بازار با نام اوراق سهام شناخته میشود. بازار سرمايه نيز عمدتاً بورس اوراق بهادار را شامل ميشود.
طبقه بندي بازارهای مالی براساس مرحلة انتشار:
الف) بازار اوليه: اوراق بهاداري كه براي اولين بار توسط دولت و يا شركتها منتشر ميشود، در اين بازار پذيره نويسي ميشوند. نماد بازار اولیه در ایران، بانک میباشد.
ب) بازار ثانويه: اوراق بهاداري كه در بازار اوليه پذيره نويسي شده اند، در بازار ثانویه مورد داد و ستد مجدد قرار مي گيرند و نماد آن دركشور ما بازار بورس اوراق بهادار است. بنابراین بازار بورس بازار ثانويه است ، به بیان دیگر در بورس شركتي تاسيس نميشود و فقط سهام شركتهاي پذيرفته شده كه قبلا تاسيس شده و چند سال فعاليت كرده اند، مورد معامله قرار ميگيرد.
تا اینجای بحث با مفهوم بازار مالی و طبقه بندی این بازار آشنا شدیم، حالا برای اینکه مکانسیم بازارهای مالی بتواند به درستی و کارا نقش خود را ایفا کند به واسطه های مالی نیاز دارد.
واسطه هاي مالي:
تمام شركتها و فعالين بازارهاي مالي را در تسهیل فرآیند انجام معاملات در این بازار نقش دارند ، واسطه هاي مالي می نامند. به طور كلي ميتوان واسطه هاي مالي را به 3 دسته کلی طبقه بندي كرد :
1- واسطه هاي مالي پولی یا بانكي:
الف) بانك مركزي
ب) ساير نهادهاي بانكي
ج) بانكهاي سپرده پذير
2– واسطه هاي مالي غيرپولي:
الف) شركتهاي بيمه
ب) شركتهاي سرمايهگذاري
ج) صندوق بازنشستگي و احتياطي
د) اتحاديههاي اعتباري
ر) سازمانهاي وام و پس انداز، صندوق هاي پس انداز با هدفهاي خاص
ز) شركتهاي تامين مالي ( مجموعه اي از واسطه هاي مالي كه در اعطاي وام به بنگاهها و مصرفكنندگان تخصص دارند).
ه) شركتهاي اجارة بلندمدت (شركتهايي هستند كه داراييهاي بادوام و ملموس نظير ماشين آلات را خريداري ميكنند و آنها را به شكل اجاره در اختيار افراد حقيقي و حقوقي قرار مي دهند).
3- ساير موسسات ارائه كننده خدمات مالي:
الف)كارگزاران بورس اوراق بهادار
ب)دلالان بورس اوراق بهادار
ج) بانك هاي سرمايه گذار (سازمان هايي هستند كه اعتبارات ميانمدت و بلندمدت در اختيار وام گيرندگان مي گذارند. اين بانكها انتشار سهام و اوراق قرضة جديد دولتي را تعهد ميكنند) .
د)بانكهاي رهني (فعاليتي مشابه بانكهاي سرمايه گذاري دارند. اين بانكها اوراق بهادار رهني ناشي از ساخت خانه ها و مجتمع هاي مسكوني جديد و بنگاه هاي تجاري را به دست مي آورند و آنها را نزد وام دهندگان بلندمدت مانند شركتهاي بيمه، صندوقهاي بازنشستگي و بانكهاي پس انداز به وديعه ميگذارند).
بحث بازارهای مالی را در اینجا با این نکته به پایان میرسانیم که بازار سرمایه یکی از مهمترین ارکان بازارهای مالی است که بین سرمایهگذران حقیقی یا حقوقی که سرمایههای خرد یا کلان دارند و افرادی که متقاضیان سرمایه هستند مانند شرکتها، دولت و…، پل ارتباطی ایجاد میکند. همچنین این بازار برای عملکرد اقتصادی امری حیاتی محسوب میگردد؛ زیرا این بازار نقش مهمی در به کارگیری سرمایه ها، با هدف توسعهی تجارت و صنعت دارد.
دیدگاه شما