آشنایی با الگوهای کندل استیک
کندل استیک(candlestick) به معنای شمعدان(به دلیل شبیه بودن این نمودار به شمع به آن شمعدان یا کندل استیک گفته میشود) که نواسانات قیمت و باز وبسته شدن اوراق های بهادار را دریک زمان تعیین شده نشان میدهد.نمودار کندل استیک نخستین بار توسط فروشندگان برنج در ژاپن استفاده شد، آنها توانستند به کمک این نمودار و الگوهای کندل استیک قیمت های بازار و شتاب قیمتی روزانه را صدها سال زودتر از بازارهای ارزی رصد کنند.
مقدمه
این نمودار شمعی که تقریبا در سال 1700 میلادی توسط فروشنگان برنج استفاده میشد، امروزه به عنوان یک تکنیک مناسب برای دارایی هایی همچون سهام، اوراق بهادار، معاملات فارکس و معاملات آتی استفاده میشود.
وقتی قیمت باز شدن بالاتر از قیمت بسته شدن دارایی باشد، بدنه شمع به رنگهای تیره یا قرمز و زمانی که قیمت باز شدن پایین تر از قیمت بسته شدن باشد، بدنه به رنگ سفید یا سبز در بعضی از نرم افزارها به رنگ آبی(این رنگها به بستگی به تنظیمات نرمافزار شما دارد) تغییر رنگ میدهد.
رنگ سبز یا سفید شمع، نشاندهنده فشار بالای خرید در دوره زمانی مشخص شده و به معنای صعودی بودن قیمت میباشد.
یکی از وظایف کندل استیک، نشان دادن احساسات و هیجانات سرمایهگذاران بازار به شکل تصویر است که این امر به تحلیلگران تکنیکال کمک میکند تا زمان مناسب خرید و فروش را با برسی نمودارهای کندل استیک تشخیص دهند.
به دانش بررسی نمودارهای ارزی و پیشبینی حرکت بازار توسط انواع نمودار را دانش تحلیل تکنیکال گویند. از تحلیل تکنیکال میتوان در ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین، فانتوم، زدکش، اتریوم و … استفاده کرد.
این علم را به طور کلی به سه روش میتوان توضیح داد:
- تحلیی بالا و پایین شدن های قیمت و پیشبینی حرکت قیمت در آینده.
- تحلیل مبتنی بر حرکت بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، تعداد معاملات، تعداد معاملات باز، شکل گیری الگوها و … .
- راه و روشی برای پیشبینی قیمت ها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییر تعداد معاملات بدون توجه به عوامل بنیادین بازار.
الگوهای کندل استیک
الگوی شمعی سه کلاغ سیاه جز مهم ترین الگوهای کندل استیک
در این قسمت به توضیح الگوی سه کلاغ سیاه کلاغ سیاه که یکی از الگوهای کندل استیک است میپردازیم.این الگو دارای سه شمع مشکی و پشت سرهم میباشد که معمولا نشانگر خبرهای بد و نزولی در قیمت ارز و سهم است.
الگوی دو شکاف سیاه
یکی از دیگر الگوهای کندل استیک الگوی دو شکاف سیاه میباشد که بعد از یک فاصله از شمع اول، دو شمع سیاه دارد. این الگو که در اصطلاح یک الگوی ادامه دار میباشد که پس از افزایش قیمت (صعود) اتفاق میافتد. این الگو پیشبینی میکند که کاهش قیمت حتی به پایینترین حد امکان خواهد رسید و شاید یک روند نزولی در مقیاس وسیعتر را آغاز کند. به گفته بولکوفسکی، الگوی دو شکاف سیاه کاهش قیمت را در حدود ۶۸ درصد از مواقع، بهدرستی پیشبینی کرده است.
سه خط حمله یکی از رایجترین الگوهای کندل استیک
الگوی سه خط حمله به گفته بولکوفسکی، جزئی از بالاترین درصد پیشبینیهای درست یعنی ۸۳ درصد را در الگوهای کندل استیک به خود اختصاص داده است. این الگو سه شمع سیاه در یک روند نزولی ایجاد میکند که هر میله پایینتر از میله دیگر قرار میگیرد و نزدیک به پایین و داخل نوار قبلی بسته میشود. میله چهارم حتی پایینتر هم بسته میشود، اما در یک نوار بیرونی با برد وسیع که بالاتراز ارتفاع اولین شمع سری بسته میشود، معکوس میشود.
الگوی شمعی ستاره عصرگاهی
ستاره عصرگاهی طبق تحقیقات بولکوفسکی، در رده ۷۲ درصد پیشبینی درست در الگوهای کندل استیک قرار دارد. الگوی ستاره نزولی با یک نوار سفید بلند شروع میکند که یک روند صعودی را به اوج جدید میرساند. شکاف بازار در نوار بعدی بالاتر است، اما خریداران تازه وارد در بالا نگه داشتن قیمت با شکست مواجه میشوند، که باعث ایجاد یک شمعدان کوچک میشود.
این امر باعث شکل گرفتن یک شکاف پایین در نوار سوم میشود که نشان میدهد نزول تا پایینترین سطح ادامه پیدا خواهد کرد و شاید یک روند نزولی در مقیاس گستردهتر را آغاز کند.
دوجی سادهترین الگوهای کندل استیک
الگوی دوجی دارای بدنه نازوک هستند و معمولاً به شکل یک خط باریک نشان داده میشوند. دوجیها نمایانگر نمودارهایی که قیمت شروع و پایان یکسانی دارند هستند.
الگوی شمعی کودک رها شده
الگوی بازگشتی شمعی کودک رها شده صعودی در پایینترین سطح یک روند نزولی ظاهر میشود. شکاف قیمت در نوار بعدی کاهش مییابد، اما فروشندگان تازهوارد نمیتوانند قیمت را پایین نگه دارند که باعث شکلگیری یک شمعدان دوجی با محدوده باریک میشود. شکاف صعودی روی میله سوم الگو را کامل میکند که پیشبینی میکند بازیابی قیمت به بالاترین حد خود ادامه خواهد داد و شاید یک روند صعودی در مقیاس وسیعتر را آغاز کند. به گفته بولکوفسکی، این الگو قیمتهای بالاتر را با دقت ۴۹.۷۳ درصد در الگوهای کندل استیک پیشبینی میکند.
الگوی شمعی دارآویز
دارآویز زمانی اتفاق میافتد که دو معیار اصلی وجود داشته باشد:
- دارایی در روند صعودی بوده است.
- شمع دارای بدنه واقعی کوچک (فاصله بین باز و بسته) و سایه پایینی طولانی است و سایه بالایی وجود ندارد.
با توجه به این دو معیار، وقتی یک الگوی دارآویز در یک روند صعودی شکل میگیرد، نشاندهنده این است که خریداران قدرت خود را از دست دادهاند. در حالی که تقاضا قیمت سهام را بالاتر میبرد، در این زمان فروش قابل توجهی رخ میدهد. در حالی که خریداران توانستند قیمت را به نزدیکی قیمت اولیه بازگردانند، فروش اولین نشانهای از این است که تعدادی از سرمایهگذاران فکر میکنند قیمت به اوج خود رسیده است. برای معتقدان به معاملات الگوی کندل استیک، این الگو فرصتی را برای فروش موقعیتهای خرید موجود ایجاد میکند.
الگوی شمعی هارامی
هارامییه کلمه قدیمی ژاپنی به معنای باردار است. که از دو شمع تشکیل شده است که به شمع اول شمع مادر و شمع دوم را شمع فرزند مینامند. شمع مادر معمولاً بلند و شمع فرزند بدنه کوچکی دارد. وجود الگوی هارامی نشان دهندهی آشفتگی بازار است با این که این الگو بطور کامل برگشتی نیست، اما بسیاری از کاربران تازهکار با مشاهده الگوی هارامی تشویق به معامله میشوند.
الگوی شمعی ابر تیره
این الگو دارای دو شمع با رنگهای متفاوت است. الگوی ابر تیره نشانگر رسیدن سهم به قیمت مقاومت میباشد. هر دو شمع در این الگو دارای بدنهای بزرگ هستند که ابتدا شمع اول با رنگ سفید شکل میگیرد، سپس شمع دوم که حداقل نصف بدنه شمع اول را پوشش داده تشکیل میشود.
الگوی شمعی رسوخگر
الگوی رسوخگر و یا نفوذگردر دو روز تشکیل میشود که در روز اول به طور قطعی تحت تأثیر فروشندگان است و روز دوم توسط خریداران مشتاق پاسخ داده میشود. این امر به طور واضح نشان میدهد که عرضه سهامی که فعالان بازار میخواهند بفروشند تا حدودی کاهش یافته است و قیمت به سطحی پایینتر کاهش یافته که تقاضا برای خرید سهام افزایش یافته است. به نظر میرسد این پویایی تا حدودی شاخصی قابل اعتماد برای پیشبینی صعودی کوتاه مدت باشد.
الگوی شمعی سه سرباز سفید
معمولاً در پایان یک روند نزولی رخ میدهند، سه سرباز سفید تشکیل شده از شه شمع بزرگ صعودی هستند که هرکدام بالاتر از آخرین شمع بسته میشوند. ولی هیچشکافی نباید بین شمعها وجود داشته باشد. هر شمع داخل بدنه شمع قبلی باز میشود.
جمعبندی الگوهای کندل استیک
اگر به بورس و بازارهای مالی یا بازارهای ارز دیجیتال مانند بیتکوین، اتریوم و… علاقه دارید، باید با الگوهای کندل استیک آشنایی پیدا کنید. الگوهای کندل استیک از اطلاعات بسیار ارزشمندی برخوردار است. که هر کدام تابع قوانینی میباشد و لازم است هر تحلیلگر تکنیکالی با این روش آشنایی کافی داشته باشد.
سعی کنید روشهای مختلف را باهم اغدام کنید تا شانس بهتری برای موفقیت داشته باشید.
کندل استیک چیست؟
کندل استیک (نمودار شمعی) یک نوع نمودار قیمت است که ابزاری عالی و کارآمد برای بررسی و تخمین وضعیت آینده بازار، در تحلیل تکنیکال به شمار می رود. آموزش استفاده از کندل استیک، به عنوان یک روش تحلیلی کارآمد، یکی از مهمترین مباحثی است که در دوره تحلیل تکنیکال مجتمع فنی نیاوران، به آن پرداخته می شود.
بطور کلی، در بازار سرمایه اظهار نظر و ارائه پیش بینی درباره هر سهم، نیازمند تحلیل و بررسی قیمت ها است و ارائه این تحلیل ها، تنها با استفاده از نمودارها ممکن می باشد. برای این منظور نمودارهای مختلفی وجود دارد که هر کدام روش و عملکرد خاص خود را دارد.
نمودارهای قیمتی، دارای سه روش نمایش شناخته شده و مشهور، به نام های روش میله ای، روش خطی و روش شمعی هستند. برای آشنایی با نمودار شمعی یا کندل استیک، ابتدا باید شیوه عملکرد دو روش دیگر را بدانید. در ادامه به بررسی و تشریح دو روش میله ای و خطی پرداخته و سپس به نمودار شمعی می پردازیم.
روش نمایش میله ای در نمودار قیمت
این روش نمایش، دارای چهار قسمت است که در این قسمت ها، قیمت آغازین یا Open، بیشترین قیمت سهم در یک بازه معاملاتی یا High، کمترین قیمت سهم در یک بازه معاملاتی یا Low و قیمت پایانی یا Close نمایش داده می شود.
در این نمودار، اطلاعات روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه به شکل میله های جداگانه، نشان داده می شود و هر یک از میله ها، بیانگر معاملات همان روز، هفته یا ماه مربوط به سهام است. اطلاعات هر میله، شامل اطلاعات خرید و فروش بازه معاملاتی می باشد، به نحوی که خط سمت راست میله، قیمت آغازین و خط سمت چپ، قیمت پایانی را نشان می دهد. بیشترین و کمترین قیمت ها نیز در بالا و پایین میله نمایش داده می شود. بدین ترتیب هر گاه که قیمت آغازین از قیمت پایانی کمتر باشد، نمودار صعودی و مثبت بوده و برعکس، هر گاه که قیمت آغازین بیشتر از قیمت پایانی باشد، نمودار نزولی و منفی خواهد بود.
نمودارهای میله ای اگر چه می توانند صعود و نزول قیمت ها را ار ابتدا تا انتها نشان دهند، اما در ارائه الگوهای تغییر قیمت ها ناموفق بوده اند.
روش نمایش خطی در نمودار قیمت
در روش نمایش خطی، تنها قیمت پایانی یا Close نمایش داده می شود انواع الگوی بازگشتی شمعی و سایر اطلاعات در آن کاربردی ندارد. به همین سبب این روش نمایش، نمی تواند دورنمای مطلوبی از اطلاعات مورد نیاز در بازه معاملاتی ارائه کند و تنها کاربرد مهم آن، تشخیص شکست سطوح مقاومتی و حمایتی برای تحلیلگران است.
نمودار شمعی
روش نمایش شمعی، نخستین بار توسط ژاپنی ها مورد استفاده قرار گرفت و از آنجا که شکل نمودارها، شباهت بسیاری به شمع داشت، به آن کندل استیک یا نمودار شمعی گفته می شود. در نمودار شمعی یا کندل استیک، از همان اطلاعات روش میله ای استفاده می گردد، با این تفاوت که بخش دیگری به نام بدنه یا body نیز در آن وجود دارد. بدنه، به شکل یک مستطیل و در قسمتی حد فاصل میان قیمت ابتدایی و نهایی قرار دارد. در اینجا نیز کندل صعودی یا کندل نزولی، با استفاده از اختلاف قیمت آغازین و پایانی مشخص می شود.
ماهیت بصری کندل استیک، به نحوی است که به خوبی می تواند نقاط ضعف و کمبودهای نمودارهای خطی و میله ای را پر کرده و بسیار مورد توجه تحلیلگران قرار گیرد. نمودارهای شمعی دارای آرایش ها و الگوهای مختلفی هستند که در ادامه شرح خواهیم داد.
اجزای کندل استیک
کندل استیک یا نمودار شمعی، دارای اجزای مختلفی است که در ادامه به بررسی مختصر هریک خواهیم پرداخت. اما یادگیری تخصصی و کامل تجزیه و تحلیل این اجزا و بکارگیری آن ها در تحلیل های بورسی، قطعا مستلزم حضور در دوره های آموزشی تحلیل تکنیکال و دوره های جامع بورس، مانند دوره بورس مجتمع فنی نیاوران است.
رنگ بدنه نمودار شمعی
در نمودارهای شمعی، رنگ بدنه و همچنین سایه پایین و سایه بالا، اهمیت بسیاری دارد و هر کدام از این موارد، بیانگر شرایط ویژه ای است؛ برای مثال هنگامی که یک نمودار شمعی سفید و توخالی، دارای سایه کوتاهی باشد، به معنی صعودی بودن نمودار و بالاتر بودن قیمت پایانی از قیمت آغازین است و هنگامی که نمودار شمعی، تو پر و یا به رنگ مشکی باشد، به معنای نزولی بودن نمودار و کوچک بودن قیمت پایانی است.
در واقع بدنه، ابزاری برای نشان دادن منفی یا مثبت بودن نمودار است. در نتیجه کندل استیک های صعودی، دارای بدنه تو خالی و کندل استیک های نزولی، دارای بدنه تو پر هستند. سایه نیز بیانگر حداقل و حداکثر قیمت در یک بازهی معاملاتی است.
اندازه بدنه نمودار شمعی
علاوه بر رنگ بدنه، اندازه بدنه نیز در کندل استیک ها دارای اهمیت است. هر چقدر که بدنه بزرگ تر باشد، نشانگر قدرت بیشتر خریداران یا فروشندگان در بازار بورس خواهد بود.
برای تشخیص این امر که این بدنه بزرگ، بیانگر قدرت بالای خریدار است یا فروشنده، باید مجددا به رنگ بدنه توجه کرد؛ رنگ سفید یا توخالی بدنه نمودار شمعی، نشان دهنده قدرت بالای خریداران می باشد و بر عکس، بدنه توپر یا تیره رنگ و بزرگ، قدرت بالای فروشندگان را نشان می دهد.
کندل سفید در محدوده حمایت و کندل تیره در محدوده مقاومت نیز به ترتیب بیانگر صعود قیمت و افت قیمت ها خواهد بود. بنابراین بالاتر بودن قیمت پایانی از قیمت آغازین و صعودی بودن نمودار، منجر به تیره شدن بدنه و قدرت فروشندگان خواهد شد. در مقابل، پایین تر بودن قیمت نهایی از قیمت ابتدایی، منجر به نزولی شدن نمودار و قدرت خریداران خواهد شد.
سایه نمودار شمعی
همانگونه که گفته شد، سایه ها بیانگر بیشترین و کمترین قیمت روز در بورس هستند. بنابراین در صورتی که قیمت ابتدایی سهم و قیمت پایانی، با بیشترین و کمترین قیمت سهم برابر باشند، سایه ای در نمودار تشکیل نخواهد شد.
در کندل استیک، توجه به این نکته که سایه در بالای نمودار قرار دارد یا در پایین، بسیار حائز اهمیت است. سایه های بلند نیز نشان دهنده انجام معاملات سهم در خارج از قیمت ابتدایی و نهایی می باشند. با این اوصاف می توان گفت که اگر سایه بالایی در نمودار شمعی بلند باشد، بیانگر قدرت خریداران است؛ زیرا منجر به افزایش قیمت سهم شده است. با این حال، همچنان می تواند بیانگر فروشندگان خیلی قوی نیز باشد؛ چرا که منجر شده که سهم در محدوده قیمت پایانی بسته شود.
در مقابل، بلند بودن سایه پایینی نیز نشانگر قدرت بالای فروشندگان است؛ زیرا منجر به کاهش قیمت سهم می گردد و همچنان می تواند نشان دهنده خریداران خیلی قوی نیز باشد؛ زیرا قیمت در محدوده ابتدای بسته شده است.
9 الگوی کندل استیک
نمودارهای شمعی دارای دو الگوی کلی ادامه دهنده یا بازگشتی هستند که هر کدام از این دو نیز انواع مختلف دارند. الگوهای ادامه دهنده بیانگر ادامه مسیر بازار سرمایه هستند و تا زمانی که قیمت نهایی بالاتر یا پایین تر بماند، روندها صعودی یا نزولی باقی خواهد ماند.
اما الگوهای بازگشتی، نشان دهنده تغییر در روند بازار سرمایه اند. الگوهای بازگشتی کندل استیک نیز دو نوع خرسی و گاوی دارند که نوع نخست، بیانگر بازگشت روند نزولی و نوع دوم، بیانگر بازگشت روند صعودی است. نمودارهای شمعی با توجه به شیوه آرایش و اندازه اجزای مختلف، دارای نام ها و عملکردهای متفاوتی هستند که در ادامه شرح خواهیم داد:
1- الگوی کندل استیک مارابوزو
کندل مارابوزو یک الگوی دو شمعی است با بدنه ای بسیار بلند و بدون سایه که به شکل قاطعانه ای، قدرت عاملان صحنه سرمایه گذاری را نشان می دهد. هنگامی که هر دو نمودار شمعی کندل مارابوزو سفید و تو خالی باشند، به آن مارابوزو گاوی گفته می شود و بیانگر قدرت خریداران است. نمودارهای تیره و تو پر نیز بیانگر قدرت فروشندگان بوده و مارابوزو خرسی نام دارد.
2- الگوی کندل استیک دوجی
کندل دوجی دارای سایه های بسیار بلند و بدنه بسیار کوتاه است که نمایشگری برای حالت تعادل و موازنه میان خریداران و فروشندگان در بازار سرمایه می باشد. به عبارت دیگر، این کندل، حالاتی از بی تصمیمی و تردید را در بازار سهم ها نشان می دهد و معمولا در پایان روندها به وقوع می پیوندد.
کندل دوجی صلیب: نمودار دوجی با پایه بلند، نشانگر قدرت خریدار و فروشنده است و شکلی شبیه به یک صلیب دارد.
کندل دوجی سنجاقک: نمودار دوجی سنجاقک، فشار خرید در برابر عرضه سنگین را نشان می دهد و شکلی شبیه به حرف T دارد.
کندل دوجی سنگ قبر: دوجی سنگ قبر، با اشاره به فشار فروش سنگین در برابر تلاش خریداران، شکلی دقیقا بر عکس دوجی سنجاقک را نشان می دهد و به حالت T برعکس می باشد.
کندل دوجی چهار قیمت: دوجی چهار قیمت نیز با شکل یک خط افقی صاف، بیانگر صف خرید یا فروش است و در بازارهای دارای دامنه نوسانات بسیار، به وقوع می پیوندد.
3- الگوی کندل استیک فرفره
نمودار شمعی فرفره نیر مانند نمودار دوجی حکایت از بی تصمیمی در بازار سرمایه دارد، اما بر خلاف نمودار دوجی، دارای بدنه بلندتری است. نمودار فرفره ای، شکلی شبیه به صلیب، با خط افقی پهن تر دارد و رنگ قرمز یا سبز آن، بیانگر منفی یا مثبت بودن نمودار است.
4- الگوی کندل استیک هارامی
این کندل که از دو نمودار با رنگ های متضاد تشکیل میشود، در زبان ژاپنی به معنای باردار است. به همین سبب شمع اول را کندل مادر و شمع دوم را کندل بچه می نامند. از آنجا که مادر آنچه را که باردار باشد به دنیا خواهد آورد، در این الگو نیز شمع دوم (مادر) نشانگر روند پیش رو می باشد.
هارامی اگر چه یک الگوی برگشتی ۱۰۰ درصد نیست و بیشتر به معنای پایان روند حاکم است، اما نتیجه نهایی آن مشخص نبوده و بستگی به بازار سهام دارد. وجود نمودار هارامی در بازار، بیانگر آشفتگی است. در نمودار هارامی، عموما بدنه شمع دوم از بدنه شمع اول کوچک تر می باشد و به نوعی در دل شمع اول قرار می گیرد. در هارامی صعودی، شمع ها دارای رنگ متضاد اند، به نحوی که یکی تیره و دیگری روشن است.
5- الگوی کندل استیک هیکن آشی
این کندل در لغت به معنای کندل میانگین است و عموما برای پیش بینی روند، مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین یک استراتژی میان مدت محسوب می شود. از آنجا که هیکن آشی قیمت میانگین را نشان می دهد، این قیمت عموما با قیمت مبادله در بازار متفاوت است.
در این نمودار، کندل های سبز و بدون سایه پایین، نشان از روند صعودی دارند و در مقابل، کندل های قرمز بدون سایه بالایی، روند نزولی را نشان می دهند.
6- الگوی کندل استیک پوشا مثبت و منفی
الگوی پوشا یکی از الگوهای بازگشتی است که دو حالت مثبت و منفی دارد. الگوی پوشا مثبت در پایان روند نزولی واقع می شود و نشان دهنده تغییر روند به سمت صعودی است. در مقابل، الگوی پوشا منفی در انتهای روند صعودی قرار می گیرد و نشان از تغییر روند به سمت روند نزولی دارد. الگوهای پوشا معمولا به عنوان مکمل در کنار سایر الگوها برای تحلیل مورد استفاده قرار می گیرند.
7- الگوی کندل استیک مرد دارآویز
نام گذاری الگوی مرد دارآویز به دلیل شکل ظاهری آن که شبیه به فردی به دار آویخته شده است، انجام شده و یک بدنه مربعی کوچک و سایه بلند پایینی دارد. این الگو نشان دهنده اخطار اتمام روند در روندهای صعودی است. رنگ تیره یا قرمز این الگو، نشان از پایین بودن قیمت پایانی نسبت به قیمت ابتدایی دارد.
8- الگوی کندل استیک چکش
الگوی چکش یکی از الگوهای تک شمعی است که در طی یک روند نزولی ایجاد می شود و یک محدوده حمایتی برای برگشت روند و پایان روند نزولی به وجود می آورد. ساختار این الگو نیز مانند الگوی مرد دارآویز، یک بدنه کوچک در بالا دارد.
9- الگوی کندل استیک ستاره ثاقب
ستاره ثاقب یکی از الگوهای نزولی و از دسته الگوهای دوجی می باشد؛ در حالی که سایه بالایی بسیار بلندی در مقایسه با بدنه دارد. این الگو عموما برگشت را نشان می دهد و حاکی از آغاز ریزش قیمت است.
استراتژی کندل استیک
برای به کارگیری استراتژی کندل استیک در معاملات بورسی، باید بدانید که هر کدام از الگوهای ذکر شده را چگونه در معاملات مورد استفاده قرار دهید. در اینجا به نحوه معامله با هر یک از الگوهای ذکر شده اشاره خواهیم کرد.
همه چیز درباره الگوهای بازگشتی در فارکس
زمانی قیمت بیت کوین به 60 هزار دلار رسید ولی معاملهگران و سرمایهگذاران بزرگ صبر کردند تا این قیمت مقداری افت کند و بتوانند در بهترین فرصت خرید کنند و بیشترین بهره را از نوسان قیمت این ارز دیجیتال ببرند. این نوسانات و افت و خیزها در بازار فارکس هم دیده میشود. سوال این است که چگونه میتوانیم بیشترین سود را از این نوسانات ببریم؟ پاسخ این پرسش در شناخت و درک الگوهای بازگشتی نهفته است. در صورتی که بتوانید الگوهای بازگشتی فارکس را به خوبی بشناسید و مفهوم آنها را درک کنید، مطمئن باشید که میتوانید بیشترین سود را از نوسانات بازار به دست بیاورید.
در این مقاله قصد داریم با الگوهای بازگشتی در فارکس آشنا شویم و توضیحات کاملی پیرامون آنها ارائه دهیم. در صورتی که تمایل دارید با این الگوها آشنا شوید و از نوسانات جفت ارزها بیشترین بهره را ببرید تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
منظور از الگوهای بازگشتی چیست؟
یکی از مهمترین مسائلی که میزان سود و موفقیت ما در بازار فارکس را تحت الشعاع قرار میدهد، زمان ورود به یک معامله است. ما باید این توانایی، دانش و آگاهی را داشته باشیم که در سریعترین زمان ممکن وارد روندی شویم که به تدریج دارد در بازار به وجود میآید. در واقع اگر میخواهیم در بازار فارکس سود کنیم، باید موجسواری را یاد بگیریم تا بتوانیم نوسان حداکثری قیمت را بگیریم. یکی از مشکلاتی که معاملهگران مبتدی دارند، همین است. آنها زمانی وارد یک معامله یا موقعیت میشوند که کار از کار گذشته و روند به اوج خودش رسیده است. در واقع آنها با هدف رسیدن به سود عالی وارد بازار میشوند، بیخبر از اینکه بازار به زودی ریزش خواهد کرد.
یکی از بهترین ابزارهایی که معاملهگران حرفهای برای نوسانگیری و پیدا کردن بهترین نقطه برای ورود به یک معامله سودآور از آن استفاده میکنند، الگوهای بازگشتی به ما کمک میکنند که بفهمیم نوسانات بازار چه وضعیتی دارند. ممکن است یک روند نزولی در بازار مدتی بعد صعودی شود یا اینکه یک روند صعودی، چند روز بعد شکلی نزولی به خودش بگیرد. الگوهای بازگشتی فارکس به ما نشان میدهد که بازار دچار چه تغییراتی خواهد شد.
در واقع الگوهای بازگشتی فارکس، شکلهایی روی نمودار هستند که در پیشبینی نواحی بازگشت با احتمال بالا به ما کمک میکنند. این الگوها به ما نشان میدهند که به احتمال زیاد بازار در آینده چه نوساناتی را تجربه خواهد کرد. به زبان ساده زمانی که قیمت پس از یک توقف، معکوس میشود، میگوییم یک الگوی معکوس اتفاق افتاده است. در ادامه توضیحات بیشتری پیرامون این الگوها ارائه خواهیم داد:
انواع الگوهای بازگشتی در بازار فارکس
به طور کلی الگوهای بازگشتی به دو دسته صعودی یا گاوی (Bullish) و نزولی یا خرسی (Bearish) تقسیمبندی میشود. هر کدام از این دو الگو خصوصیات مخصوص به خودشان را دارند.
الگوهای بازگشتی صعودی (Bullish Reversal Patterns)
الگوهای بازگشتی صعودی زمانی به کار میآید که یک روند صعودی در بازار حاکم باشد. گاهی اوقات روند صعودی مدتی متوقف و نزولی میشود ولی پس از مدتی دوباره به روند صعودی خودش برمیگردد و آن روند را ادامه میدهد. الگو هایبازگشتی صعودی به ما کمک میکنند که پیشبینی کنیم حرکت نزولی فعلی دوباره به روند صعودی برمیگردد.
الگوهای بازگشتی نزولی (Bearish Reversal Patterns)
الگوهای بازگشتی نزولی زمانی به کار میآید که یک روند نزولی بر بازار حاکم باشد و پس از مدتی متوقف و صعودی شود. در این مواقع معمولاً معاملهگران مبتدی شگفتزده میشوند و تصمیم میگیرند که وارد معامله شوند؛ غافل از اینکه قیمتها چند روز یا هفته آینده مجدداً نزولی میشود. این الگوها به شما کمک میکند که بازار را تحلیل کنید و پیشبینی کنید که بازار در آینده دوباره نزولی خواهد شد.
الگوهای بازگشتی مهم در بازار فارکس
سه نوع الگوی بازگشتی وجود دارد که مهمتر از سایر انواع الگوها است. این سه نوع الگو، سر و شانه (Head and Shoulders)، دو سقف (Double Top) و دو کف (Double Bottom) نام دارد. در ادامه توضیحات بیشتری در مورد این الگوها ارائه خواهیم داد:
1. الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
الگوی سر و شانه
همان گونه که در تصویر فوق مشاهده میکنید، الگوی سر و شانه یک الگوی بازگشتی است که سه قله یا سه دره دارد. منظور از سر (Head)، قله وسطی است که از دو قله دیگر ارتفاع بیشتری دارد و شانهها دو قله در سمت چپ و راست سر هستند. اگر دقت کنید این الگو شباهت زیادی به سر و دو شانه انسان دارد. الگوی سر و شانه به دو دسته سر و شانه سقف و سر و شانه کف تقسیمبندی میشود.
یکی از اجزای اصلی و اساسی الگوی سر و شانه، خط گردن یا نک لاین (Neck Line) است. خط گردن همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، همان خطی است که محل برخورد سر و دو شانه را به هم متصل میکند. نکتهای که باید در مورد این خط در نظر بگیرید این است که هر چه شیب کمتر و ملایمتری داشته باشد، اعتبار خط گردن بیشتر میشود. در صورتی که میخواهید در الگوی بازگشتی موفق باشید و سود بالایی از آن خود کنید، باید سفارش حد ضرر خود را بالای شانه راست (آخرین شانه الگوی سر و شانه) قرار دهید.
2. الگوی دو سقف یا سقف دو قلو (Double Top)
الگوی دوسقف یا Double Top
الگوی دو سقف یا دابل تاپ یکی از معروفترین و مهمترین الگوهای بازگشتی است. همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، در الگوی سقف دو قلو یا دو سقف، قیمت یک بار به سقف خود (سطح مقاومت) میرسد و دیگر نمیتواند این نقطه اوج را پشت سر بگذارد. به همین خاطر هم یک روند نزولی پیدا میکند.
پس از مدتی این روند نزولی متوقف میشود و بازار تلاش میکند که آن سطح مقاومت قبلی را پشت سر بگذارد و از این رو یک بار دیگر روند صعودی را در پیش میگیرد. متأسفانه این بار هم بازار پس از کلی تلاش و کوشش نمیتواند سطح مقاومت را بشکند و پس از رسیدن به آن سطح دوباره نزولی میشود. شما باید به قدری حرفهای و هوشیار باشید که سفارش انواع الگوی بازگشتی شمعی حد ضرر خود را در بالای سقف دوم قرار دهید. توجه داشته باشید که سقف دوم کمی پایینتر از سقف اول قرار میگیرد و ممکن است کاملاً با هم برابر نباشند.
پایینترین سطح در الگوی دو سقف یا سقف دو قلو، خط گردن نامیده میشود تا زمانی که قیمت، این خط را نشکند الگوی سقف دو قلو تکمیل نمیشود. زمانی میتوانیم از وجود الگوی دو سقف صحبت کنیم که نک لاین یا همان خط گردن شکسته شود.
3. الگوی دو کف یا کف دو قلو (Double Bottom)
الگوی کف دو قلو یا Double Bottom
یکی دیگر از الگوهای بازگشتی مهم، کف دو قلو یا دو کف نام دارد. در این الگو ابتدا بازار یک روند نزولی به خودش میگیرد تا به کف (پایینترین نقطه ممکن) یا همان سطح حمایت میرسد. در اینجا دیگر امکان پیشروی و افت بیشتر وجود ندارد و بازار صعودی میشود. این افزایش تا سطح مقاومت بازار ادامه دارد و سپس دوباره بازار وارد یک روند نزولی میشود. این روند نزولی تا نزدیکی سطح حمایت قبلی ادامه پیدا میکند و دوباره وارد یک روند صعودی میشود. به همین خاطر است که الگوی دو کف یا کف دو قلو شبیه حرف دبلیوی انگلیسی (W) است.
بالاترین نقطه الگوی دو کف یا کف دو قلو (دابل باتم)، خط گردن است. توجه داشته باشید که پیش از شکلگیری الگوی دو کف یک روند نزولی مینور یا ماژور به چشم میخورد. نکتهای که در مورد این نمودار وجود دارد این است که هر چه فاصله زمانی بین این دو کف بیشتر باشد، احتمال درست بودن این الگو هم بالاتر میرود. بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که بین این دو کف باید دست کم سه ماه فاصله زمانی وجود داشته باشد.
مهمترین الگوهای بازگشتی در نمودار شمعی
در این بخش از مقاله قصد داریم با چهار مورد از معروفترین الگوهای بازگشتی در نمودار بازگشتی آشنا شویم. این چهار الگو دوجی، الگوی چکش، الگوی شهاب و اینگالفینگ نام دارد. در ادامه به صورت مفصل با هر کدام از الگوهای بازگشتی نمودار شمعی آشنا خواهیم شد.
1. الگوی شمعی دوجی (Doji)
الگوی شمعی دوجی یکی از معروفترین الگو های بازگشتی است. این الگو زمانی به وجود میآید که در یک دوره زمانی قیمت باز و بسته شدن بازار یکسان باشد. در تصویر زیر الگوی شمعی دوجی مشاهده میشود. این شمع بدنه ندارد؛ چون قیمت افزایش یا کاهش پیدا نکرده است و قیمت باز و بسته شدن یکسان بوده است.
الگوی شمعی دوجی
در تصویر بالا مشاهده میکنید که بازار مدتی صعودی میشود و مجدداً به روند نزولی برمیگردد. به همین خاطر الگوی شمعی دوجی به عنوان یک نشانه برای روند بازگشتی نزولی عمل میکند. در واقع وقتی شمع دوجی را در بازار مشاهده میکنید میتوانید به این نتیجه برسید که احتمالاً جهت بازار تغییر خواهد کرد. در واقع وجود شمع دوجی نشان میدهد که معاملهگران دیگر توان چندانی برای وارد کردن فشار روی قیمت را ندارند. از طرفی میتوان با مشاهده شمع دوجی به وجود شک و تردید در بازار پی برد.
در صورتی که بازار در یک بازه زمانی طولانی یک روند مشخص داشته باشد و ناگهان شمع دوجی شکل بگیرد، احتمالاً به زودی شاهد تغییر جهت بازار خواهیم بود. بنابراین هنگامی که میخواهید از احتمال وجود روند بازگشتی در بازار آگاه شوید، حتما از الگوی نمودار دوجی استفاده کنید و دنبال چنین الگویی باشید.
توجه داشته باشید که حتماً نباید قیمت باز و بسته شدن به صورت کامل برابر باشد تا شمع دوجی شکل بگیرد بلکه اگر تفاوت قیمت باز و بسته شدن، اندک هم باشد این کندل یا شمع، دوجی نام دارد و از احتمال روند بازگشتی در بازار خبر میدهد. از این رو پیشنهاد میدهد به کندل یا شمعی که پس از کندل دوجی شکل میگیرد توجه ویژه داشته باشید. شمعهای دوجی به سه دسته پایه بلند (Long leg)، سنجاقک (Dragonfly) و سنگ قبر (Gravestone) تقسیمبندی میشوند. هر کدام از این شمعهای دوجی خصوصیت مربوط به خودشان را دارند. در مقالهای کامل و جامع در این زمینه صحبت خواهیم کرد.
2. الگوی شمعی چکش (Hammer)
الگوی چکش هم مثل الگور شمعی دوجی، یک الگوی تک شمعی است؛ به انواع الگوی بازگشتی شمعی این معنا که با دیدن یک شمع کافی است به وضعیت بازار پی ببریم. این الگو هم نشان میدهد که قرار است وضعیت بازار تغییر کند. این شمع بر خلاف شمع دوجی، بدنه کوچکی دارد. سایه بالایی این الگوی شمعی، کوچک (گاهی اصلاً سایه بالایی ندارد) و سایه پایینی آن بلند است. به تصویر زیر نگاه کنید. این تصویر متعلق به الگوی شمعی چکش است. به این نکته توجه داشته باشید که روند قبل از الگوی شمعی چکش، نزولی و در نتیجه روند بعدی آن صعودی است.
الگوی شمعی چکش یا Hammer
کندل یا شمع چکش به شما کمک میکند که وجود الگوی بازگشتی را در بازار پیشبینی کنید و بفهمید که احتمالاً در آینده نزدیک بازار روند نزولی به خودش میگیرد. وقتی میخواهید از الگوهای نمودار شمعی برای پیشبینی روند بازار استفاده کنید، به سایه کندل (خطوط نازک در بالا و پایین شمع) توجه داشته باشید. وقتی شمع یک سایه بلند دارد، نمایانگر این است که حجم معاملات و تقابل بین خریداران و فروشندگان بالا است. در واقع هر چه سایه بلندتر باشد، حجم معاملات در بازار بیشتر است.
وقتی سایه بلندی در زیر یک شمع یا کندل به وجود میآید بدانید که فروشندگان دارند تمام تلاش و کوشش خودشان را به کار میبندند که قیمت را کاهش دهند ولی فروشندگان هم دارند با خریدهای خود در برابر آنها مقاومت میکنند و تلاش میکنند که قیمت را بالا بیاورند. در واقع فروشندگان و خریداران میخواهند تلاش یکدیگر را خنثی کنند.
3. الگوی شمعی شهاب (Shooting Star)
الگوی شمعی شهاب یا شهاب سنگ عکس الگوی شمعی چکش عمل میکند. در واقع قبل از کندل شهاب، یک روند صعودی و پس از آن یک روند نزولی داریم. به شکل زیر توجه داشته باشید. در الگوی شهاب سنگ سایه بلند کندل در بالای آن قرار میگیرد.
الگوی شمعی شهاب یا Shooting Star
سه شرط برای به وجود آمدن الگوی شمعی شهاب وجود دارد. شرط اول این است که قبل از کندل، شاهد یک روند صعودی باشیم. دومین شرط این است که سایه بلندی در بالای شمع قرار گرفته باشد. سومین شرط این است که شمع بعدی پایینتر از قسمت شهاب سنگ قرار بگیرد. توجه داشته باشید که الگوی شمعی شهاب سنگ نشان میدهد که در آینده وارد یک روند نزولی خواهیم شد.
4. الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ (Engulfing)
آخرین الگو از الگوهای بازگشتی که در این نمودار مورد بررسی قرار میدهیم، الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ نام دارد. سه الگوی شمعی قبلی تک شمعی بودند ولی این الگو دو شمعی است؛ یعنی برای پی بردن به چنین الگویی باید دو شمع مجاور را مورد ارزیابی نقد و بررسی قرار داد. تصویر زیر بیانگر الگوی بازگشتی پوششی یا اینگالفینگ است.
الگوی بازگشتی پوششی یا Engulfing
در این الگو دو شمع مجاور هم دیده میشود که شمع دوم خیلی سریع شمع اول را پوشش میدهد. منظور از پوشش این است که بالا و پایین بدنه شمع دوم، از بالا و پایین بدنه شمع اول فراتر میرود. به زبان سادهتر بالای شمع دوم بالاتر از بالای شمع اول و پایین شمع دوم، پایینتر در پایین شمع اول است. با نگاه به تصویر بالا میتوانید این موضوع را به خوبی مشاهده کنید.
متخصصان بازار فارکس بر این باور هستند که هر چه بدنه کندل پوششی بزرگتر باشد، روند بازار مشخصتر و واضحتر است. به کندل دوم کندل پوششی گفته میشود و وقتی الگوی شمعی پوششی به وجود بیاید، بازار همان مسیر شمع دوم (شمع پوششی) را ادامه خواهد داد.
دو نوع الگوی شمعی اینگالفینگ داریم. یک نوع صعودی و نوع دیگر نزولی است. الگوی پوششی صعودی در پایان یک روند نزولی و الگوی پوششی نزولی در پایان یک روند صعودی به وجود میآید.
یادگیری تحلیل تکنیکال فارکس؛ ضامن موفقیت شما در این بازار
برای موفقیت در بازار فارکس باید دانش معاملهگری و تحلیل این بازار را بیاموزیم. دو نوع از مهمترین تحلیلهایی که میتوانیم بیاموزیم و در بازار تبادلات ارزی به موفقیت دست پیدا کنیم، تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال است. آشنایی با این دو تحلیل و ابزارهای آنها میتواند ما را به معاملهگر موفق تبدیل کند. الگوهای بازگشتی یکی از بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که به ما کمک میکند بیشترین بهره را از نوسانات بازار ببریم.
در صورتی که از این مقاله لذت بردید و برای شما مفید بود پیشنهاد میشود مقاله نرم افزار معاملاتی متاتریدر 5 را مطالعه کنید تا با یکی دیگر از ابزارهای عالی برای موفقیت در فارکس آشنا شوید. آیا تاکنون از الگوهای بازگشتی در معاملات خود استفاده کردهاید؟ از نظر شما این الگوها چه مزایا و معایبی دارند؟ چه زمانی بیشترین و بهترین کارایی را از خود نشان میدهند؟ لطفاً پرسشها، پیشنهادها و نظرهای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
آموزش الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
کندل استیک چیست و انواع الگوهای مهم آن کدامند؟ در این مقاله به تعریف الگوهای کندل استیک و آموزش استفاده از آن ها در تحلیل تکنیکال نمودار ارزهای دیجیتال میپردازیم.
نمودارهای شمعی یا کندل استیک رایجترین روش ترسیم اطلاعات قیمت در تحلیل تکنیکال هستند. مبحث الگوهای کندل استیک، هنر تشخیص ترکیبات کندلهای قیمتی و تعریف کردن این ترکیبات است. در این مقاله سعی داریم الگوهای نمودارهای شمعی را آموزش دهیم.
در کندل استیک ها، ترکیبات مختلف بدنه (Body) و سایه (Shadow)، معانی متفاوتی دارند و باید به یاد داشته باشیم که تحلیل کندل استیک، به معنای یادگیری ترکیبات کندلها و شکل بدنه و سایهی آنهاست. برای مثال، روزهایی که اختلاف بین قیمت باز شدن و بسته شدن زیاد باشد، روزهای بلند یا روزهای طویل نامیده میشود. به همین ترتیب روزهایی که اختلاف بین قیمت باز شدن و قیمت بسته شدن کم باشد، روزهای کوتاه یا روزهای کوچک نام دارند. این نامگذاری تنها براساس طول بدنه انتخاب شده و اندازهی سایه در این امر دخالتی ندارد.
همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، بسته به اختلاف بین قیمت باز شدن یا Open و قیمت بسته شدن یا Close، کندل معانی مختلفی دارد. اصطلاحات Long Days و Short Day به همین اختلاف بین قیمت باز شدن و بسته شدن اشاره دارند.
کندل بلند صعودی، نشاندهندهی فشار بالای خرید، و بدنهی بلند نزولی نشاندهندهی فشار بالای فروش در بازار است. برعکس، بدنهی کوچک، فشار خرید و فروش پایین را نشان میدهد.
الگوهای کندل استیک: کندل دوکی شکل یا فرفره (Spinning tops)
کندل دوکی شکل دارای بدنهی کوچک و سایههای بالایی و پایینی بلندتر از بدنه است. صعودی یا نزولی بودن کندل دوکی اهمیتی ندارد، بلکه این کندل بیانگر بلاتکلیف بودن بازار است. به عبارت دیگر، این کندل نشان میدهد که خریداران و فروشندگان نسبت به جهت موج بعدی، مردد هستند.
در این کندل نموداری، بدنهی کوتاه نشاندهندهی تغییرات محدود بین قیمت بازگشایی و قیمت بسته شدن است. سایههای بالایی و پایینی بلند در الگوهای کندل استیک، نشاندهندهی این است که خریداران و فروشندگان برای تعیین جهت قیمت با یکدیگر در تقابل بودهاند؛ اما در آخر هیچیک نتوانستهاند روند بازار را تعیین کنند.
اگر این کندل قیمتی در انتهای یک روند رخ دهد، نشانهای برای اتمام احتمالی روند حاکم است. برای مثال اگر کندل دوکی در یک روند صعودی دیده شود، به معنی این است که خریدار زیادی باقی نمانده و احتمال تغییر روند وجود دارد.
الگوی کندل استیک دوجی (Doji)
هرگاه قیمت باز شدن و بسته شدن با هم یکسان باشند (یا آنقدر به هم نزدیک باشند که بدنهی کندل به صورت یک خط باشد)، شکل بهوجودآمده، «دوجی» نام دارد. در کندل دوجی، سایهها میتوانند طولهای متفاوتی داشته باشند. تنها مشخصهی اصلی کندل دوجی این است که قیمت Open و Close یکسان باشند.
بسته به شکل سایهی این کندل، کندل دوجی چهار شکل کلی دارد:
- کندل دوجی پایهبلند (Long-Legged Doji): این کندل سایههای بالا و پایین بلندی داشته و نشاندهندهی بلاتکلیفی بازار است.
- کندل دوجی دراگونفلای یا سنجاقک (Dragonfly Doji): این کندل سایهی پایینی بلندی داشته و سایهی بالایی ندارد. سایهی پایینی نشاندهندهی بالا بودن فشار خرید و تمایل به صعود در بازار است.
- کندل دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji): این کندل بر عکس سنجاقک، سایهی بالایی طویلی داشته و سایهی پایینی ندارد. سایهی بالایی بلندتر نشاندهندهی فشار فروش بیشتر است.
- کندل دوجی چهار قیمت (Four Price Doji): این کندل که به ندرت مشاهده میشود، زمانی در نمودار بهوجود میآید که تمامی معاملات در یک قیمت خاص اتفاق بیافتد.
الگوهای کندل استیک: کندل ماروبوزو (Marubozu)
زمانی که یک کندل هیچ سایهای نداشته باشد، به آن «ماروبوزو» میگویند. اگر کندل صعودی باشد، قیمت بسته شدن همان بالاترین قیمتی است که معامله شده، و زمانی که قیمت بسته شدن دقیقاً پایینترین قیمت معاملاتی باشد، آن کندل، نزولی تلقی میشود.
در تصویر زیر دو حالت کندل ماروبوزو را مشاهده میکنید:
تصویر بالا دو حالت کندل ماروبوزو را نشان میدهد. ویژگی اصلی این کندل قیمتی، نداشتن سایهی بالا و پایین است.
این کندل نشان میدهد که کنترل بازار بهطور کامل در دست خریدران و یا فروشندگان است. برای مثال، کندل ماروبوزو صعودی نشان میدهد که خریداران کنترل کلی بازار را در اختیار دارند و بازار کاملاً تمایل به روند صعودی دارد. به طور کلی، دیدن این کندل در یک روند صعودی نشاندهندهی ادامهدار بودن آن روند است.
کندل ماروبوزو نزولی، یک کندل کاملاً کاهشی است که نشان میدهد کنترل بازار در اختیار فروشندگان بوده و نشانهای برای ادامهدار بودن روند نزولی است.
تحلیل الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک میتوانند شامل يک يا ترکيبی از چند کندل باشند. اما به طور معمول تعداد آنها از پنج کندل بيشتر نمیشود. بيشتر اين الگوهای نموداری برای نشان دادن نقاط بازگشتی مورد استفاده قرار میگيرند و فقط تعداد بسیار کمی از اين الگوها برای بررسی ادامهدار بودن روند به کار میروند که در این نوشته از معرفی آنها صرف نظر میکنیم.
الگوی شمعی بازگشتی، ترکيبی از کندلهایی است که معمولاً بازگشت يک روند را نشان میدهند. در اينجا نيز همانند الگوهای نموداری، يکی از مهمترين مسائلی که برای تشخيص صعودی يا نزولی بودن الگوی شمعی بازگشتی بايد مورد بررسی قرار بگيرد، نوع روند پيشين است. مثلاً هيچگاه يک الگوی بازگشتی صعودی در ادامهی يک روند صعودی شکل نخواهد گرفت.
در متون تحليلی به حدود ۴۰ الگوی شمعی بازگشتی اشاره شده است. اين الگوها از نوع ساده و متشکل از يک کندل تا الگوی پيچيده دارای ۵ کندل متغير هستند.
الگوی کندل استیک ابر سیاه یا Dark Cloud Cover
اين الگوی شمعی يک الگوی بازگشتی متشکل از دو کندل است. همچنين اين الگوی نموداری، تنها اخطار نزولی شدن روند را میدهد. کندل اول يک کندل بلند است که روند صعودی حاکم بر بازار را نشان میدهد. در کندل دوم، قيمت باز شدن بالاتر از قيمت بسته شدن کندل اول بوده و در ابتدا صعودی بودن بازار را تأييد میکند؛ اما در ادامه، معاملات در قيمتهای پايينتر صورت میگيرد به طوری که قيمت بسته شدن کندل دوم، از ميانهی بدنهی کندل اول نيز پايينتر است. در اينجا تفکر و احساس صعودی بودن بازار زير سؤال رفته و باعث خروج بسياری از معاملهگران خواهد شد. به دليل آن که کندل دوم يک کندل نزولی است، به اين الگوی شمعی، الگوی ابر سیاه گفته میشود. در تصویر زیر این الگو نشان داده شده است.
الگوی شمعی خط نافذ یا Piercing Line
این الگو برعکس الگوی ابر سیاه است. الگوی کندل استیک خط نافذ، اخطار بازگشت روند و صعودی شدن بازار را میدهد و در انتهای روند نزولی شکل میگیرد. متضاد تمام توضیحاتی که در مورد الگوی شمعی ابر سیاه گفته شد، در این الگو صادق است.
این الگو نیز دارای دو کندل است. روند جاری نزولی بوده و کندل اول یک کندل نزولی بلند است که باعث اطمینان معاملهگران به ادامهدار بودن روند نزولی میشود. کندل بعد، در زیر قیمت بسته شدن کندل اول باز شده و سپس تمام معاملات در بالای آن انجام میشود و در انتها، قیمت بسته شدن کندل دوم در بالای خط میانهی بدنهی روز قبل شکل میگیرد، و از نظر روانی تغییر مهمی در تفکر نزولی بودن روند ایجاد میکند. در تصویر زیر این الگو نشان داده شده است.
الگوی کندل استیک ستاره عصرگاهی یا Evening Star
این الگوی شمعی ترکیبی از سه کندل است. برای ایجاد این الگو به سه کندل احتیاج داریم که شرایط آنها را در ادامه توضیح خواهیم داد. این الگوی کندل استیک به همراه پترن ستاره صبحگاهی، دو الگوی بازگشتی با عملکرد بسیار عالی بوده و اعتبار زیادی بین تحلیلگران دارد.
الگوی ستاره عصرگاهی یک الگوی بازگشتی نزولی است. برای شکلگیری آن به سه کندل با شرایط زیر احتیاج داریم:
کندل اول، یک کندل بلند صعودی بوده که روند صعودی بازار را نشان میدهد. کندل دوم با یک شکاف قیمتی بالاتر از قیمت بسته شدن کندل اول باز میشود. کندل دوم بایستی یک کندل دوجی باشد، معاملات در محدودهي کوچکی انجام شود، و قیمت بسته شدن در نزدیکیهای قیمت باز شدن قرار گیرد. نکتهای که باید به آن دقت کرد این است که بایستی قیمت باز شدن و قیمت بسته شدن کندل دوم، بالاتر از قیمت بسته شدن کندل اول باشند. به این دلیل که بدنهی کندل دوم کوچک است، به این الگو ستاره گفته میشود. سومین و آخرین کندل این الگو با یک شکاف قیمتی در زیر بدنهی کندل دوم باز شده و قیمت بسته شدن آن در زیر خط میانی بدنهی کندل اول قرار گیرد.
این شرایط، ویژگیهای یک الگوی ستاره عصرگاهی ایدهآل است، اما در بسیاری از رفرنسها آمده که نیازی نیست تمام جزئیات این الگو دقیقاً وجود داشته باشد. برای مثال ممکن است کندل سوم با یک شکاف قیمتی باز نشود، یا این که قیمت بسته شدن کندل سوم در زیر خط میانهی بدنهی کندل اول قرار نگیرد. در تصویر زیر این الگوی کندل استیک نشان داده شده است.
الگوی ستاره صبحگاهی یا Morning Star
این الگو نیز دقیقاً مشابه الگوی ستارهي عصرگاهی است، با این تفاوت که الگوی ستارهی صبحگاهی در انتهای یک روند نزولی رخ میدهد و باعث تغییر روند بازار به یک روند صعودی خواهد شد. در تصویر زیر شرایط این الگوی نموداری نشان داده شده است.
ستارهی صبحگاهی نیز یک الگوی بازگشتی صعودی بوده و در بین الگوهای کندل استیک، از اعتبار بالایی برخوردار است. تصویر بالا یک الگوی ایدهآل ستارهی صبحگاهی بوده و همانطور که در مورد ستاره عصرگاهی گفته شد، احتیاجی نیست تمام موارد عیناً اتفاق بیافتد.
الگوهای بازگشتی در مبحث کندل استیک به همراه ویدئو
ساعد نیوز: تحلیل تکنیکال برای معامله گران یکی از ابزارهای ارزشمند محسوب میگردد و نمودارهای کندل استیک – Candlestick یا شمعی ژاپنی یکی از منحصربهفردترین و دقیقترین روشهای این نوع از تحلیل است، به گونهای که میتوان گفت درک نمودارهای کندل استیک برای هر معامله گر ضروری است.
باید بدانیم هیچ سیستم معامله گری وجود ندارد که فقط معاملات سودده تولید کند. تصمیمات اکثر معامله گران در بازار حاصل چند فاکتور اساسی است که شامل تجربیات شخصی، احساسات و توانایی فرد در تحلیل جریان گسترده ای از اطلاعات است. این اطلاعات شامل داده های تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، اخبار و … هستند.
تحلیل تکنیکال برای معامله گران یکی از ابزارهای ارزشمند محسوب می گردد و نمودارهای کندل استیک – Candlestick یا شمعی ژاپنی یکی از منحصر به فردترین و دقیق ترین روش های این نوع از تحلیل است، به گونه ای که می توان گفت درک نمودارهای کندل استیک برای هر معامله گر ضروری است.
عامل اصلی حرکات قیمتی سهام احساسات و افکار معامله گران بازار است و نمودارهای شمعی ژاپنی می توانند به راحتی تصویری ساده از احساسات بازار و در مجموع تمامی معامله گران را در اختیار ما قرار دهند. از دیگر مزایای این نوع از تحلیل تکنیکال، قابلیت بالا در تفسیر حرکات قیمتی سهام است. در واقع چیزی که سبب محبوبیت این نوع از نمودارها گشته ارائه اطلاعات جامع در عین سادگی است.
دیدگاه شما