دوعلتی که نباید از تحلیل اندیکاتوری و مشتقات قیمتی استفاده کرد!
دوعلتی که نباید در تحلیل از اندیکاتور و مشتقات قیمتی استفاده کرد!
تحلیل اندیکاتوری مشتقی از قیمت است و همیه نسبت به آن یک گام عقب تر است.
از حرکات قیمت نیز موارد زیر مشتق میشوند:
حالا ما، بهعنوان فردی منطقی در بازارهای مالی، باید به قیمت که علت است توجه کنیم یا به مشتقات قیمت که معلول است؟ مشخصا تمام مشتقات قیمت مانند یک تابع عمل میکنند؛ یعنی ورودی که قیمت است در تابع میرود و یکسری عملیات ریاضی روی آن صورت میگیرد و خروجی این تابع برای تحلیلگر تکنیکال، معیار تصمیمگیری است.
از فرمول اندیکاتورها و اسیلاتورها کاملاً مشخص است که خروجی این ابزارهای پیچیده با تأخیر همراه است.
حالا بیاییم نواحی اشباع خرید و فروش را راستی آزمایی کنیم.
اکثر اندیکاتورها نواحی اشباع دارند. تحلیلگرانی که با ابزار تکنیکالی کار میکنند( تحلیل اندیکاتوری) ، معتقدند که وقتی اندیکاتورها به نواحی اشباع خرید میرسند، بهنوعی خریداران در بازار رو به اتمام هستند و بهزودی قیمت سهم افت خواهد کرد، پس خود را آماده فروش میکنند؛ و وقتی اندیکاتورها به نواحی اندیکاتور اشباع فروش میرسند، بهنوعی فروشندگان در بازار رو به اتمام هستند و بهزودی قیمت سهم رشد میکند پس خود را آماده خرید میکنند.
نمودار بالا به ۳ ناحیه a, b, c تقسیمشده و منطقه اشباع خرید در اسیلاتور RSI را با کادر مشخص کردهایم.
قیمت در ناحیه a 21 روز کاری در منطقه اشباع خرید بوده است.
قیمت در ناحیه b 7 روز کاری در زیر منطقه اشباع خرید (کادر را به سمت پایین شکسته) بوده است.
قیمت در ناحیه c، ۱۵روز کاری در منطقه اشباع خرید بوده است.
بنابراین قیمت در ناحیه a، ۲۱ روز کاری در رشد بوده است. بااینکه قیمت در منطقه اشباع خرید است
(بااینکه اکثر معامله گران تکنیکال خرید در این ناحیه را اشتباه میدانند) و زمان کوتاهی قیمت از ناحیه اشباع خرید خارجشده؛ ولی قیمت افت خاصی نکرده است. زمانی که قیمت وارد ناحیه c میشود بااینکه در منطقه اشباع خرید بوده، در ۱۵ روز کاری رشد سهمگینی کرده است، (بااینکه اکثر معامله گران تکنیکال خرید در این ناحیه را اشتباه میدانند).
از این اتفاقات در دنیای بازارهای مالی بسیار رخ میدهد.
چهار دلیل که تأیید گرفتن بیشازحد در تحلیلگری منجر به زیان میشود و پنج خصوصیت یک روش تحلیل گری کارا؟
در نمودار قبل، حرکت نمودار قیمت طلای ۱۸ عیار را در ۱۰ ماه مشخص کرده است. همانطور که در اسیلاتور RSI نشان دادهایم، قیمت در این حدود ۱۱ ماه، در ناحیه اشباع خرید بوده است؛ یعنی از دید تحلیلگر تکنیکالی خرید در این ناحیه بههیچوجه منطقی نیست و حتی او نیمنگاهی به فروش هم دارد ولی در بازار واقعی طی ۱۰ ماه قیمت طلا از گرمی ۱۲۴٫۰۰۰ تومان تحلیل حرکات قیمت سهام به ۵۶۰٫۰۰۰ تومان رسیده است.
بنابراین معامله گران تکنیکال که در این بازه ۱۰ ماهه با این نوع اسیلاتورها کار میکردند:
- اگر در بازار ۲ طرفه و اهرمی کار میکردند، بهاحتمالزیاد ورشکسته میشدند.
- اگر در بازار سنتی (یکطرفه و بدون اهرم) کار میکردند، از این سود فوقالعاده جا میماندند.
نتیجه گیری
۱-صحت اندیکاتورها در هاله ای از ابهام است.
وقتی با چند اندیکاتور کار میکنیم، در بسیاری از موارد، سیگنالهای ناهمگن داده و تحلیلگر را دچار سردرگمی میکنند.
وقتی سه اندیکاتور را باهم بررسی میکنیم، با مواردی مواجه میشویم که مثلا یکی از اندیکاتور سیگنال خرید به نام rsi اندیکاتور است که سیگنال خرید میدهد، اندیکاتور MACD سیگنال فروش میدهد و اندیکاتور STOCHACTIC دستور صبر کردن میدهد؛ و قطعاً معاملهگر را در تصمیمگیری نهایی دچار چالش میکنند.
۲-اندیکاتورها ابزاری نامناسب برای حال بازار
تحلیل اندیکاتوری با استفاده از دادههای پیشین( پیشفرض چهارده روز گذشته) دادههای حال را میسازند و این دادهها برای معاملهگر تکنیکال معیار تصمیمگیری هستند. ما در دنیایی زندگی میکنیم که هرلحظه بهواسطه اخبار متأثر میشود. حال اندیکاتورها و سایر ابزارهای تکنیکالی که با دادههای پیشین کار میکنند، آیا میتوانند بااعتبار بالایی حرکات قیمت در حال بازار را پیشبینی کنند؟
همچنین در ادامه مقاله فیلتر مکدی ، تحلیل تکنیکال و حرکات و الگوهای قیمتی را هم مطالعه کنید
تحلیل تکنیکال در فارکس
تحلیل تکنیکال Forex، مطالعه نوسانات قیمت بدون در نظر گرفتن دلایل آن و به امید ادامه روند نوسان قیمت های اخیر برای ایجاد فرصت سودآوری است. در تحلیل تکنیکال شاخص های نمودار ابزار اصلی تصمیم گیری به شمار می آیند.
برخی از نکات درباره تحلیل تکنیکال:
آنچه امروز تحلیل تکنیکال نامیده می شود با مشاهدات Charles Dow (مؤسس Dow Jones) قبل از آغاز قرن بیستم شروع شد. Forex اولین طبقه دارایی بود که در آن تحلیل تکنیکال به طور گسترده ای مورد قبول قرار گرفت؛ یعنی در اواخر دهه 70 میلادی زمانی که کامپیوتر و به ویژه کامپیوترهای شخصی به راحتی در دسترس بودند. از لحاظ تاریخی، تحلیل تکنیکال ابتدا در بازار سهام (Equity Market) طراحی و مورد آزمایش قرار گرفت؛ اما این روش در مقایسه با تحلیل فاندامنتال – بعد از انتشار کتاب نوآورانه «تحلیل اوراق بهادار» توسط Graham و Dodd در سال 1934 که بر «سرمایه گذاری ارزشی» تأکید داشت – همواره روش ضعیفی به شمار می آمد. در حوالی سال 2000، اکثر معامله گران حرفه ای Forex از تحلیل تکنیکال استفاده می کردند این در حالی بود که تنها کمتر از نیمی از تحلیلگران سهام آن را مورد استفاده قرار داده و یا به استفاده از آن اقرار کردند.
تحلیلگران تکنیکال اصطلاح «پیش بینی» را دوست ندارند زیرا آنچه واقعاً اندازه گیری و برآورد می شود محدوده ی احتمالی نتایج ممکن و نه یک پیش بینی دقیق علمی است. تحلیل تکنیکال یک علم تجربی است که در آن مشاهده نتایج احتمالی بسیار فراتر از تئوری های نظری است. تئوری های رقابتی مختلفی برخی از تکنیک ها را پایه ریزی می کنند اما شما برای استفاده از تکنیک های تحلیل تکنیکال نیاز به اتخاذ ساختار نظری خاصی نخواهید داشت.
تحلیلگران تکنیکال معتقدند که قیمت ها تصادفی نیستند و اکثر اوقات با الگوهای تکراری حرکت می کنند؛ بنابراین، می توان آنها را شناسایی کرد و برای سودآوری در تجارت مورد استفاده قرار داد. دلیل ظهور مکرر این الگوها در هر طبقه ای از اوراق بهادار و یا دارایی رفتار انسانی در بین دنیای معامله گران بوده و به ویژگی های منحصر به فرد اوراق بهادار بستگی ندارد.
تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تمام چیزهای مهم در محیط اقتصادی و مالی از جمله داده ها و اخبار اوراق بهادار از قبل در قیمت منعکس شده اند؛ بنابراین، تحلیلگر تکنیکال می تواند آن محیط را به دلخواه ردیابی کرده یا نکند. این به معنای «تخفیف» (Discounting) است. نکته ی مهم این است که تحلیل تکنیکال در تضاد با تحلیل اقتصادی یا اساسی نیست. تحلیلگران تکنیکال پیشرفته سعی می کنند تا تحلیل تکنیکال و اساسی را به منظور اصلاح پیش بینی های خود با یک دیگر ترکیب یا ادغام کنند.
تمام تکنیک های تحلیل تکنیکال مبتنی بر حرکت های قیمت در گذشته صرف نظر از نزدیکی فاصله زمانی اند؛ بنابراین، جنبه پیش بینی مهارتی است که تحلیلگر با خود به این عرصه می آورد. در هر نموداری روش های معتبر زیادی برای قرار دادن شاخص ها وجود دارد. معامله گران تکنیکال موفق می توانند از همان شاخص ها استفاده کرده و به معیارهای تجاری متفاوتی مثلاً قرار دادن توقف (Stop Placement) برسند. اگر به 10 تحلیلگر یک شاخص و یک تحلیل حرکات قیمت سهام اوراق بهادار بدهید، در پایان مسابقه تجاری 10 نتیجه تجاری خواهید داشت که ممکن است تمام آنها سود خالص باشند.
تمام روش ها کار می کنند . هر تکنیکی نقاط قوت و ضعف خود را دارد. هر تکنیکی می تواند سودآور باشد. اگر به هر یک از 10 معامله گر تکنیکال یک تحلیل حرکات قیمت سهام تکنیک متفاوت بر روی همان اوراق بهادار بدهید، در پایان رقابت تجاری ممکن است هر یک از آنها سودآور باشد.
مفهوم اصلی
عرضه و تقاضا برای یک اوراق بهادار و همچنین قیمت آن به دلایلی که ناشی از احساسات و درک معامله گران از فرصت سود است صعود و یا نزول می کند. احساسات و درک فرصت سود ممکن است با توجه تغییر شرایط و یا اخبار به وجود آیند اما تحلیلگران تکنیکال بیشتر به جهت حرکت قیمت و دلایل این حرکت در آینده نزدیک توجه می کنند. این گاهی اوقات با عنوان «عملکرد» قیمت و نه «دلیل» آن بیان می شود.
در اواخر دهه ی 40 میلادی، Edwards و McGee (نویسندگان اولین کتابهای مهم در زمینه تحلیل تکنیکال) خاطر نشان شدند که الگوی اصلی تمام سری های قیمت کم و بیش نشان دهنده ی موارد زیر است:
حرکت اولیه صعودی و پس از آن
یک دوره معاملاتی بدون تغییر یا یک طرفه و یا
یک پس رفت ثانویه نزولی که برخی از حرکت های اصلی صعودی را دوباره ردیابی می کند و
یک افزایش صعودی که از نقطه ی افزایش پیشین فراتر رفته و حرکت اولیه را بازیابی می کند.
یکی از اولین سیستم های تجاری محبوب مبتنی بر مشاهدات Edwards و McGee توسط فردی خارج از صنعت مالی طراحی شد؛ یک اقتصاددان مجارستانی مهاجر در آمریکا به نام Nicolas Darvas که بر روی این الگوی پله ای «جعبه» قرار داد. او یک کتاب پر فروش در این رابطه با عنوان «چگونه در بازار سهام 2،000،000 به دست آوردم» نوشته است. یکی از اجزای سیستم جعبه ای Darvas این بود که وقتی یک سهام به افزایش 52 هفته ای رسید آن را بخرد و یک حد توقف در پایین ترین قیمت قبلی قرار دهد. اولین معامله در افزایش 52 هفته ای انجام می شود و معاملات بعدی در زمان شکست مقاومتی (Breakout) و بالای جعبه قبلی صورت می گیرند. این یک سیستم شکست مقاومتی ساده با استفاده از مستطیل است که هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد.
جعبه ی Darvas ممکن است بیش از حد ساده باشد اما نقطه ای که قیمت ها در آن به صورت آنی حرکت می کنند را پس از حرکت یک طرفه یا پس رفت ثانویه و قبل از یک حرکت آنی دیگر در جهت اصلی نشان می دهد. تحلیلگران بعدی این حرکت های آنی را «تکان ناگهانی» و یا «امواج» نامیده اند. صرف نظر از اینکه چه نامی برای این الگو انتخاب می کنید، این مفهوم کلی تمام تحلیل های تکنیکال است.
اگر شما با استفاده از شاخص های بلند مدت، مانند میانگین متحرک، دنبال کننده (فالوور) ترند هستید، باید خودتان را با پست رفت هایی که ممکن است سودآوری تان را تهدید کند وفق دهید.
اگر یک معامله گر شکست مقاومتی (Breakout) هستید باید قبول کنید که برخی از شکست های مقاومتی نادرست بوده و باعث اجرای حد توقف شما می شوند.
اگر یک معامله گر نیروی محرکه (Momentum) هستید باید قبول کنید که گاهی اوقات سهام به هیچ وجه نیروی محرکه جهتی از خود نشان نداده و در عوض معاملات به صورت یک طرفه در محدوده ی مشخص انجام می شوند که این باعث گمراه کننده گی شاخص های نیروی محرکه می شود.
شاید فکر کنید ایده خوبی است که هر چیزی که تحلیلگران حرفه ای در مورد سهام نوشته اند را بخوانید اما مراقب باشید برخی از تحلیلگران در رابطه با پوزیشن خود (از جهتی به نفع خود حمایت می کنند تا شما را وارد همان معامله کنند) و یا در کل بدون منطق حرف می زنند. یک تحلیل گر تکنیکال آگاه به عملکرد قیمت ها بر روی نمودار نگاه می کند و نه اینکه تحلیلگران در رابطه با قیمت ها چه می گویند . نمودار ابزاری برای رسیدن به مسیر درست در میان تمام تفاسیر است.
بریکاوتهای بزرگ و حرکات قیمت طلا و سهام در چند دوره
به نظر میرسد طلا در آستانهی یک بریکاوت تاریخی قرار داشته باشد.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی طلا، سکه و ارز، عدهای با اشاره به الگوی فوق صعودی فنجان و دستهی نمودارهای طلا، باور دارند که هدف روند صعودی طلا 3،000 دلار هدف تاریخی آن تقریبا 4،000 دلار خواهد بود.
برای درک اهمیت این مسئله، باید بریکاوتهای تاریخی مشابه را در بازار طلا و سهام بررسی کرد - بریکاوت (breakout) به شکست خط مقاومت یا حمایت گفته میشود که در صورت شکست خط مقاومت، قیمتها صعودی هستند.
بازار سهام طی ۸۰ سال گذشته سه بریکاوت تاریخی را تجربه کرده است.
در اواخر 1949، بازار سهام حرکتی را شروع کرد که در آن، یک الگوی فنجان و دسته را شکست و طی هشت سال بعد، 278 درصد افزایش یافت.
در 1966، میانگین صنعتی داو جونز یک خط پایهی ۱۶ ساله را شکست. از 1982 تا سقف 1987، ارزش S&P 500 به اندازهی 233 درصد افزایش یافت.
آخرین مورد از این بریکاوتهای تاریخی به 2013 باز میگردد؛ بازار سهام خط پایهی 13 سالهی خود را شکست. از آنجا که این شکست صرفا از نظر مقدار و سود از دورهی قبل از خود گسترش یافته بود، ظرف پنج سال بعد از آن، فقط باعث افزایش 100 درصدی شد.
تاریخچهی طلا به اندازهی بازار سهام آنچنان شفاف نیست، ولی میتوانیم شاهد اهمیت بریکاوتهای چند ساله باشیم.
وقتی ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، در 1971 سیستم استاندارد طلا (قابلیت تبدیل مستقیم دلار آمریکا به طلا) پایان داد، قیمت طلا به سرعت از یک پایهی ۲۵ ساله، به سمت بالا صعود کرد و سر به فلک کشید. سپس، قیمت طلا به صورت مصنوعی کاهش یافت، و همین عاملی شد که ظرف سه سال بعد، قیمت آن به صورت انفجاری 450 درصد صعود کند؛ و سپس، ظرف شش سال بعد، از همان سقف، دوباره چهار برابر شود.
بریکاوت چند سالهی بعدی طلا در 2005 اتفاق افتاد. قیمت طلا در کمتر از سه سال 150 درصد، و باز هم ظرف کمتر از شش سال، 360 درصد افزایش یافت.
این حرکات بریکاوت تاریخی و چند دههای فقط ظرف یک یا دو سال اتفاق نیفتادهاند.
آنها به ترتیب هشت، پنج، و باز هم پنج سال در بازار سهام طول کشیدند.
پیش از ایجاد یک اصلاح اصلی قیمت، دو بریکاوت اصلی سه و شش سال به طول انجامیدند.
شکست یا بریکاوتی که دربارهی الگوی فنجان و دسته گفته شد، میتواند ظرف دو یا سه سال محقق شود، ولی تاریخ این حرکات بریکاوت اصلی نشان میدهد، این حرکت آخر هم از لحاظ قیمت و هم از لحاظ زمان دارای گسترش باشد.
بازه های مناسب زمانی برای استفاده در تحلیل تکنیکال
یکی از شیوه های تحلیل بازار که پیش نیاز انتخاب شیوه های معاملاتی خواهد بود تحلیل تکنیکال است. نگرش تحلیل تکنیکال بر پایه روانشناسی بازار بنا نهاده شده و با کمک از معادلات و مفاهیم ریاضی تکمیل می شود مهمترین و اصلی ترین شیوه تحلیل در بررسی تکنیکی شناسایی حمایت ها، مقاومت ها و روند حرکتی سهام خواهد بود. که به سرمایه گذار کمک میکند تا دید مناسبی از وضعیت سهام داشته باشد و بتواند با توجه به سوابق سهم احتمالات پیش رو را بررسی نماید
یکی از محبوب ترین روش های معاملاتی در ایران استفاده از اندیکاتور ها است سهامداران در ایران علاقه وافری به استفاده از اندیکاتور ها دارند از این رو یکی از مهمترین عوامل اثر گذار بر تحلیل به وسیله اندیکاتور ها بازه های زمانی خواهد بود .
بازه های زمانی که عموما در ایران استفاده می شود همان بازه هایی است که تحلیلگران خارجی مانند جان مورفی و .. در کتب خود تدوین نموده اند و مشخصا این بزرگان بر اساس تجربیات معاملاتی و استدلال هایی که در بازار فارکس یا بازارهای مالی آمریکا و اروپا تجربه شده است به این بازه ها رسیده اند از طرفی نرم افزار های تحلیلی نیز این نسبت ها را به عنوان پیش فرض در نرم افزار خود قرار داده اند که مشخصا متناسب با بازارهای مالی خارجی می باشد و تحلیلگران ایرانی بدون توجه به این موضوع از این ابزار استفاده میکنند. مثلا برای اندیکاتور RSI از بازه ۱۴ روزه استفاده می شود. که مضربی از عدد ۷ می باشد. بازار ایران با توجه محدودیت دامنه نوسان روزانه، شیوه محاسبه حجم مبنا، شرایط اقتصادی، میزان نقدینگی و تجربه و دانش معامله گران با بازارهای خارجی قابل مقایسه نبوده و بایستی شیوه متناسب با بازار ایران برای آن مدل سازی گردد از این رو تئوری استفاده از بازه زمانی متناسب با بازار ایران تدوین و بررسی گردیده است و برای بیش از ۱۰۰ سهم در بازار ایران بررسی و مطالعه شده است.
تئوری بازه های زمانی در اندیکاتور ها (Period):
در ایران، معاملات در بازار سرمایه ۵ روزه و در روز شنبه تا چهارشنبه انجام می پذیرد. معامله گران به خوبی آگاه هستند که بازه یک هفته ای در ایران بسیار مهم است دلایلی مانند محدودیت نوسان، تعیین حجم مبنا در روز چهارشنبه تعطیلی دو روزه بازار و . موجب میگردد که یک هفته کاری از لحاظ معاملاتی بسیار بازه مهم و اثر گذاری باشد شرایط گفته شده به روشنی مشخص خواهد کرد که نباید از بازه های طرح شده توسط جان مورفی و دیگران که متناسب با بازار آمریکا و اروپا مطالعه و معرفی شده است استفاده کرد از همین رو بازه مناسب برای استفاده در بازار ایران، همان کوچکترین بازه زمانی معاملاتی یعنی بازه ۵ روزه خواهد بود این بازه و مضارب آن بهترین بازه زمانی برای استفاده در اندیکاتور ها و اوسیلاتور ها خواهد بود.
بازه ۵ روزه تغییرات و نوسانات یک هفته را مشخص خواهد کرد بازه ۲۰ روزه نوسانات و تغییرات یک ماهه و بازه ۶۰ روزه نوسانات یک بازه سه ماهه را در تایم فریم روزانه نشان خواهد داد. بررسی و مطالعه این سه بازه در تایم فریم های دیگر نیز مشاهدات جالبی را در مورد رفتار اندیکاتور ها نشان می دهد و قابل استفاده خواهد بود از طرفی این بازه برای اندیکاتور هایی که در محاسبات خود از بازه زمانی بهره می برند قابل استفاده خواهد بود. برای درک بهتر موضوع بازه زمانی بر روی اندیکاتور میانگین حرکتی بررسی خواهد شد.
استفاده از بازه های ۵ تایی در اندیکاتور Moving Average :
اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) یک اندیکاتور بسیار ساده و قیمت گرا است. شیوه محاسبه این اندیکاتور به این صورت است که قیمت ها را در یک بازه زمانی که تحلیلگر آن را تعیین میکند، میانگین گرفته و به صورت نمودار مشخص می نماید این نمودار با بازه های ۵ تایی بسیار شیوه مناسبی برای تشخیص روند حرکتی سهم خواهد بود به این صورت که استفاده از این اندیکاتور بروی نمودار قیمتی وضعیتی از میانگین قیمت ۳ ماهه گذشته، سهم را به سرمایه گذار میدهد و امکان مقایسه را برای سرمایه گذار فراهم می نماید اتصال این نقاط نموداری خواهد بود که روند حرکتی سهم را نشان خواهد داد(رجوع شود به نمودار شماره ۱)
شیوه استفاده از بازه ها و اندیکاتور ها:
شکل شماره ۱ نمودار قیمتی به همراه نمودار میانگین متحرک ۶۰ روزه آن را نشان می دهد. همانگونه که در شکل مشخص است قیمت، به میانگین ۶۰ روزه خود بسیار حساس می باشد. وضعیت این نمودار و تلفیق آن را با نمودار قیمتی در سه بخش می توان تفسیر نمود.
۱- شیب خط میانگین متحرک
زمانی که شیب خط میانگین متحرک مثبت باشد نشان دهنده روند صعودی سهم خواهد بود زمانی که شیب نمودار میانگین متحرک منفی باشد روند نزولی و زمانی که شیب میانگین متحرک صفر باشد نشان دهنده روند حرکتی سهم خنثی خواهد بود.
اگر قیمت، نمودار میانگین متحرک ۶۰ روزه در شیب مثبت یا صفر به بالا قطع نماید امکان تغییر مسیر و آغاز روندی جدید صعودی بسیار زیاد خواهد بود.(نمودار شماره ۱ محدوده A)
اگر قیمت، در شیب منفی نمودار را به سمت بالا قطع نماید احتمال تغییر روند کمتر بوده و بایستی عوامل دیگر نیز بررسی گردد. ولی اگر قیمت، نمودار ۶۰ روزه را به سمت پایین قطع نماید و در صورتی که شیب نمودار مثبت یا صفر باشد احتمال تشکیل یک روند نزولی بسیار زیاد خواهد بود و در صورت منفی بودن شیب نمودار، روند ریزشی قوی تری را نوید خواهد داد
۲- وضعیت قیمت نسبت به نمودار
زمانی که قیمت، بالای خط میانگین متحرک ۶۰ روزه قرار داشته باشد و شیب خط مثبت باشد روند سهم صعودی خواهد بود و تا زمانی که قیمت، نمودار ۶۰ روزه را به سمت پایین قطع نکند سهم روند صعودی خود را ادامه خواهد داد. ( محدوده AC) و زمانی که قیمت، زیر نمودار میانگین متحرک ۶۰ روزه قرار داشته باشد و شیب سهم منفی باشد تا زمانی که قیمت، نمودار ۶۰ روزه را یا قدرت به سمت بالا قطع نکند روند سهم نزولی خواهد بود.
۳- حمایت و مقاومت میانگین متحرک
میانگین متحرک با توجه به آنکه میانگینی از قیمت سهم، در ۶۰ روزه گذشته می باشد بسیار حائز اهمیت است در اصل این نمودار به سرمایه گذار نشان می دهد که قیمت امروز سهم با میانگین ۶۰ روزه گذشته خود چقدر اختلاف دارد این اختلاف هر چه بزرگتر باشد بی ثباتی قیمت، افزایش پیدا خواهد کرد در کل میتوان گفت خط میانگین متحرک ۶۰ روز به صورت یک آهنربا عمل خواهد کرد و قیمت تمایل خواهد داشت به سمت خط ۶۰ روزه حرکت نماید حال زمانی که قیمت بالای این نمودار قرار داشته باشد خط میانگین متحرک ۶۰ روزه به عنوان یک محدوده حمایتی عمل خواهد کرد.( رجوع شود به نمودار شماره ۱- محدوده B) و زمانی که قیمت در زیر نمودار ۶۰ روزه قرار داشته باشد خط میانگین ۶۰ روزه به صورت یک مقاومت بسیار مهم عمل خواهد کرد(رجوع شود به نمودار شماره ۱ محدوده های D,E,F,G)
جان مورفی در کتاب خود در مورد استفاده از میانگین متحرک از تلفیق سه نمودار (۴,۹,۱۸) روزه استفاده کرده است و محل قطع کردن این خطوط را منطقه مناسب برای شناسایی تغییر روند سهم دانسته است اما طی مطالعه صورت گرفته بروی بیش از ۱۰۰ سهم در بازار ایران نسبت (۶۰,۲۰,۵) با توجه به شرایط بازار ایران مناسب تر به نظر می رسد و ریسک معاملاتی سرمایه گذار را کاهش خواهد داد. (رجوع شود به نمودار شماره ۲). تحلیل گران میتوانند برای کاهش حساسیت نمودار به قیمت از نسبت (۲۰,۱۰,۵) نیز استفاده نمایند که به نسبت معرفی شده جان مورفی بسیار نزدیک می باشد و میانگین بازه یک هفته دو هفته و یک ماه را با یکدیگر مقایسه خواهد کرد. از مشکلات این اندیکاتور می توان به کند بودن زمان ورود و خروج آن اشاره کرد. معمولا از این اندیکاتور در بازه های بلند مدت استفاده خواهد شد و برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت باید از تایم فریم های ساعتی و دقیقه ای استفاده نمود که به دلیل گستردگی مطلب در نوبت دیگر به آن اشاره خواهد شد.
در آخر پیشنهاد میگردد که سرمایه گذاران فنون کامل تحلیل تکنیکال را فراگرفته و از اندیکاتور ها به عنوان ابزاری کمکی استفاده نمایند تمامی اندیکاتور های از داده های گذشته استفاده میکنند و میتوانند خطاهای فاحش داشته باشند.
تحلیل تکنیکال در بورس
هدف اصلی تمام افرادی که در بازارهای مالی فعالیت میکنند، پیشبینی قیمتهاست. به همین منظور هر ساله روشها و متدهای متفاوت و جدیدی، برای پیشبینی روند تحلیل حرکات قیمت سهام قیمتها به وجود میآید. به طور معمول تحلیل قیمت سهام به دو روش کلی صورت میگیرد، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. به پیشبینی قیمت سهام مختلف با استفاده از روشهایی که پایه و اساس آن رفتار گذشته قیمت و روند سهام است، تحلیل تکنیکال میگویند. این تحلیل در تمامی بازارهای مالی جهان از فارکس و بیتکوین و طلا گرفته تا نفت و بازار بورس تهران قابل پیاده سازی میباشد. فعالان بازارهای مالی در سراسر جهان در کنار آموزش بورس از این روشها برای کسب سود بیشتر استفاده میکنند.
اصول پایه و اولیه تحلیل تکنیکال
برای شرح خلاصهای جامع از اصول اولیه تحلیل تکنیکال، ضروری است که سه نکته کلی زیر را در نظر داشته باشیم.
- همه نکات و جزئیات در قیمت یک سهم دیده میشود.
اخبار مثبت و منفی در مورد سهام، مشکلات و موارد مهم اقتصادی و جو جامعه، تاثیر خود را مستقیما روی قیمت سهام میگذارند و ما را متوجه شرایط به وجود آمده تحلیل حرکات قیمت سهام میکنند.
- همه قیمتها طبق روند مشخص و معینی حرکت میکنند.
تمامی روندهای به وجود آمده به نحوی با روندهای گذشته هماهنگ و همراه هستند. این روندها نمیتوانند بدون نظم و نامرتب به هر سمتی حرکت کنند
- تاریخ همیشه تکرار میشود.
این جمله به این معناست که اغلب فعالان بورس، تمایل دارند تا واکنشهایی مطابق با زمان گذشته داشته باشند؛ بنابراین روندهای به وجود آمده به مرور زمان تکرار خواهند شد.
الگوهای قیمتی چیست؟
الگوهای قیمتی در واقع اشکال خاصی از نمودار سهام هستند که بعد از تشکیل آنها، افراد میتوانند روند قیمتی را با درصد قابل قبولی حدس بزنند. از مهمترین الگوهای قیمتی میتوان به الگوی برگشتی، الگوی پرچم و الگوی سر و شانه اشاره کرد.
روند چیست؟
یکی از کلیدیترین نکات برای یادگیری تحلیل تکنیکال، شناخت درست روندها میباشد. روندها به طور کلی به سه دسته زیر تقسیم میشوند.
- روند صعودی و مثبت: هرگاه در نمودار یک سهم، درهها به صورت متوالی، هر یک بالاتر از دره قبلی قرار گرفتند. همچنین قلهها هم به همین منوال، به طور متوالی، یکی پس از دیگری به سمت بالا حرکت کردند، روندی شکل خواهد گرفت که به آن روند صعودی و مثبت میگویند. معمولا برای شناسایی یک روند، حداقل سه قله و سه دره متوالی را در نظر میگیرند؛ اما برای اطمینان بیشتر، میتوان این تعداد را افزایش داد. برای انجام دقیق این کار، قلهها و درهها را با استفاده از یک خط اریب به یکدیگر وصل میکنند؛ اگر این خط بدون برخورد به نمودار و به صورت صعودی قرار گرفت، یعنی روند را درست شناسایی کردهایم.
قله: سقف قیمتی در هر نوسان
دره: کف قیمتی در هر نوسان
- روند نزولی یا منفی: روند نزولی، درست برعکس شده همان روند صعودی است؛ به این صورت که اگر در نمودار یک سهم، قلهها به صورت متوالی از یکدیگر پایینتر بوده و درهها نیز به همین منوال باشند، این روند یک روند نزولی خواهد بود.
- روند خنثی یا بدون تغییر و رنج: در این نمودارها هیچ صعود یا نزول ممتدی دیده نمیشود. قلهها و درهها یا در یک راستا بدون شیب قرار دارند یا به صورت یکی در میان بالا و پایین میروند.
خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
فعالان بازار با توجه به گذشته نمودار و همچنین شرایط تغییر روند قیمتی قبل، اجازه صعود یا سقوط بیش از حد را به سهام نمیدهند. به این موضوع خطوط حمایت و مقاومت محدودههای قیمتی میگویند.
خط حمایت:
به محدوده قیمتی گفته میشود که قیمت یک سهم به میزان کافی سقوط کرده است و حالا دارای یک قیمت جذاب برای خرید است. در گذشته نیز قیمت سهم وقتی به این حد رسیده است، سقوطش متوقف شده و شروع به بالارفتن کرده است. پس با توجه به این شرایط تقاضا در این نماد بالارفته و اصطلاحا با حمایت بازار مواجه میشود.
خط مقاومت:
به محدوده قیمتی گفته میشود که قیمت یک سهم به نهایت ممکن خود رسیده است و از نگاه سرمایه گذاران دیگر هیچ جذابیت و ارزشی برای خرید ندارد. در این چنین شرایطی، قیمت برای فروشندگان جذاب خواهد بود و با بالا رفتن میزان عرضه، قیمت سهم وارد دور سقوط شده و اصطلاحا با مقاومت بازار روبرو خواهد شد.
سقف تاریخی، کف تاریخی و قیمت گذشته هر سهم میتواند یکی از معتبرترین و واضحترین خطوط مقاومت و حمایت بازار در تحلیل تکنیکال باشد. خطوط حمایت و مقاومتی که فعالان بازار به آن واکنش نشان میدهند.
انواع نمودار های قیمتی
در تحلیل تکنیکال از نمودارهای قیمتی متفاومتی استفاده میشود که هر کدام از آنها اطلاعات مهمی را به ما میدهند. انواع نمودارهای قیمتی عبارتند از:
نمودار خطی
سادهترین نمودار، نمودار خطی است. در این نمودار قیمتهای آخرین معاملات به وسیله یک خط به یکدیگر وصل میشوند و نوسان قیمتی را نشان میدهد.
نمودار میلهای
این نمودار کاربرد بیشتری نسبت به نمودار خطی داشته و اطلاعاتی شامل قیمت باز شدن و بسته شدن سهم، قیمت اولین معامله و آخرین معامله را به ما ارائه میدهد؛ اما کار با این نمودار به دلیل نداشتن رنگ و حجم در میلهها، تا حدودی دشوار بوده و تحلیل سختتری دارد.
نمودار کندل استیک یا شمع ژاپنی
این نمودار تمام اطلاعاتی که نمودار میلهای نشان میدهد را دارد با این تفاوت که شما میتوانید رنگ شمعها را تغییر داده و صعودی یا نزولی بودن آن را به راحتی تشخیص دهید. همچنین شمعها به دلیل نوع خاص نمایششان، به راحتی قابل تحلیل میباشند و مشکلات نمودار میلهای را ندارند. به طور خلاصه محبوبترین نمودار در تحلیل تکنیکال، نمودار کندل استیک است. علاوه بر همه این موارد نمودارهای کندل استیک دارای الگوهای تحلیل بسیار قوی در تحلیل تکنیکال میباشند. الگوهایی که هر کدام از آنها به تنهایی اطلاعات زیادی را در اختیار ما قرار میدهند. اطلاعاتی از قبیل الگوهای دوجی، ساندویچ و چکش.
اندیکاتورها و اسیلاتورها
اسیلاتور به معنای نوسانگر یا نوسان ساز و اندیکاتور نیز به معنای نشانگر یا شاخص میباشد.
اندیکاتورها و اسیلاتورها در واقع ابزارهایی هستند که با استفاده از ریاضی و فرمولهای خاص آن، اطلاعات بسیار مفیدی را نسبت به روند سهم و آینده آن به ما ارائه میدهند. اسیلاتورها و اندیکاتورها دو مفهوم جدا از هم نیستند و جالب است بدانید که اسیلاتورها زیر مجموعه اندیکاتورها میباشند. معمولا در تحلیل تکنیکال، اسیلاتورها و اندیکاتورها نقش بسزایی در گرفتن سیگنالهای خرید و فروش سهام دارند. اندیکاتورها به دو صورتِ روی نمودار و زیر نمودار نمایش داده میشوند.
معروفترین اندیکاتورها عبارتند از مووینگ اوریجها (MA)، بولینجربند(BB)، HMA و FRACTAL؛ همچنین معروفترین اسیلاتورها عبارتند از استوکستیک، RSI، MACD وCCI .
البته این نکته را هم نباید از خاطر برد که اتکای تمام و کامل به اسیلاتورها و اندیکاتورها کار اشتباهی است و میتواند باعث ضررهای هنگفتی بشود؛ چرا که آنها تنها یک تایید یا پیشبینی از روندها هستند. برای تعیین اندازه روند و اعتبار آن باید از روشهای دیگر تحلیل تکنیکال نیز استفاده کرد.
فیبوناچی
یکی از معروفترین قواعد و نسبتهای ریاضی، نسبتهای معروف فیبوناچی میباشند. این اعداد توسط ریاضیدان بزرگ ایتالیایی، «لئوناردو فیبوناچی» کشف شدند. در این سری، اعداد دارای نسبتهای مشخصی میباشند؛ به این صورت که هر عدد 1.618 برابر عدد قبل خود و هر عدد 0.618 برابر عدد بعد خود میباشد. این اعداد در جای جای طبیعت و هستی کارایی و قدرت خود را نشان دادهاند حتی در معاملات فعالان بازار سرمایه نیز دیده میشوند.
به همین دلیل انواع مختلف ابزار فیبوناچی وارد تحلیل تکنیکال شد. سادهترین ابزار فیبوناچی اصلاحی به این صورت است که خطوطی با ضرایب 0، 0.236، 0.382، 0.تحلیل حرکات قیمت سهام 5، 0.618، 0.763 و یک را روی نمودار ایجاد میکنند. به صورت خلاصه قیمت هر سهم با احتمالهای خوبی نسبت به این خطوط واکنش نشان خواهند داد.
ایچیموکو
یکی دیگر از ابزارهای بسیار قدرتمند تحلیل تکنیکال، ابزار ایچیموکو میباشد. با این که ایچیموکو در دسته اندیکاتورها قرار میگیرد، اما به دلیل اطلاعات زیاد و مفیدی که از آن حاصل میشود، به عنوان یک سیستم و استراتژی معاملاتی خوب شناخته و تایید میشود. به طور خلاصه، ایچیموکو از پنج قسمت مجزا به نامهای تنکنسن، کیجونسن، سنکوA، سنکوB و چیکو(چیمو) تشکیل شده است.
از هر کدام این قسمتها، اطلاعات جداگانه و موثری بدست میآید. به عنوان مثال در تحلیل پیشرفته ایچیموکو به ترکیب سنکوA و سنکوB، ابر کومو گفته میشود که اطلاعات فراوانی را راجع به خطوط حمایت و مقاومتی در اختیار ما قرار میدهند.
موجهای الیوت
نظریه موجها الیوت اولین بار توسط «راف نلسون الیوت» مطرح شد. او معتقد بود که روندهای بازار که خود تشکیل موج میدهند، همیشه از رفتار خاصی پیروی کرده و طبق آنها عمل میکنند. مبحث موجهای الیوت بسیار مفصل و گستره است اما اگر بخواهیم صرفا اشاره کوتاهی به آن داشته باشیم باید بگوییم که امروزه در تحلیل تکنیکال، موجها به دو دسته کلی انگیزشی و اصلاحی دسته بندی میشوند.
موجهای انگیزشی به موجهای روند دار که صعودی یا نزولی بازار هستند، گفته میشود. این موجها معمولا شامل پنج موج کوچک میشوند. در این پنج موج، سه موج در جهت حرکت و دو موج در خلاف جهت حرکت اصلی روند میباشند. موجهای اصلاحی نیز بعد از تکمیل موجهای انگیزشی به وجود میآیند و آنها تا حدی اصلاح میکنند.
به پیشبینی قیمت سهام مختلف با استفاده از روشهایی که پایه و اساس آن رفتار گذشته قیمت و روند سهام است، تحلیل تکنیکال میگویند.
ما در سایت سیگنال بخش آموزش تحلیل تکنیکال را بر پایه محتوای متنی و ارائه آموزش های ویدئویی به صورت مجزا برای هر قسمت آماده کردهایم.
دیدگاه شما