اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و ریسک مالی و انواع آن لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی ریسک مالی و انواع آن طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز ریسک مالی و انواع آن مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکلگیری چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از ریسک مالی و انواع آن این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
ابزارهای مالی اسلامی به تازگی به¬عنوان یکی از انواع اوراق بهادار مهم در جهت تأمین مالی و سرمایهگذاری اسلامی به¬کار برده میشوند. ابزارهای مالی اسلامی یکی از اثرگذارترین عوامل در نظام اقتصاد اسلامی است که بهمنزلهی جایگزینی مناسب برای وجوه نقد و انواع سرمایهگذاریها در نظام اقتصادی از آنها یاد میشود. امروزه ابزارهای مالی در اقتصاد اسلامی یکی از موفقترین سازوکارها در صنعت مالی قلمداد شده و رشد چشمگیری در نظام مالی جهانی داشته؛ بهگونهای که در چشماندازهای مالی جهان، یکی از اساسیترین ابزارهای توسعهی دانش مالی مطرح میشود. مقاله حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی پس از بحث و بررسی در خصوص سازوکارهای اقتصاد اسلامی، ابزارهای مالی اسلامی و توسعه آنها در کشورهای مختلف جهان، به معرفی انواع ریسکهای متوجه اوراق بهادار اسلامی پرداخته و در نهایت توجه خود را به مدیریت ریسک ابزارهای مالی اسلامی معطوف میدارد. هدف اصلی این پژوهش، تبیین و معرفی ریسکهای پیشرو در ابزارهای مالی اسلامی است و معرفی مکانیزم مناسب جهت مدیریت ریسک اینگونه اوراق و در نهایت ارتباط تأمین مالی بهینه و رویکرد سرمایهگذاری اسلامی میباشد. تحقیق حاضر نشان میدهد ابزارهای مالی اسلامی مانند کلیه داراییهای مالی با انواع ریسکهای بازار و ریسکهای خاص ناشر این اوراق مواجه است؛ بنابراین میتوان از ابزارهای رایج ریسک برای مصونسازی این اوراق استفاده نمود.
مشروعیت ریسک مالی از دیدگاه آموزه های اسلامی
ریسک، یکی از مشخصههای کلیدی شکلگیری تصمیم در حوزۀ سرمایهگذاری، امور مربوط به بازارهای مالی و انواع فعالیتهای اقتصادی است. هدف این مقاله، بررسی مشروعیت ریسک یا مخاطرهپذیری از دیدگاه آموزههای اسلامی با استفاده از روش تحلیلی– استنباطی، میباشد و در پی پاسخگویی به این سوال است که آیا ریسک از دیدگاه اسلام، مشروعیت دارد؟ یافتههای مقاله حاکی از آن است که بر اساس آموزههای دینی و اسلامی شامل آیات قرآن کریم، روایات معصومین (ع)، رفتار انبیاء و ائمه (ع) و مبانی و قواعد فقهی موجود در کتب شیعه، اقدام به ریسک در اسلام امری جایز و حتی در برخی موارد لازم میباشد. ضمناً، خلق ارزش، لازمۀ مشروعبودن ریسک از دیدگاه اسلام بوده، اسلام ریسک مفید، مولد و قابل کنترل در امور مالی مشروط به ایجاد ارزش جدید را تجویز مینماید.
کلیدواژهها
مراجع
ابوالحسنی، اصغر و حسنی مقدم، رفیع (1387).«بررسی انواع ریسک و روشهای مدیریت آن در نظام بانکداری بدون ربای ایران». فصلنامۀ اقتصاد اسلامی،تابستان، شمارۀ 30، صص. 172-145.
اکبریان، رضا و دیانتی، محمدحسین (1385). «مدیریت ریسک در بانکداری بدون ربا». فصلنامۀ اقتصاد اسلامی، زمستان، شمارۀ 24، صص. 170-153.
خان، طریق اله و احمد، حبیب (1387). «مدیریت ریسک. بررسی عوامل بروز آن در صنعت خدمات مالی اسلامی». ترجمۀ سیدمحمدمهدی موسویبیوکی. انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).
خوانساری، آقاجمال (1373).«شرح غررالحکم و دررالکلم. مقدمه و تصحیح و تعلیق: میرجلال الدین حسینی ارموی». انتشارات دانشگاه تهران.
سروش، ابوذر و صادقی، محسن (1386).«مدیریت ریسک اوراق بهادار اجاره». فصلنامۀ اقتصاد اسلامی،پاییز، شمارۀ 27، صص. 186-157.
سویلم، سامی ابراهیم (1386). «پوشش ریسک در مالی اسلامی». ترجمۀ محمدمهدی عسگری، محمد علیزاده و مهدی حاجی رستملو. تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).
طریق، علی ارسلان (1387). «مدیریت ریسکهای مالی ساختارهای صکوک». ترجمۀ مصطفی زه تابیان و علی سعیدی. تهران:انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).
عقیلی کرمانی، پرویز (1381). «مدیریت ریسک در بانکداری سنتی در مقایسه با بانکداری بدون ربا». مجموعه مقالات سیزدهمین همایش بانکداری اسلامی. مؤسّسۀ عالی بانکداری.
فطانت، محمد (1376). «ارزش زمانی پول از دیدگاه مدیریت مالی و فقه جعفری». پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه امام صادق (ع).
کدخدایی، حسین (1381). «پدیدۀ ریسک در بانکداری اسلامی». مجموعه مقالات سیزدهمین همایش بانکداری اسلامی. مؤسّسۀ عالی بانکداری ایران.
مصباحی مقدم، غلامرضا و صفری، محمد (1388). «بررسی درآمد حاصل از تحمل ریسک از دیدگاه آموزههای اسلامی». فصلنامۀ اقتصاد اسلامی،زمستان، شمارۀ 36، صص. 148-117.
مهدوی نجمآبادی، سیدحسین (1381). «تفاوتهای اساسی توزیع ریسک در دو نظام بانکداری اسلامی و سنتی». مجموعه مقالات سیزدهمین همایش بانکداری اسلامی. مؤسّسۀ عالی بانکداری ایران.
ویلیامز، چستر آرتور و هاینز، ریچارد (1382). «مدیریت ریسک». ترجمۀ داور ونوس و حجت اله گودرزی. تهران: انتشارات نگاه دانش.
Abrol, P. N. & Sharma, S. D. (2003). "Encyclopedic Dictionary of Financial Management". New Delhi:Anmol Publications.
Al-Suwailem, S. (2000)."Decision Under Uncertainty", An Islamic Perspective. in Islamic Finance: Challenges and Opportunities in the Twenty First Century (Conference Papers), Loughborough: Fourth International Conference on Islamic Economics and Banking.
--------------.(2006). "Hedging in Islamic Finance". Occasional Paper, No. 10, Islamic Development Bank.
Cook, M., Noyes, J. & Masakowski, Y. (2007). "Decision Making in Complex Environments". London: Ashgate Publishing Company.
Duffie, D. & Schaefer, J. S. (2003). "Credit Risk, Pricing, Measurement and Management ".Princeton University Press.
Durlauf, S. N. & Blume, L. E. (2008)."The New Palgrave Dictionary of Economics". Palgrave Macmillan Publishers.
Eeckhoudt, L. & Gollier, C. (1995). "Risk: Evaluation, Management and Sharing". Harvester Wheatsheaf.
El-Gamal, M. (2000). "An Economic Explication of the Prohibition of Ghararin Classical Islamic Jurisprudence". in Islamic Finance: Challenges and Opportunities in the Twenty First Century (Conference Papers),Loughborough:Fourth International Conference on Islamic Economics and Banking.
Gleason, J. T. (2000). " Risk: The New Management Imprative in Finance". Princeton, New Jersey: Bloomberg Press.
Hornboy, A. S. and Wehmeier, S. (2005). "Oxford Advanced Learner's Dictionary". New York: Oxford University Press.
Hube, K. (1998)."Investors Must Recall Risk, Investing's Four Letter Word". The Wall Street Journal Interactive Edition, 1998, January 23.
Iqbal, M. & Llewellyn, D. T. (2002)." Islamic Banking and Finance: New Perspectives in Profit Sharing and Risk". London: Edward Elgar Publishers.
Iqbal, Z., Mirakhor, A., Askari, H. & Krichene, N. (2012). "Risk Sharing in Finance: The Islamic Finance Alternative".John Wiley & Sons Inc.
Khan, T. & Ahmed, H. (2001). "Risk Management: An Analysis of Issues in the Islamic Financial Industry". Jeddah: IRTI Occasional Paper, No. 5.
Lussier, R. N. (2008). "Management Fundamentals: Concepts, Applications, Skill Development". USA: Cengage Learning.
Meissner, G. (2005). "Credit Derivatives, Application, Pricing, and Risk Management". Oxford: Blackwell Publishing.
Obaidullah, M. (2002). "Islamic Risk Management: Towards Greater Ethics and Efficiency". International Journal of Islamic Financial Services, 4(3), pp. 1-18.
Vogel, F. E. & Hayes, S. L. (1998). "Islamic Law and Finance: Religion, Risk and Return" .The Hague, Kluwer Law International.
Yaghi, A. (2008)."Leadership Values Influencing Decision Making: An Examination of Nine Islamic, Hindu and Christian Nonprofit Institutions in USA". South Asian Journal of Management, 15(1), 1-17.
ارائه مدل ساختاری انواع ریسک در بانکها با استفاده از رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری فازی
1 دانشیار، گروه مدیریت صنعتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
2 استادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران.
3 کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران.
4 دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
چکیده
بخش بانکی را میتوان در اقتصاد ایران مهمترین پل ارتباطی میان عرضه و تقاضای منابع پولی دانست از طرفی تجربیات دهههای اخیر در بازارهای مالی و بهویژه بانکهای کشورهای مختلف نشاندهندهی افزایش اهمیت مدیریت ریسک در فعالیتهای مالی است. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر، طراحی مدل ساختاری انواع ریسک مالی و انواع آن ریسک در بانکها با استفاده از رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری فازی (FISM) است که با مطالعه ادبیات موضوعی و بهرهگیری از رویکرد تحلیل محتوای متنی تعداد 11 ریسک تأثیرگذار شناسایی و جهت بومیسازی آنها در حوزه بانکی کشور از تکنیک دلفی در سه دوره استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارشناسان آشنا به موضوع و شاغل در حوزه بانک تشکیل دادند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی و پایایی آن به ترتیب از طریق محاسبه ضریب همبستگی کندال (82/0) و نرخ ناسازگاری گوگوس و بوچر (08/0، 06/0) تائید شد. جهت طراحی مدل ساختاری ریسکها از رهیافت مدلسازی ساختاری تفسیری در محیط فازی جهت مدیریت ابهامات زبانی در قضاوتها بهره گرفته شد. نتایج مدلسازی و تحلیل میک مک نشان داد که ریسکهای نقدینگی، اعتباری، عملیاتی، نرخ سود، نرخ ارز و ریسک قوانین و مقررات جزء ریسکهای پایهای و کلیدی در حوزهی بانکی هستند.
کلیدواژهها
20.1001.1.26454637.1400.11.33.7.4
عنوان مقاله [English]
Presentation of the structural model of risk types in banks using the Fuzzy Interpretative Structural Modeling Approach
نویسندگان [English]
- Hassan Farsijani 1
- Mohsen Arefnezhad 2
- Somayeh Asadi 3
- Ali Hasanvand 4
The experiences of recent decades in financial markets, and in particular the banks of different countries, indicate an increase in the importance of risk management in financial activities. Therefore, international efforts are aimed at creating a framework for standards that can be achieved by improving the financial health of the institution, especially banks. The axis of these standards has been manifested in creating an integrated risk management ریسک مالی و انواع آن framework in the context of corporate risk management. The main purpose of the present research is to design a structural model of the types of existing risks in the banking sector. By studying thematic literature and using the textual content analysis approach, eleven effective risks were identified and for localization of them in the country's banking sector, Delphi technique was used for three periods of use It turned out The statistical population of the study consisted of managers and experts familiar with the subject and working in the banking sector. A researcher-made questionnaire was used to collect data. The reliability and validity of the questionnaire was confirmed by calculating Kendall's correlation coefficient (0.82) and Goghos and Boucher's correlation coefficient (0.08, 0.06), respectively. In order to design a structural model of risk, an interpretive structural modeling approach was used in fuzzy environment to manage linguistic ambiguity in judgments. The results of the Mick-Mac modeling and analysis showed that liquidity, credit, operational, interest rate, exchange rate risk and risk of laws and regulations are key and basic risks in the banking sector.
ریسک مالی چیست؟
به طور خلاصه ، ریسک مالی ، خطر از دست دادن پول یا دارایی های با ارزش است. در زمینه بازارهای مالی ، ممکن است ما ریسک را به عنوان مقدار پولی که می توان هنگام تجارت یا سرمایه گذاری از دست داد ، تعریف کنیم.
به بیان دیگر ، بسیاری از خدمات مالی یا معاملات دارای یک ریسک ذاتی هستند و این همان چیزی است که ما آن را ریسک مالی می نامیم. به طور کلی ، این مفهوم ممکن است در طیف وسیعی از سناریوها مانند بازارهای مالی ، مدیریت بازرگانی و نهادهای حاکم اجرا شود.
فرآیند ارزیابی و مقابله با ریسک های مالی اغلب تحت عنوان مدیریت ریسک شناخته می شود. اما ، قبل از غرق شدن در مدیریت ریسک ، داشتن دانش اولیه در مورد ریسک مالی و انواع مختلف آن مهم است.
روشهای متعددی برای طبقه بندی و تعریف ریسک مالی وجود دارد. نمونه های قابل توجه شامل ریسک سرمایه گذاری ، ریسک عملیاتی ، ریسک انطباق و ریسک سیستماتیک است.
انواع ریسک مالی
همانطور که گفته شد ، روشهای مختلفی برای دسته بندی ریسکهای مالی وجود دارد و ممکن است بسته به زمینه تعریفهای آنها متفاوت باشد. در این مقاله یک مرور مختصر در مورد ریسک ها وجود دارد.
ریسک سرمایه گذاری
همانطور که از نامش پیداست ، ریسک های سرمایه گذاری خطرات مربوط به سرمایه گذاری و فعالیت های تجاری هستند. انواع مختلفی از ریسک های سرمایه گذاری وجود دارد ، اما بیشتر آنها مربوط به نوسان قیمت های بازار است.
ریسک بازار
ریسک بازار ریسکی است که با نوسان قیمت دارایی همراه است. به عنوان مثال ، اگر آلیس بیت کوین بخرد ، در معرض ریسک بازار قرار خواهد گرفت زیرا نوسانات ممکن است باعث افت قیمت شود.
مدیریت ریسک بازار با در نظر گرفتن اینکه آلیس چه مقدار ضرر می کند اگر قیمت بیت کوین بر خلاف موقعیت های او حرکت کند شروع می شود. گام بعدی ایجاد یک استراتژی است که نحوه عملکرد آلیس در واکنش به حرکتهای بازار را مشخص خواهد کرد.
به طور معمول ، سرمایه گذاران با خطرات مستقیم و غیرمستقیم بازار مواجه هستند. ریسک مستقیم بازار مربوط به خساراتی است که یک معامله گر ممکن است از تغییر نامطلوب قیمت یک دارایی تجربه کند. مثال قبلی ریسک مستقیم بازار را نشان می دهد (آلیس بیت کوین را قبل از افت قیمت خریداری کرد).
از طرف دیگر ، ریسک غیرمستقیم بازار به دارایی مربوط می شود که دارای ریسک ثانویه یا جانبی است (یعنی کمتر مشهود است). در بازارهای سهام ، ریسک نرخ بهره غالباً به طور غیر مستقیم بر قیمت سهام تأثیر می گذارد ، که آن را به یک ریسک غیر مستقیم تبدیل می کند.
ریسک نقدینگی
ریسک نقدینگی ، ریسکی است که سرمایه گذاران و بازرگانان قادر به خرید سریع یا فروش دارایی خاصی بدون تغییر شدید قیمت آنها نیستند.
به عنوان مثال ، تصور کنید که آلیس 1000 واحد ارز دیجیتال را هر کدام به ریسک مالی و انواع آن قیمت 10 دلار خریداری کرده است. بیایید فرض کنیم بعد از چند ماه قیمت ثابت مانده هنوز در حدود 10 دلار معامله شود.
در یک بازار پر حجم ، آلیس می تواند به سرعت کیف 10 هزار دلاری خود را بفروشد زیرا به اندازه کافی خریدار وجود دارد که حاضر است ریسک مالی و انواع آن 10 دلار برای هر واحد بپردازد. اما ، اگر بازار نامناسب باشد ، فقط چند خریدار حاضر به پرداخت 10 دلار برای هر سهم هستند. بنابراین ، آلیس احتمالاً مجبور است مقدار زیادی سکه خود را با قیمت بسیار پایین تری بفروشد.
ریسک اعتباری
اگر ریسک اعتباری یک کشور به سطح نامعقولی ریسک مالی و انواع آن گسترش یابد ، ممکن است یک بحران اقتصادی رخ دهد. بدترین بحران مالی در 90 سال گذشته تا حدی به دلیل گسترش ریسک اعتباری جهانی رخ داده است.
ریسک عملیاتی
ریسک عملیاتی ، خطر خسارات مالی ناشی از خرابی در فرایندها ، سیستم ها یا رویه های داخلی است. این ناکامی ها اغلب به دلیل اشتباهات اتفاقی انسانی یا فعالیت های عمدی کلاهبرداری به وجود می آیند.
برای کاهش خطرات عملیاتی ، هر شرکت باید ممیزی های امنیتی دوره ای ، همراه با اتخاذ رویه های قوی و مدیریت داخلی موثر را انجام دهد.
این نوع فعالیت ها اغلب به عنوان تجارت غیرقانونی شناخته می شود و باعث خسارات مالی زیادی در سراسر جهان به ویژه در صنعت بانکداری می شود.
شکست عملیاتی همچنین ممکن است به دلیل حوادث خارجی باشد که به طور غیر مستقیم بر عملکرد یک شرکت تأثیر می گذارد ، مانند زمین لرزه ها ، رعد و برق و سایر بلایای طبیعی.
ریسک انطباق
ریسک انطباق مربوط به خساراتی است که ممکن است در صورت عدم رعایت قوانین و مقررات حوزه های قضایی مربوطه توسط یک شرکت یا موسسه ایجاد شود. برای جلوگیری از چنین خطرات ، بسیاری از شرکت ها رویه های خاصی مانند مبارزه با پولشویی (AML) و احراز هویت (KYC) اتخاذ می کنند.
اگر ارائه دهنده خدمات یا شرکتی نتواند از آن تبعیت کند ، ممکن است تعطیل شود یا مجازات های جدی برای آنها در نظر گرفته شود. بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری و بانک ها به دلیل نقض انطباق (به عنوان مثال ، فعالیت بدون مجوز معتبر) با پرونده های حقوقی و مجازاتی روبرو شدند. تجارت داخلی و فساد نیز نمونه های متداول خطرات انطباق است.
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستمیک به احتمال وقوع یک رویداد خاص منجر به اثر سو در بازار یا صنعت خاصی می شود. به عنوان مثال ، سقوط Lehman Brothers در سال 2008 باعث ایجاد یک بحران مالی در ایالات متحده شد ، که در نهایت بسیاری از کشورهای دیگر را تحت تأثیر قرار داد.
همبستگی قوی بین شرکتهایی که بخشی از همان صنعت هستند ، خطرات سیستمیک را اثبات می کند. اگر شرکت Lehman Brothers خیلی عمیق درگیر کل سیستم مالی آمریکا نبود ، ورشکستگی این شرکت تأثیر کمتری داشت.
یک روش آسان برای به خاطر سپردن مفهوم ریسک سیستماتیک ، تصور یک اثر دومینو است ، جایی که یک قطعه اول سقوط می کند ، و باعث سقوط قطعات دیگر می شود.
قابل ذکر است که صنعت فلزات گرانبها پس از بحران مالی 2008 رشد چشمگیری را تجربه کرد. بنابراین ، تنوع بخشی یکی از روش های کاهش خطر سیستماتیک است.
خطرات سیستماتیک می تواند با تعدادی از عوامل اقتصادی و سیاسی، اجتماعی مانند تورم ، نرخ بهره ، جنگ ، بلایای طبیعی و تغییرات عمده سیاست های دولت مرتبط باشد.
اساساً ، ریسک سیستماتیک به وقایعی مربوط می شود که یک کشور یا جامعه را در زمینه های مختلف تحت تأثیر قرار می دهد. این ممکن است شامل صنایع کشاورزی ، ساخت و ساز ، معدن ، تولید ، دارایی و غیره باشد. بنابراین می توان ریسک سیستماتیک را با ترکیب دارایی های همبسته کم کاهش داد
سخنان پایانی
در اینجا انواع مختلفی از ریسک های مالی ، از جمله سرمایه گذاری ، عملیاتی ، انطباق و ریسک های سیستمیک را مورد بحث قرار دادیم. در گروه ریسک سرمایه گذاری ، مفاهیم ریسک بازار ، ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری را ارائه دادیم.
وقتی صحبت از بازارهای مالی می شود ، اجتناب از خطرات کاملاً غیرممکن است. بهترین کاری که یک تاجر یا سرمایه گذار می تواند انجام دهد این است که به نوعی این خطرات را کاهش یا کنترل کند. بنابراین ، درک برخی از انواع اصلی ریسک مالی اولین قدم خوب در جهت ایجاد یک استراتژی موثر مدیریت ریسک است.
دیدگاه شما