سهم واحدی از سرمایه یک شرکت یا اتحادیه تعاونی است که میزان آن، در اساسنامه ذکر می شود و به موجب ماده 24 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347: سهم قسمتی از سرمایه شرکت سهامی است که مشخص کننده میزان مشارکت و تعهدات و منافع صاحب آن در شرکت سهامی می باشد. ورقه سهام، سند قابل معامله ای است که نماینده تعداد سهامی است که صاحب آن سهام، در شرکت سهامی دارد.
چطور بفهمیم یک شرکت طرح توسعه دارد و چه زمانی به بهره بردای می رسد؟
از عوامل مهمی که می تواند سود یک شرکت را به شدت افزایش دهد، راه اندازی یک خط تولید جدید یا توسعه سبد محصولات است که سبب می شود اقبال بازار به آن زیاد شده و قیمت سهم بالا رود، در این فیلم آموزشی به این می پردازم که چگونه بتوانیم با جزییات طرح توسعه شرکت ها آشنا شویم.
- اگر سابقه زیادی در بورس ندارید
- اگر دوست دارید یک شغل جذاب و پر درآمد داشته باشید
- اگر نمی دانید چگونه باید فعالیت در بورس را شروع کنید
- اگر تا کنون فقط در عرضه اولیه شرکت کرده اید و نتوانسته اید سود اصلی که از محل خرید سهام شرکت های دیگر بورسی است را بدست آورید
- اگر تحصیلاتی در زمینه مالی ندارید و شک دارید بتوانید در بورس موفق شوید
- اگر از پیچیدگی های فعالیت در بازار سرمایه هراس دارید
- اگر اهل تلاش برای رسیدن به موفقیت مالی هستید
41 فیلم آموزشی به زبان ساده آماده کرده ایم که می تواند شما را با مهمترین مفاهیم، اصطلاحات پایه ای بورس آشنا کند و زمینه ساز موفقیت شما در بورس ایران باشد.
لطفا برای دریافت این فیلم ها، دکمه زیر را کلیک نموده و آدرس ایمیل معتبر وارد کنید.
هجوم تقاضاي سوداگرانه به بورس
شرق: فضاي رکود و پرش بر معاملات سهام سيطره دارد؛ سودهايي که رقمهايشان بهقدري وصله ناجور تاريخ بورس و لحظه حال اقتصاد است که خيليها آن را نامتعارف و عجيب ميدانند. برخي نمادهاي بورسي که عمدتا جزء نمادهاي کوچک بازار هستند، هر روز ارزششان بيشتر ميشود و خلاصه کلام اين است که بورس امروز يکهتاز اقتصاد رکودي تورمي ايران شده. اتفاقي نيز در چه سهامی جذابتر است؟ کنار رکوردزني نزديک به سهماهه بورس از ابتداي هفته جاري رخ داده است. شاخص بورس که وارد کانال يک ميليوني شده بود، در اين هفته اندکي ريزش داشته و دليل آن هم صف فروش سهامي است که گويا سود آنها به آستانه رسيده و سهامدار با احتمال اينکه ممکن است ريزش کند، دست به فروش برده و در عوض تقاضا براي ارز و سکه افزايش يافته و قيمت اين بازارها در اين هفته افزايشي بوده است. براي فهم وضعيت کنوني بورس و تحليل آن بهعنوان جزئي از کل اقتصاد سراغ «علي ماجدي» رفتهايم و چشمانداز آتي وضعيت بورس را جويا شديم. آيا بورس همچنان جهشي خواهد بود؟ اصلا چرا بورس تا اين حد رشد کرد؟ بازارهاي ديگر چه واکنشي نشان دادند و در نهايت آيا ميتوان به وضعيت آتي بازار پولي خوشبين بود. علي ماجدي، سفير سابق ايران در آلمان و ژاپن، مشاور اقتصادي و معاون کل وزارت امور اقتصادي و دارايي اسبق، در صحبتهايشان به چند فاکتور مهم در بازار پولي اشاره ميکند و وضعيت فعلي را حول يک اصل توضيح ميدهد: تقاضاي سوداگرانه. او که در مقطعي هم معاون اقتصادي وزارت خارجه بوده است (۱۳۸3-۱۳۸4) و از طرف وزير صنايع و معادن اسحاق جهانگيري عضو کارگروه مذاکرهکنندگان هستهاي ايران در زمينه اقتصادي بوده است، از تجربههاي جهاني مثال ميزند. ماجدي ميگويد دولت ترکيه هم زماني براي پوشش کسري بودجه خود بازار پولي را به سمت بورس هدايت کرد و براي رفع تنگناي مالي دست چه سهامی جذابتر است؟ به فروش داراييهاي عمومي زد. او معتقد است هدايت به سمت بازار سرمايه فينفسه ابزار خوبي است، اما به شرط آنکه با سودسازي و ارزشسازي بادکنک جهش را به آسمان نفرستاده باشيم. او در اين زمينه هشدار ميدهد اگر دولت نتواند وضعيت داراييها و ارزشگذاري شرکتها را درست کنترل کند، بايد منتظر ريزش بورس و فشارهاي اجتماعي ناشي از آن باشيم و به مردم توصيه ميکند تمام تخممرغهايتان را در سبد بورس نگذارند. او تأکيد ميکند: «امروز ما شاهد هجوم تقاضاي سوداگرانه به بورس هستيم که بستر و زمينه لازم آن را سياستهاي پولي و جذابی اين بازار براي دولت فراهم کرده است. وضعيت امروز بورس نتيجه جابهجايي نقدينگيای است که برخي نامش را سرگردان ميگذارند. بازار پولي بانکمحور با کاهش سود براي بازيگرانش مواجه شده و تقاضاي پول را به سمت بورس هدايت کرده است و افسار آن هم در دست دولت است؛ حالا اينکه دولت تصميم به هدايت به سمت بازار سرمايه گرفته ميتوانست مثبت باشد، اگر دارايي شرکتها به قيمت روز ارزشگذاري شده باشد».
از اواخر اسفند تا به اين لحظه در کنار رکود تورمي، اقتصاد ايران با تکانه شيوع ويروس کرونا مواجه شد. تمامي بخشهاي اقتصاد همگام با اقتصاد جهاني در يک وضعيت تعليق فرورفت و این ضربه بزرگي براي اقتصاد بود؛ اما در همين دوره بهطور ناگهاني بازار بورس با جهش بينظيري همراه شد که همچنان نيز ادامه دارد. چه اتفاقي افتاده که درحاليکه اقتصاد ايران با تنگنا و رکود و بحران مواجه است، بازار سرمايه يکهتاز چنين اقتصادي ميشود؟ پاسخ به پرسش شما يک تحليل تکنيکي و فني نیاز دارد که آن هم به تقاضاي پول در ايران بازميگردد. تقاضاي پول به شکل تئوريک تابع دو عامل است؛ يکي تقاضاي معاملات و احتياطي پول است که مردم در زندگي روزمره خود انجام ميدهند. عامل ديگر که در اينجا مورد بحث ماست، تقاضاي سوداگرانه پول است که هم به سطح درآمدها و هم حجم نقدينگي وابسته است. اين بخش همواره بهدنبال پول بيشتر است، معاملات پولي روزمره خود را دارد اما بهدنبال پول بيشتر در هر لحظه است. تمامي تئوريهاي پولي به اين موضوع پرداختهاند. در بازارهاي جهاني سه فاکتور اساسي وجود دارد؛ يکي از آنها بازار پول است که خود تابع نرخ سود بانکي است يا در جهان تابع نرخ بهره است. در کشور ما مستقيما نرخ سود بانکي را جابهجا ميکنيم. از ابتداي ارديبهشت از ۱۸ درصد به ۱۵ درصد تبديل شد و عامل تعيينکننده براي مختصات بازار پول فعلي بود. دوم اينکه اين بازار نامش بازار کوتاهمدت است. سود حاصل از بازار پولي همان سود بانکي است که ميپردازيم. بازار بعدي بازار سرمايه بهعنوان بازار بلندمدت است که تابع ارزش و سود سهام است. هميشه دست برتر در آن با ارزش سهام است. در اقتصادهاي سازمانيافته اين دو بازار توسط مقامات اقتصادي با تغيير ابزارهاي مالي در دست، با يکديگر همخوان است. به اين معنا که اگر شما با بازارهاي مالي در ايران سود بانکي را کاهش داديد، عملا تقاضاي سوداگرانه را به بازار سرمايه منتقل ميکنيد تا از ارزش و سود سهام استفاده کنند. يک فاکتور ديگر داراييهاست که در تمام دنيا بازار آن بلندمدتتر از بازار سرمايه است و به آن اصطلاحا بازار دير نقدشو گفته ميشود؛ مانند بازار مسکن. اين بازار معمولا در جهان در بازار سوداگرانه کمرنگتر است؛ اما در ايران داراييهايي داريم که در تقاضاي سوداگرانه بسيار نقش پررنگي دارند و داراييهاي زود نقدشو هستند. مانند ارز و طلا. در بازارهاي سرمايهداري مانند انگلستان و آمريکا اين بازار عملا نقشي ندارد، ولي در اقتصاد ما نقش دارد. دارايي نقدشو ديگري هم در اقتصاد ما وجود دارد و آن بازار خودرو است که ديديم همين روزها سلطان چه سهامی جذابتر است؟ آن هم پيدا شد. ما بايد پاسخهای علمي پيدا کنيم. علاوه بر بازار سرمايه، بازار داراييهاي آني نقدشو مانند ارز و طلا هم دارد نقش سوداگرانه را ايفا ميکند. داراييهايی مانند خودرو که نقدشو است ولي آني نيست هم باز اين نقش را دارد. سياستگذار پولي امسال خواسته است اين تقاضا را از بازارهاي ديگر به سمت بازار سرمايه هدايت کند و افزايش نرخهاي بورس تقاضاي سوداگرانه را جذاب کرده و مابقي اين تقاضا هم به سمت ارز و طلا و خودرو ميرود. مسکن درحالحاضر بسيار کمرنگ شده است. زماني که ترازنامه شرکتها ثبت ميشود، آنجاست که تغييرات صورت ميگيرد. آنچه الان شاهد هستيم بهدليل کاهش حداقلي سه درصد و پنج درصدي حداکثري سود بانکي، بسياري از تقاضاي سوداگرانه متوجه فاکتورهاي ديگر ميشود. بازار بورس حالا جايي است که محل مکش اين تقاضا شده. دولت هم سعي کرده براي پوشش کسري بودجه و رهايي از تنگناهاي مالي اين بازار را جذابتر کند و سودده باشد. اينکه بازار بورس اين روزها حبابي است يا غيرحبابي بسيار مورد بحث است. آيا از نظر شما جهش بورس يک حباب است؟ داراييهاي شرکتها اگر بهروز تقديم شود، املاک و ماشينآلات آنها با قيمت روز بهروز و ارزششناسي شود و به تعداد سهام تقسيم شود، ارزش سهام هم بالا ميرود؛ اما سؤال اساسي اينجاست که آيا شرکتها امروز سهام خود را به ارزش قيمت روز داراييهاي خود در بورس تقسيم کردهاند؟ اگر اين اتفاق افتاده باشد بخشي از افزايش شاخص بورس حقيقي است ولي اين هم در ترازنامه شرکتها سقف دارد و از يک حدي نميتواند بالاتر برود؛ اما اگر دارايي شرکتها بهروز تقديم نشده باشد، ميتوانيم بگوييم افزايش ارزش سهام در بورس حبابي است. با توجه به حجم نقدينگي ما بههرحال اين واقعيت است که تقاضاي سوداگرانه يا وارد سيستم بانکي ميشود يا وارد بازار ارز و سکه و بورس. امروز چه سهامی جذابتر است؟ ما شاهد هجوم تقاضاي سوداگرانه به بورس هستيم که بستر و زمينه لازم آن را سياستهاي پولي و جذابي اين بازار براي دولت فراهم کرده است. وضعيت امروز بورس نتيجه جابهجايي نقدينگيای است که برخي نامش را سرگردان ميگذارند. بازار پولي بانکمحور با کاهش سود براي بازيگرانش مواجه شده و تقاضاي پول را به سمت بورس هدايت کرده و افسار آن هم به دست دولت است. حالا اينکه دولت تصميم به هدايت به سمت بازار سرمايه گرفته ميتوانست مثبت باشد، اگر دارايي شرکتها به قيمت روز ارزشگذاري شده باشد. گفته ميشود تجديد ارزيابي داراييها به يک ترفند براي برخي شرکتها تبديل شده تا براي عرضه سهام بتوانند خود را سودده نشان دهند. واقعيت اين است که در ترازنامه شرکتها باید ارزش روز داراييها منعکس شود، حالا اگر شرکتي دست به معامله صوري بزند اما ارزش دارايي واقعي و بهروز خود را وارد ترازنامه نکند، يعني سهام خود را با ارزش غيرواقعي دارد ميفروشد. به نظر شما هدف اصلي از تقويت بازار سرمايه و گرايش آن به سمت روند صعودي در شرايط فعلي اقتصاد ايران چيست؟ افزايش حجم معاملات بورس و فروش حجم زيادي از داراييهاي دولت، اتفاقي نيست که فقط در ايران افتاده باشد. در دولتهايي مانند ترکيه هم چنين تجربهاي وجود دارد. دولت ايران هم براي پوشش کسري بودجه خود که رقم کمي هم نيست، بهترين گزينه را فروش دارايي و عرضه آن در بورس ميبيند. اصلا ترديدي در آن وجود ندارد. بورس مجموعهاي از شرکتهاي واگذارشده دولت و غير از آن است. اگر افزايش شاخص بورس ميانگين موزون ارزش سهام باشد، ميتوان به آينده آن خوشبين بود؛ اما اگر ارزش داراييها بهروزنشده و بدون بهروزرساني قيمت ارزش سهام جابهجا شود، دميدن در حباب است و سود حاصل از آن هم سرابي است که خيليها را زمين خواهد زد. زماني که افزايش دارايي انجام شود و يکدفعه ارزش دارايي چند برابر ميشود، سال آينده استهلاک آن هم چند برابر خواهد شد. يعني بهصورت اتوماتيک زماني که استهلاک را ميخواهيد لحاظ کنيد، به ميزان ارزش دارايي بايد آن را تعيين کنيد. اينجاست که ميزان توليد مولد شرکتها اهميت پيدا ميکند. اگر شرکت نتوانسته باشد سرمايهگذاري لازم را انجام دهد، ميزان استهلاک آن بيشتر از ميزان تشکيل سرمايه و ميزان دارايي آن خواهد بود؛ بنابراين اگر نتوانيم ظرفيت توليد را افزايش داده و ميزان ارزش افزوده شرکتها را با ميزان ارزش تعيينشده آنها در بورس هماهنگ کنيم، بهناچار سهام در بلندمدت افت خواهد کرد و بورس با ريزش مواجه خواهد شد. اگر توليد واقعي افزايش پيدا نکند يا سرمايهگذاري جديدي اتفاق نيفتد، ميزان بدهيهاي شرکتها بيشتر از ميزان ارزش داراييها و سهامشان خواهد بود. صعود بازار بورس چه تبعاتي روي ديگر بازارها خواهد داشت؟ به شکل طبيعي همواره قيمت هر بازار روي قيمت بازارهاي ديگر تأثير ميگذارد. همين الان هم ارز و سکه با وقفه خيلي کمي اثر افزايش قيمتي بورس را نشان دادند و روند صعودي به خود گرفتند. دولت مجبور است تقاضاي سوداگرانه را ميان اين بازارها به نوعي تقسيم کند. اين آخرين ترکش تقاضاي پولي است و بعد معلوم نيست کدام ابزار قرار است به نجات اقتصاد ايران بيايد. آن زمان ممکن است بحراني حول افزايش افسارگسيخته قيمتها در اقتصاد رخ دهد و فشارهاي اجتماعي از ناحيه متضرران را ميتوان پيشبيني کرد. چه چشماندازي را براي بازار بورس و آينده آن متصور هستيد؟ در بازار بورس بهدرستي از آن استفاده ميشود، اما ما نبايد ساير فاکتورهاي اقتصادي را فراموش کنيم يا باعث مرگ کوتاهمدت برخي بازارها مانند مسکن شويم. بخشي از سهام اين روزها در بازار بورس قيمتگذاري ميشود و ارزش آن بالا ميرود، درحاليکه ارزش واقعي آن قيمتي است که در تابلوی تالار بورس مشاهده ميکنيم. حضور در اين بازار حتما بايد با متخصص انجام شود، سبد پرتفوي بايد متنوع باشد. دولت شايد بتواند يک بار با عرضه شرکتها و داراييها يا سياستگذاري، وضعيت بورس را به سمت صعود پيش ببرد اما اين شايد 10 سال يک بار آن هم بسيار بعيد است بتواند به کار بيايد يا اساسا دولتها بتوانند از آن استفاده کنند. اين آخرين ابزاري است که براي تحريک تقاضا استفاده شده و اتفاقا فقط در اقتصاد تورمي امکان آن وجود دارد. زيانهاي هنگفتي ممکن است در بالارفتن بادکنکي ارزش سهام نصيب افراد جامعه شود. هشدارهايي که اقتصاددانان ميدهند کاملا درست است. اگر کسي ميخواهد وارد بازار سرمايه شود بايد با مطالعه و آگاهي باشد و بخشي از دارايي و پسانداز خود را وارد بورس کند نه همه آن را. نبايد تمام تخممرغها را در يک سبد گذاشت.
خوشاقبالی برای شرکتهای دارای آمادگی تملیک
رهبران کسب وکار چه تغییرات خاصی باید انجام دهند تا برای سازمانشان و برای معاملات فردا آماده شوند؟ الزامات زیر بارها در صنایع و کسبوکارهای مختلف مورد اشاره قرار گرفته است.
سه ضرورت بسیار مهم
پیش از اینکه معامله تحقق یابد، کاملا آماده باشید.
آمادگی اولیه ضروری است. پیشبینی اینکه چه زمانی فرصت فراهم میشود، دشوار است. توانایی بهچنگآوردن موقعیت دلخواه به تشخیص و غربالگری اهداف از پیش بستگی دارد به این ترتیب شرکت میتواند آماده باشد تا وقتی قیمتها برای اهداف جذاب رو به کاهش میگذارد، وارد عمل شود. شرکتهای باهوش مطمئنند که تفکیک روشنی از سهم نسبی رشد ذاتی و غیر ذاتی در اهداف کسبوکار بلندمدتشان دارند. آنها از ارزش ادامهدادن هدف تملیک دیگر شرکتها در صنایع نزدیک به هم و نیز در صنعت خودشان آگاهند. آنها نقشها و مسئولیتهای کاملا مشخصی برای انجام معامله دارند و نیز وظیفۀ تشخیص اهداف احتمالی بهطور گسترده میان همه مدیران ارشد به اشتراک گذاشته شده است. برخی از شرکتهایی که آمادگی بالایی دارند، حتی جلسات تمرین برگزار میکنند و دربارۀ معاملات به تمرین میپردازند.
در زمان مناسب اقدام کنید.
زمانبندی بسیار حیاتی است. در واقع، زمانبندی اکنون نسبت به همیشه مهمتر بهحساب میآید. امروزه، پنجرههای فرصت باریکترند، اوضاع مالی سریعتر تغییر میکند، بهدلیل شدت رقابت تلاش بیشتری صورت میگیرد، و فرایندهای معاملهکردن بیش از پیش حرفهای شدهاند. زمان مناسب برای تملیک دیگر شرکتها درست در زمان شروع بهبود در اقتصاد جهانی است. پیشبینی نقطۀ عطف اقتصاد در آینده دشوار است. البته، نشانههایی در هر صنعتی هست. شرکتها همچنین میتوانند ارزش والاتری از ادغام وتملیک در صنعتشان خلق کنند. در هر دو حالت، مزیت شرکت پیشگام ناشی از این است که از سوی دیگر شرکتکنندگان با رقابت کمتری مواجه است. به علاوه ارزیابی هنوز صورت نگرفته است.
بهطورفعال شرکتهای خصوصی یا شرکتهای تابعه را هدف بگیرید.
دستیابی به بهروزرسانیهای منظم و ارزیابی این بروزرسانیها و نیز ارزیابی فرصتهای بالقوه (شرکتهای خصوصی یا شرکتهای تابعه و نیز شرکتهای دولتی) برای رهبران کسبوکار از اهمیت بهسزایی برخوردارست. شرکتهای عمومی و سهامی عام که شرکتهای خصوصی یا تابعه را میخرند نسبت به آنهایی که به خرید دیگر شرکتهای عمومی و سهامی عام میپردازند، بهرۀ بیشتری میبرند. در بسیاری از موارد، اهداف خصوصی جذابتر هستند، زیرا کمبود معمول نقدینگی در آنها به این معناست که اغلب با تخفیف به فروش میرسند.
دربارۀ تفاوت میان معاملات خارجی و داخلی شفاف عمل کنید.
سرمایه گذاران برای هدف قرار دادن شرکتهای سهامی عام معاملات برون مرزی را ترجیح میدهند و برای هدف خصوصی معاملات داخلی را. چرا؟ شرکت بیسیجی در این رابطه معتقد است اگر فهرستی برای سرمایهگذاران وجود داشته باشد، آنها راحتتر میتوانند ارزش هدف خارجی را ارزیابی کنند (چرا که آنها معاملات برونمرزی را پیچیدهتر از معاملات داخلی میدانند). وقتی هدف شرکت خصوصی یا تابعۀ یکی از شرکتهای درون فهرست باشد، معاملات داخلی بازده کوتاهمدت بیشتری نسبت به خریدهای خارجی در بر دارد. ارزیابی ارزش یک شرکت خصوصی یا یک شرکت تابعۀ واگذارشده در یک کشور دیگر برای سرمایهگذاربسیار دشوارترست. آنچه سرمایهگذاران بهدنبال آن هستند رشد ظرفیتهای خریدهای خارجی است، بهویژه وقتی شرکتها به بازارهای درحال ظهور قوی راه یابند. اما به دلیل پیچیدگیهای فرهنگی و تدارکاتی راهاندازی عملیات خارجی جدید، معاملات برونمرزی پرمخاطرهتر است.
باید بررسی کنید که کدام معاملات به پول نقد و کدام یک به سهام نیازمند است. برای هدف قرار دادن شرکتهای سهامی عام، پرداخت نقد ارجح است زیرا وجوه اختیاری مدیریت را کاهش میدهد و باوری قوی را به معامله القا میکند. اما در خرید شرکت خصوصی، معمولا سهام بهترین انتخاب است: مالک پیشین در جایگاه سهامدار اصلی قرار میگیرد، زیرا برای نظارت بر سرمایهگذاری بسیار باانگیزه است و مدیریت را به استانداردهای بالایی میرساند. شرکتهایی که امروزه برای افزایش ناگهانی روند ادغام و تملیکهای جهانی آماده شدهاند قادر خواهند بود در موقع مناسب وارد عمل شوند. آنها دانش، منابع و فرایندهای معاملهای را در دست دارند تا هوشمندانه و بهسرعت وارد عمل شوند. این دستورالعمل ارائۀ ارزش تحت هر نوع شرایط بازار است.
بورس در فصل مجامع جذاب میشود؟
به گزارش سرمایه نگر، مطابق سنتی دیرینه باز هم شاهد جذابیت بورس در فصل مجامع هستیم و سهامداران به دنبال شرکتهایی هستند که عموما در مجامع خود سود نقدی بالایی تقسیم میکنند. هرچند دلیل این جذابیت، رقیق شدن قیمت سهمها و تعدیل نسبت P/ E آنها است؛ اما کارشناسان معتقدند تقسیم سود بالا همیشه هم مطلوب نیست و بهتر است صرف طرحهای توسعهای و افزایش بهروهوری بنگاهها شود.
بازار سهام رفته رفته به فصل مجامع نزدیک میشود؛ فصلی که بهطور سنتی تاثیر مثبتی بر اذهان عمومی و فضای حاکم بر بازار دارد و در بسیاری از صنایع رونقی کوتاهمدت را شکل میدهد. این رونق سبب میشود تا از یکسو سرمایهگذاران ترکیب پرتفوی خود را در بازار تغییر دهند و از طرفی دیگر با چشمدوختن به سود تقسیمی مورد انتظار در مجامع اقدام به خرید یا فروش سهام کنند.
در این شرایط خریداران بهجز اشتیاق به دریافت سود مجمع به چند دلیل دیگر نیز سهم میخرند. نخست اینکه رقیقشدن قیمت سهام پس از تقسیم سود، در نهایت میتواند رشد قیمت سهام به سطوح قبلی را دربر داشته باشد، ضمن آنکه P/ E سهام نیز پس از تقسیم سود و تعدیل قیمتها جذابتر از گذشته خواهد شد، با اینحال بهنظر میرسد که این نگاه یعنی جذابیت تقسیم سود آنچنان که بهنظر میآید عاری از ایراد و اشتباه نیست و در دل خود کاستیهایی دارد.
بورس برای سوددهی جذاب میشود؟
بازار سهام پس از رکودی طاقتفرسا و ناامیدکننده، چند وقتی است که روی دور صعودی افتاده و قیمت بیشتر نمادها از ابتدای سال کمابیش در حال تجربه رشدهای آرامی هستند. در این میان آنچه که سببشده تا اهالی بازار سهام پس از تحمل زیان سنگین سالهای قبل گردهم آیند، در عوامل مختلفی قابلارزیابی است که از آن جمله میتوان به کاهش قابلتوجه قیمتها در دوره رکود، بیتفاوتشدن نسبی بازار نسبت به اخبار برجامی، افزایش حجم نقدینگی در طول یک سالگذشته و تبعات ناشی از رشد قیمتها در بازار جهانی اشاره کرد. به هر روی دلیل هرچه که باشد، بازار در روند صعودی نوپا قرار گرفته که میتواند در روزهای پیشرو نیز تداوم داشته باشد و اگر عاملی منفی در سر راه آن قرار نگیرد، چه بسا تا فصل مجامع نیز پیش برود. در حالحاضر بسیاری بر این باور هستند که وضعیت بازار سهام در سالجاری امکان بهترشدن خواهد داشت.
از یکسو درگرفتن جنگ میان اوکراین و روسیه زمینه را برای افزایش قیمتها در بازارهای جهانی فراهم کرده چه سهامی جذابتر است؟ و از سوی دیگر تورم در اقتصاد جهانی به احتمال زیاد میرود تا رکودی دیگر را پیشروی قدرتهای اقتصادی جهان قرار دهد. در داخل هم که اخبار برجامی بهطور آهسته و پیوسته در حال تحریک تقاضا برای نمادهایی است که ماهیت ریالی دارند و به احتمال زیاد با دستیابی به توافقی دیگر میتوانند سودآوری خود را بهبود ببخشند. این دقیقا عاملی است که در روزها و هفتههای اخیر توانسته برخی از کارشناسان بازار سهام و فعالان خرد آن را نسبت به بهبود کسب سود شرکتها خوشبین کند؛ عاملی که با نزدیک شدن به فصل مجامع احتمالا بیشتر خود را نشان خواهد داد.
محلی برای تضاربآرا
بازار سرمایه نه فقط فضایی برای سودآوری و سوداگری بلکه محلی برای تامینمالی و چه سهامی جذابتر است؟ استفاده از معافیتهای مالیاتی شرکتها به ناشر نیز هست، با اینحال تعداد این شرکتها نسبت به آنهایی که قصد سرمایهگذاری و کسب سود در این بازار را دارند، رقمی ناچیز را شامل میشود.
آموزش فعالیتهای انجامشده در این بازار ناشی از انجام فعالیتهای سرمایهگذاری است و هرکدام از فعالان بازار بنابر میزان ریسکپذیری و مطلوبیتی که دارند اقدام به سرمایهگذاری در معاملات سهام میکنند، با اینحال اگر بخواهیم بهطور کلی این سرمایهگذاریها را دستهبندی کنیم، در نگاه اول میتوان سرمایهگذاران را به دو نوع کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم کرد.
سرمایهگذاران کوتاهمدت آنهایی هستند که سعی میکنند از نوسان قیمتها حداکثر بهره را ببرند و از این منظر نهتنها بهدنبال سود بیشتر بلکه پذیرش ریسک بیشتر نیز هستند، در مقابل سرمایهگذاران بلندمدت تلاش میکنند تا با شناسایی فرصتهای بنیادی و تحلیلی در سهام شرکتها با گذاشتن دارایی خود در معرض فعالیتهای موضوع شرکت با سود و زیان آن همراه شده و از این طریق بازدهی معقول و فراتر از بازده بدونریسک در بازار سهام بهدست آورند.
اگرچه در نگاه سنتی دسته اول چندان موردپذیرش برخی کارشناسان قرار نمیگیرد اما واقعیت این است که هم سرمایهگذاران کوتاهمدت و هم سرمایهگذاران بلندمدت حاضر در بازار سهام مثل دو لبه قیچی سبب میشوند تا عملکرد این بازار آنطور که شایسته است شکل بگیرد و ضمن تامین نقدشوندگی ماهیت آن بهعنوان محلی برای سرمایهگذاری حفظ شود، بنابراین نمیتوان گفت که ترجیحات مختلف سرمایهگذاران درخصوص انتخاب افق سرمایهگذاری امری قابلسرزنش است همانطور که نمیتوان کسی را برای ماهیت دارایی که در آن سرمایهگذاری میکند، مورد نکوهش قرار داد، با اینوجود نمیتوان از این نکته نیز غافل شد که همین ترجیحات متفاوت در میان اشخاص حقیقی و حقوقی فعال در بازارهای مالی در نهایت سبب میشود که برخی از آنها به بیراهه بروند و برخی دیگر در طول سالیان بازده مطلوب و مداوم کسب کنند. این امر دقیقا همان نکتهای است که در ادامه روی آن بحث خواهد شد.
جذابیت مجامع بورس در چیست؟
برخی از دورههای زمانی تکرارشونده وجود دارند که بهطور سنتی درمیان فعالان بازارها منجمله بازار سرمایه از اهمیت خاصی برخوردار هستند. برای مثال درمیان فعالان با سابقه بازار معروف است که عیدها وقت مناسبی برای سهام خریدن است؛ چراکه بازار در این برهههای زمانی عموما سبزپوش است. این حرف درست است. در سالهای اخیر تنها در چند دوره معدود بازار روزهای ابتدایی فروردین با بازده منفی بهکار خود خاتمه دادهاست، در مقابل با نزدیکشدن به دهه نخست محرم این فضا تا حدودی برعکس میشود. فعالان قدیمی بازار سهام باور دارند که در این دوره تقاضا برای خرید چه سهامی جذابتر است؟ سهام کاهش یافته و در نتیجه با فزونیگرفتن عرضهها قیمت سهام از احتمال بیشتری برای افت برخوردار است.
یکی دیگر از زمانهایی که عموما اقبال به بازار سهام افزایش مییابد، دوره ۴۰روز تا یکماهه منتهی به ۳۱ تیرماه است که درمیان فعالان بازار به فصل مجامع شهرت یافته است. در این زمان سرمایهگذاران چه خرد باشند و چه نهادی، سعی میکنند تا با شناسایی سهامی که قیمت آنها در حد معقول و مناسبی قرار دارند سهام ارزنده را شناسایی کنند تا با نزدیک شدن زمان برگزاری مجامع از افزایش قیمت آن بهعنوان سود استفاده کنند یا اینکه با رفتن به مجمع سود نقدی آن را بگیرند. این دقیقا همان چیزی است که حتی از حالا میتواند بسیاری را چه سهامی جذابتر است؟ به محاسبه وا دارد و آنها را برای خرید یا عدمخرید سهام ترغیب کند.
با گذر از عید میتوان گفت که هماکنون فصل مجامع فارغ از همه رویدادهای سیاسی و اقتصادی در ماههای پیشرو مهمترین رویداد بازار سهام خواهد بود. در شرایط کنونی افزایش قیمتها در بازارهای جهانی که شروع آن از ماههای پایانی سالقبل بوده در کنار خوشبینی به بهبود اوضاع در سالجاری به چند دلیل میتواند مردم را به سمت این بازار جذب کند.
نخست آنکه در شرایط فعلی بسیاری از سرمایهگذاران بر این باور هستند که عواملی نظیر تورم، توافق احتمالی هستهای و رشد قیمتهای جهانی که پیشتر دلایل آن موردتوجه قرار گرفت، میتواند سال۱۴۰۱ را از سالقبل متمایز کند.
این تمایز مثبت سبب خواهد شد تا اگر سرمایهگذاران در حالحاضر بتوانند سهام ارزنده را خریداری کنند حتی با فرض بدون نوسانماندن بازار در سالهای بعد دارایی پر بازدهتری داشته باشند. همین امر باعث میشود تا فعالان بازار از حالا سعی کنند تا سهام مناسب را شناسایی و در موعد مناسب اقدام به خرید آن کنند، در واقع میتوان گفت آنچه که آنها را به این امر وا میدارد؛ ارزش زمانی پول است. مردم ترجیح میدهند تا ارزش پول خود در آینده را حفظ کنند.
اما نکته دیگر که به جذابیت سهام در فصل مجامع منتهی خواهد شد، سود تقسیمی سهام است که بنا به رسم هر ساله شرکت یا نیاز آن به تامین سرمایه میتواند ۱۰ تا بیش از ۸۰درصد سود را دربر بگیرد. بررسی وضعیت هر ساله حکایت از آن دارد که موج به راه افتاده در بازار سهام که در برخی از موارد ناشی از تمایل به دریافت سود مجامع است، با این حال بخش مهمی از خریداران سهام اطلاعات دقیقی از مکانیزم تقسیم سود یا حتی زمان برگزاری مجمع ندارند و بدون آنکه متوجه شوند بعضا با رفتن سهم به مجمع، کاهش قیمت آن بعد از بازگشایی را به حساب کاهش ارزش دارایی خود تلقی میکنند.
این در حالی است که در همین مدت ارزش دارایی آنها کاسته نشده بلکه بخشی از آن بهعنوان سود از دل قیمت سهام بیرون آمده است. این عامل که سبب کاهش P/ E میشود، خود برای برخی از سرمایهگذاران دلیلی است تا با فرض رسیدن قیمت سهام به رقم قبلی اقدام به خرید سهم کنند.
بنابراین میتوان گفت که آنچه در این بازه زمانی به پرطرفدار شدن مجامع میانجامد، نه خود مجامع شرکتها بلکه در بسیاری از مواقع صرفا فصل آن است. مجمععمومی صاحبان سهام تنها در شرایط میتواند برای خریدار یک سهم جذاب تلقی شود که او با آشنایی نسبت به وضعیت مالی شرکت و میزان سودآوری آن پا به مجمع بگذارد و سود خود را از دریافت سود تقسیمشده سالمالی گذشته یا در اصل ارزندهبودن نگهداری سهام برای مدت طولانی چند ساله بهدست آورد.
در این حالت اگر فرض بر این باشد که درآمد سهم به سبب مسائلی نظیر طرح توسعه یا افزایش فروش افزایش خواهد یافت، خریدار نتیجه خواهد گرفت که میتواند بهطور مداوم به ارزش واقعی دارایی خود در سهام شرکت بیفزاید چراکه با فرض مناسب بودن سیاست تقسیم سود شرکت در سالهای بعد نیز سود خوبی از مجمع خواهد گرفت، اما آیا تقسیم سود آنقدر که در نگاه اول بهنظر میرسد جذاب است؟
تضاد و زاویه دید سهامدار
در ادبیات مالی تقسیم سود همیشه برای شرکت اتفاق مبارک و میمونی نیست. وقتی یک شرکت اقدام به تقسیم سود میکند با فراهمکردن فضا برای خروج پول از شرکت در عمل دست خود را برای نگهداری پول میبندد، مخصوصا اگر شرایط کلان اقتصادی یا مشکلات داخلی شرکت دست او برای تامین سرمایه در گردش را تا حدودی بسته باشد.
از سویی دیگر تقسیم سود بالا حاکی از آن است که مدیران شرکت در حوزه فعالیت خود فضای مناسبی برای تحقیق و توسعه نیافتهاند و از این رو با تقسیم سود سعی میکنند تا سهام خود را جذاب نگاه دارند و این در حالی است که یک شرکت رو به رشد که طبیعتا موقعیتهای مناسبی برای بهبود کسبوکار خود و توسعه آن دارد، نه فقط در ایران بلکه در تمامی کشورهای دنیا تمایل چندانی به خروج وجه نقد نداشته و سعی میکند تا با نگهداری آن فضا را برای تداوم فعالیت خود و کاهش ریسکهای موجود در آن کسبوکار هموار کند.
با این حال قضیه همیشه محدود به صلاحدید مدیران شرکتها نیست. در شرایطی به مانند ایران حتی اگر طرح توسعهای هم وجود داشته باشد، سرمایهگذار خرد که میتواند بهراحتی سهام خود را در بازار بفروشد تمایل چندانی به چشمپوشی از سود تقسیمی ندارد، برای همین در اکثر مجامع حتی اگر سهامداران عمده هم خواهان انباشتن سود در خود شرکت باشند همیشه افرادی از میان سهامداران خرد حاضر در مجمع پیدا میشوند که نسبت به سیاست اتخاذی برای کاهش تقسیم سود اعتراض کنند. چنین دیدگاهی ناشی از عدماطمینان سایهافکنده بر کل اقتصاد است. وقتی افراد از آینده مطمئن نباشند سعی میکنند تا سهم خود از سود شرکت را نقدا دریافت و آن را به مقاصد دیگری منتقل کنند.
همین امر سبب میشود تا اعتماد نسبت به تصمیمات گرفتهشده در داخل شرکتها اندک باشد و نهتنها تقسیم سود اندک، بلکه حتی افزایش سرمایه از محل آورده نقدی نیز موردتوجه مردم عادی قرار نگیرد. در اینجاست که میان خود شرکت و سرمایهگذاران آن مخصوصا اگر تعداد سهام شناور بالا باشد تضاد منافع آشکار شکل میگیرد و شخص حقوقی موردبحث در نهایت یا مجبور خواهد شد از منافع خود به سبب منافع متفاوت سهامداران چشمپوشی کند یا با رفتن به سمت سیستم بانکی در عمل به سرمایهگذاران بلندمدت و ساختار مالی خود هزینههای مالی تحمیل کند. این در حالی است که در بازارهای مالی توسعهیافته به سبب کمبودن ریسکهای پیشروی اقتصاد مساله موردبحث عملا محل چندانی از اعراب ندارد و سرمایهگذاران حتی به سمت شرکتهایی میروند که با سیاست تقسیم سود اندک خود را برای افزایش ارزش سهام برای سالها یا دهههای پیشرو آماده کردهاند. / دنیای اقتصاد
سهام و انواع آن
با توجه به بند 2 ماده یک قانون تشکیل شرکت های تعاونی مصوب 16/ 3/ 1350، سهم یا سهام به صورت زیر تعریف می گردد:
سهم واحدی از سرمایه یک شرکت یا اتحادیه تعاونی است که میزان آن، در اساسنامه ذکر می شود و به موجب ماده 24 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347:
سهم قسمتی از سرمایه شرکت سهامی است که مشخص کننده میزان مشارکت و تعهدات و منافع صاحب آن در شرکت سهامی می باشد. ورقه سهام، سند قابل معامله ای است که نماینده تعداد سهامی است که صاحب آن سهام، در شرکت سهامی دارد.
انواع سهام:
در ادامه انواع سهام شرح داده می شود که در بورس اوراق بهادار، سهام را از دیدگاه های زیر می توان دسته بندی نمود و مورد بررسی قرار داد:
سهام با نام و بی نام:
سهام با نام یعنی سهامی که نام صاحب سهم بر روی ورقه آن سهم درج شده است و قابلیت نقل و انتقال آن فقط به واسطه معاوضه می باشد.
سهام بی نام یعنی سهامی که در وجه حامل صادر شده است و اسمی روی آن درج نمی شود و شخصی که این سهم را در اختیار داشته باشد، می تواند آن را به فروش رساند.
نکته: تمامی سهام مورد معامله در بازار بورس اوراق بهادار تهران با نام هستند.
سهام از دیدگاه رفتار:
با توجه به کتاب مدیریت پرتفوی با رویکرد کاربردی می توان سهام موجود در بورس را به شرح زیر دسته بندی نمود:
سهام ارزشی:
سهام ارزشی به سهامی گفته می شود که از نگاه بنیادی دارای ارزش می باشد و می توان از آنها به عنوان سهام ایمن اشاره نمود که سال های زیادی است در سطح بالغ خود هستند و می توان از آنها به عنوان سهام با سود نقدی جذاب اسم برد.
سهام رشدی:
سهام رشدی، در دسته سهامی قرار دارند که به دلایل بنیادی مختلفی، پتانسیل رشد بسیار بالای دارند و می توان با استفاده از تحلیل های بنیادی و تکنیکال سود جذابی از آنها به دست آورد.
سهام از منظر ماهیت:
سهام عادی و سهام ممتاز از جمله سهام مهمی هستند که در بسیاری از کشور های جهان رایج می باشند و مورد داد و ستد قرار می گیرند که در زیر به تعریف آنها پرداخته شده است.
سهام عادی:
سهام عادی، در واقع یک ورقه بهادار می باشد که بیانگر ادعای مالکیت دارنده آن نسبت به دارایی ها و سود شرکت به شمار می رود. بنابراین این شخص، جز مالکان شرکت سهامی قرار می گیرد.
ویژگی های سهام عادی:
- مالکان سهام عادی، جهت افزایش سرمایه دارای حق رای می باشند
- دارنده سهام عادی از سود نقدی مصوب مجامع بهره مند می گردد
- اولویت در افزایش سرمایه
- قابلیت بالای نقد شوندگی
- دارای مسئولیت محدود
- امکان کسب بازدهی بالا
سهام ممتاز (Preferred Shares):
سهام ممتاز به نوعی سهام گفته می شود که برخی از ویژگی های اوراق قرضه و سهام عادی را دارد که در صورت انحلال شرکت، صاحبان این نوع از سهام، در مقایسه با دارندگان سهام عادی در توزیع دارایی های شرکت، دارای حق تقدم هستند و ممکن است دارای حق رای نیز باشند.
سهم جایزه:
سهام جایزه (حق امتیاز سهم)، به سهامی گفته می شود که در برابر اضافه ارزشی که از سهامدار های جدید گرفته می شود، به سهامداران قبلی اعطا می گردد.
نکات مندرج در ورقه سهم:
به موجب ماده 26 لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت، در ورقه سهم نکات زیر باید قید شود:
1. نام شرکت و شماره ثبت آن در دفتر ثبت شرکت ها
2. مبلغ سرمایه ثبت شده و مقدار پرداخت شده آن
3. تعیین نوع سهم
4. مبلغ اسمی و مقدار پرداخت شده آن به حروف و با اعداد
5. تعداد سهامی که هر ورقه نماینده آن است
موسسه مشاوران مطالعه مقاله سرمایه گذاری چیست را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.
سهام داغ یا فعال:
سهام داغ یا سهام فعال، به سهامی می گویند که پی در پی و هر روز مورد داد و ستد قرار می گیرند و در مقابل آن، سهام نیمه فعال قرار دارند که به طور مرتب و پیاپی خرید و فروش نمی شوند.
نکته: اکثر سهام شرکت های معتبر از نوع فعال و پر طرفدار هستند.
سهام غیر فعال یا سهام راکد:
سهام غیر فعال یا راکد به سهامی گفته می شوند که در بورس اوراق بهادار به ندرت معامله می شوند و به سختی می توان برای آنها خریدار و یا فروشنده ای پیدا کرد. تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش این نوع از برگه های سهام ممکن است خیلی زیاد باشد که در این مواقع گفته می شود، قدرت نقد شوندگی این سهام بسیار پایین است، یعنی معاملات زیادی در آن صورت نمی گیرد. زمانی که یک سهم دارای بازارگردان باشد، بازارگردان با معاملات خود به افزایش نقد شوندگی سهام کمک می کند.
سهم شکننده یا پر نوسان (Volatile Share):
سهام شکننده یا پر نوسان به سهامی گفته می شود که تغییرات شدید و ناگهانی فراوانی در قیمت آنها رخ می دهد.
چنان چه نوسان شدید قیمت یک سهم به دلیل وجود عواملی هم چون نوسان درآمد ها، تعداد اندک سهام منتشر شده، یا وخامت اوضاع در صنعتی که به آن وابسته است، باشد، نوسان قیمت آن با عامل آلفا محاسبه می گردد و اگر نوسان قیمت آن با اوضاع بازار مرتبط باشد، از عامل بتا برای نوسان قیمت آن استفاده می شود.
سهام ترجیحی:
سهام ترجیهی به بخشی از سهام شرکتی گفته می شود که در راستای برنامه های خصوصی سازی به پرسنل شاغل در آن شرکت واگذار می شود.
سهام انتفاعی:
سهام انتفاعی زمانی به سهامدار تعلق می گیرد که بدون داشتن حقی نسبت به سرمایه شرکت، از منافع آن بهره مند شود.
در واقع زمانی که یک شخص، اطلاعاتی علمی و فنی را در اختیار شرکت می گذارد که منجر به ایجاد منفعت برای شرکت می گردد، می تواند از منافع حاصل شده سهم ببرد.
در چنین حالتی منافع واقع شده برای شرکت به سهام انتفاعی تبدیل می گردد و متناسب با میزان سهام سهامدار، در اختیار او قرار می گیرد.
سهام موسس:
سهام موسس نوع دیگری از سهام چه سهامی جذابتر است؟ است که به موسسین شرکت تعلق می گیرد و میزان سود آن در اساسنامه مشخص می شود، از سهام عادی بیشتر است و در اختیار اشخاصی قرار می گیرد که عضو هیئت موسس شرکت هستند.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله چرا شرکت ثبت کنیم و مراحل ثبت شرکت را به شما پیشنهاد می کنیم.
دیدگاه شما