تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس چیست؟
تحلیلها مهمترین بخش معامله در بازار سرمایه هستند که توسط آنها میتوان سهام یک شرکت را ارزیابی کرده و ارزنده بودن آن را تشخیص داد. سرمایهگذارانی که قصد دارند بهصورت مستقل در بازارهای مالی به ویژه بازار بورس، فعالیت نمایند، باید با استفاده از قدرت تحلیل بتوانند سهامی را شناسایی کنند، بهموقع خرید کنند و بهموقع هم بفروشند. خرید و فروش سهام بدون آگاهی و استفاده از تحلیلهای موجود، همانند رها کردن تیری در تاریکی است که احتمال اصابت آن به هدف شانسی و نامشخص میباشد. در بازار سرمایه دو روش کاملاً متفاوت برای تحلیل سهام وجود دارد. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. برای درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس، قبل از هر چیزی باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام مختلف است.
اگر شما هم جزء تازهواردان بورسی هستید و سوالاتی از این قبیل را در ذهن دارید که تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل بنیادی چیست؟ تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟ کدام یک بر دیگری برتری دارد؟ و …، با ادامهی این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ همراه باشید.
تحلیل بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال گفته میشود که قیمت جاری سهام در بازار همیشه با ارزش ذاتی و حقیقی شرکت مربوط به آن برابر نیست. تحلیلگران با استفاده از تحلیل بنیادی، به بررسی صورتهای مالی، روشهای مدیریت، تحلیل رقبا، مزیتهای رقابتی و از همه مهمتر سودهای آتی یک سهم میپردازند و از همین طریق هم ارزش ذاتی سهم را محاسبه میکنند؛ در واقع، میتوان گفت که فاندامتالیستها بیش از هر چیزی سلامت سهم را بررسی میکنند. سپس با توجه به مقایسهی ارزش بازار و ذاتی که برای آن سهم تخمین میزنند، میتواند تشخیص دهند که سهم ارزان و زیرقیمت (under value) است یا گران و بالای قیمت (over value). در نهایت و از این طریق اقدام به خرید و فروش سهم خواهند کرد. تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل بنیادی
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل بنیادی
در روش فاندامنتال، سعی بر این است که ابتدا همهی عوامل موثر را شناخت و بعد ارزش ذاتی سهم را محاسبه کرد. بهعبارتی میتوان گفت که فاندامنتالیستها همانند یک متخصص تغذیه عمل میکنند که یک وعدهی غذایی را از لحاظ پروتئین، چربی، کربوهیدراتها و …، بررسی کرده و در نهایت از لحاظ ارزش تغذیه، آن وعدهی غذایی را باارزش یا بیارزش اعلام مینماید. در بیان تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس، همچنین باید گفت که برخلاف تحلیل تکنیکال، روش فاندامنتال یک روش دو مرحلهای است که در ابتدا بسیاری از عوامل آتی را حدس میزند و سپس بر اساس این حدسیات، سودهای آتی را پیشبینی میکند. در نهایت با استخراج این موارد، ارزش ذاتی را محاسبه میکند. همین چند مرحلهای بودن موجب میشود تا امکان خطا تا حد زیادی افزایش یابد.
مشکل دیگر تحلیل فاندامنتال این است که هیچ روش مشخصی را برای پذیرش اشتباه بودن تحلیل، ارائه نمیکند. برای مثال اگر سهمی ۵۰ درصد زیر قیمت ارزش ذاتیاش در حال معامله باشد، در آن توصیه به خرید میشود. درحالیکه در بسیاری از مواقع مثل رکود سال ۲۰۰۸، هیچ دلیلی وجود ندارد که سهم ۵۰درصد یا حتی ۹۵درصد از ارزش واقعی خود فاصله بگیرد!
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی، تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. در واقع، در این روش تحلیل سعی بر این است که با بررسی روند قیمتی، آرایشهای تاریخی و حجم معاملات گذشتهی یک سهم، رفتار کلی سهم را مطالعه و نسبت به پیشبینی آیندهی قیمت سهم اقدام کند. تکنیکالیستها معتقدند که گذشتهی نمودار سهم میتواند، چراغ راه آینده باشد؛ یعنی با مطالعهی گذشته و بررسی رفتارهای عمومی سهم، میتوان آیندهی آن را شبیهسازی کرد. حجم معاملات نیز عنصر کلیدی دیگری در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد. دقت داشته باشید که هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و …، از قبل در قیمت داراییها لحاظ شدهاند.
تفاوت تحلیل بهترین نوع تحلیل بازار تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل تکنیکال
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل تکنیکال
در بحث تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی میتوان گفت که برخلاف تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال سعی در تحلیل برآیند عوامل موثر بر قیمت سهم دارد. رفتار آن به مانند یک اشتهاسنج است که اشتهای فرد را میسنجد. یک فرد بسیار گرسنه ممکن است غذاهای فاقد ارزش کیفی را هم مصرف کند. اما برعکس، یک فرد کاملاً سیر از صرف باارزشترین غذاها نیز خودداری میکند. تحلیل تکنیکال هم درست به همین شکل است. در این روش انرژی فعلی، اشتها و تمایل حرکتی بازار به ادامهی روند فعلی سنجیده میشود. درست برعکس تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال یک مرحلهای بوده و با بررسی رفتار واقعی بازار که همان نمودار قیمت و حجم معاملات میباشد، اقدام به قضاوت میکند. این تحلیل، تنها روشی است که قبل از معامله، سیگنالی مشخص برای تشخیص اشتباه بودن تحلیل ارائه میکند تا معاملهگر با ریسکی روشن وارد بازار شود.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی
برای درک بهتر تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی به این مثال توجه کنید:
سرمایهگذار الف، یک تحلیلگر فاندامنتال و سرمایهگذار ب، یک تکنیکالیست میباشد. هر دوی این افراد در بررسی ارزشمند بودن چند مرکز خرید برای سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذار الف، به هرکدام از این مراکز خرید سر میزند. محصولات، طراحی و صورتهای مالی هریک از آنها را بهصورت جداگانه بررسی میکند و بعد تصمیم میگیرد که سهام شرکت را خریداری کند یا خیر؟ چرا که او بهدنبال فروشگاهی است که بهترین شرایط بنیادی را داراست و عواملی مثل محصولات خوب، مدیران مسئولیتپذیر و … را در نظر میگیرد. تحلیلگران تکنیکال، با توجه به روندهای تاریخی که از صعود قیمت خبر میدهند، اقدام به خرید سهام یک شرکت میکنند. نه با توجه به آنچه که در شرکت رخ میدهد.
اما سرمایهگذار ب، از طریق کامپیوتر، وضعیت قیمت سهام فروشگاهها و نمودار شرکتهای مختلف را بررسی میکند تا متوجه شود که ارزش سهام کدام یک از این شرکتها بهترین عملکرد را داشته است؟ سپس الگوهای قیمتی را شناسایی میکند که بیانگر روند صعودی و قدرت ارزش سهام یک شرکت باشند. در تحلیل تکنیکال، سرمایهگذار ب، محصولات فروشگاه و وضعیت مالی آن را در نظر نمیگیرد. چرا که او یک تکنیکالیست است و معتقد است که تمام عوامل بنیادی را میتوان از قیمت سهام فهمید. درواقع، این سرمایهگذار نیازی ندارد که برای تصمیمگیری به فروشگاهها سر بزند. خب این هم دیگر تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی است؛ در واقع، یک تحلیلگر فاندانتال، با توجه به عملکرد شرکتها برای معامله، تصمیمگیری میکند. آنها معتقدند که عوامل بنیادی در قیمت سهام یک شرکت و یا در آیندهی آن تاثیر خواهند گذاشت.
در نهایت، هر دوی این سرمایهگذاران، با وجود دلایل متفاوتی که برای انتخاب سهم دارند، ممکن است که در یک فروشگاه مشترک سرمایهگذاری کنند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ کدام یک بهتر است؟
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ کدام یک بهتر است؟
حالا که با تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس آشنا شدید، احتمالاً این سوال برایتان پیش خواهد آمد که کدام یک از این روشها بر دیگری برتری دارد؟ باید بگوییم که هر دوی این تحلیلها برای ارزیابی و تحلیل بورس و سهام کارایی دارند. در اصل، این استراتژی و نگرش افراد در سرمایهگذاری یا معاملهگری است که مشخص میکند کدام تحلیل برای شما مفیدتر است. پس بهتر است، ابتدا اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید تا ببینید کدام تحلیل برای شما مناسبتر است؟ البته گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید. توصیهی بسیاری از حرفهایهای بازار، این است که همزمان از هر دو تحلیل برای انتخاب سرمایهگذاری و سهام مناسب جهت خرید استفاده نمایید. پس بهجای داشتن نگاه متعصبانه به یک نوع تحلیل، دانش و آگاهی خود را نسبت به تحلیلها گسترش دهید.
برای آشنایی بیشتر با تحلیل بنیادی و تکنیکال و آگاهی از ویژگیهای هر کدام از آنها، میتوانید از اینجا شروع کنید 👇👇👇
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس پرداختیم و راجع به ويژگیهای هر یک از آنها صحبت کردیم. در کل، تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد شرکتها تمرکز کنند و تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند؛ این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند. اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانی است که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند و برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند، بسیار کاربردی است. اما همانطور که در این مقاله گفتیم که لزومی ندارد، بهعنوان سرمایهگذار، استراتژی سرمایهگذاریتان را صرفاً به یک نوع تحلیل وابسته نمایید. ممکن است در برخی موقعیتها تحلیل تکنیکال و در برخی دیگر تحلیل بنیادی را موثر بیابید.
چراغ ، بهعنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان نکات آموزشی مهم در زمینهی کار و سرمایهگذاری به شما برای رسیدن به موفقیت در این زمینهها کمک نماید.
بازار فارکس و انواع تحلیل مؤثر در آن/ تحلیل تکنیکال یا اخبار؛ مسئله این است؟
کارشناس بازارهای مالی درباره نحوه تحلیل در بازار فارکس توضیحاتی را ارائه کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از تحلیل بازار؛ کارشناس بازارهای مالی درباره نحوه تحلیل در بازار فارکس توضیحاتی را ارائه کرد.
در گفتگوی تفصیلی با آسو اشنویی معامله گر و تحلیلگر بازار فارکس و انس جهانی به ویژگی ترید پرداختیم:
*یک تریدر موفق در بازار فارکس باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
ابتدا باید بررسی کرد که بازار فارکس چیست. بازار فارکس، بزرگترین بازار مالی نیاست و همانگونه که از نام آن پیداست، بزرگان سرمایه دنیا در آن حضور دارند و به همین دلیل، ترید کردن و افزایش سرمایه در آن سخت است و همین مسئله سبب شده است بالای ۹۰ درصد افرادی که وارد بازار مالی سنگینی میشوند، متضرر باشند و درصد خیلی کمی بعد از چندین سال، سرمایه اصلی خود را خارج کنند بنابراین، اینکه یک تریدر و یا یک تحلیلگر میخواهد در این بازار باشد، باید چند اصل را داشته باشد.
تحلیلگری کمی سادهتر از تریدر بودن است چراکه وی مطالب را بررسی و ارائه میکند، ولی در نهایت، کسی که در این بازار استرس میکشد و هیجانات را در آن حس میکند و میتواند متضرر باشد، یک معاملهگر است. ما باید در بازار بهترین نوع تحلیل بازار فارکس که مانند همه بازارهای کوچک شده دیگر است، حساستر و وسواسگونهتر نگاه کنیم. برخی از معاملهگران ادعا میکنند که با تحلیلهای تکنیکال و بنیادی سود خوبی به دست میآورند، اما این ادعا درست نیست. قبل از هر چیزی، معاملهگران باید تحلیل تکنیکال را به خوبی بلد باشند، در کنار آن مدیریت سرمایه و روانشناسی بازار را فرا بگیرند. این سه اصل، «لبه» نامیده میشوند و اگر آنها را با دایرههایی رسم کنیم که فضای مشترکی با یکدیگر داشته باشند، فضای مشترک بین این سه دایره، همان لبه معاملاتی است.
بین این سه اصل تحلیل تکنیکال بسیار مهم است چراکه شما با توجه به این نوع تحلیل میتوانید نقاط مورد نظر برای خرید و فروش را به دست آورید گرچه این کار به آسانی گفتن آن نیست و بسیار سخت است. حتما همه ما شنیدهایم که هر فردی که در این بازار بوده و یا در آن کار کرده است، واژه مدیریت سرمایه را شنیده است، اما به صورت ریز اگر بخواهیم در این باره حرف بزنیم، مدیریت سرمایه شامل چند بخش میشود که یکی از آنها شامل استراتژی معاملاتی میشود؛ اینکه ما بخواهیم با چه روش معاملاتی وارد یک معامله شویم، چگونه حجم معاملاتی خود را تعیین کنیم، حد ضررمان را کجا بگذاریم و . ، ما باید برای همه این مسائل یک سیستم معاملاتی تعیین کنیم و سیستم معاملاتی ما تحلیل تکنیکال است که سرمایهگذاران با توجه به آن سیستمی که قصد دارند در آن ترید کنند، آن را مورد آزمایش قرار دهند و این آزمایش به تریدرها خواهد گفت که این سیستم آیا آنها را متضرر خواهد کرد یا سود برای آنها رقم خواهد زد. این آزمایش تعداد معامله متضرر شده پشت سر هم، تعداد معاملات سودده، ریسکهای هفتهای و دیگر موارد را نشان خواهد داد.
نکته حائز اهمیت این است که برای هر سیستمی مشکلاتی پیش خواهد آمد و سیستم در مقطعی از بازار برای سرمایهگذاران ضرر به همراه خواهد داشت. اگر کسی که سیستم را پایهریزی کرده است، میتواند آن سیستم سرمایهگذاری را تغییرات کوچکی دهد که به موفقیت وی کمک کند.
*به نظر شما بهترین استراتژی سرمایهگذاری در بازار فارکس چیست؟
ما هیچوقت نمیتوانیم بگوییم که یک استراتژی سرمایهگذاری بهترین روش است. یک تحلیلگر خوب، تحلیلگری است که نسبت به بیشترین سیستمهای معاملاتی و استراتژیهای سرمایهگذاری آگاه باشد. به عنوان مثال، ما میتوانیم از پرایس اکشن استفاده کنیم، اما پرایساکشن هیچ سیگنالی برای سرمایهگذاری ندارد یا در کنار آن از روش الیوت استفاده میکنیم و باز هم میبینیم پاسخی نمیبینیم بنابراین، از اندیکاتورها استفاده میکنیم. اندیکاتورها هم به دروغهای بازار مشهور هستند چراکه اگر تحلیلگر یا تریدر هوشیار نباشد، این اندیکاتورها میتوانند فریبشان بدهند بنابراین، نمیتوان گفت بهترین سیستم، یک سیستم منحصر به فرد است.
بنا بر تجربه شخصی خودم که بیشترین سیستمها را امتحان کردهام، میتوانم بگویم که اندیکاتور ایچیموتو میتواند به سرمایهگذارانی که صرفا تکنیکالیست هستند، کمک کند. نکته مهمی که وجود دارد این است که ۹۰ درصد تحلیلگران داخلی حالت استاندارد چارت را بلد نیستند و نمیتوانند مقیاس درست را به دست آورند و نکتهای که در استفاده از الگوها بسیار مهم است، حالت استاندارد چارت است.
*منظورتان از حالت استاندارد چیست؟
نموداری که ما از آن در معاملات فارکس استفاده میکنیم، زوم و آنزوم میشود که کشیدگی دارد و در همه این موارد، میتوان یک الگو را به دست آورد و متأسفانه، بیشتر تحلیلگران آن چیزی را که در چارت معاملاتی میخواهند میبینند؛ نه آن چیزی که واقعا چارت نشان میدهد چراکه نمیتوانند حالت استاندارد چارت را به دست آورند. این حالت استاندارد از فرمولهای ریاضی به دست میآید. اگر بخواهم شخصی چارت معاملات فارکس را از نظر تکنیکال بررسی کنم، از روش ایچیموکو استفاده میکنم که از زمان یک ثانیه تا هفتگی پاسخگوی تحلیل از بازار فارکس است.
*ترکیب ایچیموکو با کدام استراتژی بیشتر جوابگوست؟
ترکیب ایچیموکو با پرایس اکشن، ترکیب خوبی است که همراه با آن باید واگراییها مورد استفاده قرار گیرد مانند واگرایی مخفی که حالت بازگشتی دارد. روشهای زیادی وجود دارد که هر کسی میتواند با روحیات خود از آنها استفاده کند و در این میان، برخی از معاملهگران در بازار هستند که مدام علاقه به خرید و فروش هستند، اما برخی هم منتظر یک پوزیشن خوب هستند تا به جای سود یک و دو دلاری، به دنبال سودهای کلان هستند که ایچیموکو میتواند تمامی این سود و زیانها را پوشش دهد.
جیمز سیمونز، یکی از ریاضیدانان برجسته هاروارد به این نتیجه رسیده است که ریاضیات میتواند در این مدل معاملات کمک کند و دریافت که با تابعسازی و مشتقگیری و همچنین، زیرمجموعهها میتوان این کار را انجام داد که بهتر از تحلیل تکنیکال بتواند جوابگو باشد، اما ممکن است چندین روز و یا حتی چندین ماه صبر کرد تا یک سود چشمگیر از این روش به دست آورد.
*آیا نئوویوها بهترین ابزاری است که میتوان این روزها از آن استفاده کرد؟
هر کسی که ادعای بهترین بودن یک ابزار را در معاملات میکند، ممکن است نشانگر این باشد که چیزی از آن نمیداند زیرا اگر کسی به بازار واقف باشد، میداند که هیچ بهترینی وجود ندارد و این ابزار میتواند برای یک نفر بهترین باشد؛ نه برای دیگران.
*آیا حجم پول استفاده شده در انس بیشتر از سایر دیگر جفتارزهاست؟
این مقوله هم به سیستمها مربوط است که آزمایشهای پشتیبانی میتواند تعیین کند که آینده میتواند تا چه میزان شبیه به آن آزمایش باشد. وقتی جفتارزها نوسان میدهند، سود و زیان کمتری دارند و وقتی نوسان دارد، یک پیپ نوسان این جفتارز نسبت به انس سود و ضرر کمتری دارد و به همین دلیل، نمیتوان گفت که برای معامله حتما باید n دلار داشت چراکه همه این مسائل به میزان سود و ضرر آن بازمیگردد.
مشکلی که پولهای کوچک دارند، این است که راحتتر کال میشوند و ترید با آنها سختتر است. چون سودهای این نوع پولها کم است، معاملهگر وسوسه میشود تا بیشتر ریسک کند و نتواند سرمایه خود را مدیریت کند و ریسک بیشتر با از دست دادن پول برابر است. ۹۰ درصد مواقع پول بیشتری از معاملهگران گرفته میشود، اما گاهی اوقات میتوان ریسک را بالا برد.
وقتی یک سیستم موجود است که دراو داون آن عدد بزرگی نیست، و تعداد معاملاتی که ضررده میشوند به صورت متوالی زیاد نیست، در این مواقع میتوانیم ریسک را بالا ببریم و همیشه به این صورت نیست که ریسک بالاتر منجر به ضرر بیشتر شود.
*راهکار شما برای افرادی که ضرر آنها بیشتر از سودشان است، چیست؟
وقتی ما وارد یک ترید میشویم، سه گزینه داریم که حتما باید رعایت شوند: حد ضرر، حد سود و حد زمانی. وقتی شما وارد یک ترید میشوید، با توجه به ریسک و ریواردی که در نظر گرفتهاید، تصمیمگیری کنید. به عنوان مثال وقتی انس را با هزار و ۸۰۰ دلار خریداری میکنید، برای چه عددی آن را خریداری میکنید و حد ضرر آن چه عددی است؟ به عنوان مثال حد سود آن را هزار بهترین نوع تحلیل بازار و ۸۰۲ میگذاریم وحد ضرر آن را هزار و ۷۹۹ میگذاریم. زمانی که این ترید به میزان ضرر در نظر گرفته رسید، شما باید از آن خارج شوید. حد ضرر مهمترین دوست یک تریدر است و اگر این دوست را در بازار نداشته باشیم، نابود خواهیم شد.
معاملهگران قرار نیست بعد از یک ضرر با بازار فارکس خداحافظی کنند و به معامله خواهند پرداخت بنابراین، صبر کردن برای جبران شدن ضرر جایز نیست. البته، هیچ تریدی به ترید دیگر ربطی ندارد و نمیتوان هر ضرر را با تریدهای بعدی جبران کرد. میزان سود ما در آینده برآیندی است که به دست میآوریم.
*کسانی که با پول کم وارد بازار فارکس میشوند، تا چند دلار ضرر با مشکل مواجه نخواهند شد؟
وقتی ما وارد یک میزان ریسک میشویم، میزان ریسک و ریوارد در نظر گرفته شده را برای تعداد معاملاتی مشخص در نظر میگیریم. وقتی ما این کار را میکنیم، یکی از مزایای آن این است که میزان مشخصی سرمایه بهترین نوع تحلیل بازار گذاشتهایم و قرار نیست بیشتر از آن میزان ضرر کنیم و مزیت بعدی آن این است که ما مدیریت سرمایه درستی برای بازدهی داشتهایم. این مدیریت سرمایه سبب میشود سرمایهگذاران در هر معامله ریسک خود را خیلی پایین بیاورند و اگر آن معامله ضرر داشت، در معامله بعدی میتوان آن ضرر را جبران کرد.
به عنوان مثال، ما ۵۰ دلار را در ۲۰ معامله تقسیم میکنیم که در هر معامله حدود ۲.۵ دلار ضرر میکنیم بنابراین برای جبران ضررها تقریبا باید ۳.۵ دلار سود کنیم و زمانی که نزدیک به حد ضرر هستیم، میتوانیم حجم بیشتری را بگذاریمف اما وقتی ۲.۵ دلار با حد ضرر فاصله داریم، نمیتوانیم کاری از پیش ببریم یعنی یک واحد را میتوان معامله کرد، اما هنگامی که فاصله با حد ضرر بسیار کم است، تعداد واحدهای بیشتری میتوان معامله کرد. در این روش حد ضرر مشخص است و معاملهگر با توجه به فاصلهای که تا حد ضرر دارد، میتواند حجم را مچ کرد.
*آیا باید بعد از اینکه دقیقا به حد ضرر رسیدیم، معاملات خود را ببندیم؟
در اینجا توصیه به بستن معاملات نمیشود چون هم حد ضرر و هم حد سود داریم، وقتی به عنوان مثال حد ضرر من نیم دلار و حد سود من یک یا سه دلار است، ترجیح میدهم حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد تریدم را ببندم ۲۰ درصد باقی برای حد سود باقی بماند و ایرادی ندارد.
*یک نوع استراتژی وجود دارد که در کف و سقفهای قله خرید و فروش میکند و در این استراتژی بالای خط روند کیجون و تنکان قرار بگیرد. آیا در این روش بازار صعودی میشود؟
اگر روند بالای تنکان و یا بالای چیکو قرار بگیرد، صعودی میشود اما این استراتژی برای تشخیص روند استفاده میشود و نمیتوان از آن سیگنال گرفت. برای تشخیص سیگنال در اندیکاتور ایچیموکو راههای دیگری وجود دارد.
*چند راه از راههای دریافت سیگنال توسط اندیکاتور ایچیموکو چیست؟
وقتی بتوان تشخیص داد که ارزها در این روش بهترین نوع تحلیل بازار به کدام سمت حرکت میکند، میتوان سیگنالهای به موقع دریافت کرد.
همه اندیکاتورها با کندلها حرکت میکنند و پرایس اکشن هم یک نوع بررسی قیمتی است؛ به عبارت دیگر، همه چیز با قیمت پیشبینی میشود چراکه همه چیز در قیمتها خلاصه میشود پس تنها دانستن قیمت کافی است، اما اندیکاتورها بررسی را برای ما راحتتر میکنند و اندیکاتورها میتوانند مشخص کنند که یک سهم قرار است به کجا حرکت کند. داو هم گفته است قیمتها تا زمانی که اخطار قطعی برگشت دریافت نکنند، به مسیر خودشان ادامه میدهند و با توجه به همین اصل، ما دنبال اخطارها در بازار هستیم.
*به نظر ترکیب خط روند کانال در ایچیموکو و پرایس اکشن ترکیب خوبی است؟
خط روند مهمترین جزو تحلیل است که نشاندهنده روند است.
*برای خرید و فروش آبشده جهانی راهکارها چیست؟
آبشده طلای عیار ۱۷ یا ۷۰۵ است که مختص ایران است و بین خود طلافروشان مرسوم است و چند سالی است که مردم عادی هم وارد این بازار شدهاند و آن را به عنوان پسانداز و یا سرمایه، معامله میکنند. اخیرا، این مسئله هم قانونی شده است و هر کسی میتواند آبشده طلا را خرید و فروش کند. به تازگی خبرهایی منتشر شده است که به طلافروشان اجازه داده میشود تا این کالا از طریق سایتهای اینترنتی در دسترس افراد قرار گیرد، اما کسی که این کار را انجام میدهد، طلا را برای ترید کردن معامله میکند؛ نه به منظور سرمایهگذاری.
*قیمت طلای داخلی را در سالهای آینده چگونه پیشبینی میکنید؟
بهتر است طلای داخلی را پیشبینی نکنیم چراکه این کالا متأثر از برخی فعالیتهای سیاسی است که در حال حاضر هم قرار نیست پایینتر بیاید. طلای داخلی ما دو عامل دارد که یکی دلار و دیگری انس طلای جهانی است، اما انس جهانی کمی متفاوت است و میتواند سقف قبلی خودش را بزند و از جهتی کف ۵۴۰ را دارد که در سالهای آینده میتواند به میزان زیادی رشد قیمت داشته باشد و تا ۲ هزار و ۵۰۰ دلار و تا ۴ هزار دلار میتواند صعود داشته باشد.
*طلای جهانی بیشتر تابع چه مسائلی است؟
طلای جهانی بیشتر تابع اقتصاد آمریکاست چون بزرگترین حامی آن بانک فدرال رزرو آمریکاست؛ البته، این کالا تابع بسیاری مسائل دیگر از جمله جنگ نیز هست چراکه یک کالای امن محسوب میشود و اوضاع جهانی اگر به سمتی کشیده شود که جنگی در آن اتفاق بیفتد و یا باعث شیوع بیماری جدیدی باشد، میتواند قیمت انس را تا حد زیادی بالا ببرد.
*تفاوت تحلیل فاندامنتال و اخبار چیست؟
تحلیل فاندامنتال، تحلیل بنیادی است، اما اخبار متفاوت است. اخبار همیشه روی همه بازارها تأثیر میگذارند و اگر کسی بتواند اخبار را پیشبینی کند، میتواند از اخبار هم استفاده کند، اما اگر ما به سرعت قبلی خودمان بازگردیم بازار بازاری است که بزرگان جهان در آن حضور دارند و ای بزرگان بازار قبل از اینکه اخبار منتشر شوند، معامله خود را انجام میدهند. به نظر من، تحلیلگری که به اخبار توجهی نداشته باشد و از سه عامل حد سود، حد ضرر و حد زمانی را انظیم کند، در زمان پخش اخبار هم ضرر نمیکند. کسی که حد ضرر نداشته باشد، در زمان پخش اخبار بیشترین ضرر را میبیند.
اخبار باعث ایجاد هیجانات در بازار میشود و در زمان این هیجانات هم سود و هم ضرر کردهایم، اما ۹۰ درصد از معاملهگران در زمان هیجان ضرر کردهایم.
اخبار اغلب مواقع پیشخور میشوند. کسانی که میتوانند اخبار را تحلیل کنند، تأثیراتی را روی چارت میبینند و در نهایت با توجه به چارت به معامله میپردازند و با اخبار این کار را انجام نمیدهند. معمولا، اخبار پشت قیمت است، اما دلیل اینکه خیلی به این اخبار توجه میشود و تحلیل تکنیکال نادیده گرفته میشود، این است که معاملهگران نمیدانند چگونه تکنیکال تحلیل کنند.
سه اندیکاتور پر کاربرد در تحلیل تکنیکال بورس
تحلیل تکنیکال، مهمترین بخش در سرمایه گذاری بوده و بیشتر افرادی که سرمایه گذاری موفقی را در بورس تجربه کردهاند، تحلیل گران تکنیکال هستند. تحلیل تکنیکال به تحلیلی گفته میشود که در آن، فقط به قیمت دارایی (سهام در بورس) و حجم معاملات روزانه توجه شده و به همین جهت نیز، روش مناسبی برای کسانی است که قصد ورود به بازار سرمایه گذاری را دارند. این روش، به دانش گستردهای نیاز داشته، اما مدت زمان مورد نیاز برای رسیدن به یک نقطهی ورود طلایی، کمتر از روش تحلیل فاندامنتال یا بنیادین بوده، به همین جهت اکثر افراد به این روش روی آوردهاند. اما تحلیل تکنیکال بر پایهی ابزارهایی است که به آن اندیکاتور و الگو گفته میشود. اندیکاتورها یک سری معادلات ریاضی بوده که برای اهداف خاص و مشخص، طراحی شده و برروی پلتفرم معاملاتی نصب میشوند. هدف این اندیکاتورها، مشخص کردن چند نکتهی مهم است. در کنار اندیکاتورها، الگوها نیز بخش مهمی از تحلیل تکنیکال هستند که در مقالهی دیگری به آن خواهیم پرداخت .
به صورت کلی، چهار دستهی مختلف از اندیکاتورها معرفی شدهاند. اما توجه داشته باشید که بعضی از اندیکاتورها در بیشتر از یک دستهبندی قرار میگیرند. هدف اصلی اندیکاتورها مشخص کردن روند قیمت، کانال قیمت، سطوح حمایت و مقاومت، مومنتوم حرکت، تغییر روند، تعیین نقاط ورود و خروج و . بوده و به شکل کلی، در یکی از دستههای زیر قرار میگیرند :
- اندیکاتورهای مومنتوم
- نوسانی
- حجمی
- روندی
اندیکاتورهای روندی برای تحلیل داراییهایی استفاده شده که در یک روند خاص قرار گرفتهاند (مثلا روند صعودی) از جمله مهمترین این اندیکاتورها میتوان به مکدی، پارابولیک سار و انواع میانگین متحرک اشاره کرد. ممکن است گاهی با نگاه به نمودار، احساس کنید که روند بازار صعودی بوده و بهترین زمان برای خریدن داراییهای مختلف است، اما بهتر است ابتدا از چند اندیکاتور روندی استفاده کنید تا مطمئن شوید که تحلیلتان درست است. تنها زمانی میتوانید مطمئن شوید که روند بازار صعودی یا نزولی است، که در چند تایم فریم مشخص (از کوچک به بزرگ)، از اندیکاتورهای روندی استفاده کرده باشید و سیگنال مثبت آنها را دریافت کرده باشید. یکی از مهمترین اندیکاتورهای روندی، اندیکاتور Aroon است که شناخت و یادگیری آن، قطعا میتواند باعث کسب سود بیشتر شما در بازار شود .
اندیکاتورهای مومنتوم بیانگر قدرت حرکت بازار هستند. این اندیکاتورها به ما نشان میدهند که بازار با چه مقدار نیرویی در حال حرکت به یک سمت بوده و این حرکت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. اگر روند در حال صعود یا نزول باشد، اما قدرت کمی برای خریداران یا فروشندگان باقی مانده باشد، احتمال برگشت روند وجود دارد. این اندیکاتورها میتوانند در تحلیل نقطهی برگشت بازار به ما کمک کنند. یکی از مهمترین اندیکاتورهای مومنتومی که کاربردهای بسیار زیادی نیز دارد، ایچیموکو است. بهترین توضیح این اندیکاتور توسط فردی به نام کریس ارائه شده که در مقاله ایچموکو پیشرفته یا همان ایچیمو کریس آموزش داده شده است .
دسته سوم اندیکاتورها، اندیکاتورهای نوسانی هستند و برپایهی یک تئوری ایجاد شدهاند. زیربنای این اندیکاتورها این است که هیچگاه روند بازار ثابت نمانده و همواره در پی هر صعود، یک نزول قیمتی رخ خواهد داد. با نگاهی به روند قیمت سهمها در بازار بورس، به سادگی متوجه میشوید که این ادعا در کل درست بوده، اما ممکن است زمان زیادی نیاز باشد تا یک قیمت اصلاح شده و رند برگردد. اما به هر حال، کسی نمیتواند منکر نقش مهم اندیکاتورهای نوسانی در تحلیل تکنیکال شود. مهمترین اندیکاتورهای این دسته، شامل آر اس آی، استوکستیک، سی سی آی و . هستند .
اندیکاتورهای حجمی، آخرین دسته از اندیکاتورها هستند که کاربردهای آنها برای دریافت سیگنال بسیار مهم است. برای مثال، ایندکس جریان پول یا همان اندیکاتور mfi یکی از مهمترین اندیکاتورها در سال 2019 و 2020 میلادی بوده است. اندیکاتورهای حجمی از آن جهت مهم هستند که به نوعی هم بر روند و هم بر مومنتوم بازار اثر دارند. هرچقدر حجم معاملات بیشتر باشد، احتمال حفظ مومنتوم و روند، بسیار بیشتر از که قیمت یک دارایی بخاطر چند معامله افزایش یا کاهش یافته باشد .
اگر دقت کرده باشید، ما سه اندیکاتور روند، مومنتوم و حجمی را با نامهای aroon ، ایچیموکو و mfi به شما معرفی کردیم. هر سه اندیکاتور، جزو مهمترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال بازار سرمایه شناخته شده و تقریبا تمامی سرمایه گذاران موفق، از هر سهی آنها استفاده میکنند. اما در کنار این سه مورد، بهتر است با لیستی از پرکاربردترین اندیکاتورها در بورس آشنا شوید :
- شاخص جهتدار میانگین ADI
- شاخص کانال دارایی CHI
- مک دی MACD
- شاخص قدرت نسبی و حقیقی RSI و TSI
- شاخص نیرو FI
- شاخص حجم منفی NVI
- بازهی حقیقی میانگین ATR
- بولینگربندز
این اندیکاتورها، مهمترین و پرکاربردترین اندیکاتورهایی هستند که برای تحلیل صحیح تکنیکال به آن نیاز خواهید داشت. اما به یک نکته دقت داشته باشید که استفاده از اندیکاتورها، بدون داشتن استراتژی معاملاتی، هیچ سود و فایدهای ندارد. چرا؟! در بخش بعدی به این سوال پاسخ خواهیم داد .
چه زمانی میتوان از اندیکاتورها استفاده کرد؟
اندیکاتورها بر مبنای تئوریهای مختلفی ایجاد شدهاند و هر کدام به دنبال نکتهی خاصی در تغییرات قیمت و حجم هستند. گاهی ممکن است نیم از اندیکاتورها سیگنال خرید صادر کرده و نیمی هم سیگنال فروش دارایی را. پس در این زمان تکلیف چیست؟ در اکثر مواقع نمیتوان انتظار داشت که تمامی سیگنالهای صادر شده از اندیکاتورها مشابه یکدیگر باشند، چرا که در این صورت، کار سرمایهگذاری بسیار ساده بود و همه هم در بورس، سودهای کلان کرده و پولدار میشدند !
استفاده از اندیکاتورها مستلزم داشتن استراتژی معاملاتی است. یعنی شما به ویژگیهای شخصیتی و دانشی که از بازار دارید، باید بدانید که سیگنال صادر شده از کدام اندیکاتور مهمتر بوده و در چه تایمفریم یا بازهی زمانی قصد معامله دارید. مثلا بازهی یکروزه مورد علاقهی شماست یا صبر داشته و حاضر هستید که یک ماه منتظر مانده و سود بیشتری کنید؟ این همان چیزی است که به آن استراتژی معاملاتی گفته میشود. علاوه بر آن، نباید از نقش اخبار و تصمیمات دولت و بانک مرکزی بر بورس غافل شد. اگرچه در تحلیل تکنیکال تاکید فقط بر حجم معاملات و قیمت هر سهم است، اما تقریبا همهی ما مطمئن هستیم که رخدادهای سیاسی و اقتصادی و خصوصا تصمیمات در سطح کلان، برروی همه چیز اثر دارند. بنابراین، مطمئن شوید که استراتژی معاملاتی دارید .
تحلیل سنتیمنتال، معرفی، کاربرد و نحوه استفاده
امروزه روش های تحلیلی متعددی وجود دارند که می توان از آنها در بازار سهام استفاده کرد. این روش ها هر روز دچار تغییراتی شده و پیشرفت می کنند. یکی از مهم ترین و جدیدترین روش هایی که در بازار سهام به کار می رود، روش تحلیل سنتیمنتال است. این نوع روش تحلیلی بسیار تازه و نوین بوده و پایه و اساس آن علوم جدیدی مثل روانشناسی رفتاری بازار مالی و نیز علم اقتصاد مدرن است.
نکته مهم درباره تحلیل سنتیمنتال آن است که این نوع تحلیل هم می تواند در دوره هایی که بازار در حال رشد است به کاربران خود کمک کند و هم در دوره هایی که بازار دچار رکود شده است. در واقع استفاده از این روش باعث می شود که کاربران همیشه و بی توجه به حالتی که بازار در آن قرار گرفته است، یکی دو قدم جلوتر از دیگر معامله گران بازار باشند. معامله گری که از این روش برای تحلیل بازار استفاده می کند، باید بسیار دقیق و عمیق بوده، به خوبی زبان و حرکات قیمت سهم مورد نظر خود را شناخته و بتواند آن را زیر نظر بگیرد.
بد نیست یکی از مهم ترین اصول تحلیل سنتیمنتال را در همین قدم اول، شناخته و آن را ملکه ذهن خود کنید. به عقیده متخصصان و کارشناسان بازار سهام، این نوع تحلیل، در حقیقت نوعی روش برای تحلیل بازار نیست، بلکه روشی برای معامله گری و انجام معاملات است.
نقش کلیدی اقتصاد مدرن در تحلیل سنتیمنتال
یکی از اصلی ترین پارامترهایی که برای تعریف تحلیل سنتیمنتال به کار می رود، اقتصاد مدرن و نوین است. اقتصاد مدرن یا نوین به اقتصادی گفته می شود که سیاست ها و راهکارهای آن به صورت جدی بهترین نوع تحلیل بازار با شروع قرن 21 تعریف و تعیین شدند.
در واقع با شروع سال 2000 بازارهای مالی شروع به رشد کرده و نقدینگی نیز افزایش پیدا کرد. معامله هایی که در بازارهای مختلف انجام می گرفتند، به نوعی معاملاتی بسیار پیچیده و عمیق و نیازمند بررسی های بسیار جدی و به روز بودند. در چنین زمانی علم اقتصاد مدرن به وجود آمده و با کنار زدن تعاریف کهنه و قدیمی باعث ایجاد تغییرات فوق العاده شگفت انگیزی در بازارهای جهانی شد.
اگر بخواهیم به نوعی نشان دهیم که فرق اقتصاد نوین و اقتصاد سنتی و قدیمی در چیست، می توانیم مثال های بیشماری بزنیم. اما ساده ترین و آشناترین مثال، مثال عرضه و تقاضا و قیمت هاست. اقتصاد سنتی بر این اصل و اساس بنا گذاشته شده بود که زیاد شدن عرضه در بازار باعث می شود که قیمت کالا کاهش پیدا کند. در حالی که اگر تقاضا زیاد شود، قیمت نیز بیشتر خواهد شد. اما دانش نوین اقتصاد چنین مبنایی را به صورت کلی کنار گذاشته است و معتقد است که هر نوع عرضه یا تقاضا الزاما قرار نیست باعث کاهش یا افزایش قیمت کالاها شود.
مزایای استفاده از تحلیل سنتیمنتال برای انجام معامله
متخصصان حوزه بازار سهام بر این باور هستند که تحلیل سنتیمنتال به خودی خود و به تنهایی این توانایی را دارد که به جای انواع مختلف روش های تحلیلی و یا انواع تکنیک های مختلفی که از آنها برای انجام معامله در بازار استفاده می شود، عمل کند.
نکته جالب در مورد این نوع روش آن است که برخلاف روش های تحلیلی و تکنیکی مثل انواع الگوها، اندیکاتورها ، تحلیل های تکنیکال و بنیادی و غیره، در این روش هیچ نیازی به ابزار وجود ندارد. در واقع معامله گری که از روش تحلیل سنتیمنتال استفاده می کند، باید بسیار دقیق باشد چون فقط باید با نگاه کردن به وضعیت چارت قیمت، به نکات متعددی پی برده و روند حرکت بازار را تشخیص دهد.
برای مثال معامله گر باید چنان دقیق و عمیق به چارت نگاه کند که بتواند بلافاصله تشخیص دهد که چه زمانی بهترین وقت برای وارد شدن به معامله است و چه زمانی مناسب ترین زمان برای خارج شدن از آن. همچنین باید با نگریستن به چارت متوجه شود که چگونه می تواند بیشترین سود را به دست آورد و یا به چه صورت باید رفتار کند تا بتواند تا انتهای کار در معامله باقی بماند. ضمن اینکه باید بتواند به راحتی رد پول های بزرگ را شناسایی کرده و مراقب جابجایی آنها باشد.
نکات متعددی دیگری نیز هستند که معامله گر باید بتواند بر اساس تجربه و مهارت خود با استفاده از روش تحلیل سنتیمنتال و فقط با نگاه کردن به چارت قیمت بازار متوجه آنها شود و در نهایت بر اساس همین یافته، بهترین موضع ممکن را اتخاذ کند.
رفتار حرکتی قیمت و زبان قیمت
واقعیت این است که رفتار حرکتی قیمت که با نام پرایس اکشن نیز شناخته می شود، درست مثل تحلیل سنتیمنتال علاقه زیادی به چارت قیمت دارد. اما معامله گری که از رفتار حرکتی قیمت استفاده می کند، باید به سطوح و ابزارهای مختلفی نیز توجه داشته باشد. در حالی که تحلیل سنتیمنتال توجهی به این نوع ابزارها نداشته و فقط حرکت معامله گرانی را مورد مطالعه قرار می دهد که به نوعی در رفتار حرکتی قیمت موثر هستند. می توان به نوعی گفت که این روش آمیزه ای از همین رفتار حرکتی قیمت های بازار و روانشناسی معامله گران فعال می باشد.
از طرف دیگر اگر قرار باشد تفاوت بسیار اساسی میان رفتار حرکتی قیمت یا همان پرایس اکشن و تحلیل سنتیمنتال قائل باشیم، باید به سراغ زبان قیمت برویم. در حقیقت می توانیم ادعا کنیم که این روش بر مبنای زبان قیمت، بنیانگذاری شده است. زبان قیمت نیز چیزی نیست جز در نظر گرفتن و کشف واکنش ها و سفارش های معامله گرانی که می توانند بر بازار بهترین نوع تحلیل بازار تاثیرگذار باشند.
کاربرد تحلیل سنتیمنتال
واقعیت این است که تحلیل سنتیمنتال فقط برای معامله گری و حضور در بازار بورس کاربرد ندارد. این روش را می توان در هر حوزه ای که در آن احساسات مثبت و منفی و حتی احساسات خنثی وجود دارد، استفاده کرد. به این ترتیب می توان به بررسی احساسات موجود در بازار پرداخته، وضعیت آینده بازار را پیش بینی کرد. در واقع می توان گفت که کاربرد تحلیل سنتیمنتال این است که به سراغ داده های موجود رفته، احساسات مثبت و منفی آنها را شناسایی کند.
نحوه استفاده از تحلیل سنتیمنتال در معامله
یکی از ساده ترین روش هایی که می توان تحلیل سنتیمنتال را در معامله به کار برد، استفاده از نقاط بازگشتی است. به این معنا که معامله گر سنتیمنتال می تواند با بررسی حجم معاملات انجام شده و چارت قیمت ها متوجه شود که کدام یک از معامله گران موجود در بازار بیشتر به سمت خرید یا فروش دارایی خود بهترین نوع تحلیل بازار متمایل هستند.
برای اینکه بتوانید چنین کاری را انجام دهید، باید توجه خود را به نقاط بازگشت بدهید. اگر قیمت مورد نظر از نقاط بازگشتی به سمت بالا بشکند، یا اصطلاحا گفته شود که حالات بازار به صورت گاوی درآمده است، باید بدانید که می توانید خرید کنید. ولی اگر قیمت از نقاط بازگشتی به پایین شروع به شکستن کند و به اصطلاح بازار به حالت خرسی درآمده باشد، به معنای آن است که باید بفروشید.
نکته ای که در این میان اهمیت بسیار زیادی دارد آن است که ممکن است با عدم دقت به نقاط بازگشتی و یا عجله کردن در تحلیل آنها، به جای سود، دچار ضرر شوید. بنابراین بهتر است در چنین حالتی اگر به خوبی از تحلیل سنتیمنتال خود مطمئن نیستید، از سایر ابزارها، الگوها و اندیکاتورها نیز تا حدودی کمک بگیرید.
استفاده از آمار جز به کل
آنچه همه ما می دانیم آن است که تحلیل سنتیمنتال بر اساس حجم معاملات و چارت قیمت ها انجام می گیرد. بنابراین تکلیف معامله گری که در بازاری مثل بازار فارکس فعالیت می کند چیست؟ در این بازار هیچکس از حجم معاملات خبر ندارد! در چنین حالتی معامله گری که قصد استفاده از روش تحلیل سنتیمنتال دارد، می تواند به سراغ سایت ها و یا اندیکاتورهایی برود که می توانند آماری جزیی، ولی مورد نیاز وی و تا حدودی مطمئن به او ارائه کنند. این آمار اندک است، ولی می تواند به خوبی پوزیشن تعداد زیادی از معامله گران را به شخص نشان دهد. اگر معامله گر تجربه کافی داشته باشد و نحوه استفاده از اطلاعات را به خوبی بلد باشد، می تواند از چنین موقعیتی کمال استفاده را ببرد و در نتیجه سود زیادی به دست آورد.
تحلیل سنتیمنتال و گزارش COT
گزارش COT معمولا با عنوان گزارش تعهد معامله گران هم شناخته می شود. طی این گزارش، آماری در اختیار معامله گر قرار می گیرد که در آن پوزیشن های معامله گران بازار فارکس ارائه شده است.
توجه داشته باشید که گزارش COT وقتی همراه تحلیل سنتیمنتال می شود که معامله گر لازم داشته باشد به نحوی به سنتیمنت بازار یا همان احساسات معامله گران موثر بازار، دسترسی داشته باشد. این امر باعث می شود که در صورت حرکت بازار به سمت بالا یا پایین، معامله گر بتواند جهت صحیح را تشخیص داده و از گرفتن تصمیمات عجولانه و اشتباه جلوگیری کند.
مثال واقعی از نحوه استفاده تحلیل سنتیمنتال و بررسی سنتیمنت بازار
اجازه دهید برای درک بهتر تحلیل سنتیمنتال، یک نمونه واقعی و البته مشهور را بررسی کنیم.
طی سال 2018 اتفاقاتی رخ دادند که باعث نگرانی و اضطراب معامله گران بازار بورس آمریکا شد. اول از همه درآمدهای شرکت ها به شدت کاهش پیدا کرده بود. در واقع تحلیل گران پیش بینی می کردند که میزان درآمد شرکت ها طی سال 2019 حدود سه یا چهار درصد رشد خواهد داشت. در حالی که طی سال های گذشته این افزایش درآمد عددی دو رقمی بود.
علت دیگری که باعث اضطراب معامله گران شد، سخنان رییس شورای عالی خزانه داری آمریکا بود که اعلام کرد ترازنامه بانک مرکزی این کشور به صورت اتوماتیک به جریان افتاده است. این سخنان باعث ایجاد نگرانی شدیدی در میان افراد فعال در بازار بورس شد و در چنین حالتی بود که سنتیمنت بازار شروع به ریزش کرد.
مثال واقعی از تحلیل سنتیمنتال
از طرف دیگر میان دولت های چین و آمریکا تنش هایی به وجود آمده بود که به شدت بر اقتصاد جهان تاثیرگذار بود. همزمان نیز موعد تعطیلات دولت آمریکا فرا رسید. افرادی که از تحلیل سنتیمنتال برای معامله استفاده می کردند، با نگاهی به بازار به خوبی متوجه می شدند که همه این موارد در کنار هم باعث شده اند سنتیمنت بازار به سمت کاهش گرایش پیدا کند. در نتیجه معامله گران که ترسیده بودند، اعتماد خود به بازار را از دست دادند. و در نهایت بازار معاملات بورس آمریکا در آن سال بدترین دوران خود را از سال 1931 به بعد تجربه کرد.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 4.8 / 5. تعداد آرا 4
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
پول هوشمند در بازار بورس چیست؟
وب مانی (WebMoney) چیست و چه خدماتی ارائه می دهد؟
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
مراحل تحلیل بنیادی در بازار سرمایه
هرچند که امروزه حوزه های مختلف و متعدد برای سرمایه گذاری وجود دارند و می توانند بازدهی های مناسبی داشته باشند اما بازار بورس به واسطه ویژگی های منحصر به فردی که دارد بهترین و مطمئنترین و پربازدهترین حوزه برای سرمایه گذاری است. حضور در بازار سرمایه نیازمند داشتن دانش، تجربه، مهارت، زمان و انرژی است و به همین دلیل افرادی که فاقد هر کدام از این فاکتورها باشند بهتر است که از روشهای غیر مستقیم مانند صندوق سرمایه گذاری استفاده کنند. تحلیل بنیادی در بازار سرمایه از مهمترین فاکتورهای دانش بورسی است و قطعا افرادی که توان تحلیل سهام شرکت ها و بازار را نداشته باشند قادر نخواهند بود موفقیتی کسب کنند و سودآوری داشته باشند. در ادامه مطلب به بررسی مراحل اصلی تحلیل بنیادی در بازار سرمایه پرداخته خواهد شد.
مهم ترین فاکتورهای تحلیل بازار سرمایه
همانطور که گفته شد برای حضور مستقیم در بازار بورس به فاکتورهای مختلفی نیاز است. دانش و مهارت تحلیل بازار از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. برای تحلیل کلی بازار سرمایه لازم است که به چند فاکتور اصلی توجه شود که شامل تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، تحلیل تکنیکال یا فنی و تابلو خوانی، روانشناسی، رفتارشناسی بازار و همچنین مدیریت سرمایه می باشند. می توان با قاطعیت گفت چنانچه هر کدام از این فاکتورها نادیده گرفته شود پروسه موفقیت و سودآوری در بازار بورس دچار اختلال خواهد شد. با توجه به مواردی که گفته شد چنانچه سرمایه گذاران توان اجرای تحلیل های فنی و فاندامنتال را نداشته باشند بهتر است که از روشهای غیر مستقیم برای سرمایه گذاری در بورس استفاده کنند.
تحلیل بنیادی چیست؟
قطعا هر کسی که قصد داشته باشد بر روی سهام یک شرکت خاص سرمایه گذاری کند این سوال را در ذهن خود خواهد داشت که میزان ارزندگی سهام چقدر است و آیا این سهام ارزش سرمایه گذاری دارد یا خیر. تحلیل بنیادی در حقیقت بررسی پایه ایی بهترین نوع تحلیل بازار مواردی است که نشان دهنده وضعیت کلی اقتصاد یک شرکت یا کمپانی است. با استفاده از این تحلیل افراد می توانند به موارد واضحی مانند درآمد و سود، نسبت فروش شرکت به کل فروش، کیفیت مدیریت و … پی ببرند. تحلیل بنیادی اولین بار در سال 1934 توسط بنجامین گراهام (Benjamin Graham) و دیوید داد (David Dodd) پایه گذاری شد است.
مراحل اصلی تحلیل فاندامنتال
به صورت کلی برای تحلیل بنیادی سهم یا شرکتی که در بازار بورس وجود بهترین نوع تحلیل بازار دارد لازم است که مراحل مختلفی پشت سر گذاشته شود البته هر مرحله از مراحل تحلیل بنیادی به زیر مجموعه های بیشتری دسته بندی می شوند که به شرح زیر هستند:
تحلیل اقتصاد کلان
اولین مرحله از تحلیل فاندامنتال تحلیل اقتصاد کلان شرکت یا سهام مورد نظر است. در این حالت فرد باید عوامل موثر بر وضعیت اقتصاد شرکت در سطوح مختلف را بررسی کند چرا که این فاکتورها در صادرات، رقابت، سوددهی و … تاثیرگذار است. چنانچه سرمایه گذار بتواند پیشبینی و چشم انداز مناسبی از وضعیت اقتصاد شرکت داشته باشد می تواند عملکرد بهتری در سرمایه گذاری داشته باشد. در تحلیل اقتصاد کلان باید به فاکتورهای مختلفی توجه شود که مهم ترین آنها شامل موارد زیر هستند:
- نرخ تبدیل ارز
- میزان تولید ناخالص داخلی
- میزان نرخ اشتغال
- میزان سطح تورم
- میزان نرخ بازدهی
- میزان کسری بودجه
- چرخه های تجاری
تحلیل صنعت
دومین فاکتور مهم در تحلیل فاندامنتال تحلیل صنعت است. در حقیقت سرمایه گذاران برای اجرای تحلیل بنیادی یک شرکت، صنعت و سهم، میزان جذابیت کلی آن و میزان رشد آن صنعت در آینده را بررسی می کنند. عوامل متعددی بر روی صنعت تاثیر می گذارند که باید همه آنها به دقت و به شکل تخصصی تحلیل شود. از جمله مهم ترین عواملی که می توانند بر تحلیل فاندامنتال از بعد صنعت تاثیر داشته باشند شامل موارد زیر هستند:
- میزان حمایت دولت از صنعت مورد نظر
- تعداد مشتریان بالقوه و بالفعل صنعت
- میزان احتمالات ضرر و زیان کسب و کار
- چرخه های صنعت از نظر صنایع چرخه ای (Cyclical Industries) و صنایع تدافعی (Defensive Industries)
تحلیل شرکت
همانطور که گفته شد تحلیل بنیادی در اصل ارزش ذاتی یک سهم را مشخص می کند. لازم است که قبل از بررسی صورت حساب های مالی شرکت ها جنبه های کیفی آن مورد مطالعه قرار بگیرد. هرچند که کمی کردن موارد کیفی و محاسبه آنها می تواند کار دشواری باشد اما به هیچ عنوان نباید از آن چشم پوشی کرد. از جمله مهم ترین و اصلی ترین موارد کیفی شرکت ها که باید بررسی شوند می توان موارد زیر را عنوان نمود:
- مزیت رقابتی
- نوع مدیریت
- اندازه بازاری حجم شرکت
- مشخص کردن مرحله توسعه شرکت که شامل استارت آپ، گسترش، رشد انفجاری، بلوغ و رکود است
- مدل کسب و کار
تحلیل بنیادی کمی شرکت چیست؟
ازجمله مهمترین فاکتورها در تحلیل فاندامنتال، بررسی نسبت های مالی است که بیانگر ویژگی های اولیه شرکت را به صورت مختصر و واضح می باشد. از مهم ترین فاکتورهای موثر در تحلیل بنیادی یک شرکت می توان به صورت سود و زیان (Income Statemen)، صورت جریان وجوه نقد(Cash Flow Statement) و ترازنامه (Balance Sheet) اشاره کرد. البته باید توجه داشت که تحلیل کامل یک شرکت و سهم کار زمانبر و انرژی بری است و افرادی که دانش و مهارت این کار را نداشته باشند می توانند از خدمات سبدگردان خصوصی شرکت ها استفاده کنند.
عوامل تاثیرگذار بر تحلیل بنیادی چه هستند؟
به صورت کلی می توان گفت عواملی که بر تحلیل بنیادی یک سهم یا شرکت موثر هستند به دو دسته کیفی و کمی تقسیم می شوند. عوامل کمی به کمک اعداد بیان می شوند و عوامل کیفی تحت تاثیر ویژگی ها و کیفیت (کیفیت کار اعضای هیئت مدیره و کادر اجرایی، اعتبار برند و …) هستند و نامحسوس تر از عوامل کمی می باشند. نمی توان گفت که هیچ کدام از تحلیل های کمی یا کیفی بر دیگری برتری دارند. در حقیقت تحلیلگران موفق همیشه از عوامل کمی و کیفی در کنار هم و به یک اندازه استفاده می کنند.
بهترین روش سرمایه گذاری
همانطور که گفته شد بازار سرمایه بهترین، مطمئن ترین و پربازده ترین بستر برای سرمایه گذاری است اما حضور مستقیم در این بازار نیازمند داشتن دانش، مهارت، تجربه، زمان و انرژی بالایی است و افراد که به این موارد تسلط نداشته باشند می توانند از روش غیر مستقیم و از طریق صندوق های سرمایه گذاری در این بازار حضور داشته باشند. در مقاله ای با عنوان صندوقهای سرمایهگذاری برای سرمایهگذاری چه نوع افرادی مناسب است؟ که در سایت رسمی شرکت آرکا منتشر شده است می توان به اطلاعات مناسب و کاملی در مورد صندوق های سرمایه گذاری دست پیدا کرد.
جمع بندی نهایی
برای سرمایه گذاری مستقیم بر روی سهام یک شرکت یا کمپانی در بازار سرمایه لازم است که سرمایه گذاران به خوبی به روش های تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و تابلو خوانی، روانشناسی، رفتارشناسی بازار و همچنین مدیریت سرمایه تسلط داشته باشند تا به موفقیت و درآمد مناسبی برسند. در صورتی که سرمایه گذار دانش استفاده از این تکنیک ها را نداشته باشد بهتر است که از حضور غیر مستقیم در بازار سرمایه استفاده کند. شرکت سبدگردان آرکا به عنوان یکی از بهترین شرکت های این حوزه خدمات متنوعی مانند مشاوره سرمایه گذاری رایگان ، مدیریت صندوق های سرمایه گذاری، سبدگردانی اختصاصی و … به مشتریان ارائه می دهد و می تواند در سرمایه گذاری به آنها کمک ویژه ای بکند.
دیدگاه شما