الگوهای نمودار قیمت که هر معاملهگر باید بداند
مجله افیکس کار: الگوهای نمودار قیمت یکی از موثرترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در معاملات هستند که بر اساس فشار خرید و فروش شکل می گیرند. الگوهای نمودار شکل های قیمتی خاصی در نمودارند که دارای یک سابقه مشخص هستند. معامله گران از روی آنها حرکت قیمت آینده را پیش بینی می کنند.
از آنجا که تجزیه و تحلیل تکنیکال مبتنی بر این فرض است که تاریخ دوباره تکرار می شود، الگوهای مشهور نشان داده اند که پس از شکل گیری، به احتمال قوی رفتار قیمتی خاصی صورت می گیرد. الگوهای قیمتی میتوانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند.
الگوهای رفتار قیمت به دو دوسته الگوهای ادامه روند و الگوهای بازگشتی دسته بندی می شوند. در ادامه بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.
به خاطر داشته باشید که سرمایه شما همیشه در ریسک قرار دارد. مهم است به یاد داشته باشید که ذات معامله ریسک دارد و سود تضمین نمی شود.
اندیکاتور همگرایی-واگرایی میانگین متحرک – مکدی – در تحلیل تکنیکال چیست؟
اندیکاتور همگرایی-واگرایی میانگین متحرک – مکدی – در تحلیل تکنیکال چیست؟
اندیکاتور همگرایی و واگرایی میانگین متحرک – MACD (Moving Averages Convergence Divergence – MACD) یک اندیکاتور شتاب حرکات قیمت است که دنبالکنندهٔ روند بوده و از آن برای نمایش روابط بین دو میانگین متحرک یک سهم استفاده میشود.
اندیکاتور MACD با کسر میانگین متحرک نمایی 26 روزه (EMA) از میانگین متحرک نمایی 12 روزه محاسبه میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک میتوانید از مطلب آموزشی «میانگین متحرک چیست؟» دیدن نمایید.
نتیجهٔ این محاسبات، خط MACD میباشد. یک میانگین متحرک نمایی 9 روزه از خط MACD به نام (خط سیگنال – signal line) شناخته میشود که در بالای خط MACD قرار میگیرد و بهعنوان صادرکننده سیگنالهای خریدوفروش عمل میکند.
معاملهگران ممکن است زمانی که MACD به بالای خط مکدی و الگوهای بازگشتی سیگنال حرکت کند وارد معاملات خرید شده و زمانی که MACD به سطوح پایینی خط سیگنال حرکت کند وارد معاملات فروش شوند.
اندیکاتور همگرایی و واگرایی میانگینهای متحرک را میتوان به روشهایی گوناگونی تفسیر کرد اما معمولترین روشهای استفاده از این اندیکاتور شامل تقاطعها (crossovers)، واگراییها (divergences) و صعود – نزولهای شتابدار (rapid rises/falls) است.
نکات کلیدی:
- اندیکاتور همگرایی و واگرایی میانگینهای متحرک (MACD) از طریق کسر میانگین متحرک نمایی 26 روزه از میانگین متحرک نمایی 12 روزه بهدست میآید.
- اندیکاتور MACD زمانی که به بالای خط سیگنال حرکت کند، سیگنال خرید و زمانی که به پایین خط سیگنال حرکت کند، سیگنال فروش صادر میکند.
- سرعت این تقاطعها بهعنوان خرید افراطی یا فروش افراطی در بازار، تفسیر میشوند.
- اندیکاتور MACD به سرمایهگذاران کمک میکند تا درک بهتری از حرکات صعودی یا نزولی در بازار داشته باشند. این اندیکاتور همچنین میتواند در بررسی قدرت یا ضعف روند تغییرات قیمت به ما کمک کند.
فرمول MACD
MACD = میانگین متحرک نمایی 26 روزه – میانگین متحرک نمایی 12 روزه
MACD از کسر میانگین متحرک نمایی بلندمدت (26 روزه) از میانگین متحرک نمایی کوتاهمدت (12 روزه) محاسبه میشود.
یک میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average – EMA) نوعی از میانگینهای متحرک است که وزن و اهمیت بیشتری به اطلاعات و دادههای اخیر قیمتی میدهد.
میانگین متحرک نمایی همچنین با نام میانگین متحرک وزندار نمایی (exponentially weighted moving average) نیز شناخته میشود.
یک میانگین متحرک وزندار نمایی در مقایسه با میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average – SMA)، واکنشهای بیشتری نسبت به تغییرات اخیر قیمتی نشان میدهد.
به یاد داشته باشید که میانگین متحرک ساده، وزن یکسانی به تمامی اطلاعات قیمتی در طول بازهٔ زمانی نسبت میدهد.
اندیکاتور MACD چه چیزی به شما میگوید؟
زمانی که میانگین متحرک نمایی 12 روزه (خط آبی در شکل زیر) بالای میانگین متحرک نمایی 26 روزه (قرمز) قرار میگیرد، اندیکاتور MACD دارای مقادیر مثبت و زمانی که میانگین متحرک نمایی 12 روزه پایینتر از میانگین متحرک نمایی 26 روزه قرار میگیرد، اندیکاتور MACD دارای مقادیر منفی خواهد بود.
هر چه فاصلهٔ MACD از خط پایه (صفر نمودار) بیشتر باشد – چه در بالای این خط و چه در پایین این خط – نشان میدهد که فاصلهٔ بین دو میانگین متحرک در حال افزایش میباشد.
در قسمت پایین نمودار، شما میتوانید دو میانگین متحرک نمایی را ببینید و مطابقت آنها با اندیکاتور MACD (خط آبی) و حرکات آنها به سمت بالا و یا پایین خط پایه ( baseline – خط قرمز نقطهچین) را مشاهده کنید.
اندیکاتور MACD معمولاً با یک هیستوگرام (histogram) بهنمایش گذاشته میشود. خطوطی که فاصلهٔ MACD و خط سیگنال را بهنمایش میگذارند.
اگر MACD بالاتر از خط سیگنال قرار داشته باشد، مکدی و الگوهای بازگشتی مکدی و الگوهای بازگشتی این هیستوگرامها در بالای خط پایه MACD قرار خواهند گرفت. اگر MACD زیر خط سیگنال قرار گرفته باشد، این هیستوگرامها در پایین خط پایه MACD به نمایش گذاشته میشوند.
معاملهگران از هیستوگرامهای MACD برای بررسی شتاب حرکات قیمتی صعودی و یا نزولی – زمانی که میزان آن بالاست – استفاده میکنند.
مقایسهٔ اندیکاتور MACD و قدرت نسبی RSI
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI) جهت صدور سیگنال خرید افراطی (overbought) یا فروش افراطی (oversold) با توجه به سطوح اخیر قیمت مورد استفاده قرار میگیرد.
اندیکاتور RSI یک نوسانگر است که میانگین افزایش و کاهش قیمتها در یک بازهٔ زمانی را محاسبه میکند، بازهٔ زمانی پایه، 14 روز بوده و مقادیر موجود در این اندیکاتور، از صفر تا صد متغیرند.
اندیکاتور MACD روابط بین دو میانگین متحرک نمایی را میسنجد، در حالی که RSI به بررسی تغییرات قیمت با توجه به بیشترین و کمترین قیمت اخیر میپردازد.
این دو اندیکاتور معمولاً در کنار یکدیگر استفاده شده تا به تحلیلگر تصویری بهتر از بازار را ارائه کنند.
این اندیکاتورها هر دو شتاب حرکات قیمت (momentum) را در یک بازار بررسی میکنند، اما از آنجایی که فاکتورهای متفاوتی را اندازهگیری میکنند، در برخی مواقع سیگنالهایی عکس یکدیگر میدهند.
برای مثال ممکن است RSI برای یک دورهٔ زمانی بالاتر از سطح 70 قرار گرفته باشد و نشاندهندهٔ وضعیت خرید افراطی طولانیمدت با توجه به قیمتهای اخیر باشد.
در حالی که در همان زمان، اندیکاتور MACD نشاندهندهٔ ادامهٔ رشد و افزایش شتاب حرکات قیمت در بازار باشد.
هر یک از این دو اندیکاتور میتوانند سیگنالی در خصوص بازگشت احتمالی روند، با استفاده از واگرایی (divergence) صادر کند (در واگرایی، قیمت به حرکت خود به سمت بالا ادامه داده در حالی که اندیکاتور به سمت پایین حرکت میکند، و یا بالعکس)
محدودیتهای استفاده از MACD
یکی از اصلیترین مشکلات واگراییها این است که آنها معمولاً سیگنال از یک بازگشت احتمالی قیمت میدهند اما درحقیقت هیچگونه بازگشتی رخ نمیدهد – در این حالت یک هشدار اشتباه (false positive) تولید میکنند.
مشکل دیگر این است که واگراییها همهٔ بازگشتهای قیمتی را پیشبینی نمیکند. به بیانی دیگر، آنها سیگنالهای بازگشت قیمتیای را صادر میکنند که در واقع اتفاق نمیافتند و یا به موقع سیگنالهای بازگشت واقعی را نمایش نمیدهند.
هشدار اشتباه واگرایی به این شکل، زمانی اتفاق میافتد که قیمت یک دارایی بهشکل افقی (sideways) حرکت کرده و برای مثال در یک رِنج قیمتی یا یک الگوی مثلث (triangle pattern) قرار بگیرد.
کاهش سرعت شتاب حرکات قیمت – چه در حرکات افقی و چه در حرکات روندی کند – باعث دور شدن اندیکاتور MACD از دو حد نهایی خود شده و آن را به خط صفر نزدیک میکند، حتی زمانی که هیچگونه بازگشت قیمتی واقعی وجود ندارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد الگوی مثلث میتوانید از مطلب آموزشی «الگوی مثلث در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
مثالهایی از تقاطعهای MACD
همانگونه که در نمودارهای زیر میبینید زمانی که MACD به پایینتر از خط سیگنال حرکت کند یک سیگنال نزولی داریم که به ما میگوید که فرصت فروش در بازار فرارسیده است.
بهطور عکس، زمانی که MACD به سطوح بالایی خط سیگنال حرکت کند، اندیکاتور یک سیگنال صعودی میدهد و پیشنهاد میکند که احتمال یک حرکت صعودی در قیمت وجود دارد.
برخی معاملهگران پیش از ورود به موقعیت معاملاتی برای تأییدیهٔ این تقاطع صبر میکنند. این کار باعث کاهش ریسک تقاطعهای کاذب میشود، همچنین از ریسک ورود به معاملات زودهنگام جلوگیری میکند.
تقاطعها زمانی اتکاپذیرتر میشوند که با روند قالب مطابقت داشته باشند. اگر MACD به سطح بالای خط سیگنال، پس از یک دورهٔ اصلاحی کوتاهمدت در روند بلندمدت صعودی حرکت کند، سیگنال صعودی صادرشده تأیید میشود.
اگر MACD به سطوح زیرین خط سیگنال، در طی یک روند نزولی قالب که در حال اصلاح است، حرکت کند، سیگنال نزولی صادرشده تأیید میشود.
مثالهایی از واگراییها
زمانی که اندیکاتور MACD نقاط سقف و یا کفی را تشکیل میدهد که با نقاط سقف و کف نمودار متفاوت است یک واگرایی رخداده است.
یک واگرایی مثبت زمانی اتفاق میافتد که اندیکاتور MACD دو کف بالارونده ساخته در حالی که قیمت دو کف پایینرونده بسازد.
زمانی که روند طولانیمدت همچنان مثبت باشد، این سیگنال یک سیگنال صعودی معتبر است. برخی از معاملهگران واگراییهای مثبت را – حتی زمانی که روند کلی منفی باشد – بررسی میکنند زیرا آنها میتوانند سیگنالی از یک تغییر روند باشند، با این وجود که این تکنیک در این حالت از اتکاپذیری کمتری برخوردار است.
زمانی که اندیکاتور MACD دو قلهٔ پایینرونده را بسازد – در حالی که قیمت دو قلهٔ بالارونده ساخته است – یک سیگنال نزولی صادرشده و از آن تحت عنوان واگرایی منفی (negative divergence) یاد میکنیم.
یک واگرایی منفی که در طی یک روند نزولی بلندمدت شکل میگیرد بهعنوان تأییدیهای در نظر گرفته میشود که میگوید احتمال ادامهٔ روند وجود دارد.
برخی از معاملهگران به بررسی واگراییهای منفی در طی روند صعودی بلندمدت میپردازند زیرا آنها این واگراییها را نشانهای از تضعیف روند میدانند.
هر چند، این واگرایی نسبت به واگرایی که در یک روند نزولی شکل میگیرد از اعتبار کمتری برخوردار است.
مثالهایی از افزایش و یا کاهشهای سریع
زمانی که اندیکاتور MACD بهسرعت افزایش پیدا کرده و یا کاهش مییابد (میانگین متحرک کوتاهمدت از میانگین متحرک بلندمدت دور میشود)، سیگنالی صادر میکند که با توجه به آن متوجه میشویم که وضعیت خرید افراطی یا فروش افراطی بهزودی بهسطوحِ نرمال خود برمیگردد.
معاملهگران معمولاً این تحلیل را با اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) و یا دیگر اندیکاتورها بهمنظور کسب تأییدیه، ترکیب میکنند.
غیرمعمول نیست که سرمایهگذاران از هیستوگرام MACD بههمان شکلی که از MACD استفاده میکنند، بهره ببرند.
تقاطعهای مثبت یا منفی، واگراییها، افزایش یا کاهشهای سریع نیز میتوانند با استفاده از هیستوگرامها نشان داده شوند.
پیش از تصمیمگیری در خصوص استفاده از هر یک از دو مورد فوق، مقداری تجربه مورد نیاز است زیرا زمانبندی سیگنالهای صادره در MACD و هیستوگرام آن متفاوت میباشند.
اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر در این حوزه هستید میتوانید از نقشه راهنمای دیجی کوینر به نام «درخت یادگیری» دیدن نمایید که از نقطه ابتدایی تا انتهای مسیر را ریل گذاری کرده است.
شما با مطالعه درخت یادگیری تا حد مطلوبی دانش خود را افزایش دادهاید اما برای حرفه ای شدن و انجام معاملات در این بازار نیاز به یک راهنمای مجرب و با تجربه دارید.
مجموعه دیجی کوینر بر آن است که با برگزاری کلاسهای آموزشی تجریبات چند ساله خود را در اختیار هم وطنان عزیز قرار دهد تا در این بحران اقتصادی بتوانند در آمد دلاری کسب نمایند. (تاریخ برگزاری کلاسها متعاقبا از طریق وبسایت اعلام خواهد شد.)
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
اندیکاتور مکدی (MACD) چیست؟
علم تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال شامل بررسی نمودارها و تصمیمگیری بر اساس الگوهای قیمت و اندیکاتورها است. یکی از مشهورترین اندیکاتورهای تکنیکال، اندیکاتور مکدی (MACD) است. در این مقاله به طور کامل با این اندیکاتور و نحوه استفاده از آن در معاملات ارز دیجیتال آشنا خواهیم شد.
مفهوم کلی اندیکاتور مکدی (MACD) چیست؟
مقدار MACD از تفریق میانگین متحرک نمایی (EMA) 26 دوره ای از میانگین متحرک نمایی 12 دوره ای بصورت خطی حاصل می شود. سپس، با رسم یک EMA 9 روزه تحت عنوان خط سیگنال در بالای خط مکدی، بعنوان محرک سیگنال های خرید و فروش کاربرد دارد. با بالا رفتن مکدی نسبت به خط سیگنال، معامله گر بازار بورس قادر به خرید از بازار بورس است. با پایین تر رفتن مکدی از خط سیگنال، سهام را به فروش می رساند.
روش های تحلیل زیادی برای اندیکاتور مکدی (MACD) وجود دارد. معروف ترین این روش ها عبارتند از:
- روش های متقاطع
- روش واگرایی
- روش اوج/ فرود مکرر
عناصر مکدی
بر اساس تصویری که در ادامه میآید متوجه میشویم که اندیکاتور مکدی از سه بخش مهم تشکیل شده است: دو خط و یک هیستوگرام
- خط مکدی: این خط، قلب اندیکاتور مکدی است. خط مکدی تفاوت بین میانگینهای متحرک نمایی با دوره (۱۲) و (۲۶) را نشان میدهد. اندیکاتور مکدی یک «سیستم تقاطع میانگین متحرکی کامل» به شمار میرود که طرفداران خاص خود را در میان تحلیلگران دارد. چون از طریق تجزیه و تحلیل میانگینهای متحرک، میزان تغییرات جهت و قدرت روند را تعیین میکند.
- خط سیگنال: خط سیگنال، یک میانگین نمایی با دوره (۹) و بر اساس دادههای خروجی خط مکدی است.
- هیستوگرام مکدی: این هیستوگرام، اختلاف بین خط سیگنال و مکدی را نشان میدهد.
در این گفتار، تمرکز اصلی ما روی خطوط سیگنال و مکدی است. در واقع با استفاده از ترکیب این خطوط میخواهیم سیگنالهای معنادار و درستی از نمودار قیمت دریافت کنیم. هیستوگرام، مبنای اصلی تصمیمگیری ما به شمار نمیرود. چون تاثیر قابل توجهی در قدرت سیگنالهای معاملاتی ندارد.
واگرایی و همگرایی در مکدی
همانطور که از نام اندیکاتور مکدی پیداست یکی از کاربردهای آن بررسی واگرایی و همگرایی است که برای تحلیلگران حائز اهمیت میباشد.
از ویژگیهای مثبت مکدی ارائه سیگنال واگرایی به بهترین نحو ممکن است. اگر قیاسی بین خانواده نوسانگرها داشته باشیم متوجه خواهیم شد که مکدی در تشخیص ضعف روند بسیار هوشمند عمل میکند و به ادعای جرالد اپل بهترین اندیکاتور جهت بررسی قدرت روند میباشد.
فرمول اندیکاتور مکدی چیست؟
فرمول اندیکاتور مکدی (MACD) به شکل زیر است:
MACD=(12-Period EMA)-(12-Period EMA)
با EMA کوتاه تر، شاهد همگرایی رو به جلو هستیم. اما این EMA از EMA بلندتر فاصله گرفته و نسبت به آن واگرایی پیدا می کند. چنین حالتی سبب نوسان گرفتن MACD حوله نقطه صفر می شود.
نوع EMA را می توان نوعی میانگین متحرک دانست که دارای وزن و اهمیت بیشتری روی آخرین نقاط داده دارد. دیگری از آن را می توان میانگین متحرک نمایی وزن دار نامید که دارای واکنش بیشتری درمقابل تغییرات قیمت بورس است. اما با استفاده از نوع ساده آن یعنی SMA، شاهد وزن یکسانی برای تمامی مشاهدات یک دوره هستیم.
نقاط ضعف اندیکاتور مکدی (MACD) چیست؟
از مهمترین محدودیت ها و نقاط ضعف اندیکاتور مکدی می توان موارد زیر را نام برد:
- اصلی ترین مشکلات واگرایی مکدی این است که سیگنال بازگشتی احتمالی را نمایش می دهد اما بازگشتی رخ نمی دهد. یعنی مثبت کاذب را سبب می شود.
- قادر نیست تمام بازگشت ها را پیش بینی کند.
- بازگشت های واقعی قادر به پیش بینی قیمت سهم در بورس نیستند.
- بازگشت های مثبت کاذب زیادی را می تواند حدس بزند که درنهایی سبب ایجاد مشکل در تحلیل تکنیکال خواهد شد.
در حالتی که قیمت یک طرفه حرکت کند، واگرایی مثبت کاذب رخ می دهد. این مانند زمانی است که یک دامنه یا الگوی مثلثی در یک روند باشد. حرکت اندیکاتور مکدی (MACD) از بالاترین مقادیر قبلی خود به سمت صفر ناشی از حرکت یک طرفه یا آهسته قیمت است. این درحالی است که بازگشت واقعی درکار نیست و وجود ندارد.
اندیکاتور دمکدی و شاخص قدرت نسبی
یکی از مزایای اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) نشان دادن نواحی است که در آنها قیمت تحت عنوان قرار گرفتن در ناحیهی اشباع فروش یا اشباع خرید طبقه بندی میشود.
اندیکاتور مکدی رابطهی بین دو میانگین متحرک را اندازهگیری میکند در حالی که شاخص قدرت نسبی (RSI)، نسبت تغییر قیمت را در ارتباط با سقف ها و کف های اخیر اندازهگیری میکند. تحلیلگران برای داشتن دید بهتری از بازار اغلب از هر دو اندیکاتور برای تحلیلهای خود استفاده میکنند.
هر دوی این اندیکاتورها برای اندازه گیری مومنتوم بازار (اندازهی حرکت) استفاده میشوند. اما از جایی که هر کدام از آنها از فاکتورهای مختلفی را اندازه گیری میکنند گاهی نشانههای متضادی را ارائه میدهند. به عنوان مثال ممکن است RSI برای مدتی بالای ناحیه ۷۰ قرار گیرد که نشان میدهد بازار در ناحیهی اشباع خرید قرار گرفته است اما مکدی نشان دهندهی افزایش مومنتوم در جهت صعودی یا خرید باشد.
کلام پایانی
این اندیکاتور بعنوان شاخص میانگین متحرک واگرا و یک مومنتوم اسیلاتور محسوب می شود. در درجه اول برای تحلیل تکنیکال روند بازار بورس از آن استفاده می شود. این اندیکاتور گرچه یک اسیلاتور محسوب می شود اما به منظور شناسایی بازار مکدی و الگوهای بازگشتی خرید و فروش بیش از حد قابل استفاده نیست. دو خط متقاطع بر روی نموداردیده می شود که بدون محدودیت درحال نوسان هستند. این دو خط متقاطع سبب ایجاد سیگنال های مشابه دو سیستم میانگین متحرک می شوند. با ترکیب این دو خط با شاخص RSI می توان بازده بیشتری را در تحلیل تکنیکال بورس شاهد بود. امیدواریم بتوانید با استفاده از اندیکاتور مکدی (MACD) تجربیات مفید و سازنده ای بدست آورید.
الگوهای هارمونیک و نحوه معامله با آنها
الگوهای هارمونیک به عنوان ساختارهای هندسی و خاص قیمتی هستند که با محاسبات فیبوناچی اندازهگیری میشوند. کاربرد الگوهای هارمونیک که شامل ترکیبات متمایز و پیوسته از نسبتهای فیبوناچی مختلف است در مکدی و الگوهای بازگشتی پیدا کردن طول حرکات قیمت و نقاط برگشتی خلاصه میشود.
شناسایی الگوهای نموداری توانایی اصلی و اولیهای است که هر تحلیلگر تکنیکال باید در خود پرورش دهد. این مساله ممکن است یک نیاز اولیه باشد، اما پیدا کردن مهارت و پیشرفت در این زمینه نیازمند تمرینات و مشاهدات مکرر این الگوها در نمودارهاست. شناخت هرچه تخصصیتر الگوهای نموداری به معاملهگران کمک میکند تا به محیط همیشه در حال تغییر بازار واکنش مناسبی نشان دهند.
این الگوها در مرحلهی اول به الگوهای «ادامه دهنده» و «بازگشتی» تقسیم میشوند و سپس در گام بعد تحت عنوان الگوهای «ساده» و «پیچیده» قرار میگیرند. ساختار الگوهای پیچیده ممکن است از مجموعهای از الگوهای ساده با ترکیبی از نوسانات قبلی قیمت تشکیل شده باشد. هرچه میزان دانش معاملهگر در تشخیص، طبقهبندی و خصوصیات الگوها بیشتر باشد، پتانسیل بیشتری برای انطباق با طیف وسیع معاملات در بازارهای مالی خواهد داشت.
چرا الگوها شکل میگیرند؟
در بازارهای مالی مختلف قیمتها بر اساس روند حرکت میکنند و به ندرت روند خود را به صورت ناگهانی در حرکت از دست میدهند. در تحلیل تکنیکال تبدیل روند صعودی قیمت به نزولی و برعکس توسط الگوهای قیمتی شناسایی میشود. در مراحل تبدیل روندها به یکدیگر، قیمت حرکاتی با نوسانات کمتر و حرکات عرضی و محدود را تجربه میکند که باعث تعریف الگوهای قیمتی میشوند. این مراحل گاهی روند غالب قبل از خود را ادامه میدهند که در این صورت به آنها الگوهای ادامه دهنده گفته میشود.
الگوهای مثلث متقارن، پرچم و الگوی فنجان و دسته نمونههایی از این دست است. گاهی اوقات نیز بعضی الگوها روند ماقبل خود را تغییر داده و باعث شکلگیری روندی برخلاف روند ماقبل خود میشوند که در این صورت الگوهای بازگشتی نامیده میشوند؛ مانند الگوهای سر و شانه و الگوی سقف یا کف دو قلو.
الگوهای هارمونیک
ایده الگوهای هارمونیک اولین بار توسط «گارتلی» (H.M. Gartley) در سال ۱۹۳۲، در کتاب سودها در بازار سهام (Profits in the Stock Market) معرفی شد. لری پساونتو با تلفیق این الگوی اولیه که به نام الگوی گارتلی معروف شده بود با نسبتهای فیبوناچی، قوانینی برای معامله با این الگو ایجاد کرد. نویسندگان دیگری نیز بر روی نظریهی گارتلی کار کردهاند اما بهترین نمونه شاید کتاب «معاملهی هارمونیک» (Harmonic Trading) از اسکات کارنی باشد. او الگوهای هارمونیک دیگری مانند خرچنگ، خفاش و کوسه و چند الگوی دیگر که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت، را ابداع کرد و مطالب دیگری در ارتباط با قوانین معامله و مدیریت سرمایه و ریسک، به این نظریه افزود.
تئوری اصلی الگوهای هارمونیک مبتنی بر حرکت قیمت نسبت به زمان است که بر روابط نسبتهای فیبوناچی و تناسب آنها در بازارها استوار است. تجزیه و تحلیل نسبتهای فیبوناچی در هر بازار و تایم فریمی به خوبی عمل میکند. ایدهی اصلی استفاده از این نسبتها شناسایی نقاط برگشت کلیدی، اصلاحات یا پرتابهای قیمتی همراه با نقاط چرخش بالا و پایین در قیمت است. سطوح اصلاحی و پرتابی به دست آمده از این نقاط چرخشی (سقفها و کفها)، اهداف قیمتی و حد ضرر را مشخص میکند.
الگوهای هارمونیک با استفاده از توالی نسبتهای فیبوناچی ساختارها و اشکالی هندسی در نمودار ایجاد میکنند. این ساختارها که تحت عنوان الگوهای هارمونیک شناخته میشوند، فرصتهای مختلفی برای معاملهگران مانند حرکات بالقوه قیمت و نقاط چرخشی کلیدی فراهم میکنند. این عوامل به دلیل آماده کردن اطلاعاتی موثق در مورد قیمت، اهداف و حدود سود و ضرر برای معاملهگران کاربردی هستند و این میتواند تمایزی کلیدی با اندیکاتورها و نحوهی عملکرد آنها باشد.
لیست انواع الگوهای هارمونیک
در ادامه لیستی از انواع الگوهای هارمونیک آورده شده است که هر کدام در دو حالت نزولی و صعودی میتوانند تشکیل شوند.
- ABC صعودی/ نزولی
- AB = CD
- سه حرکته (Three Drive)
- گارتلی (Gartley)
- پروانه
- خفاش
- خرچنگ
- کوسه
- سایفر (Cypher)
نسبتهای فیبوناچی
در هرگونه صحبتی در مورد الگوهای هارمونیک از اعداد فیبوناچی نیز حرفی به میان آورده میشود، زیرا این الگو از نسبت های فیبوناچی استفاده میکند. سری اعداد فیبوناچی اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان بزرگ ایتالیا و اروپا در قرن سیزدهم میلادی معرفی شده است. وی در بازگشت از سفر خود از مصر در کتاب خود به نام کتاب حساب این سری اعداد را معرفی کرد. نسبتهای فیبوناچی به خصوص «نسبت طلایی» (Golden Ratio) را در طبیعت مانند آرایش دانههای برف یا تعداد و نحوهی قرار گرفتن تخمهای گل آفتابگردان میتوان یافت، همچنین در اعضای بدن انسان مانند مارپیچهای دی ان ای نیز این نسبتها رعایت شدهاند.
سری اعداد فیبوناچی به این صورت تعریف میشوند که غیر از دو عدد اول اعداد بعدی از جمع دو عدد قبلی خود به دست میآیند. اعداد در این سری عبارتاند از:
دلیل اصلی شهرت این دنباله از اعداد به این علت است که حاصل تقسیم هر عدد دنباله به عدد ماقبل خود، به عدد طلایی ۱.۶۱۸ میرسد که به «نسبت طلایی» یا «عدد فی» نیز مشهور است. این ترتیب اعدادی که فیبوناچی سالها قبل بر آنها تأکید کرد و نسبت بین این اعداد (نسبت طلایی) در بازارهای مالی و بورس نیز برای تحلیلگران کاربرد بسیاری دارد.
جملهای معروف در مکدی و الگوهای بازگشتی تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیان میکند همه چیز در قیمت خلاصه شده است، این مطلب شامل رفتارهای انسانی نیز میشود. همانطور که گفته شد نسبتهای فیبوناچی در همهی انسانها وجود دارد و انسان در ناخودآگاه خود بدون اینکه بداند تمایل به این نسبتها و اعداد دارد و آنها را زیبا میبیند همانطور که در تابلوهای نقاشی و معماریهایی که از این نسبتها استفاده میشود آنها را بسیار چشم نواز میکند.
این نسبت های فیبوناچی بر رفتار افراد در بازارهای سهام و معاملات آنها نیز تاثیر میگذارد. در نتیجه از این نسبتها در پیشبینی قیمت، نقاط ورود و خروج از بازار، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و حتی پیشبینیهای زمانی نیز میتوان استفاده کرد. نسبتهای فیبوناچی در واقع سطوح حمایت و مقاومت نامریی هستند که قبل از رسیدن بازار به آنها و حتی نداشتن تاریخچهی قیمت، برای معاملهگر مشخص میشوند.
رایجترین نسبتهای فیبوناچی اعداد ۰/۳۸۲ ، ۰/۵۰ ، ۰/۶۱۸ ، ۰/۷۸۶ و ۱/۰۰ ، ۱/۲۷۲ ، / ۱/۶۱۸ هستند. نسبتهای دیگری مانند ۰/۲۳۶ و ۲/۶۱۸ و ۴/۲۳۶ نیز وجود دارند که به اندازه نسبتهای گفته شده کاربرد ندارند، با این حال مهم ترین نسبتهای فیبوناچی را میتوان ۰/۳۸۲، ۰/۶۱۸ و ۱/۶۱۸ دانست.
ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement)
برای استفاده از این نسبتها در تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی مانند فیبوناچی اصلاحی، فیبوناچی گسترشی، فیبوناچی بازتابی و ابزارهای دیگری مانند کانال، دایره ، بادبزن و غیره برای استفاده در تحلیلها وجود دارد.
اکثر برنامهها و نرم افزارهای معاملاتی، ابزارهای فیبوناچی ذکر شده در بالا را برای استفادهی معاملهگران دارند، اما ابزاری که در تحلیل با استفاده از الگوهای هارمونیک کاربردی اصلی برای معاملهگر دارد، ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) است. به این صورت که معاملهگر از هر پلتفرمی که برای تحلیل خود استفاده میکند، برای سنجش هر موج قیمتی باید چندین ابزار فیبوناچی بر روی نمودار رسم کند.
الگوهای هارمونیک همانطور که گفته شد الگوهای بسیار دقیق قیمتی هستند که میزان ادامهی روند فعلی و همچنین نقاط برگشتی را مشخص میسازند. این الگوها دائما در حال تکرار شدن در بازار هستند و معاملهگر با مشاهدهی این الگوها چه در حین شکلگیری چه در هنگام تکمیل میتواند با استفاده از نسبتهای فیبوناچی که به این الگوها نسبت داده شده است، در معاملات خود از آنها استفاده کند. الگوهای هارمونیک در واقع الگوهای خاص قیمتی تکنیکالی هستند که تمرکز اصلیاش بر روی شکل خاص حرکات قیمتی است مکدی و الگوهای بازگشتی مکدی و الگوهای بازگشتی و هر کدام از سطوح مختلفی از فیبوناچی استفاده میکنند.
در شکل زیر میتوانید نحوهی استفاده از ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) که عنصر اصلی شناخت الگوهای هارمونیک است را با
استفاده از پلتفرمی که در سایت تریدیگ ویو (Tradingview) تعبیه شده است مشاهده کنید.
برای مثال در الگوی پروانه صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۷۸.۶ درصد موج XA است. به همین ترتیب موج BC نیز در سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۶۱.۸ الی ۲۲۴ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح گسترش یافته ۱۲۷ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
۴. الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته میشود که نقاط بازگشتی را با دقت بالا و بسیار نزدیک به نسبتهای فیبوناچی شناسایی میکند.
الگوهای هارمونیک در هر بازار مالی و هر تایم فریم تشکیل میشوند، یعنی به دفعات میتوان این الگوها را در تایم های بسیار کوچک حتی یک دقیقه مشاهده کرد اما کاربرد اصلی این الگوها در تایم فریمهای بزرگ نمود پیدا میکنند.
آشنایی با الگوهای کلاسیک و نحوه استفاده از آنها در بورس و ارزهای دیجیتال
شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام و ارزهای دیجیتال با آن مأنوس میشوند. الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال ، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آنهاست، به گونه ای که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم، آنها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی میتوانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال به ترتیب عبارتند از:
سر و شانه، پرچم، مثلث، دره، الماس، فنجون و دسته، مستطیل . تشخیص این الگوها در نمودار، کمک میکند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دو دسته ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم میشوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سهقلو جزء بازگشتی ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه دهنده قرار می گیرند. طبق بررسی های انجامشده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این میشود که در معاملهگری به دید وسیع تری دست یابید، که همین توانایی میتواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلند مدت باشد.
الگوی سرشانه از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکالی کلاسیک تحلیل تکنیکال
این الگو یکی از الگوهای برگشتی کلاسیک به حساب می آید، هنگامی که نمادی در مسیر صعودی قرار دارد، اگر این الگو تشکیل شود، تغییر مسیر داده و به سمت پایین حرکت میکند. حالت برعکس آن به این صورت است که سهم در یک روند نزولی قرار دارد و سپس الگوی برگشتی سرشانه تشکیل میشود و روند نزولی تغییر مسیر داده و به سمت بالا برمیگردد. برای تشکیل این الگو شرایطی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میشود.
اجزای تشکیل دهنده الگوی سرشانه:
- سر (دارای بلندترین قله در الگو)
- شانهها (دو شانه که ممکن است درصورتی که ایده آل باشند، اندازه یکسان داشته و میتوانند هم سطح یا غیر هم سطح باشند.)
- خط گردن (خطی که دو نقطه حاصل از به هم پیوستن یکسر و یک شانه را به هم می رساند و ملاک ما برای تشخیص دقیق الگو است.)
حال به بررسی الگو میپردازیم، این الگو در حالت ایده آل به شکل زیر است:
برای حالت نزولی نیز برعکس همین حالت صادق است. به مثال های زیر توجه کنید:
الگوی سرشانه صعودی:
الگوی سرشانه نزولی:
گاهی ممکن است بنا به دلایلی همچون حمایت های پیشین و سایر حمایت ها یا مقاومت ها هدف قیمتی الگو شما تکمیل نشود.
همانطور که پیشتر برایتان توضیح دادیم، این الگو زمانی که بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا یا گپ معاملاتی یا به همراه یک کندل تو خالی این خط را رد کند و بتواند سه روز معاملاتی بالای آن معامله کند، بهمنزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد؛ ولی این الگو در این سهم هیچگاه مکدی و الگوهای بازگشتی محقق نشده، چرا که خط گردن با شرایطی که توضیح داده شد، شکسته نشده است!
سؤال : آیا در نمودار زیر ما یک الگوی سرشانه صعودی می بینیم؟
با توجه به شکل زیر دو نکته حائز اهمیت است، ابتدا اینکه روند قبل از الگو نزولی است، ولی بسیار کوچکتر از خود الگو است، نکته دوم این است که خط گردن شکسته نشده است.
سقف دوقلو
این الگو نیز همانند الگوی سرشانه یک الگوی بازگشتی است، برای شناسایی این الگو کافی است الگوی همانند شکل زیر را در نمودارهای خود پیدا کنیم.
همانطور که مشاهده میکنید، در صورت وجود روند صعودی و ایجاد چنین الگویی، درصورتی که سهم از نقطه A به سمت پایین خارج شود و به بیان دیگر خط گردن را با حجم زیاد قطع کند، هدف قیمتی را بهاندازه فاصله سقف الگو تا خط گردن خواهد داشت.
سقف سه قلو
این الگو نیز همانند الگوی سقف دوقلو یک الگوی برگشتی بوده و فقط بهجای دوقلو به سه قلو تبدیل میشود و به بیان دیگر بهجای «دو سقف یا کف» به «سه سقف یا کف» تبدیل می شود. این الگو برای حالت برعکس یعنی کف سهقلو نیز صادق است.
به مثالهای زیر توجه فرمایید:
الگوی پرچم(FLAG) از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال
این الگو، یکی از الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال است، یعنی سهم در مدار صعود وارد الگو پرچم شده و سپس با هدف مشخص قیمتی به حرکت خود ادامه میدهد.
مشابه الگوی پرچم در روندهای نزولی نیز وجود دارد.
این الگو بعضی مواقع باعث تغییر روند در یک سهم خواهد شد! زمانی که سهم وارد الگو شده و به صورت عکس از الگو خارج شود، باعث تغییر روند میشود. در تصویر زیر نمونه اصلی برای یک پرچم را مشاهده میکنید، درصورتی که از نقطه A خارج شود، به صورت ادامه دهنده و در صورتیکه از نقطه B خارج شود به صورت بازگشتی عمل میکند.
همانطور که در تصاویر زیر مشاهده میکنید، در بازه تعیین شده پرچم های متوالی و ادامه دهنده تشکیل شده است.
نکات و اهداف قیمتی:
- الگوی پرچم از یک پرچم و دسته تشکیل شده است
- در صورت شکست در ادامه روند به صورت الگوی ادامه دهنده و در غیر این صورت بازگشتی عمل میکند.
- هدف قیمتی اول به اندازه دسته پرچم و هدف قیمتی دوم به کانال شکل گرفته
- طول پرچم نباید از ۵۰ درصد دسته پرچم در حالت ایده آل تجاوز کند.
- این الگو بیشتر در رالی ها (صعودها و یا نزول های متوالی) رخ میدهد.
پرچم برگشتی
الگوی مثلث (Triangles) از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال
این الگو انواع مختلفی دارد، ولی به طور کلی اگر بتوانیم بهصورت همگرا دو خط را رسم کنیم که تشکیل یک مثلث بدهد، جزء این الگو به حساب میآید. این الگو میتواند به صورت بازگشتی یا ادامه دهنده باشد.
اهداف قیمتی:
اهداف قیمتی در الگوی مثلث، به اندازه ضلع H در اشکال بالاست و به این صورت است که از هر طرف مثلث سهم خارج شود، بهاندازه آن پیشروی خواهد کرد.
الگوی دره (Wedges)
این الگو همانند مثلث بوده با این تفاوت که به صورت یک کنج تشکیل میشود و قوانین آن مطابق با مثلث است.
الگوی الماس (Diamonds)
این الگو برگشتی بوده و اگر سهم در روند صعودی وارد این الگو شود، نزولی میشود و این الگو بهصورت برعکس نیز صادق است.
الگوی فنجون و دسته (CUP)
این الگو برای ادامه روند در مسیر صعودی استفاده میشود، به نوعی که سهم وارد کاپ شده و اگر از آن خارج شود، بهاندازه قعر الگو رشد خواهد کرد. این الگو میتواند به صورت ساده تشکیل شود و دسته نداشته باشد، ولی معمولاً یک دسته کوچک در قسمت راست الگو تشکیل میشود. با توجه به شکل زیر سهم در مسیر صعودی وارد الگو شده و بعد از تشکیل دسته در قسمت راست خود و گذر از محدوده خط گردن به مسیر خود ادامه داده است.
الگوی مستطیل
این الگو نیز بسته به خروج سهم می تواند صعودی یا نزولی باشد، به نوعی که طبق تصویر زیر سهم پس از عبور از محدوده مقاومتی توانسته بهاندازه عرض مستطیل رشد کند.
دیدگاه شما