زن برنده نوبل چه زمانی به ایران آمد؟
ساعت24-زنی فرانسوی که با به دست آوردن جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۲ فرمول ناشناخته بودن برگزیدگان این جایزه را در سالهای اخیر به هم زد؛ «آنی ارنو» است که نامش ۳۳سال پیش «منزل به منزل» و پس از آن با «یک زن» به ایران آمد.
نویسنده فرانسوی برگزیده نوبل ادبیات، «پاتریک مودیانو» بود که در سال ۲۰۱۴ و بهخاطر «هنر حافظه که با برانگیختن سرنوشت انسانی غیرقابل فهم و کشف زندگی در جهان از طریق شغل» این جایزه را به دست آورد.
حالا اما برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۲ که روز پنجشنبه توسط آکادمی سوئدی اعلام شد، باز هم یک نویسنده و استاد دانشگاه فرانسویست که به پاس «جسارت و دقت در آشکار کردن ریشهها، بیگانگیها و محدودیتهای جمعی حافظه شخصی» این جایزه را از آن خود کرده است.
او که در سال ۲۰۱۹ به گاردین گفته «وظیفه یک رماننویس، گفتن حقیقت است.» نخستین رمان خود را در سال ۱۹۷۴ با عنوان «پاکشده» ("Cleaned Out") منتشر کرد. داستان این کتاب برگرفته از زندگی واقعی نویسنده است که ۱۰ سال قبلتر، در نوجوانی متعلق به طبقۀ کارگر نورماندی بود و یک سقط جنین غیرقانونی را تجربه کرده بود.
«پاکشده»، داستانی مربوط به به زنان طبقه کارگر فرانسه است، همان زنانی که تا قبل از تغییر قوانین در سال ۱۹۷۵، ناچار به توسل به روشهای غیرقانونی، پنهانی و اغلب خطرناک، برای سقط جنین بوده.
در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی، نوشتن اتوبیوگرافیها بودند که این نوبلیست را به شهرت رساندند.
این درحالیست که «منزل به منزل»، نخستین کتابی است که از او در سال ۱۳۶۸ توسط نشر کتابسرا چرا بیت کوین بهوجود آمد؟ و با ترجمه صفیه روحی در ایران منتشر و در آن زمان با قیمت ۶۰۰ ریال عرضه شد.
«یک زن» نیز شش سال بعد در سال۱۳۷۴، با ترجمه فریده طاهرپور و توسط شرکت چاپخش سهامی خاص در ایران منتشر شد.
«این کتاب زندگینامه و یا شرح حال نیست، طبیعتاً رمان هم نیست، شاید چیزی ما بین ادبیات، تاریخ و جامعهشناسی باشد. از آنجا که مادرم در محیطی متولد شده بود که همواره زیر سلطۀ دیگران بود و دلش میخواست که از آن محیط بیرون بیاید، میبایست به تاریخ تبدیل شود، برای من اینکه من کمتر احساس تنهایی و بطالت بکنم، آن هم در دنیای تسلط بر واژهها و اندیشهها که، مطابق با میل او، من از آن عبور کردم. دیگر صدایش را نمیشنوم. خود اوست، صحبتهایش، دستهایش، حرکاتش، طرز خندیدن و راه رفتنش، که خانمی را که من باشم به کودکی که قبلا بودم مرتبط میکرد، آخرین ارتباطم را با دنیایی که از آن به وجود آمدهام از دست دادم.» (از کتاب «یک زن»)
پس از این اما تا سال ۱۳۹۲ اثر دیگری از این نویسنده فرانسوی به ایران نرسید تا اینکه «جایگاه» با ترجمه دینا کاویانی و توسط انتشارات همشهری از او به چاپ رسید.
این کتاب بیش از سایر آثار این نویسنده مورد توجه منتقدان قرار گرفته و در سال ۱۹۸۴ نیز جایزه ادبی «رنودو» را از آن خود کرده است. او در «جایگاه» که زندگینامه خودنوشت ارنو محسوب میشود، بر رابطه خود با پدرش تمرکز دارد و از تجربیات زندگی در دوران کودکی در یکی از شهرهای کوچک فرانسه و سپس مهاجرت و زندگی دور از والدینش مینویسد.
«پدرم، ناسزا که میشنید رفتار آرامش را کنار میگذاشت: «گوشت سگ! بهتر بود همان جایی که بودی ولت میکردم. » گفتگوهای هفتگی: هیچ! ملنگ! بیچاره، پیرزن پاچه ورمالیده! و . هیچ اهمیتی هم نداشت.» (بخشی از کتاب «جایگاه»)
«دختر دیگر»، دیگر کتاب آنی ارنو بود که توسط همین مترجم و ناشر و در همان سال منتشر شد.
«کوچه پسکوچههای کودکی» هم دیگر اثر این زن نویسنده است که توسط لیلی کسایی در سال ۹۳ توسط نشر نشانه در ایران منتشر شده است.
در ایران، علاوهبر ترجمه آثار ارنو، پژوهشهایی نیز درباره سبک نویسندگی و آثار او انجام شده است. برای مثال ماندانا صدرزاده و لادن معتمدی در یک مقاله علمی - پژوهشی در سال ۱۳۸۶ به «رمان خانوادگی و بازسازی هویت نزد آنی ارنو» پرداختهاند.
آنها در این پژوهش به مطالعۀ تخیل بر اساس الگوی رمان خانوادگی در داستانهای خودزندگینامهای آنی ارنو پرداختند و سعی کردند رویاهای دوران کودکی و نوجوانی نویسنده را مورد بررسی قرار دهند و در مرحلۀ بعد نشان دهند چگونه تغییر طبقۀ اجتماعی نزد ارنو منجر به ایجاد کشمکشهای روانی شده است که با ظهور تخیلاتی بر مبنای الگوی رمان خانوادگی در دوران کودکی و نوجوانی نویسنده مشخص میشوند. نگارندگان بر این باورند که این تخیلات یک مکانیسم تدافعی در مواجهه با فرودستی اجتماعی و بهترین وسیله برای بازسازی هویت نویسنده است.
با این حال، دو رمانی که راهِ جهانی شدن را برای آنی ارنو، برندۀ جوایزی چون «رنودو» ، «فرانسوا موریاک» و «مارگریت دوراس»، هموار کردند، «سالها» و «اتفاق میافتد» نام داشتند. «سالها» در سال ۲۰۰۸ میلادی منتشر شد و آن دیگری، هشت سال پیش از آن، یعنی در سال ۲۰۰۰ به انتشار رسیده بود.
حالا پس از نوبلیست شدن ارنو، میتوان انتظار داشت که بازار نشر ایران راه گذشته را در خصوص برندۀ نوبل ادبیات پیش بگیرد و آثار بیشتری را از این نویسندۀ زن که اینک ۸۲سال دارد، به دست مخاطبان برساند؟
مراسم عروسی پژمان جمشیدی غوغا کرد | بریز و بپاش پژمان چرا بیت کوین بهوجود آمد؟ جمشیدی برای همسر بلاگرش
عکسی از مراسم عروسی پژمان جمشیدی در شبکه های اجتماعی منتشر شد.
گل آرایی خانه فوق لاکچری نسرین مقانلو برای ترحیم پسرش | نسرین مقانلو به سیم آخر زد
شباهت باورنکردنی همسر بهنام تشکر به عادل فردوسی پور | نسبت آقای بازیگر با عادل فردوسی پور لورفت
مراسم عروسی نسرین مقانلو | عکس نسرین مقانلو در لباس عروس
جزئیات تجمعات در سراسر ایران | بازار تهران تعطیل شد
آرایش غلیظ الهام چرخنده | الهام چرخنده ممنوع الکار شد
به گزارش شمانیوز: پژمان جمشیدی بازیگر سریال نوروزی زیرخاکی 3 در صحنه ای که به اسارت عراقی ها درآمده اقدام به حرکت موزون میکند. پژمان جمشیدی متولد 21 شهریور 1356 است. پژمان جمشیدی فوتبال خود را از باشگاه کشاورز تهران آغاز کرد. پژمان جمشیدی ازدواج کرده و متاهل است.
زندگینامه پژمان جمشیدی
نام خانوادگی : جمشیدی
تاریخ تولد : 1356/6/20
پیشه سابق : فوتبالیست
پژمان جمشیدی متولد 21 شهریور 1356 بازیکن اسبق تیم های فوتبال سایپا، پاس و پرسپولیس است. جمشیدی فوتبال خود را از باشگاه کشاورز تهران آغاز کرد و در تیم های سایپا ، پرسپولیس ، پاس تهران ، استیل آذین ، فولاد و ابومسلم نیز بازی کرد. وی سال 2111 زمان مربیگری میروسلاو بلاژویچ(ملقب به چیرو) در تیم ملی کشورمان برای دیدارهای مقدماتی جام جهانی 2112 کره و ژاپن به این تیم دعوت و جایگزین فرهاد مجیدی شد . آخرین بازیکنی که پرسپولیس را در اصفهان مقابل سپاهان برنده از زمین بیرون آورده ( سال 82 ) کسی نیست جز پژمان جمشیدی، بال راست آن روزهای پرسپولیس که بازی های جالبی از او می دیدیم.
این روزها هنرنمایی جمشیدی را به جای مستطیل سبز در قاب تلویزیون و این بار در نقش اول یک سریال تلویزیونی به نام پژمان میبینیم. موضوع سریال پژمان درباره زندگی فوتبالیست ها می باشد جمشیدی درباره سریال پژمان می گوید:من چهار ماه تمام زندگی ام را روی این کار معطوف کردم و امیدوارم کار خوبی شده باشد.
پژمان قصه فوتبالیستی است که برای چهارمین فصل متوالی با وجود تلاش فراوان، موفق نشده تیمی را برای خود دست و پا کند. پژمان به تدریج وارد دورانی می شود که کمتر کسی او را در کوچه و خیابان می شناسد و دیگر نمی تواند از امتیازات شهرت رو به زوالش استفاده کند، اما او هنوز در حال و هوای دوران ستارگی اش است و نمی خواهد بپذیرد که عمر دوران فوتبالش به سرآمده است.
پژمان جمشیدی در این سریال در کنار سام درخشانی که نقش مدیر برنامه های پژمان را دارد و بهاره رهنما، شقایق دهقان، هوشنگ حریرچیان، بیژن بنفشه خواه، ویدا جوان و غلامحسین لطفی بازی میکند.
ازدواج و همسر؟
خواهر و برادرم ازدواج کردند ولی من من هنوز ازدواج نکردم و شرایط زندگیم این گونه پیش رفته. ازدواج اتفاقیه که هنوز برای من رخ نداده به نظر من ملاک و معیار برای ازدواج تعیین کردن اشتباهه مهم اینه که یه نفر به دلت بشینه و دوسش داشته باشی. طبیعتاً آدم هایی که با آن ها اشنا می شویم و باهاشون رفت و آمد میکنیم از نظر شخصیتی و رفتار مورد قبول مون هستند اینکه قلاب دلمون کجا گیر کنه معلوم نیست.
یه چیزه دیگه که خیلی مهمه باید حرفی برای گفتن با همسرتون داشته باشید و باید به روزها و شب هایی که قراره با همسرتون زیر یه سقف زندگی کنید فکر هم بکنید البته من خیلی دوست دارم با دختری ازدواج کنم که زندگی اش با هیجان همراه باشد و شاغل هم باشه یعنی زندگی اش طوری باشه که حرف های زیادی برای گفتن داشته باشه
چند ماهی می شود که پژمان جمشیدی در حال گذراندن دوره های آموزش خلبانی است. اخیراً در استوری پژمان جمشیدی فیلمی منتشر شده که پژمان جمشیدی تنهایی سوار هواپیما میشه و با اینکه خلبان اصرار میکنه که پژمان این کارو نکن و او گوش نمیده و پرواز میکنه و بعد از چند دقیقه سقوط می کند و خلبان با گفتن یا ابوالفضل یا ابوالفضل به سمت هواپیمای سقوط کرده می دود.
پژمان جمشیدی در سلامت کامل هست و این فیلم فقط یه شوخی بود که پژمان جمشیدی با خلبانش ترتیب داده بود طی خبرهایی که منتشر شده خلبان ممنوع پرواز شده است و پژمان جمشیدی در سلامت کامل است.
بازیکن تیم ملی
من فوتبالم را از باشگاه کشاورز تهران شروع کردم و در تیم هایی مثل سایپا, پاس تهران, استیل آذین, فولاد, ابومسلم و پرسپولیس بازی کردم من در تیم پرسپولیس در چب و راست بازی میکردم و گلی که در سال 82 در اصفهان به سپاهان زدم و باعث شدم پرسپولیس پیروز بشه هیچ وقت یادم نمیره.
دعوتش به تیم ملی و گل ملی چرا بیت کوین بهوجود آمد؟ اش
من در جام جهانی 2002 کره وژاپن به تیم ملی دعوت شدم و تک گل ملی خودم را مقابل تیم ملی کشور گرجستان زدم . در سال 90 از فوتبال خداحافظی کردم البته بعدش دو سال مربی گری هم کردم ولی بعد ها که بحث بازیگری پیش اومد کلا فوتبال را بیخیال شدم.
مصاحبه با پژمان جمشیدی
مربیگری در فوتبال را دوست دارم
دیگر نمی توانم فوتبال بازی کنم اما خیلی دوست دارم با یک موقعیت خوب به دنیای فوتبال برگردم. کلاس های مربیگری را تا سطح B رفته ام و دلم می خواهد مربیگری کنم که به نظرم سخت ترین کار جهان است ولی دوست دارم در جای خوب و با یک گروه خوب این کار را انجام بدهم.
به مخالفینم احترام می گذارم
همه ایران از سریال پژمان استقبال کردند. بحث هایی که باعث شد کسانی با بازیگری من مخالفت و انتقاد کنند، بعد از اینکه در تئاتر بازی کردم و قرار شد در این عرصه ماندگار شوم، به وجود آمد. آدمی که مشهور می شود، باید جنبه داشته باشد که همه آدم ها درباره او نظر بدهند، بخصوص در کشور ما که همه در مورد هم حرف می زنیم. از این موضوع نگرانی و ناراحتی ندارم و به مخالفینم نهایت احترام را گذاشته ام. هر کسی می تواند نظرش را بدهد. نظر شخصی من این است هر آدمی در جهان می تواند هر ورزش یا هنری که توانایی اش را داشته باشد، انجام بدهد.
اگر یک هنرمند کارهای کودک و نوجوان بتواند به تیم ملی برود و خوب بازی کند، خیلی هم جذاب است. برای نظر کسانی که می گویند بازیگر خواننده نشود و فوتبالیست بازیگر نشود، احترام قائلم اما همیشه به هوادارانم و نوجوان ها می گویم این جهان با همه امکاناتش برای همه است؛ به همین دلیل هر کاری که فکر می کنید در آن توانایی دارید، انجام بدهید، چون حرف همیشه هست.
از حفظ قضیه هندسه تا حفظ دیالوگ نمایش
برای حفظ دیالوگ مشکلی نداشتم. تنها خصوصیت خوبم در زندگی، حفظیاتم است. من ریاضی خوانده ام. تمام قضایای هندسه را حفظ می کردم. اگر در امتحان یک عدد عوض می کردند بدبخت می شدم ولی بازی در تئاتر، بخصوص نمایش «آرسنیک. »، نسبت به کارهای قبلی ام سخت تر بود.
گفتگویی با پژمان جمشیدی
رفاقت شما با پیمان قاسم خانی چطور شروع شد؟
پیمان را از سال 81 می شناسم. اول با خانم بهاره رهنما، همسر پیمان در یک مراسمی آشنا شدم. همیشه آرزو داشتم 2 نفر را در زندگی ام از نزدیک ببینم. شاید چون کم دیده می شدند. هدیه تهرانی؛ و پیمان قاسم خانی. خانم رهنما به من گفتند من می خواهم شما را یک شب دعوت کنم منزل مان تا با همسرم آشنا شوید چون همسرم پرسپولیسی است و فوتبالیست ها را خیلی دوست دارد. من هم که می دانستم ایشان همسر پیمان قاسم خانی هستند، خیلی خوشحال شدم و از خدا خواسته قبول کردم. بعد با دعوت به خانه آنها رفتم. فکر کنم یک نفر هم با من بود. اگر اشتباه نکنم برزو ارجمند با من آمد. خلاصه رفتیم و با پیمان آشنا شدم و خیلی عشق کردم. از آن موقع رفاقتم با پیمان خیلی ماندگار شد. پیمان هم خیلی اهل فوتبال است و فوتبالیست ها را هم دوست دارد. خودش و برادرش، مهراب هر دو پرسپولیسی هستند. آقای چگینی، تهیه کننده، استقلالی است. سروش صحت هم سپاهانی است.
پیمان سر صحنه هم می آمد؟
بله، به خصوص روزهایی که فوتبالیست ها می آمدند چون پیمان عاشق فوتبال و فوتبالیست هاست. همیشه می گوید بزرگ ترین آرزویم این بود که فوتبالیست می شدم.
این روزها فوتبال بین زن ها هم طرفداران پر و پا قرصی دارد اما هنوز هم اکثر طرفداران جدی و پیگیر آن مردها هستند. شما فکر می کنید چرا؟
یک علت مهم آن به نظر من خشونت نسبتا زیاد این ورزش است ولی از آن مهم تر این است که مردها زیاد فوتبال دوست دارند. شاید زن ها فکر می کنند هر چیزی که مردها زیاد چرا بیت کوین بهوجود آمد؟ دوست داشته باشند بین آنها و مردها فاصله ایجاد می کند.
برای خیلی از زن ها غیر قابل درک است چرا مردها اینقدر عاشق فوتبال هستند؟
فکر می کنم کلا هیجان انگیزترین کار برای زنان آن گپ ها و حرف های بین خودشان است ولی برای مردها هر چیزی که هیجان داشته باشد، جذاب است. فوتبال یکی از هیجان انگیزترین پدیده های دنیاست البته مهم ترین گره کار همان است که گفتم؛مردها خیلی فوتبال دوست دارند زن ها از خودشان دافعه نشان می دهند.
زن های دور و بر شما میانه شان با فوتبال چطور است؟
مادرم و خواهرم وقتی بازی می کردم به خاطر من نگاه می کردند ولی الان دیگر نگاه نمی کنند، یعنی الان مادرم قطعا سال هاست فوتبال ندیده و خواهرم هم همچنین. به طور کلی زنان دور و بر من اکثرا فوتبال دوست ندارند یا خیلی کم نگاه می کنند؛ مثلا فقط بازی های ملی مهم را می بینند.
کمی از فضای خانوادگی تان برای ما می گویید؟ پدر و مادرتان چه می کنند؟
پدر و مادرم هر دو فرهنگی بازنشسته هستند. مادرم معلم اول دبستان بود و پدر دبیر زمین شناسی و زیست شناسی بود. او لیسانس تربیت بدنی دارد و فوق لیسانس زمین شناسی. پدر پیش از انقلاب سال ها رئیس هیات کشتی کرج بود. بعد از انقلاب رئیس هیات کوه نوردی کرج شد. فکر می کنم او از بهترین کوهنوردهای تاریخ ایران است. مادرم هم زمانی والیبال بازی می کرد. نسبتا خانواده ام ورزشی بودند اما درس برای شان در اولویت بود. کار من هم وقتی سخت شد که برادرم سال 70 مهندسی دانشگاه شریف قبول شد و دیگر همه از من هم انتظار داشتند که یک رشته خوب در یک دانشگاه خوب بخوانم. برای همین مجبور شدم کنار فوتبال درسم را هم ادامه بدهم. زندگی خانوادگی ما یک زندگی آرام با درآمد کارمندی بود. یک برادر بزرگ تر و یک خواهر کوچک تر دارم.
با این عشق تان به فوتبال لابد مرتب درس را می پیچانید و فوتبال بازی می کردید. مادرتان عصبانی و شاکی نمی شد؟
بله، ولی مادرم معمولا عصبانی که می شد به پدرم می سپرد و می گفت دیگه خودت می دونی ولی من سعی کردم درسم را هم کنار فوتبال جدی بگیرم که راضی نگه شان دارم. برای همین وقتی وارد دانشگاه شدم فشارها کمتر شد. بعد هم که عکس هایم را در روزنامه ها می دیدند و تصویرم را تلویزیون نشان می داد، فضا برای ادامه راه برایم آماده تر شد.
ورزشگاه آزادی میتواند یک متروپل دیگر باشد
ورزشگاه آزادی میتواند یک متروپل دیگر باشد/ با پدیدهای بهنام ریزش سکوها مواجه هستیم! / نو نوار کردن ورزشگاه آزادی نیاز به 700میلیارد تومان دارد
مدیرسابق ورزشگاه آزادی مدعی شد که شرایط این مجموعه مناسب نیست و ممکن است اتفاق متروپل آبادان در آزادی تکرار شود.
بعدازظهر روز یکشنبه 10 مهر ماه و پیش از آغاز دیدار تیمهای پرسپولیس و تراکتور در ورزشگاه آزادی، مشکلاتی در سیستم روشنایی این ورزشگاه به وجود آمد و باعث تأخیر 33دقیقهای در آغاز این مسابقه شد. بهدنبال این اتفاق، علیرضا عاصم یوسفی مدیرعامل شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی صبح روز دوشنبه 11 مهر احمد مددی مدیر مجموعه آزادی را برکنار و علیرضا فاضلی را بهعنوان سرپرست منصوب کرد.
مدیرعامل شرکت توسعه چندی قبل نیز اقدام به این کار در خصوص مددی کرده بود که آن زمان با موافقت وزیر ورزش و جوانان مواجه نشد تا مددی به کارش ادامه بدهد.
درباره اتفاق اخیر در ورزشگاه آزادی، اختلافات گذشته، شرایط نهچندان مطلوب ورزشگاه آزادی از حیث فرسودگی و. احمد مددی توضیحاتی داد که در ادامه می خوانید.
مجموعه آزادی دچار فرسودگی محض است
احمد مددی در ابتدا گفت: دقیقاً یک سال و 5 روز مدیریت مجموعه را بهعهده داشتم. از همان روز اول با یک مجموعه فرسوده، پیر و کاملاً سالخورده مواجه شدم. این مجموعه ورزشی با بناها و تأسیساتش دچار فرسودگی محض است. از بدو ورودم تلاش کردم این موضوع را به گوش مسئولان از جمله وزیر ورزش و مدیرعامل شرکت توسعه برسانم، بر همین اساس چندین نامه از وضعیت بغرنج مجموعه بهویژه تأسیسات و سیستم برق به عاصم یوسفی زدم و گفتم که وضعیت برق بسیار بغرنج است؛ تا اینکه بالاخره با تلاشها و پیگیریهای صورتگرفته، شرکت توسعه را مجاب کردیم مناقصه مربوط به برق و تأسیسات برق را برگزار کند، در این خصوص پیمانکار هم انتخاب شده است، اما کار هنوز بهطور جدی عملیاتی نشده و اخیراً تازه کارهای مربوط به خاکبرداری در حال انجام است. اجرای این مناقصه باعث میشود که مجموعه آزادی مخصوصاً ورزشگاه 100هزارنفری، سالن 12هزارنفری و یکسری دیگر از اماکن پس از 50 سال دارای تأسیسات بهروز و مدرن شوند.
با پدیدهای بهنام ریزش سکوها مواجه هستیم
وی بیان کرد: در ورزشگاه آزادی با پدیدهای بهنام شکست و ریزش سکوها مواجه هستیم، بهدلیل اینکه ورزشگاه نیم قرن سن دارد، در نقاطی از این سکوها دچار شکست شده است و در خطر ریزش قرار دارد، در این باره چندین نامه همراه با نقشهها و گزارش تصویری و نقاط احتمالی خطرزا به شرکت توسعه و شخص عاصم یوسفی دادیم. در آخرین جلسهای که بهمنظور استحکام و ایمنی ورزشگاه در محل مجموعه آزادی با حضور مسئولانی از استانداری، فرمانداری، دادستانی، مرکز تحقیقات مسکن، شهرداری و… برگزار شد، عاصم یوسفی لب به انتقاد و گلایه از نمایندگان برخی سازمانهای حاضر در جلسه گشود و ناایمن بودن ورزشگاه را رد و این موضوع را شیطنت برخی اعلام کرد، این در حالی است که نهادهای متعددی نسبت به ایمنی ورزشگاه بهویژه در سکوها هشدار دادهاند.
ورزشگاه آزادی میتواند یک متروپل دیگر باشد
مدیر سابق مجموعه ورزشی آزادی ادامه داد: در یک سال اخیر بارها تعداد زیادی از سکوها در مناطق مختلف فرو ریختهاند و مجبور به ترمیمهای مقطعی شدیم، مستندات آن هم موجود است. در آخرین بازی استقلال و نفت مسجدسلیمان در لیگ گذشته هم شاهد بودید که قسمتی از سکوها برگشت. نمیدانم چرا برخی دوست ندارند واقعیتها به مردم گفته شود، آیا باید منتظر باشیم که یک متروپل دیگر رخ دهد؟ تأکید میکنم آخرین بررسیهایی که انجام شده است، نشان میدهد که نقاط خطرزا، برخی سکوهای آزادی را تهدید میکند و احتمال صدمات و آسیبهای جدی به تماشاگران وجود دارد.
نقاط خطرزا را گوشزد کردهام
مددی عنوان کرد: راجع به سازه اظهار نظر نمیکنم، در واقع سازه با سکو فرق دارد. در موضوع سکوها بیتردید در برخی جاها مشکلات حادی وجود دارد و تصاویر این وضعیت موجود است. جالب است که بگویم در این باره یک نامه هشدارآمیز همراه با نقشه و تصاویر برای عاصم یوسفی نوشتم و نقاط خطرزا را گوشزد و تأکید کردم که لازم است از طریق قانونی نسبت به تأمین منابع برای مقاومسازی و سبکسازی هرچه سریعتر اقدام شود. بر اثر همین پیگیریها نیز 15 نقطه ورزشگاه در نوبت مناقصه است، اما این 15 جا کافی نیست و لازم است ٦٩ منطقه باقیمانده، بهسرعت سبکسازی و مقاومسازی شود.
یک سال است فریاد میزنم به دادِ آزادی برسند
وی در پاسخ به این سؤال که "آیا الآن هم برای این اقدامات دیر نشده است؟" گفت: همین الآن هم دیر شده است. یک سال است که فریاد میزنم به دادِ مجموعه و ورزشگاه برسند. جالب اینکه بهدلیل همین فریادها تبدیل به بدترین آدم نزد این آقایان شدهام، عاصم یوسفی یکبار با من تماس گرفت و گفت که «چرا اینقدر به من نامه میزنی؟ چرا توپ را در زمین من میاندازی؟»، من هم در پاسخ گفتم «بودجه مجموعه آزادی دست من نیست و تمام حسابهای مجموعه متعلق به شرکت توسعه است، شما باید تخصیص اعتبار و منابع کنید، وظیفه من هشدار دادن است و باید این کار را انجام بدهم».
نو نوار کردن ورزشگاه آزادی نیاز به 700میلیارد تومان دارد
مدیرعامل سابق استقلال تصریح کرد: وقتی از باشگاه استقلال به مجموعه آزادی رفتم، هدفی داشتم، نیامده بودم که دست روی دست بگذارم، به آنجا رفتم تا یک مجموعه 50ساله را با کمک وزارت ورزش بازسازی کنیم؛ مجموعهای که متأسفانه در همه ابعاد فنی شرایط خوبی ندارد. بر اساس آخرین برآوردها، همین الآن اگر بخواهند ورزشگاه آزادی را نو نوار کنیم، به 700 میلیارد تومان بودجه نیازمندیم. واقعاً چرا حقایق مربوط به چالشهای آزادی را نمیبینیم و سانسور میکنیم؟ بهچهقیمتی؟ جان انسانها؟ باید با مردم با صداقت رفتار کنیم.
میخواستم باری از دوش وزارت ورزش بردارم
وی در پاسخ به این پرسش که «با توجه به تلاشهای قبلی برای برکناری شما، آیا اختلاف شخصی میان شما و عاصم یوسفی وجود دارد؟» گفت: هیچ اختلاف شخصی با هیچ کسی ندارم. وقتی یک تهیهکننده صداوسیما و بدون تحصیلات مرتبط در این حوزه، مدیرعامل بزرگترین شرکت توسعهدهنده و نگهداری اماکن در ورزش ایران میشود، نباید توقع توسعه جدی داشته باشیم. من دعوای شخصی ندارم؛ آمده بودم با کمک تیم فنی و مهندسی کار عمرانی کنیم و باری از روی دوش وزارت ورزش بردارم. واقعاً از کسی که تحصیلات مرتبط ندارد، چه توقعی برای پیشرفت مجموعهاش دارید؟
از سجادی گله دارم؛ او به وعدهاش عمل نکرد
مددی اظهار داشت: با افتخار اعلام میکنم از همان روز اول گزینه عاصم یوسفی نبودم، اصلاً عاصم یوسفی را نمیشناختم. قرار این بود که زیر نظر وزیر ورزش بهصورت مستقل کار کنم. از سجادی گلهمند هستم؛ در جلسهای که با وزیر ورزش داشتم، او درخصوص بازسازی پیست تارتان و دیگر بخشها چند دستور صادر کرد و قول داد که مجموعه آزادی را مستقل خواهد کرد، اما این فقط یک وعده بود، ما زیر نظر شرکت توسعه قرار گرفتیم و عاصم یوسفی از همان روز اول بهبهانههای مختلف سعی در حذف من داشت و سرانجام به آرزویش رسید.
مسئولیت اتفاق روز یکشنبه با شخص عاصم یوسفی است
مدیر سابق مجموعه آزادی درباره اتفاقات پیش از دیدار پرسپولیس و تراکتور گفت: در یک سال حضورم در آزادی، چندین نامه مستند درخصوص مشکلات برق مجموعه آزادی نوشتم و حتی شخصاً برای آقای قشقایی، مدیرکل امنیتی استانداری تهران نامه زدم. بارها به بهاروند رئیس وقت سازمان لیگ نامه نوشتم که ورزشگاه آزادی مشکل جدی در بحث نور دارد و نمیتوانیم بازیها را زیر نور برگزار کنیم. جالب است که پیرو یکی از همین نامهها، عاصم یوسفی شخصاً تعهد کرد که تمام مسئولیت و عواقب ناشی از بیبرقی با خودش است، پس آقای یوسفی! مسئولیت همین اتفاقی که روز یکشنبه رخ داد، با شماست. شما به شورای تأمین نامه زدید و مسئولیت برگزاری بازی زیر نور را پذیرفتهاید. این نامه وجود دارد و میتوانید آن را از استانداری استعلام بگیرید، حتی ایشان در نامهای به سازمان لیگ مشکلات برق را متذکر میشود و خطاب به بهاروند در خصوص لزوم برگزاری رقابتها زیر نور طبیعی تأکید میکند، پس با اوصافی که برشمردم مسئولیت اتفاق روز یکشنبه با شخص عاصم یوسفی است و خودش باید پاسخگو باشد و از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکند، بعید میدانم سجادی از این مسائل اطلاع داشته باشد.
ادبیات مدیرعامل شرکت توسعه نامناسب است
مددی گفت: عاصم یوسفی ادبیات نامناسبی دارد و از بالا به همه نگاه میکند. او بهسبک ناخوشایندی سخن میگوید، بعید میدانم شرکت توسعه فردی با این سبک رفتار و اخلاق مثل عاصم یوسفی به خودش دیده باشد، اطلاع دارم برخی فدراسیونها و بهرهبرداران از شرکت توسعه اعلام نارضایتی و گویا شکایت کردهاند و متأسفانه از این حیث نیز برای وزیر ورزش هزینههای زیادی ایجاد شده است.
نمیدانم چرا سجادی اینقدر از او حمایت میکند؟
مددی بیان کرد: راجع به تمام موارد مجموعه آزادی و حتی تاورهای (برجها) مجموعه نامهنگاری کردم و گفتم که نیاز ضروری به سَندبِلاست و رنگآمیزی مجدد دارد. دوره اسکوربورد ورزشگاه نیز منقضی شده است و همکاران فنی مجموعه با تلاش بیوقفه به روز بازی میرسانند، وگرنه اسکوربورد کارآیی آنچنانی ندارد. تأمین منابع مورد نیاز هیچگاه بهموقع نبوده است، ماحصل آن نیز همین سیستم مستهلک برق است که یک سال است پیگیری میکنم و پیمانکار برق بهتازگی انتخاب شده است. هنوز هم برنده مناقصه سکوهای ورزشگاه آزادی مشخص نشده است. فکر میکنم عاصم یوسفی باید پاسخگوی جامعه ورزش باشد. او فاقد سابقه روشن در ورزش کشور است و بهنوعی رفتار کرده است که از او ناراحت هستند. شما چوگان، ژیمناستیک، کشتی، تنیس و… را نگاه کنید و ببینید چگونه رفتار و چقدر هزینه برای وزیر ورزش ایجاد کرده است. نمیدانم چرا سجادی اینقدر از او حمایت میکند، این برایم یک سؤال بزرگ است. با شناخت حدود 15سالهای که از سجادی دارم، واقعاً تعجب میکنم که چرا اینقدر از عاصم یوسفی حمایت میکند.
نشد که مجموعه آزادی مستقل شود
وی عنوان کرد: تمام موارد و اتفاقات را بهصورت پیام برای سجادی فرستادهام، حتی بارها از وزیر درخواست ملاقات کردم، اما هیچگاه به من وقت و اجازه نداد که نکات مهم را به خودش بگویم. سجادی همیشه میگفت که با عاصم یوسفی کار کنم، نتیجهاش نیز همین تأخیرها در انجام کارهای مهم میشود. روزی که قرار شد حکم بگیرم، سجادی گفت که زیر نظر خودش کارهایی را انجام دهم. وقتی که عاصم یوسفی حکم مرا امضا کرد، به وزیر درخواست ملاقات دادم و گفتم که قرار بود زیر نظر خودش فعالیت کنم؛ اتفاقی که هرگز رخ نداد و نتوانستیم مجموعه را مستقل کنیم. بیتردید تا زمانی که مجموعه آزادی زیر نظر شرکت توسعه است، در روی همین پاشنه میچرخد. منابع محدودی به آزادی تزریق میشود، در حالی که این مجموعه الآن بهصورت بالقوه یکهزار میلیارد تومان پول میخواهد.
هیچکس نباید بازسازی موتورخانه پنج سالن را به نام خودش مصادره کند
مددی خاطرنشان کرد: درخصوص موتورخانه پنج سالن باید بگویم که علیرضا دبیر مسئولیت آن را پذیرفت و این موتورخانه در حال بازسازی است و یک ریال آن هم از منابع مالی شرکت توسعه نیست، بلکه از منابع فدراسیون کشتی و شخص دبیر است، لطفاً کسی این اقدام را به نام خودش مصادره نکند، حتی در موتورخانه مرکزی که مشکلات بسیار زیادی داریم، هزینه آنچنانی نشده و فقط اخیراً یک اورهال مقطعی در یکی از چیلرها انجام شده است، باید حتماً دو دستگاه چیلر برای موتورخانه مرکزی خریداری شود.
اگر باران بیاید، 100 نقطه از سقف سالن چرا بیت کوین بهوجود آمد؟ 12هزارنفری دوباره چکه خواهد کرد
وی درباره شرایط سالن 12هزارنفری به تسنیم گفت: عاصم یوسفی خیلی تبلیغ کرد که سقف سالن 12هزارنفری را بهطور رایگان تعمیر کرده است. باید بگویم نهتنها این سقف، تعمیر دائمی نشده است، بلکه الآن بابت شرایط آن نگرانی جدی وجود دارد و اگر بارش نزولات آسمانی در تهران آغاز شود، بنا بر گزارش مسئول مربوط، بیش از 100 نقطه از سقف دوباره چکه خواهد کرد. با توجه به میزبانی رقابتهای تکواندوی سیزم در آبان ماه، فکر میکنم این یک چالش بزرگ و مهم باشد. واقعیت این است که سقف سالن بهصورت مقطعی مرمت شد و حالا شاهد هستیم که ماده پلیاوریا در برخی نقاط بلند شده و بعضاً از بین رفته و نیاز است که دوباره نزدیک به یک میلیارد تومان برای ترمیم مقطعی آن هزینه شود. هزینه دائمی سقف سالن آزادی نیاز به حدود 30 میلیارد بودجه دارد.
اگر سانسور میکردم، الآن وضعیت بهتری داشتم
مددی اظهار داشت: مناقصه بازسازی سیستم برق مجموعه آزادی بیش از 28 میلیارد تومان است، اما هنوز اجرایی نشده و در مرحله تجهیز کارگاه و اقدامات اولیه است، در واقع باید پروژهای اجرا شود که بگوییم کاری انجام شده است، در همین موضوع برق بارها مورد سرزنش قرار گرفتم که چرا اینقدر پیگیری میکنم. اگر قرار بود الآن سانسور و لاپوشانی کنم، شاید وضعیت بهتری داشتم. با این هدف وارد مجموعه آزادی شدم که آنجا را بازسازی کنم. اخیراً تحقیقی انجام دادم و متوجه شدم که 10 ورزشگاه بزرگ دنیا بهطور میانگین هر 25 تا 30 سال مورد بازسازی اساسی قرار میگیرند، در حالی که 50 سال است که برای آزادی هیچ اقدامی صورت نگرفته است. چمن ورزشگاه برای 21 سال قبل است و بخشی از سیستمهای گرمایشی زیر آن پوسیدهاند و هر لحظه امکان آسیبهای جدی به چمن وجود دارد. عمر مفید یک چمن 5 تا 7 سال است، در حالی که چمن آزادی 21 سال است که نگهداری میشود، در این باره نامه زدم و گفتم چرا بیت کوین بهوجود آمد؟ که به دادِ چمن برسند، اما جواب شرکت توسعه تقریباً هیچ بوده و هیچ بازخوردی از عاصم یوسفی در این باره نگرفتم.
وی تصریح کرد: گِله جدی از وزیر دارم. کاش او به من میگفت که مرا به کجا و پیش چه شخصیتی میفرستد. شما کدام مدیر را میشناسید، حکمی را که خودش زده است به فاصله ٤٨ ساعت باطل کند؟ پس جایگاه اخلاق اسلامی و حفظ شأن انسانی کجاست؟
قرارداد پیمانکاران تمام شده، اما خبری از مناقصه نیست
مدیر سابق مجموعه آزادی گفت: میخواهم درخصوص سه قرارداد پیمانکاری مجموعه آزادی شامل فضای سبز، تأسیسات و خدمات صحبت کنم. قراردادهای این سه پیمانکار در مرداد و شهریور تمام شده است. بارها نامهنگاری کردم و گفتم برای آنکه کارگران دچار مشکل نشوند، به فوریت نسبت به برگزاری مناقصه اقدام کنید، اما با گذشت بیش از یک ماه اقدامی برای برگزاری مناقصه این سه پیمانکار انجام نشده و این خطر وجود دارد که شاهد اعتصاب احتمالی در بحث نیروی انسانی باشیم. با چرا بیت کوین بهوجود آمد؟ توجه به اینکه اختیار با شرکت توسعه است، فقط باید نامه بزنیم و درخواست کنیم مناقصهها را برگزار کنند، اما نمیدانم چرا کارها در شرکت توسعه تا این اندازه کُند انجام میشود و چرا به هشدارهای ما توجهی نمیکنند؟
گزارش اتفاقات برق را اعلام کردهام
وی درباره اتفاقات رخ داده در بازی پرسپولیس و تراکتور عنوان کرد: در روز بازیها، همه موارد را براساس شیوهها و دستورالعملهایی که وجود دارد، انجام میدهیم. بر همین اساس روز یکشنبه دو بار از معاون فنی و مهندسی مجموعه درخصوص مانور برق سؤال کردم که هر دو بار گفتند این مانور انجام شده و هیچ نگرانی وجود ندارد. به هر حال با توجه به مشکلی که وجود داشت، اقداماتی صورت گرفت و سیستم نور ورزشگاه به برق شهری متصل شد تا پروژکتورها روشن شوند. گزارش مربوطه را همان شب به اطلاع مراجع ذیصلاح رساندم و در روزهای آینده گزارش مکتوب را به وزارت ورزش ارسال خواهم کرد، اما از این نکته غافل نشوید که مسئولیت برق با ادلهای که برشمردم، با شرکت توسعه و شخص عاصم یوسفی است.
نگران جامعه ورزش هستم
مددی گفت: برکنار کردن من، صورت مسئله است. عاصم یوسفی از همان ابتدا با من زاویه داشت و این را همه می دانستند و همیشه دنبال بهانهای برای کنار گذاشتن من بود. این موضوع را به فال نیک میگیرم. نگران جامعه ورزش هستم. به اعتقاد بنده سجادی به عنوان وزیر ورزش و متولی آن باید با اصل مسئله برخورد کند. باید اصل مسئله که مربوط به شرکت توسعه میشود را حل کرد.
بابت تبلیغات محیطی عاصم یوسفی جلوی بازی را گرفت؛ چرا وزیر با او برخورد نکرد؟
وی خاطرنشان کرد: در لیگ گذشته، عاصم یوسفی بابت اختلاف با سازمان لیگ بر سر تبلیغات محیطی اجازه نداد بازی آغاز شود و بازی با تأخیر زیاد آغاز شد، چرا وزیر با او برخورد نکرد؟ البته بنده هنوز هم منتظر برخورد قانونی و جدی وزیر ورزش با عاصم یوسفی هستم. اعتقاد دارم سجادی با انتخاب وی بدسلیقگی کرد و شاید با این انتخاب به جامعه ورزش کشور به نوعی بیاحترامی شد. جنس عاصم یوسفی سنخیتی با مفهوم شرکت توسعه ندارد و احتمالاً او میتواند در حوزههای دیگری کار کند.
مددی در پایان گفت: نکات و صحبتهای زیادی برای گفتن دارم که ترجیح میدهم در بازه زمانی مناسبتری سخن بگویم.
دیدگاه شما