شاخص ترس و طمع و استفاده از آن برای پیدا کردن فرصت های خرید و فروش
شاخص ترس و طمع از 0 تا 100 مقیاس بندی شده و برای ارزیابی احساسات بازار ارز رمزنگاری به کار میرود. برای تجزیه و تحلیل بازار سهام از شاخص ترس و طمع وب سایت خبری CNNMoney استفاده میشود.
ترس (عدد 0 تا 49) نشانگر پایینتر بودن قیمت یک ارز از ارزش واقعی خود و عرضه بیش از حد آن در بازار است. طمع (عدد 50 تا 100 ) نشان دهنده بالاتر بودن قیمت یک ارز از ارزش واقعی خود و حباب احتمالی آن است.
توجه به تغییرات سطح ترس و طمع میتواند بخشی از استراتژی معاملاتی شما هنگام انتخاب ورود یا خروج به بازار ارز رمزنگاری باشد.
مقدمه
یک معاملهگر یا سرمایهگذار باتجربه در هنگام تصمیم گیری درباره خرید یا فروش در بازار ارز رمزنگاری، همیشه به دنبال دادههای مفید و سودمند است. نمودارهایی هستند که باید آنها را بررسی کرد، فاندامنتالهایی وجود دارند که باید تجزیه و تحلیل شوند و از احساسات بازار نیز باید استفاده کرد.
با این حال، مطالعه معیارها و شاخصهای موجود، موثرترین روش استفاده از زمان نیست. در شاخص ترس و طمع، ترکیبی از احساسات و معیارهای فاندامنتال، دید کلی از ترس و طمع در بازار را ارائه میکنند. اگرچه نباید تنها به این شاخص اعتماد کنید، اما میتواند به شما کمک کند تا احساسات کلی بازار ارزهای رمزنگاری را درک کنید.
شاخص چیست؟
در بازار سنتی، یک شاخص چندین نقطه داده را میگیرد و آنها را در یک مقیاس آماری واحد ترکیب میکند. حتما درباره میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) قبلا شنیدهاید. این شاخص معروفی است که عملکرد سهام 30 شرکت بزرگ را که در بورس اوراق ترس و طمع در معامله گر و بهادار در ایالات متحده هستند، اندازه گیری میکند. با این شاخص، افراد درآمد و سرمایهگذاریهای خود را مدیریت میکنند. معاملهگران و سرمایهگذاران با خرید DJIA میتوانند سهام ترکیبی از این 30 شرکت را در اختیار داشته باشند.
شاخص ترس و طمع ارز رمزنگاری نیز اندازه گیری وزنی دادههای بازار است، اما هیچ شباهتی با شاخصهای دیگر ندارد. شاخص ترس و طمع چیزی نیست که بتوانید آن را بخرید و همچنین هیچ نوع ابزار مالی به حساب نمیآید. این فقط یک شاخص بازار است که میتواند تکمیل کننده تجزیه و تحلیل شما باشد.
شاخص بازار چیست؟
شاخصهای بازار، تجزیه و تحلیل دادهها را برای معاملهگران و سرمایهگذاران آسان میکنند. شاخصها در همه اشکال تجزیه و تحلیل بازار (تکنیکال، فاندامنتال و احساسات) وجود دارند. اگر قبلا تحلیل تکنیکال انجام دادهاید، احتمالا تجربیاتی در مورد شاخص کسب کردهاید. این شاخصها از میانگین متحرکهای ساده گرفته تا الگوهای نموداری پیچیده ابر ایچیموکو، متغیر هستند. شاخصهای تکنیکال مربوط به تجزیه و تحلیل قیمتها، حجم معاملات و سایر روندهای آماری هستند.
شاخصهای تحلیل فاندامنتال رویکرد متفاوتی دارند. هنگامی که روی یک توکن یا سهام تحقیق میکنید، در اصل سعی در تعیین ارزش فاندامنتال پروژه دارید. برای مثال، تحقیقات شما میتواند شامل تعداد کاربران و ارزش کل بازار باشد که در یک شاخص ترکیب شده اند.
علاوه براین، شاخصهای احساسات بازار را داریم که احساسات و افکار سرمایهگذاران و معاملهگران را اندازه گیری میکنند. شاخص ترس و طمع فقط یکی از این شاخصها است. نمونههای دیگر آن عبارتند از: شاخص صعودی و نزولی (گاو و خرسی) از ترس و طمع در معامله گر اوگمنتو و وال آلرت (WhaleAlert ) که انتقالات بزرگ نهنگها در بازار ارزهای رمزنگاری را ردیابی میکند. تحقیقات ارز رمزنگاری تا حد زیادی به تجزیه و تحلیل رسانههای اجتماعی، جامعه و افکار عمومی متکی هستند. به همین دلیل، تجزیه و تحلیل احساسات میتواند برای این کلاس دارایی موثر واقع شود.
شاخص ترس و طمع دقیقا چیست؟
وب سایت CNNMoney در ابتدا شاخص ترس و طمع را برای تجزیه و تحلیل احساسات بازار سهام ایجاد کرد. پس از آن، وب سایت “Alternative.me” نسخه خود را متناسب با بازار ارز رمزنگاری منتشر کرد.
شاخص ترس و طمع ارز رمزنگاری مجموعهای از روندها و شاخصهای مختلف بازار را تجزیه و تحلیل میکند تا مشخص کند که آیا فعالان بازار احساس ترس دارند یا طمع. عدد 0 نشان دهنده ترس شدید است، در حالی که عدد 100 طمع شدید و عدد 50 خنثی بودن بازار را نشان میدهند.
حاکم بودن ترس بر بازار احتمالا نشانه پایین بودن قیمت ارزهای رمزنگاری از ارزش واقعی خودشان است. ترس زیاد در بازار میتواند منجر به فروش بیش از حد شود. ترس لزوما به معنای ورود بازار به یک روند نزولی طولانی مدت نیست. بلکه، میتوان آن را یک اصلاح کوتاه یا میان مدت به خاطر احساسات کلی بازار در نظر گرفت.
وضعیت طمع در بازار نقطه مقابل ترس است. اگر سرمایهگذاران و معاملهگران طمع داشته باشند، احتمال بیشتر بودن قیمت از ارزش واقعی خود و حباب بودن آن وجود دارد. موقعیتی را تصور کنید که در آن فومو (ترس از دست دادن) باعث میشود تا سرمایهگذاران قیمتها را در بازار بالا ببرند و در نتیجه قیمت بیت کوین بالاتر از ارزش واقعی اش شود. به عبارت دیگر، افزایش طمع ممکن است منجر به تقاضای بیش از حد و افزایش غیرطبیعی قیمت شود.
شاخص ترس و طمع چگونه کار میکند؟
وب سایت “Alternate.me” هر روز احساسات را از منابع مختلف گرفته و تجزیه و تحلیل میکند و عدد جدیدی از 0 تا 100 برای این شاخص ارائه میدهد. در حال حاضر، شاخص ترس و طمع ارز رمزنگاری فقط از اطلاعات مربوط به بیت کوین استفاده میکند. دلیل این امر آن است که وقتی صحبت از قیمت و احساسات میشود، بیت کوین همبستگی قابل توجهی با کل بازار ارز رمزنگاری دارد. این وب سایت قصد دارد در آینده از اطلاعات سایر ارزهای بزرگ بازار (از جمله اتریوم و بایننس کوین) در این شاخص استفاده کند.
مقیاس بندیهای این شاخص را میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:
- 0 تا 24: ترس شدید (نارنجی)
- 25 تا 49: ترس (زرد مایل به قهوهای/ زرد)
- 50 تا 74: طمع (سبز روشن)
- 75 تا 100: طمع شدید (سبز)
تعیین عدد شاخص ترس و طمع براساس شش عامل تاثیرگذار
شاخص ترس و طمع این عدد را بر اساس شش عامل تاثیرگذار بر بازار تخمین می زند. توضیحات بیشتر در مورد این عوامل و میزان استفاده از دادههای آنها در این شاخص در زیر آمده است:
- نوسانات (25 درصد شاخص): نوسانات ارزش فعلی بیت کوین را با میانگین 30 و 90 روز گذشته اندازه گیری میکند. در اینجا، شاخص ترس و طمع از نوسانات به عنوان یک عامل ایجاد عدم اطمینان در بازار استفاده میکند.
- حجم معاملات و حرکت بازار (25 درصد شاخص): حجم معاملات و حرکت فعلی بیت کوین با میانگین 30 و 90 روز گذشته مقایسه شده و سپس با هم ترکیب میشوند. خرید مداوم با حجم بالا احساسات مثبت یا طمع در بازار را نشان میدهد.
- رسانههای اجتماعی (15 درصد شاخص): این عامل تعداد هشتگهای توییتر مربوط به بیت کوین و به طور خاص میزان واکنشها به آن را بررسی میکند. به طور معمول، حجم بالای واکنشها بیشتر به طمع در بازار مربوط است تا ترس.
- نرخ تسلط بیت کوین ( 10 درصد شاخص): این معیار میزان سلطه بیت کوین بر بازار را اندازه گیری میکند. افزایش نرخ تسلط نشان دهنده سرمایهگذاری جدید و احتمال سرازیر شدن سرمایهها از بازار آلت کوینها به بازار این ارز بزرگ است.
- گوگل ترندز (10 درصد شاخص): با بررسی دادههای گوگل ترندز برای جستجوهای مربوط به بیت کوین،این شاخص میتواند اطلاعاتی درباره احساسات بازار ارائه دهد. برای مثال، افزایش جستجوها برای “Bitcoin Scam (کلاهبرداری بیت کوین)” بیانگر ترس زیاد در بازار است.
- نتایج نظرسنجی (15 درصد از شاخص): مدتی است که این شاخص از دادههای این منبع استفاده نمیکند.
چرا شاخص ترس و طمع ارز رمزنگاری مفید است؟
شاخص ترس و طمع ارز رمزنگاری میتواند ابزاری ارزشمند برای بررسی تغییرات احساسات در بازار باشد. نوسانات بزرگ ممکن است قبل از پیروی بقیه بازار از روند، فرصتی برای ورود و خروج به / از موقعیت فراهم کنند. در زیر نمونهای را مشاهده میکنید که از بررسی ارزش کل بازار ارز رمزنگاری و اعداد شاخص ترس و طمع در سه ماه گذشته بدست آمده است.
نقطه 1 در نمودار، 26 آوریل 2021 را نشان میدهد که در آن عدد این شاخص از 73 (طمع) به 27 (ترس) رسیده است. نقطه 2 یک کاهش دیگر را در 12 مه 2021 برجسته میکند که عدد شاخص از 68 (طمع) به 26 (ترس) کاهش یافته است. با مقایسه این تغییرات با ارزش کلی بازار ارز رمزنگاری، میتوان فهمید که آیا این مورد با بازار ارز رمزنگاری مطابقت دارد یا خیر.
ترس و طمع
نقطه 1 در نمودار زیر نشان میدهد که ارزش کل بازار ارز رمزنگاری در 26 آوریل در سطح 1.78 تریلیون دلار بوده و در 12 مه به اوج 2.53 تریلیون دلار رسیده است. اگر این را با آنچه در بالا دیدیم ترکیب کنیم، شاهد تغییر قابل توجه احساسات از طمع به ترس و همزمان شدن آن با کف ارزش کل بازار ارز رمزنگاری خواهیم بود. با حاکم شدن طمع زیاد بر بازار، ارزش کل بازار افزایش مییابد تا زمانی که به بالاترین حد خود برسد. با رسیدن ارزش بازار به اوج خود، احساسات بار دیگر به شدت کاهش مییابند.
ارزش کل بازار ارز رمزنگاری
با توجه به مثال ارائه شده، شاخص ترس و طمع ثابت کرده که ابزاری موثر در پیدا کردن فرصت خرید و پیش بینی فشار فروش در بازار است. با استفاده از این شاخص میتوانید بررسی کنید که آیا واکنشهای احساسی شما غیر عقلانی هستند یا این که با بازار مطابقت دارند؟
آیا میتوان از شاخص ترس و طمع برای تحلیل بلندمدت استفاده کرد؟
این شاخص در تحلیل طولانی مدت چرخههای بازار رمزنگاری به خوبی کار نمی کند. در طول یک بازار صعودی یا نزولی، چندین چرخه ترس و طمع وجود دارد. این تغییرات برای معاملهگران نوسان گیر مفید هستند. با این حال، برای سرمایهگذارانی که میخواهند ارزهای خود را نگه دارند، پیش بینی تغییر از صعودی به نزولی تنها با استفاده از این شاخص دشوار خواهد بود. برای دستیابی به یک چشم انداز بلند مدت باید سایر شاخصهای بازار را تجزیه و تحلیل کنید.
مثل همیشه، توصیه میشود که فقط به یک شاخص یا یک سبک تجزیه و تحلیل اعتماد نکنید. قبل از سرمایهگذاری، حتما تحقیق خود (DYOR) را انجام دهید و فقط آنچه را که توانایی از دست دادن آن را دارید سرمایهگذاری کنید.
حرف آخر
شاخص ترس و طمع ارز رمزنگاری یک روش ساده برای جمع آوری و جمع بندی طیف وسیعی از معیارهای فاندامنتال و احساسات بازار است. به جای این که خودتان این کار را انجام دهید، میتوانید برای ردیابی رسانههای اجتماعی، گوگل ترندز و سایر آمارها به این ترس و طمع در معامله گر شاخص اعتماد کنید. اگر میخواهید از شاخص ترس و طمع در تحلیلهای خود استفاده کنید، بهتر است آن را با سایر معیارها و شاخصها ترکیب کنید تا دید متعادلتری درباره آینده بازار داشته باشید.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری
“بزرگترین دشمن شما در معامله گری همان کسی است که هر روز صبح در آینه او را میبینید.” (جسیکا شوارتزر)
احساسات و عواطفی که در زندگی عادی ما را ممتاز میکنند در بورس برای ما مشکلساز میشوند. معامله گران زیادی تنها به این دلیل که متوجه نشدند چه الگوی ذهنی اشتباهی دارند و عملاً چه چیزی باعث شده تا در بازار بورس موفق نشوند برای همیشه از بازار خداحافظی کردند. اگر ندانیم مشکل کارمان کجاست هرگز نمیتوانیم آن را حل کنیم.
تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
روانشناسی بازار بورس و روانشناسی معامله گر دو مطلب کاملاً مجزا از یکدیگر هستند. در روانشناسی بورس یا بهتر بگویم رفتار شناسی بازار شما به بررسی رفتار سهام میپردازید؛ اما در روانشناسی معامله گر شما به موضوع شناخت خود و تغییر الگوهای ذهنی اشتباهتان خواهید پرداخت.
داشتن چارچوب ذهنی اشتباه در هنگام ورود به بازار بورس چیزی کاملاً طبیعی است. چرا که ما سعی میکنیم بازار را همانگونه که دنیای اطرافمان را درک میکنیم، درک کنیم.
طرز تفکر و انتظارات ما از بازار در هنگام ورود به آن میتواند مانند یک مانع منجر به شکست ما در بازار شود. اولین مرحله در برطرف کردن این موانع شناخت خود است. اگر ما ندانیم که چه رفتارها و تفکرات اشتباهی داریم هرگز نمیتوانیم آنها را اصلاح کنیم چون حتی از وجودشان باخبر هم نیستیم.
ما در این مقاله ابتدا به شناخت چارچوبهای ذهنی اشتباه فعلی میپردازیم و بعد جایگزین آنکه چارچوب صحیح و حرفهای هست را معرفی میکنیم و درنهایت تکنیکی که منجر به جایگزین کردن آنان باهم میگردد را به شما آموزش خواهیم داد. امیدوارم که سرمایه گذاری در بازار بورس برای شما به کاری موفقیتآمیز تبدیل گردد.
ناسازگاری ادراکی در بازارهای مالی
ویژگیهای انسان اقتصادی که در تئوریهای کلاسیک اقتصاد در نظر گرفتهاند انسانی است که در معاملاتش منطقی، عقلانی، بیاحساس و کاملاً منفعتطلب است و هدفی جز استفاده مادی و منفعت جاری خود ندارد. میداند دقیقاً به دنبال چیست و با طمع، ترس، تردید یا وحشتزدگی کاملاً غریبه است؛ اما حیف که انسان واقعی حتی از دور شباهتی به این موجود تخیلی ندارد.
مثال فرض کنید شما و یک نفر غریبه درمجموع ۱۰۰ یورو هدیه بگیرید. به شرطی که غریبه تعیین کند که هرکدام از شما چه مقدار از این پول را بردارید و شما هم آن را قبول یا رد کنید و اگر شما نپذیرید به هیچکدام از شما چیزی نمیرسد.
خب احتمالاً با تقسیم ۵۰-۵۰ بین هر دو نفر کاملاً موافقید و منصفانه به نظرتان میآید اما اگر طرف مقابل بگوید ۷۰ درصد سهم خودش و ۳۰ درصد هم برای شما آن موقع چه؟
احتمالاً نمیپذیرید تا به قیمت از دست دادن سهم خودتان درس عبرتی به آن انسان حریص بدهید؛ اما انسان اقتصادی به هیچ عنوان چنین احساساتی ندارد و در تمام حالات حتی اگر فقط قرار باشد یک ترس و طمع در معامله گر یورو هم به او برسد میپذیرد چون به هر حال از هیچی بهتر است.
برای همین ما نیاز به داشتن یک چارچوب سفت و سخت برای محافظت در مقابل احساسات، برای موفقیت در بازار بورس یا سرمایه گذاری در هر نوع بازار مالی داریم. دانشمندان فرآیندی که در آن شخص موفق نمیشود بین احساسات و عواطف خود با اهداف منطقی که دارد هماهنگی ایجاد کند را ناسازگاری ادراکی نامیدهاند؛ که در واقع با داشتن حس بد همراه است و معمولاً باعث میشود که اطلاعاتی را که با سیستم ارزش ما هماهنگ نیست بهطور خودکار حذف کنیم.
آندره کوستالونی میگوید: “ده درصد از عکسالعملها در بورس مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی است و مابقی آن در حیطه روانشناسی است.”
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معاملهگری
گام اول: تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات
خب حال که میدانیم عواطف و احساسات ما منجر به خطاهای ما در معامله گری میگردند و هیچکدام از ما حتی شبیه به انسان اقتصادی گفتهشده در تئوریهای اقتصاد کلاسیک نیستیم بهتر است آنها را بشناسیم و کنترلشان کنیم.
اولین مرحله در هر تغییر خودشناسی است. وقتی میخواهیم تغییر کنیم باید بدانیم که قرار است چه چیزهایی را تغییر دهیم. افکار و عقایدی را که با اهداف ما هم سو نیستند بشناسیم. این کار خیلی هم راحت نیست بهترین روشی که میتوان برای این موضوع داشت تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات است.
قوانینی برای خرید و فروش خودتان مشخص کنید و یا ممکن است استراتژی از قبل داشته باشید. بهتر است استراتژیتان ترکیبی از تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و رفتارشناسی سهام باشد. با پول کم این آزمایش را انجام دهید و سعی کنید تنها نکته مهم برایتان خرید و فروش صحیح بر اساس استراتژیتان باشد.
میتوانید یک برگه را بردارید و در آن جدولبندی کنید. در ستونی از جدول سهامی که خریدهاید بنویسید و در ستونی دیگر قیمتهای ورود و خروجتان را بنویسید. همچنین ستون سومی در نظر بگیرید تا بتوانید حالات روحی خود را در زمان انجام آن معامله بنویسید.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
آیا استرس داشتید؟ آیا ترسیده بودید؟ و یا اینکه طمع کارانه به دنبال سودی بیشتر از مقدار سودی که استراتژیتان برای شما به ارمغان آورده بودهاید.
سعی کنید ژورنالی که برای این کار میسازید ساده و قابل فهم باشد. اکثر مواقع به خاطر سختی پر کردن این ستونها افراد تمایل چندانی به انجام و ادامه بلندمدت آن ندارند. اگر چنین حالتی دارید مثل ترس، طمع، هیجان، استرس و … در همان لحظه آنها را ثبت کنید و ذهن فراموشکار انسانی نسپارید. برای تشخیص بهتر این خطاهای ذهنی و معامله گری پیشنهاد میکنم مقاله «روانشناسی معامله گری کلید رسیدن به سود مستمر» را مطالعه کنید.
بعد از اینکه توانستید الگوهای اشتباه خود را تشخیص دهید (همان چیزهایی که مانع از انجام درست استراتژیتان میشود)، حال زمان تغییر آنها میرسد است.
گام دوم: داشتن یک استراتژی مناسب در معامله گری
انسان هرگز نمیتواند بیاحساس باشد اما داشتن یک چارچوب ذهنی درست و سفت و سخت که قبلاً تستشده باشد و بازدهی خود را ثابت کرده باشد میتواند از دخیل شدن احساسات در تصمیماتمات معامله گری جلوگیری کند، که همین تفاوت معامله گران حرفهای و مبتدی است؛ چرا که آنها نیز همچون سایر انسانها دارای احساسات هستند اما با داشتن نظم و چارچوب درست مانع از تأثیر این احساسات بر معاملاتشان میشوند.
در بازار بورس و سایر بازارهای مالی اکثر مردم احساساتی عمل میکنند چون سرمایه آنها در معرض خطر است و سختی آن عاقل بودن شماست.
جان مینارد کینز میگوید: «چیزی سختتر از این نیست که در دنیایی دیوانه، بخواهی عاقلانه رفتار کنی»
چارچوب صحیح به معنای داشتن انتظارات درست و بهجا از بازار و همچنین تفکر درست راجع به نحوه موفقیت یک فرد است.
شما قرار نیست که بتوانید نتیجه هر معامله را درست پیشبینی کنید. شما نیاز ندارید که در همه معاملاتتان سود کنید. ضرر جزء جداییناپذیر معامله گریست و هرگز نمیتوانید آن را حذف کنید. به شخصه زمانی معامله گریم متحول شد که یک جمله را از کتاب معامله گر منضبط نوشته مارک داگلاس خواندم که میگفت: “زیانت را بپذیر در غیر این صورت باید تمام پارامترهای تأثیرگذار بر قیمت سهم را بشناسی مثل احساسات و عواطف سهامداران آن و دلایلی که میخواهند سهامشان را بفروشند و هزاران پارامتر دیگر که عملاً غیرممکن است.”
ما نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم. درواقع نتیجه یک معامله کاملاً تصادفی است. حال شاید با خود بگویید پس چه نیازی به تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و یا مدیریت سرمایه داریم زمانی که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم.
درست است که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم اما میتوانیم با رعایت یک استراتژی خاص و استفاده از تحلیلهای نامبرده شانس موفقیت خود را افزایش دهیم. حال میتوان گفت با داشتن شانس بیشتر در تعداد معاملات بالا این موضوع قابل پیشبینی هست که تعداد پیروزیهایمان بیشتر از شکستهایمان باشد.
پس دو اعتقاد را به یاد داشته باشیم اول اینکه نتیجهای هیچکدام از معاملات بهتنهایی قابل پیشبینی نیست؛ دوم اینکه نتیجه تعداد بالایی از معاملات در صورت داشتن یک استراتژی مناسب و رعایت آن به نفع ما خواهد بود.
تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معاملهگری بازار بورس
با شناسایی رفتارها و الگوهای اشتباه در معامله گری میتوانیم آنها را با تکنیکی که مارک داگلاس به آن خود انضباطی میگوید تغییر دهیم و الگوها و عقاید درست را جایگزین آنها کنیم.
خود انضباطی تکنیکی ساده اما کاربردی است. اگر شما از تاریکی ترس داشته باشید راهکار مقابله با آن چیست؟ درست است باید خود را در دل تاریکی شب قرار دهید تا کمکم متوجه شوید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. به زبان عامیانه میگویند با ترس خود روبهرو شوید. اگر شما مدتی کاملاً برخلاف باورتان عمل کنید بهتدریج انرژی نهفته در باورتان تضعیف شده و جای خود را به باور جدید میدهد. حال زمانی که باورها و ترسهای اشتباه خود را شناسایی کردهاید زمان تغییر آن است.
راهکارهای تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معامله گری
بر خلافشان عمل کنید. البته این کار را با پول کم انجام دهید مثلاً جایی که وسوسه میشوید برخلاف استراتژیتان سهامتان را بفروشید دست نگهدارید به هر قیمتی که شده با آن مقابله کنید البته چون سرمایه شما در این مرحله کم است احتمالاً بهراحتی بتوانید کار درست را انجام دهید. پس از انجام کار درست برای دفعات متوالی خواهید دید که نتایج بهتری کسب میکنید و درنتیجه باور مربوط به ترستان برای انجام کار اشتباه از بین میرود و جای خود را به باور صحیح میدهد.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
پیشنهاد من همواره به دانشآموختگانی که به آنان معامله گری در بازار بورس را آموزش میدهم این است که ۲۰ تا ۳۰ معامله اول خود را با مقدار کمی پول انجام دهند. مقداری که سود و زیانش به هیچ عنوان اهمیتی برایشان نداشته باشد. خب وقتی سود و زیان برایتان مهم نباشد راحتتر میتوانید به درست معامله کردن فکر کنید. زمانی که ۳۰ معامله درست انجام دهید عملاً برخلاف تمام باورهای اشتباهات گذشتهتان عمل کردهاید. این کار سه نتیجه فوق العاده دارد:
اول اینکه انرژی باورهای غلطتان تخلیهشده و چارچوب صحیح معاملهگری در شما شکل میگیرد.
دوم اینکه با دیدن نتایج شما به اعتمادبهنفس دست پیدا میکنید و میدانید تنها با انجام همین کار میتوانید همیشه سودآور باشید. زمانی که اعتمادبهنفس درون شما به وجود آید ترس از بین میرود و ترس سرمنشأ تمام خطاهای معامله گری است.
سومین اثر شگفتانگیز آن تبدیلشدن معامله گری صحیح برای شما به یک عادت است. زمانی که در تعداد بالا این کار را تکرار کردهاید معامله گری از سطح خودآگاه شما وارد ناخودآگاهتان میگردد و درنتیجه شما به یک معاملهگر منضبط و حرفهای تبدیل میشوید.
سخن پایانی
در پایان میخواهم بگویم که موفقیت در معامله گری نیازمند تلاش و پشتکار فراوان است. برای یادگیری و سرمایه گذاری حتماً از اساتیدی استفاده کنید تا به شما آموزش بورس و سرمایهگذاری در آن را ارائه دهند، چرا که گذراندن این مسیر به تنهایی کار سخت و دشواری است.
هرگز ناامید نشوید به گفته وینستون چرچیل: “موفقیت به معنای افتادن در ورطه شکست بدون از دست دادن اشتیاق است.”
هیچ راهی برای یکشبه پولدار شدن نیست و تنها با تلاش و پشتکار و آموزش بورس به روش صحیح و حرفهای است که موفقیت حاصل میشود. برای خود هدفگذاری کنید اما واقعگرایانه و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید کتاب بخوانید و پیشرفت کنید. معامله گری چیزی بسیار فراتر از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است. درواقع معامله گری یک سبک زندگی است.
ترس شدید همچنان پابرجاست در حالی که بیت کوین در تلاش برای بازیابی است
بر اساس یک شاخص محبوب، معامله گران ارزهای دیجیتال در بحبوحه بهبودی ضعیف بازار همچنان ترسیده اند.
بر اساس شاخص ترس و طمع کریپتو، احساسات بازار ارزهای دیجیتال در قلمرو «ترس شدید» باقی میماند . برای تعیین اینکه سرمایه گذاران و معامله گران در مورد وضعیت فعلی بازار چه احساسی دارند، چندین عامل مانند نوسانات، پست های رسانه های اجتماعی و حجم معاملات را در نظر می گیرد.
تصویر توسط alternative.me
این شاخص زمانی که به زیر 50 می رسد وارد قلمرو ترس می شود. اخیراً امتیاز 25 را چاپ کرده است که نشان دهنده “ترس شدید” است. این شاخص احساسات معامله گران ارزهای دیجیتال را به صورت روزانه اندازه گیری می کند.
احساسات بازار طی تنها دو هفته شاهد تغییر قابل توجهی بوده است. در اواخر ماه مارس، این شاخص برای اولین بار در چهار ماه گذشته پس از اینکه ارز دیجیتال پرچمدار به بالاترین قیمت 48234 دلاری در سال 2022 رسید، “طمع” را به خود جلب کرد.
ریکاوری در نهایت یک فلش در ظرف بود. در اوایل این هفته، بیت کوین برای اولین بار از 16 مارس به زیر 40000 دلار سقوط کرد، زیرا این نگرانی وجود داشت که فدرال رزرو ایالات متحده سیاست انقباض پولی را برای مقابله با تورم بالا اتخاذ کرده است.
گروهی از معامله گران و سرمایه گذاران مخالف وجود دارند که تمایل به خرید ترس دارند و احساسات کلی بازار را به چالش می کشند. وارن بافت، سرمایهگذار افسانهای، زمانی گفت که وقتی دیگران میترسند، باید حریص بود. با این حال، ذهنیت «کم بخر، بالا بفروش» همیشه آنطور که در کریپتو برنامه ریزی شده عمل نمی کند. خرید پایین اغلب می تواند نتیجه معکوس داشته باشد زیرا معامله گران ممکن است به سادگی یک چاقوی در حال سقوط را بگیرند.
مهم نیست که بیت کوین چقدر پایین می آید، باید در نظر داشت که در سناریوی “حداکثر درد” همیشه می تواند پایین بیاید. چندین مورد بوده است که شاخص پس از فروش وحشیانه به زیر 10 سقوط کرده است.
از طرف دیگر، ممکن است یک دوره سلطنتی و دردناک تثبیت وجود داشته باشد. معامله گر افسانه ای پیتر برانت پیش بینی کرد که بیت کوین می تواند سال ها معاملات محدود را شاهد باشد.
سیر تا پیاز شاخص ترس و طمع / شاخصی برای تشخیص جو روانی بازار
بسیاری از معاملهگران صرفا بر اساس سبک تکنیکال یا بنیادی به بازار نگاه میکنند در حالی تحلیل احساسات و روانشناسی بازار از مهم ترین معیارها برای تشخیص روند آینده بازار است.
اقتصاد آنلاین- شیرکو سهرابی؛ شاخص ترس و طمع یکی از مهم ترین داده ها برای بررسی احساسات معامله گران در بازار رمز ارز است. در واقع معاملهگر با این شاخص میتواند جو حاکم بر بازار را تشخیص دهد و سپس با این ذهنیت وارد بررسی تکنیکالی یا بنیادی یک رمزارز میشود که جو احساسات حاکم بر بازار چگونه است.
اصولا یک معاملهگر در زمان تصمیمگیری درمورد خرید یا فروش در بازار ارزهای دیجیتال همیشه به دنبال دادههای مفید میگردد. از جمله این دادههای مفید میتوان به استفاده از نمودارهای قیمتی جهت بررسی رمز ارز، وضعیت فاندامنتال برای تجزیه و تحلیل بازار و تشخیص تمایلات و احساسات حاکم بر بازار برای سرمایه گذاری یا ترید اشاره داشت.
در این گزارش فارغ از بررسی شاخصهای مربوط به تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، به بررسی یکی از مهمترین شاخصهای چرخه احساسات بازار یعنی شاخص ترس و طمع (GREED ANA FEAR) میپردازیم. این شاخص با ترکیب احساسات حاکم بر بازار و فاندامنتالهای موجود، موجب میشود تا نگاهی اجمالی به ترس و طمع بازار داشته باشید. لازم به ذکر است که نباید به تنهایی به این شاخص اتکا کنید؛ زیرا این شاخص در مجموع یک درک کلی از احساسات بازار ارزهای دیجیتال را به شما میدهد.
این شاخص ابتدا توسط سایت، CNNMoney برای بررسی و تحلیل احساسات حاکم بر بازار بورس و سهام ساخته شده و مورد استفاده قرار میگرفت. اما با محبوبیت بازار رمزارزها سایتAlternative.me همین شاخص را شخصی سازی کرد و آن را متناسب با بازار رمزارزها تغییر داد. البته لازم است بدانید شاخص ترس و طمع در حال حاضر فقط برای بیت کوین وجود دارد ولی سایت مذکور برنامه دارد در آینده برای رمزارزهای بایننسکوین و اتریوم نیز این شاخص را بسازد. اندیکاتور ترس و طمع به صورت یک بازه عددی بین ۰ و ۱۰۰ است. ۱۰۰ در این شاخص نشان از طمع شدید در بازار است و عملا افراد دچار فومو و ترس از دست دادن شده و با خریدهای هیجانی قیمت را به صورت مصنوعی به سمت بالا میبرند. به عبارت دیگر هر زمانی که متوجه شدید عدد این شاخص خیلی زیاد است (بالای ۷۵)، احتمالا قیمت بیت کوین از ارزش واقعی آن فاصله گرفته است و به زودی وارد اصلاح میشود. همان طور که گفته شد این شاخص فعلا فقط برای بیتکوین ساخته شده است. ولی به دلیل تسلط و اثر بالای بیتکوین بر کل بازار، می توان روند دیگر رمزارزها را نیز تا حدودی بر اساس این شاخص بررسی کرد. در مقابل زمانی که عدد شاخص ۰ است نشان از ترس شدید در بازار دارد. یعنی معاملهگران و افراد به طرز وحشتناکی در حال فروش در قیمتهای پایین هستند. چون ترس و طمع در معامله گر معمولا زمانی که عدد شاخص خیلی پایین بیاید در مقابل قیمت بیتکوین نیز پایین خواهد آمد. اگر عدد این شاخص کمتر از ۲۴ باشد نشان از ترس مطلق در بازار دارد و احتمالا اکثر افراد تازه وارد در حال فروش هستند و قیمت ها در کف قرار دارد.
در عکس زیر مقدار این شاخص را در حال حاضر میبینید که از سایت alternative.me گرفته شده است.
در عکس زیر با جزییات بیشتری شاخص ترس و طمع آورده شده و با قیمت فعلی بیتکوین مقایسه شده است.
همان طور که میبینید در زمان نگارش این گزارش قیمت بیتکوین حدود ۴۷ هزار دلار بوده و تقریبا در کف یک ماه اخیر خود قرار دارد. در اندیکاتور شاخص ترس و طمع میبینیم که عدد مربوطه برای امروز ترس و طمع در معامله گر ۲۱ و برای دیروز ۲۸ است. یعنی بازار دیروز در ترس قرار داشت و با اصلاح دیشب بیتکوین این عدد به ۲۱ یعنی ترس مطلق رسید. بنابراین از این شاخص میتوان به عنوان یک سینگال خرید و فروش استفاده کرد.
همانطور که میبینید عدد شاخص برای هفته و ماه گذشته نیز آپدیت شده و معمولا هر روز بروز رسانی میشود.
آیا استفاده از شاخص ترس و طمع به تنهایی کافی است؟
جواب قطعا خیر است. اما نکته مهمتری که باید به آن توجه داشته باشید این است که معمولا شاخص ترس و طمع در کوتاه مدت اعتبار بیشتری دارد و افرادی که به دنبال هولد یا نگهداری بلند مدت بیتکوین خود هستند، این شاخص نمیتواند زیاد جوابگوی نیاز آنها باشد. پس معاملهگران نوسانگیر میتوانند در کنار تکنیکال و استراتژیهای شخصی خود، نیم نگاهی به این شاخص داشته باشند. چون بدون شک توجه به این شاخص میتواند جهت بسیار بهتری به معاملهگران برای گرفتن تصمیمات منطقیتر بدهد.
روانشناسی بازار : ترس در بورس – بخش اول
شاید مهمترین دلیل هر فردی برای ورود به بازارهای مالی از جمله بازار سهام کسب درآمد و چند برابر کردن سرمایه طی مدتی مشخص باشه. در ترس و طمع در معامله گر ویدیوهای مختلفی در مورد دید بلند مدت در سرمایهگذاری صحبت کردم و گفتم که برای موفقیت در بورس باید نگاه سرمایهگذاری بلند مدت داشته باشیم. با این وجود در بسیاری از مواقع احساسات فردی و جمعی معاملهگران بر روی این ذهنیتها تأثیر میذاره و کمی تصمیمگیری در شرایط مختلف رو دشوار میکنه! در سری مقالات روانشناسی بازار قصد داریم بیشتر در مورد این احساسات و نحوه صحیح برخورد با اونها صحبت کنیم …
در این مقاله قصد داریم احساس ترس در مواقع و زمانهای مختلف سرمایهگذاری و معاملهگری رو بررسی کرده و از دیدگاه روانشناسی بازار به موشکافی اون بپردازیم. شما میتونید سوالات و نظرات خودتون رو در پایین همین مقاله با ما به اشتراک بگذارید …
مقدمهای از احساس ترس
ترس پدیدهای هست که همواره و در همه مقاطع زندگی همراه ما بوده. ترس و طمع به عنوان دو عامل مهم، اصلیترین موانع برای کسب سود دلخواهِ ما در بازارهای مالی هستند.
اما ترس واقعا یعنی چی؟
ما معمولا از چه چیزهایی میترسیم؟
طبیعتِ ما آدمها به گونهای هست که اِنگار از همه چیز ترس داریم! چه اتفاقات کوچک باشن و چه مسائل بزرگ!
ما از شکست میترسیم و حتی از (ناشناختههای) موفقیت هم میترسیم! ما از تصمیمات اشتباه احتمالی خودمون میترسیم! حتی اگر تصمیم درستی هم بگیریم، (تا زمان رسیدن به نتایج) باز هم میترسیم!
ما از ناشناختهها میترسیم و از اون جایی که آینده بازار به طور حتمی قابل پیشبینی نیست، از آینده بازار میترسیم! ما از خبرها میترسیم و از بیخبر موندن هم میترسیم! ما از شکست و در نتیجه اون از دست رفتن پول، شغل, اعتبار، همسر و خانواده خودمون میترسیم!
ما حتی از خودِ ترسیدن هم میترسیم!
اما آیا این ترسها واقعی هستن؟! آیا ما حق داریم که بترسیم؟!
واقعیت اینه که ترس یک حس قوی فلج کننده هست که ما در بیشتر مواقع دوست داریم که از اون فرار کنیم. نتیجه فرار کردن از ترسها، کم شدن اراده و اعتماد به نفسِ ماست. و هرچقدر که اراده و اعتماد به نفس در ما ضعیفتر بشن، از چیزهای بیشتری خواهیم ترسید! و این فرایند در طول زندگی ما تکرار میشه …
اما چطور میشه جلویِ ترسها رو گرفت؟!
روانشناسی بازار : ترس از آینده
در واقع هیچ کدوم از ماها از گذشته خودمون ترسی نداریم. ممکنه احساساتی مثل پشیمونی، شرم، احساس گناه و … در مورد گذشته خودمون داشته باشیم، اما چیزی برای ترسیدن در گذشته وجود نداره، اگر هم ترسی از گذشته باشه، احتمالا ترسیدن از تبعاتِ اون در آینده هست. مثلا در گذشته اشتباهی کردیم که ممکنه تبعاتی در آینده برای ما داشته باشه! پس در گذشته همه چیز اتفاق افتاده و همه ترس ما مربوط به آینده و اتفاقاتی هست که هنوز رخ ندادن …
نکتهای که مهم هست و باید به اون توجه کنیم اینه که “در حال حاضر” و در “زمان حال” هیچ چیزی برای ترسیدن وجود نداره، چرا که ما قادریم (در زمان حال) هر اتفاقی رو با تصمیمگیری درست و اجرای اون، تحت کنترل خودمون داشته باشیم.
ما نه بر روی گذشته و نه بر روی آینده کنترلی نداریم! ما از آینده میترسیم چون ممکنه اتفاقِ بدی در اون زمان برای ما رخ بده (در صورتی که هنوز رخ نداده!)
پس چیزی که باید برای ما مهم باشه، تصمیمات فعلی ماست که میتونه نگرانیِ ما در مورد آینده رو کاهش بده …
حقیقت اینه که بسیاری از اتفاقات آینده غیرقابل پیشبینیاند و تحتِ کنترل ما نیستند. ما به عنوان یک سرمایهگذار و معاملهگر باید احتمالات مختلف رو بررسی کنیم و برای هر احتمال یک سناریوی از پیش تعیین شده داشته باشیم. اینجوری ریسک سرمایهگذاری و معاملاتِ خودمون رو کاهش دادیم و اونها را به حداقل رسوندیم. پس با استفاده از همین احتمالات و بررسی دقیق اونها، میتونیم طوری برنامهریزی کنیم که حتی در بدترین شرایط هم اوضاع بر وفق مراد ما باشه!
توجه کنید که قرار نیست ما آینده رو به طور ۱۰۰% پیشبینی کنیم. هیچ کس نمیتونه این کار رو بکنه! فقط کافیه احتمالات مختلف رو بررسی کنیم و برای اونها آماده باشیم…
ترس یا هیجان ؟! انتخاب با توست !
جالبه بدونید که سیستم هورمونیِ بدن ما در مواجهه با دو احساس ترس و هیجان، یک واکنش مشابه داره، و اون هم چیزی نیست جز ترشح آدرنالین!
بعد از ترشح آدرنالین و قرار گرفتن بدن در حالت با آدرنالین بالا، انتخابِ این که ما بترسیم یا هیجان زده بشیم در اختیار فرآیندهای ذهنی ما و افکار و باورهایِ ماست.
- اگر به معامله کردن و سرمایهگذاری به دید یک تفریحِ ثروتساز نگاه کنیم و از اون لذت ببریم، هیجان زده میشیم.
- و اگر نگاه ما به سرمایهگذاری به عنوان یک کار سخت و طاقتفرسا باشه که ممکنه تمام پولمون رو در اون از دست بدیم، قطعا خواهیم ترسید!
همه چیز بستگی به نوع نگاهِ ما نسبت به سرمایهگذاری و معاملهگری داره …
نگاه تو نسبت به سرمایهگذاری و معاملهگری در بازار سهام چطوره؟! مثبت یا منفی؟! آیا از نکات روانشناسی بازار استفاده میکنی؟!
آیا از شکست خوردن و حرفِ بقیه مردم در مورد شکستهات میترسی؟! یا تحت هر شرایطی فقط به هدف خودت فکر میکنی؟!
آیا حفط سرمایه برات مهمتره؟! یا رشد دادنِ سرمایه (با پذیرش ریسکهای اون)؟!
واقعیت اینه که شکست خوردن و ضرر کردن در بورس برای همه سرمایهگذاران همواره وجود داشته و وجود خواهد داشت. هر چند که من اصلا به واژه شکست اعتقادی ندارم! از نظر من یک سرمایهگذاری یا برای تو سودآور ترس و طمع در معامله گر هست و یا تجربهای میشه که در آینده برات سودآور خواهد شد … در هر صورت تو برندهای!
روانشناسی بازار : رعایت حد سود و حد ضرر
در این جا لازم میدونم این نکته رو هم یادآوری کنم که اگر چه ضرر کردن در بازار سهام غیر قابل اجتنابه. اما این به این معنی نیست که نمیشه جلوی ضرر رو گرفت!هدف ما در معاملهگری و سرمایهگذاری باید کسب حداکثر سود و کاهش ضررها به حداقل ممکن باشه. در واقع ما با پذیرفتنِ ضررهایِ حداقلی به سودهایی میرسیم که برآیند این دو برای ما بسیار سودآور خواهند بود. پس ضرورت رعایت حدّ ضرر در معاملات در مبحث روانشناسی بازار کاملا احساس میشه.
لذا نتیجه میگیریم که یک معاملهگر موفق نه تنها از ضرر کردن نمیترسه، بلکه ضرر کردن رو به عنوان یک موضوع طبیعی در بازار سهام قبول کرده و با کسب سودهای خوب خودش در بلندمدت، چندین برابر ضررهایی که کرده رو به دست میاره.
تو هم میتونی انتخاب کنی که با درک کردنِ درست مفاهیم روانشناسی بازار و معاملات از حضورت در بازار هیجان زده باشی و از سود کردنهای خودت لذت ببری، یا همواره در احساس اشتباه و نگرانکننده ترس قرار بگیری …
توصیه من قطعا مورد اول است …
روانشناسی بازار : ترسِ از دست دادن
معاملهگری رو در نظر بگیرید که سالها در بورس فعال بوده و از هوش و دانش سرمایهگذاری خیلی خوبی هم بهرهمند هست. اتفاقا این دوستِ ما تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال رو هم به خوبی بَلَده و استراتژی خیلی خوبی رو هم برای خودش تعریف کرده! به طوری که در ۸۰% معاملات پیشبینیهاش کاملا درست هستن و به هدف خودشون میرسند!
اما این دوستِ عزیز ما طی این سالها نتونسته سود خوبی رو به دست بیاره و بازدهیش از میانگین بازدهی بازار هم کمتر بوده! میتونید دلیلش رو حدس بزنید؟! به نظرتون روانشناسی بازار چه اثری بر میزان بازدهی اون داشته؟!
واقعیت اینه که این معاملهگر در بیشتر معاملاتش وقتی که مقدار کمی به سود میرسه، دچارِ ترسِ از دست دادن میشه! اون میترسه همین سود کمی رو که تا این جا به دست آورده رو هم از دست بده! به خاطر همین زودتر از این که قیمت به هدف تعیین شده برسه، اقدام به خروج از معامله میکنه و سودهای خیلی زیادی که خودش پیشبینی کرده بود رو به راحتی از دست میده!
تو هم همیشه این جمله رو به یاد داشته باش:
“جلویِ ضررها رو بگیر و اونها رو به سرعت کم کن، اما به سودهات اجازه بده که رشد کنن.” – امیرحسین ادیبنیا
چکیده مطلب :
در این مقاله سعی کردیم به بررسی یکی از مهمترین احساسات فردی سرمایهگذاران یعنی ترس بپردازیم. اگر چه ترس در ذات همه انسانها وجود داره، اما نحوه برخورد با اون و کنترل کردنِش باعث ایجاد تفاوت در نتیجهها میشه. سرمایهگذاران موفق با رعایت نکاتی که در این مقاله به اونها اشاره کردیم و تغییر بنیادین در ذهن خودشون، واژه هیجان رو جایگزین واژه ترس میکنن و از حضور در بازار لذت میبرن. در سایر بخشهای روانشناسی بازار بیشتر در مورد کنترل احساسات و هیجانات صحبت میکنیم.
دیدگاه شما